🔺️هوای تو... ♡

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هرگز این سه دسته از آدم‌ها رو از تو زندگیت حذف نکن:

۱. اون آدمی که گذشته‌ات رو می‌پذیره و همچنان با تموم قلبش تو رو دوستت داره.
۲. اون آدمی که حتی با فکر از دست دادنت گریه کرده.
۳.اون آدمی که تموم تلاشش رو میکنه تا تو رو خوشحال نگه داره :))
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نزار قبانی راست میگه :
اگه آدمی برای ما خیری داشته باشه میمونه
اگه دوستمون داشته باشه باهامون حرف میزنه
و اگه مشتاق دیدنمون باشه میاد!

این ماییم که بیخودی حرص رفتنِ آدمایی رو می‌خوریم که حتی نمی‌دونیم جایگاهی تو زندگیشون داشتیم یا نه...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یه بار خیلی ناراحت بودم بهم گفت ببین من نمیتونم ازت دربرابر تموم رنج‌ها و سختیهای دنیا محافظت کنم... ولی میتونم بهت بگم که قوی باشی، وقتی داری غصه میخوری و ناراحتی کنارت باشم...
من نمیگم دنیا آسونه و غصه ای نداره میگم که همه ی اینارو باید باهم تحمل کنیم شونه به شونه...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه آرزوی دل انگیزی ست!
نوشتن افسانه ای عاشقانه
بر پوست تنت
و خواندن آن برای تو …

چه آرزوی شورانگیزی ست!
تملّک قیمتی ترین کتاب خطی جهان
ورق زدنش،
دست به آن کشیدن،
و همین نوازش ساده
که زیر نگاهم لبخند بزنی …

چه افسانه قشنگی
به تنت می نویسم
بانوی من !
چه قشنگ به تنت افسانه می خوانم.

#عباس_معروفی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




بلند شو محبوب من

باید از این قبیله ی مخوف تنهایی

عبور کنیم

و در دیاری که لهجه ای محلی دارد

فکر کنیم به بچه هایمان

به بوته های نعنا در باغچه

فکر کنیم اگر پیراهن آبی‌ات را به تن کنی

چند آسمان دورتر می شویم از آدمها

و در کشاکش شماتت زخم هایی که برداشتیم...

کداممان مرهم تر است

کدام یک "دوستت دارم" تر!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرا پیکری است
تا چشم انتظار تو باشم
تا از دروازه‌های صبح
تا دروازه‌های شب در پی تو بشتابم
مرا پیکری است بهر آنکه
عمرم را با عشق تو سر کنم ...!


✍ #احمد_شاملو
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو جمع هستم اما تنهام .حرف میزنم اما انگار لالم.همه هستن اما تو نیستی😭زندگی بدون تو بدرد نمیخوره .اصلا ارزشی نداره .😭😭هوای تو هوای تو به سرم زده.کجا دنبالت بگردم پیدات کنم😭😭
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




نوشته بود: «شما روانشناس هستید؟»

من با خودم فکر کردم من روانشناسِ روانِ خودم هستم.

اصلا هر آدمی بهترین روانشناس خودش است. هیچ آدمی مثل خود آدم، خودش را نمی‌شناسد.

هر کسی می‌تواند به همه دروغ بگوید، نقاب بزند به چهره، فیلم بازی کند، اما نمی‌تواند به خودش دروغ بگوید، خودش را گول بزند.

نوشته بود: «...من با خودم مشکل دارم...»

دلم می‌خواست برایش بنویسم: «چون با خودت مهربان نیستی، خودت را دوست نداری...»

دردها از جایی شروع می‌شود که خودمان را نمی‌بینیم، خودمان را فراموش می‌کنیم. یادمان می‌رود آدم باید با خودش مهربان باشد، باید خودش را دوست داشته باشد.

اصلا" آدم باید گاهی خودش را بردارد، ببرد یک گوشه‌ای، دست بیندازد دور گردن خودش، خودش را ببوسد، با خودش آشتی کند، گذشته را فراموش کند حتی.

