10 دلیل خیانت زنان به مردان

pouyan68

عضو جدید
10دليل خيانت زنان به مردان
خیانت، زیان‌آورترین عمل در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمه‌های غیرقابل جبران به طرفین می‌شود، بلکه اعتماد و اطمینان کسی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیگر از بین خواهد برد. به‌طور معمول نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه باعث خیانت می‌شود، ولی در کل...


خیانت، زیان‌آورترین عمل در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمه‌های غیرقابل جبران به طرفین می‌شود، بلکه اعتماد و اطمینان کسی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیگر از بین خواهد برد. به‌طور معمول نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه باعث خیانت می‌شود، ولی در کل هیچ عذری برای این عمل نکوهیده پذیرفته نیست و باید از آن دوری نمود.
خوشبختانه در جامعه‌ی ما به‌دلیل فرهنگ و آداب و رسوم غنی و اصیل ایرانی، تعداد زنانی که به شوهران خود خیانت می‌کنند، بسیار اندک است. در زیر برخی از دلائل خیانت زنان را می‌خوانید.
۱ـ ماجراجوئی و حسادت:
به‌نظر می‌رسد پست‌ترین دلیل برای انجام خیانت، حس ماجراجوئی و برانگیخته شدن احساس‌ها بر اثر حسادت نسبت به شوهران زنان دیگر می‌باشد. این نوع انگیزه‌ها به طور معمول در زنانی که به نوعی دارای مشکل‌ها و کمبودهای روانی در زندگی می‌باشند، دیده شده و خوشبختانه دارای تعداد بسیار اندک است.

۲ـ ارضاء نشدن جنسی:
مشکل برطرف نشدن نیاز جنسی هم از جمله مواردی است که گاهی توسل به پدیده‌ی نکوهیده‌ی خیانت را در برخی زنان موجب می‌شود. امروزه با پیشرفت علم پزشکی، بسیاری از مشکل‌ها و کمبودهای جنسی چه در مردان و چه در زنان به‌راحتی قابل درمان می‌باشد.

۳ـ پول و وضعیت اقتصادی:
با کمال تأسف، برخی از زنان به‌دلیل این که شوهر آنها دارای وضعیت مالی خوبی نیست و به مقدار کافی به آنها پول پرداخت نمی‌کند، فقط و فقط به‌خاطر پول (و نه عشق) برآورده شدن نیازهای مادی خود، سمت دیگری کشیده می‌شوند که این بسیار جلوه‌ی زشت و ناپسندی دارد چرا که با کمی همدلی و تلاش می‌توان به‌راحتی به خواسته‌های معقول مادی زندگی دست یافت.

۴ـ مورد غفلت واقع شدن:
او احساس می‌کند کسی که دوست داشت تمام وقت خو را با او بگذراند، اکنون بیشتر وقتش را در محل کار و با همکاران و دوستان خود صرف می‌کند، احسا تنهائی می‌کند چرا که هرگاه همسر خود را می‌طلبد با پاسخ منفی مواجه می‌شود، به‌خاطر آن‌چه که انجام داده، مورد تحسین قرار نمی‌گیرد، احساس کمبود می‌نماید چون شوهرش حتی انتظارهای کوچکش را هم برآورده نمی‌کند.

۵ ـ عدم توجه و بی‌اهمیتی توسط شوهر:
تنها چیزی که می‌توان با اطمینان کامل بیان‌ کرد، این است که همه‌ی زنان، تشنه و عاشق تعریف و تمجید توسط شوهرشان هستند، به‌خصوص هنگامی‌که تغییری در آنها به‌وجود آید. اگر او موهای بلند و بلوند خود را کوتاه و تیره نموده و توسط شوهرش مورد توجه و تعریف قرار نگرفت. باید انتظار داشت فرد دیگری زحمت این کار را بکشد!

