من از نهايت شب حرف ميزنم و از نهايت تاريكي و از نهايت شب حرف ميزنم هر وقت به خانه من امدي اي مهربان چراغ بيار و يك دريچه كه از ان به ازدحام كوچه خوشبخت بنگرمدوباره باز فكرم به سوي تو پريده است
دوباره باز عشقت به كنج دل خزيده است
به سويت، روي خود كردم كه يارب
چرا عشقم به اين زودي زياد او رميده است...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
نفر قبلی رو تو یه بیت توصیف کن | اشعار و صنايع شعری | 111 | |
S | به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین | اشعار و صنايع شعری | 2831 | |
![]() |
آموزش وزن شعر فارسی | اشعار و صنايع شعری | 0 | |
![]() |
شعر-بحر طویل | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
![]() |
کارگاه شعر تجربی و آموزش | اشعار و صنايع شعری | 28 |