هی اشتباهش را پتک نکند، نکوبد توی سر خودش، هی با پشت دست محکم نزند توی دهان خودش، مدام به خودش سرکوفت نزند که اشتباه کردی، که باختی، که باید آن یکی راه را می‌رفتی، آن یکی راه را انتخاب می‌کردی.

آدمیزاد فراموشکار است. گاهی یادش می‌رود بشر جایزالخطاست، باید اشتباه کند، باید هزار راه برود و برگردد تا راه را پیدا کند، تا آدم شود.

آدمیزاد کم‌حافظه است، یادش می‌رود باید با خودش مدارا کند گاهی، نباید با خودش سختگیر باشد، هی خودش را به چالش بکشد، گیر بدهد به خودش، به دور و برش، نباید سر خودش داد بزند، خودش را بازخواست کند هی. هی انگشت کند توی چشم و چال خودش، چشم و چال گذشته‌اش...

آدم اگر آدم است باید حواسش به خودش باشد، با خودش مهربان باشد، خودش را دوست داشته باشد، با خودش دوست باشد.

باید گاهی پیشانی خودش را ببوسد، لُپ خودش را بکشد، بزند قد خودش، خودش را ببخشد، با خودش آشتی کند.

آدمیزاد اگر روانشناس خوبی باشد چاره‌ای ندارد جز اینکه با خودش آشتی کند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستم را کشیدم روی برگ های زاموفیلیا، نرم بودند و تمیز، مثلِ هوای توی گلفروشی که گرم بود و دَم داشت اما ریه را جلا میداد " اینا چقدر نازن، انگار همشون دارن میخندن و لب هاشون سبزه" خندید، خاک روی آستینش را با کف دست گرفت و بدون اینکه چیزی بگوید دنبالم آمد، دنبال من که داشتم به لب های سبز گل ها نگاه میکردم " میگم تو گلفروشی کار کردن چه خوبه ها، همچین هر روز دلت تازه میشه انگار " چیزی نمیگوید، ساکت است مثل پِتوس ها که کاری به کار کسی ندارند، برگ می دهند و قد می کشند و گلدان را در آغوش می گیرند " چقدر سخته بین این همه گل بتونی یکی رو انتخاب کنی " از صدای پیس پیس آبپاش فهمیدم دارد برگ گل هارا تمیز می کند،

سرم را برگرداندم " آره سخته " صداش مثل گوینده ی سرحال رادیو جوان، پرانرژی که نه، بم بود...

" سخته اما واسه شما که گلفروشی راحت تره خب "

چشم هاش خندید و لب هاش کلمه ی راحت تر را جوری تکرار کرد که انگار داشت متلاشی میشد " وقتی یه گل چشمتو میگیره دیگه زیباترین گل هارو هم ببینی به چشمت نمیاد واسه همین راحت تر نیست واسه ما" نشستم کنار شمعدانی ها دستم را کشیدم روی برگ هاش، انگشت هام بوی سبز گرفته بود "چقدر خوبه این بو، اسم گلی که چشمتونو گرفته چی هست حالا؟ "

گلدان شمعدانی را از روی زمین برداشتم و گذاشتم توی دست هاش " اسم گلم عاطفه بود "

بند کیفم را گرفتم و با لبخند گفتم " چه گل قشنگیه پس، عاطفه " درحالیکه برگ های اضافه ی شمعدانی را با قیچی میبرید گفت " قشنگ که بود اما پرپر شد، یعنی خودش هست اما عشقش تو دل من پرپر شد که بذرش تو دل یکی دیگه جوونه بزنه"

خودم را زدم به راه لبخند و گفتم " خاک هر دلی بذر خودشو میطلبه، بذر مناسب دلتو پیدا کن، وقتی گل بده می فهمی این از اونم قشنگتره، اونوقته که دلت سبز میشه و گل میده مثل این شمعدونیا " نگاهم میکند و توی نگاهش اشک میرقصد "امیدوارم بذر دلتو پیدا کنی "

میدوَم توی گلخانه که دوباره دست هام را سبز کنم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیال تو با من بود ومن غافل از هیته دنیا بودم

در آغاز شکوفه باران بهار برگ ریزان دلم بود

بهار بود آری.......