۶ـ دیدگاه اشتباه:
برخی مردان متأسفانه به همسر خود فقط به‌عنوان یک ”شریک جنسی“ نگاه می‌کنند و از ارزش‌های دیگر زندگی مطلع نیستند که این امر موجب می‌شود به امور دیگر نپرداخته و مسیر اصلی زندگی را منحرف می‌سازند و در نتیجه سرشکستگی و پوچ‌گرائی را برای همسر خود به ارمغان خواهند آورد که این نیز فکر ”نادرست“ خیانت را در او برای جبران کمبودهای زندگیش و به‌دست آوردن آن‌چه که شوهرش از او دریغ نموده، تقویت خواهد کرد.

۷ ـ تغییرهای شدید شخصیتی و رفتاری شوهر:
او دیگر مانند گذشته، مهربان و با محبت نیست، زود عصبانی می‌شود، به هر دلیل نزاع به راه می‌اندازد، کمتر صحبت می‌کند، بهانه‌جوئی می‌کند، ایراد می‌گیرد، به ظاهرش اهمیت نمی‌دهد، به همسرش اهمیت نمی‌دهد، دیگر از حرف‌های عاشقانه‌اش خبری نیست و همه‌چیز به یک‌باره تغییر کرده است.

۸ـ ابراز علاقه‌ی بیشتر توسط دیگری:
اگر فیلم ”بی‌وفا“ را دیده باشید، متوجه خواهید شد که زنان به‌طور معمول وقتی مورد وسوسه و اغوای شخص دیگری قرار می‌گیرند، ممکن است دچار انحراف شوند، او پشیمان شود و دوباره برگردد اما به‌ چه قیمتی؟ آیا ارزش آن را دارد؟

۹ـ خیانت شوهر:
اگرچه همه‌ی زنان برای انتقام‌جوئی از همسرشان به آنها خیانت نمی‌کنند، ولی بیشتر احساس می‌کنند حال که مورد خیانت قرار گرفته‌اند، آنها نیز مجاز به مقابله به مثل می‌باشند. برخی تصور می‌کنند باید طعم تلخ داروئی که به‌ آنها خورانده شده را به شوهرانشان بخورانند تا متوجه اشتباه خود و آن‌چه که بر سر همسرشان آمده، بشوند.

۱۰ ـ فاسد اخلاقی
فساد اخلاقی و عدم داشتن پاکدامنی برخی از زنان باعث می‌شود این عمل ناپسند انجام گیرد.

- نتیجه
خیانت به هر صورتی‌که باشد و به هر دلیلی که انجام گرفته باشد، ناپسند و منفور است و تنها یک نتیجه در بر خواهد داشت: شرمندگی
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينها همش تفسير و توجيه هستش .

مسائلي در دنيا هست كه هرگز نبايد لكه دار بشه و تعهد در زندگي مشترك يكي از اينهاست .

خيانت به هر شكل و به هر دليلي در زندگي مشترك توجيه نداره . چه از طرف زن چه از طرف مرد

زني كه ازدواج كرده و لذا تعهدي اسماني نسبت به زندگي مشتركش داره اگر خيانت كنه و با مرد ديگه اي رابطه داشته باشه به سه شماره بايد اونو و اون مرد طرفش رو فرستاد اون دنيا تا اونجا با هم خوش باشند . :eek:
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینها هم میتونه دلیل خیانت باشه ولی اکثر بدون دلیل خیانت میکنن
این هم دلیل خیانت مردها

دلیل شماره یك:
از بین رفتن عشق و علاقه
دلیل شماره دو:
عدم جذابیت همسر
دلیل شماره سه:
سهل انگاری زنان
دلیل شماره چهار:
اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر
دلیل شماره پنج :
بولهوسی و هوسرانی
دلیل شماره شش:
عقده‌ها‌ی جنسی
دلیل شماره هفت:
بی خطر شمردن خیانت

دلیل شماره هشت :
زیاده خواهی و تنوع طلبی
دلیل شماره نه :
خیانت همسر
دلیل شماره ده :
عدم رقبت همسر به داشتن روابط با شوهر خود

نتیجه: خیانت در زندگی امری نكوهیده و ضد اخلاقیست كه اثرات زیان بار آن قطعا دیر یا زود گریبان‌گیر فرد میشود بنابراین چنانچه مشكلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها نمود. صادق باشیم
 

sortme

عضو جدید
اينها همش تفسير و توجيه هستش .