چه روزهای زیبایی پروانه بود که در باد می رقصید

مروارید ابر از اسمان فرو می ریخت

زمین تر از بخشش کردگار می شد

لب های غنچه ها انگار می خندید

سکوت من با تو حرفهای فراوان داشت

نگاه تو حرفهای بی کران با من

تو رفتی وافسوس اما ماند

گلایه وبغض بی امان با من

دل من هر لحظه در ارزوی تو بود ومن تنها مشتاق دیدارت

در ان لحظه که از تو دور می گشتم

نشد که بگویم خدانگهدارت

خیال تو هرلحظه با من بود

چه خوب تو را داشتم وافسوس نداشتم

با توام ای شعر عاشقانه من بگذار دوباره در خیال تو باشم

و خیال تو هر لحظه با من باشد...
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم حسابش از دستم رفته روزی چندبار ساعتی چند بار اصلا لحظه ای، هوای تو به سرم میزنه با همه دنیا لج میکنم مثل بچه ها بغض میکنم نق میزنم مشت میکوبم.حرص میخورم فقط باید تو باشی که آروم بشم اما نیستی نیستی .نیستییییی😭😭😭😭
 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم حسابش از دستم رفته روزی چندبار ساعتی چند بار اصلا لحظه ای، هوای تو به سرم میزنه با همه دنیا لج میکنم مثل بچه ها بغض میکنم نق میزنم مشت میکوبم.حرص میخورم فقط باید تو باشی که آروم بشم اما نیستی نیستی .نیستییییی😭😭😭😭
ميدونم خيلي سخته ولي دنيا همينه ما اومديم كه بريم هر كسي به يه طريقي از دنيا ميره و هر وقت هم بره بازمانده هايي هستن كه درد نبودنش رو مي كشن،ميدونم سخته ولي بايد به قول دوستمون قبول كرد زندگي همينه و بايد زندگي كرد،اينده ات رو بساز و زندگي كن،با مرگ ،يك فرد به ارامش ميرسه ما كه اينجاييم اروم نيستيم پس اروم باش و ايندتو بساز و براي خودت هر چيزي كه قشنگه فراهم كن شما حق زندگي دارين پس با فكر و ناراحتي سياهش نكنيد ،به خودتون كمك كنيد و به خودتون اجازه ي خنديدن رو بدين،چرا بايد هميشه براي عشق به فرد ديگر لباس قشنگ بپوشيم براي عشق به خودتون،به خودتون برسين،از خدا براتون ارامشي بي وصف ميخوام و خنده اي از ته دل.
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ميدونم خيلي سخته ولي دنيا همينه ما اومديم كه بريم هر كسي به يه طريقي از دنيا ميره و هر وقت هم بره بازمانده هايي هستن كه درد نبودنش رو مي كشن،ميدونم سخته ولي بايد به قول دوستمون قبول كرد زندگي همينه و بايد زندگي كرد،اينده ات رو بساز و زندگي كن،با مرگ ،يك فرد به ارامش ميرسه ما كه اينجاييم اروم نيستيم پس اروم باش و ايندتو بساز و براي خودت هر چيزي كه قشنگه فراهم كن شما حق زندگي دارين پس با فكر و ناراحتي سياهش نكنيد ،به خودتون كمك كنيد و به خودتون اجازه ي خنديدن رو بدين،چرا بايد هميشه براي عشق به فرد ديگر لباس قشنگ بپوشيم براي عشق به خودتون،به خودتون برسين،از خدا براتون ارامشي بي وصف ميخوام و خنده اي از ته دل.
کاش به همین راحتی بود .کاش وابستگی و عشق نبود ،کاش خیلی خاطرات نبود کاشش...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قـَـد کشـــیده ای،
تا ناکجــایـــی که ســَر در نمــی آوری؛
از کجـــآ بـــودن ِ من!