مسائلي در دنيا هست كه هرگز نبايد لكه دار بشه و تعهد در زندگي مشترك يكي از اينهاست .

خيانت به هر شكل و به هر دليلي در زندگي مشترك توجيه نداره . چه از طرف زن چه از طرف مرد

زني كه ازدواج كرده و لذا تعهدي اسماني نسبت به زندگي مشتركش داره اگر خيانت كنه و با مرد ديگه اي رابطه داشته باشه به سه شماره بايد اونو و اون مرد طرفش رو فرستاد اون دنيا تا اونجا با هم خوش باشند . :eek:
قبول دارم.در واقع هر کس به همسرش خیانت کنه در واقع به خودش -زندگیش-و... خیانت کرده چون با هر دست بده با همون دست پس میگیره.پس مرگ کمترین مجازاتشه:mad:
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
قبول دارم.در واقع هر کس به همسرش خیانت کنه در واقع به خودش -زندگیش-و... خیانت کرده چون با هر دست بده با همون دست پس میگیره.پس مرگ کمترین مجازاتشه:mad:

بله درست مي فرمائيد .

بنظر من انسان هر خطائي مرتكب بشه شايد بشه ازش گذشت و عفو كرد و براش دليل جور كرد ولي خيانت زن و شوهر بهم ديگه هرگز نمي تونه قابل بخشش باشه و اگر حقيقتشو بخوايد بيشتر اين خيانتها بخاطر هوس بازي انجام ميشه .

اون مرد و زني كه به هر دليل از همسرشون راضي نيستند مي تونند از هم جدا بشند و بعد هر خلافي خواستند انجام بدند .

طلاق با وجود كراهت و شناعت و مشكلاتي كه براي هر دو طرف بوجود مياره باز هم بسيار بهتر از خيانته و اساسا طلاق رو برا همينجور مواقع گذاشتند .

ولي متاسفانه بايد گفت با وضعيتي كه در جامعه امروزي ديده ميشه اين موضوع يعني خيانت همسران و داشتن رابطه جنسي با غير همسر داره گسترش پيدا ميكنه و فكر ميكنم در اينده قبح اونهم از بين بره . :redface:

ما كه در اين مملكت نتونستيم صفات خوب و مثبت غربيها رو تقليد كنيم ولي صفات منفي اونها بسرعت داره در جامعه ما گسترش پيدا مي كنه . :(
 

R A H A

عضو جدید
با زندگی صادق باشید تا زندگی باهاتون صادق باشه
از سخنان گهربار رها
 
دوستان سلام
فرض کنید مرد و زن بعنوان همسر مشکل خاصی با هم نداشته باشن.
اما صرفا زندگی با روزمرگی همراه شده باشه.
عشق و علاقه سالهای قبل جاشو به دوست داشتن داده باشه.
از نظر جنسی هم مشکلی نباشه.
به نظر شما زن یا مرد اگه جذب جنس مخالفش غیر از همسرش بشه و احساس عشق و علاقه کنه (چیزی که در زندگی با همسرش کمرنگ شده) آیا میشه بهش ایراد گرفت؟
قطعا جواب این سوال در حوزه های منطقی با جواب آن در ذهن و دل تفاوت داره.
نظر شما چیه؟
 
به احساس که نمیشه ایراد گرفت !!!
ولی اصولا همون شخص دوم هم اگه بری باهاش زندگی کنی احتمالا دچار روزمرگی میشی....
سرنوشت اکثر ازدواجها و کنار هم بودنها، روزمرگیه متاسفانه!:(

بابا بزرگ عزیز
قرار نیست که بری باهاش زندگی کنی.
قرار نیست روزمرگی را دوباره تجربه کنی.
فقط دلت میخواد پرده احساس را برداری تا هوایی بخوره. :heart:
حس قشنگ و تولدی دوباره. :redface:

برخی روان شناسان معتقدند در برخی موارد موجب استحکام روابط زناشویی هم میشه.
البته در کل این مسئله ساختار شکن محسوب میشه و در عرف قطعا محکومه. :mad:

این شعر را به شما دوست عزیز تقدیم میکنم: :gol:

نمیدانم میدانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است
چه زجری میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
 
بابا بزرگ عزیز
بنده برخلاف آیدی که دارم همچین کوچولو هم نیستم
42 سالمه
شما چی؟
شاید دوست نداشته باشید اینجا مطرح کنید.
اصلا مهم نیست.
ولی یه حسی میگه انسان با تجربه ای باشی.
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بابا بزرگ عزیز
بنده برخلاف آیدی که دارم همچین کوچولو هم نیستم
42 سالمه
شما چی؟
شاید دوست نداشته باشید اینجا مطرح کنید.
اصلا مهم نیست.
ولی یه حسی میگه انسان با تجربه ای باشی.


:surprised::surprised:

خب چرا شدی پیر باشگاه:D
بابا بزرگ نیست من جواب میدم :redface:
اون 37 سالشه (حدودا) تا الان پیر باشگاه بود:D
آدم باحالیه و با مرام فقط یه مشکل داره اونم پیش همه عزیز!تنها مشکلش همین:surprised:
 
:surprised::surprised:

خب چرا شدی پیر باشگاه:D
بابا بزرگ نیست من جواب میدم :redface:
اون 37 سالشه (حدودا) تا الان پیر باشگاه بود:D
آدم باحالیه و با مرام فقط یه مشکل داره اونم پیش همه عزیز!تنها مشکلش همین:surprised:

بنده همونطور که ایدیم مشخصه کوچیک همه هستم.
نظر شما در این خصوص چیه؟
خصوصا که روانشناسی خوندید
 

Agha Nima

عضو جدید
دلیل خیانت مرد به زن:

هیچ دلیلی ندارد.


در مورد مرد ها باید دلایل خیانت نکردن رو بحث کرد!


خيلي نامرديه . . .
همه رو كه با يه چوب نمي زنن .
من قبول دارم كه بعضي از مرد ها به خاطر بل هوسي و . . . خيانت مي كنن ولي اين رو هم بايد بپذيريم كه در مواردي هم زنان عامل اين خيانت هستند .
يك مقدار واقع بين باشيد و . . .
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنده همونطور که ایدیم مشخصه کوچیک همه هستم.
نظر شما در این خصوص چیه؟
خصوصا که روانشناسی خوندید
راستش بابا بزرگ حرف و تموم کرد ;)
ولی تو جامعه ما کمتر کسی هست که بتونه این رابطه رو درک کنه (رابطه سالم ):child:
 
رابطه سالم یعنی چی؟
باز مبحث پسر خوب؟

واقعیتش اگه بزاری احساس هوایی بخوره و لذت ببری آیا ذهن منطق را توجیه نمیکنه؟
تا کجا میشه پیش رفت؟
حدی داره؟ یا این حد رو منطق و عرف تعیین میکنه؟

من سالهاست که سعی می کنم در تمام حوزه های زندگیم هوشمندانه رفتار کنم.
برنامه ریزی و تعهد به اون و تلاش برای رسیدن به آرزوت حتما تاثیر میذاره
مثلا در مورد مسایل اقتصادی و درآمدی این رفتار بشدت جواب داد.
ولی وقتی پای دل به وسط میاد رفتار هوشمندانه بشدت تحت تاثیر قرار میگیره.