دوست داشتنـَـت را از سر ِ راه نیـــآورده بــودم
که حــالآ بـُگـــذارم
زیر قــدَم هــای ِ قــَد کشیـــده ات
لگـــدمــآل شــود...


باید دوست داشتنــَت را بغــــل بگیــرم و
بگـــذارم ات و
بگـــذرَم!


همـــآن دو ســه تا بــــآران
همـــآن یـک بوســـه
همیـــن که شاعـِــر شـــده ام حـــالآ،
عــُـمری را
کفایــَت می کند!
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگن دنیا دو روزه
ولی من میگم اگه دلتنگ کسی باشی
دنیا ابد و یک روزه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس که پیدا شد عشق باریدن گرفت،

هیچ میدانی رمز عاشق بودن هرکس فقط این است:

ساده بودن، ساده دیدن، و ساده پذیرفتن...

پس ساده میگویم، ساده...

دوستت دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق من

چقدر دلتنگم .....ارامش من ....

می دانم .....همه ی سکوتت فرمان قلبت است ......

مگر من میتوانم تو را از خود رها بینم ....وقتی که تو جان منی ....

اگر تو از من رها گردی .......من تمام هویتم را از دست میدم ........

من وجودم به تو وابست ....به تو که تمام قلبم را ازان خود کرده ای .....

زندگی من .....
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بر آن بودم که از آهن کنم دل
ندانستم که تو آهن‌ربایی

من آن روز از خرد بیگانه گشتم
که با عشق تو کردم آشنایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از تنهایی نمی‌ترسم، اما از فراموش شدن چرا.

برای من فراموش شدن، یعنی نبودن، یعنی وجود نداشتن.

وقتی برای کسی فراموش بشی، یعنی دیگه براش وجود نداری. یعنی از اول هم نبودی.

فراموش که بشی یعنی دیگه کسی بهت فکر نمی‌کنه. یعنی دیگه کسی خاطراتش رو باهات مرور نمی‌کنه. فراموش که بشی، یعنی دیگه دل کسی برات تنگ نمی‌شه.

برای من امید به زندگی، یعنی توی ذهن آدمی که بهش فکر می‌کنم، هنوز یه جای کوچیک باشه، تا خاطراتمون رو نگه داره.

من کجای ذهنتم، وقتی تمام فکرمی؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دونستن اینکه دوستت داره کافی نیست یه وقتهایی لازم که بهت ثابت کنه!

قبلنا بهش باور نداشتم فکر میکردم وقتی یکی میگه دوستت داره، داره راستش میگه اما سالهاست که فهمیدم لزوما کسی که میگه دوستت داره حتی بهت توجه میکنه، ممکن همش یه نمایش قشنگ باشه تا سرت یه کلاه گشاد بزاره
پس بذار بگم چه اشکالی داره خودت گول بزنی وقتی تو واقعی دوستش داری...بذار سرت کلاه بره مهم این وقتی سنت که رفت بالاتر حداقل حسرت گفتن دوستت دارم به دلت نمونده 🙃
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به هوای تو ، من از
خواب پریدم سر صبح...

نور از حاشیه ی پنجره
با پرده گلاویز شده است
چند گنجشک، درخت و
گل ِشب بو لب ِحوض
همگی اسم تو را توی سرم می خوانند!

به گمانم خورشید
باز امروز به هنگام ِطلوع
زودتر از همه
چشمان ِتو را بوسیده
که چنین یاد ِتو
از هر طرفی می تابد...!
 

arash_1376

کاربر فعال
می‌گویــنــد : نویسنده‌ها « سیــــــگار » می‌کشند…!

نقاش‌ها « تابــــلـــــو »

زندانی‌ها « تنهـایــی »

دزدها « ســَــــرک »

مریض‌ها « درد »

بچه‌ها « قــَد »

و من برای کشیدن

« نــفــــس‌های تـــو » را انتخــاب می‌کنم …






اگه شانس بیارم کرونا نگرفته باشی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
سرمد حیدری ♡... مـــادر... ♡ ادبیات 153
گلابتون به نام زن... ♡ ادبیات 730

Similar threads

بالا