پی عشق عاشقانه رفتن.
مسئله این است.

مطالب پراکنده شد
عذر میخوام.
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رابطه سالم یعنی چی؟
باز مبحث پسر خوب؟

واقعیتش اگه بزاری احساس هوایی بخوره و لذت ببری آیا ذهن منطق را توجیه نمیکنه؟
تا کجا میشه پیش رفت؟
حدی داره؟ یا این حد رو منطق و عرف تعیین میکنه؟

من سالهاست که سعی می کنم در تمام حوزه های زندگیم هوشمندانه رفتار کنم.
برنامه ریزی و تعهد به اون و تلاش برای رسیدن به آرزوت حتما تاثیر میذاره
مثلا در مورد مسایل اقتصادی و درآمدی این رفتار بشدت جواب داد.
ولی وقتی پای دل به وسط میاد رفتار هوشمندانه بشدت تحت تاثیر قرار میگیره.

پی عشق عاشقانه رفتن.
مسئله این است.

مطالب پراکنده شد
عذر میخوام.


ولی پیمان جان اگه عاقلانه بخوای دوستی سالم انتخاب کرد باز عقل به دل دستور میده
ممکنه وابستگی و علاقه بوجود بیاد که شاید خیلیا با عشق اشتباه میگیرن ولی همه چیز به باور درست از یه دوستی سالم ربط داره ;)
 
مساله دو قسمته:
1-حس تنوع طلبی انسان که اصولا فقط با تغییر ارضاء میشه. مثلا شما با داشتن بهترین زندگی اعم از خونه، ماشین و همسر،در صورت عدم تغییر بازهم افسرده خواهید شد!
2-منصف بودن،یعنی دیگری را در جای خود گذاشتن و درست عمل کردن و دل نشکستن.
شما باید بتونی این واقعیت را قبول کنی که همسرت هم همین کار ها را بکنه.
نباید مثلا از حرف زدن خانومت با یه مرد دیگه ناراحت بشی و غیره.
اگه به این مرحله برسی و اون هم نه از روی بی تفاوتی به همسرت بلکه از روی انصاف،اونموقع احتمالا راه درست را میری.

دقیقا یعنی باید این حس را برای همسرت هم قائل باشی.
راستش منظور من تنوع طلبی نیست چون اگر تنوع طلبی باشه باید مدام تو فکر تغییر باشی.
بیشتر منظورم ..........
آخ گاهی واژه قاصره از بیان ذهن.
فرض بر اینه که همسرت را دوست داری و انصاف را هم قائلی.

باز ممنون از پاسخت.:gol:
 
ولی پیمان جان اگه عاقلانه بخوای دوستی سالم انتخاب کرد باز عقل به دل دستور میده
ممکنه وابستگی و علاقه بوجود بیاد که شاید خیلیا با عشق اشتباه میگیرن ولی همه چیز به باور درست از یه دوستی سالم ربط داره ;)

شقایق عزیز
اگه عاقلانه بخوای بری که اصلا عقل حکم به رفتن نمیکنه.
تو میگی ممکنه که وابستگی و علاقه بوجود بیاد
من میگم بوجود میاد
نقش عقل صرفا اینجا اینه که کسی آسیب نبینه
نه خودت نه خانواده ای که دوسش داری نه شخص ثالث.

یه چیز دیگه
دوستی سالم را ما اغلب با عمده آدمهای دور و برمون داریم.
حالا بایکی بیشتر داریم.
اینجا وقتی علاقه بیشتری نسبت به سایر روابط بوجود میاد قضیه کمی فرق میکنه.
باز رابطه سالمه ولی جنسش کاملا متفاوته.

مواجه شدن با یه پارادوکس ذهنی
تقابل حسی که پیدا کردی و عقلی که احکام خودشو داره.

حس تولد دوباره شور و اشتیاق.
مز مزه کودک درون
اصلا بحث جنسی مطرح نیست.

ممنون از وقتی که گذاشتی به اراجیف پیرمردا گوش دادی:gol:
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شقایق عزیز
اگه عاقلانه بخوای بری که اصلا عقل حکم به رفتن نمیکنه.
تو میگی ممکنه که وابستگی و علاقه بوجود بیاد
من میگم بوجود میاد
نقش عقل صرفا اینجا اینه که کسی آسیب نبینه
نه خودت نه خانواده ای که دوسش داری نه شخص ثالث.

یه چیز دیگه
دوستی سالم را ما اغلب با عمده آدمهای دور و برمون داریم.
حالا بایکی بیشتر داریم.
اینجا وقتی علاقه بیشتری نسبت به سایر روابط بوجود میاد قضیه کمی فرق میکنه.
باز رابطه سالمه ولی جنسش کاملا متفاوته.

مواجه شدن با یه پارادوکس ذهنی
تقابل حسی که پیدا کردی و عقلی که احکام خودشو داره.

حس تولد دوباره شور و اشتیاق.
مز مزه کودک درون
اصلا بحث جنسی مطرح نیست.

ممنون از وقتی که گذاشتی به اراجیف پیرمردا گوش دادی:gol:


نه قبول ندارم
هر انسانی نیاز داره که یه دوست انتخاب کنه و با اون راحت باشه و این وابستگی طبیعی
ولی وقتی عشق بوجود میاد جریانش با وابستگی فرق داره توی عشق همیشه میخوای خودت و به هر طریقی نزدیک کنی به عشقت در صورتی که توی وابستگی شاید یک تلفن آرومت کنه ولی توی عشق اینجوری نیست اون حس تولد دوباره و بیقراری و... به نظر من فقط توی عشق بوجود میاد ;)
در ضمن منم پیر زنم و دو تا بچه هم دارم:razz:
 
نه قبول ندارم
هر انسانی نیاز داره که یه دوست انتخاب کنه و با اون راحت باشه و این وابستگی طبیعی
ولی وقتی عشق بوجود میاد جریانش با وابستگی فرق داره توی عشق همیشه میخوای خودت و به هر طریقی نزدیک کنی به عشقت در صورتی که توی وابستگی شاید یک تلفن آرومت کنه ولی توی عشق اینجوری نیست اون حس تولد دوباره و بیقراری و... به نظر من فقط توی عشق بوجود میاد ;)
در ضمن منم پیر زنم و دو تا بچه هم دارم:razz:

قبول دارم. داستان همون نیازه.
منم دوتا پسر دارم یکی اول دبیرستان دومی پنجم دبستان;)
 
همه حرفات درسته کاملا ولی یه بحث هست!
شما اون شخصی که دوست دارید مطمئنا از جنس مخالفه ،پس بحث کاملا جنسیه.
حالا ممکنه اون حد اعلای اون فعلا در نظرتون نباشه.
من خیلی روی این مورد فکرکردم و تهش دیدم که علاقه پیدا شده تابع ظاهر اون شخص و نهایتا جنسیتش بوده.
شما باید با خودت صادق باشی، آیا واقعا این شخص مورد نظر،به نظر خودت خوشگل هست یا نه؟ جذاب هست یا نه؟
ایهنا همش بر پایه غریزه شکل میگیره و متاسفانه در تاریخ ادمهای خیلی پر مدعی هم اسیرش شدن!
به نظر من منشاء نهایی این علایق جنسیه و در صورت کنترل شدن و محدود شدن خیلی هم خوبه:smile:

بابا بزرگ عزیز
منظورتو میفهمم.
ولی شاید برای کسی در سن و سال من خوشگلی چندان محلی از اعراب نداره.
بیشتر حسی که نسبت به خودت در کنار کسی پیدا میکنی مطرحه.
 
بالا