*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیا یڪ شبــ جاهایماלּـ را عـפּَضــــ ڪنیـــҐ

مـלּـ معشـפּقــﮧ مـےشـפּَҐ
פּَ تــפּ عاشــــقــ باشــــ
مـלּـ خیانــتــ مـےڪنـــҐ פּَ تــפּ فرامـפּشــ ڪـלּـ

ωــختــــﮧ نــﮧ؟!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه چیزدر این دنیـــــ ـا ...

غـــ ــریبانه ترازدخترکی استــــــــــــ

کـــه تنهایی اش را

بغل میکند!

می بوسد!

امــــــ ــا حاضرنیستــــــــــــ

دیگرکسی را دوستـــــــــــــ داشته باشد...!!!
 

طلا.

عضو جدید
جسد انهایی که میگفتند برایت میمیرم پیدا شد...
در اغوش دیگری جان داده بودند.
 

70arezu

عضو جدید
بعضی وقتا اونقدر دلتنگ کسی میشی

که اگه خودش بدونه از نبودنش خجالت میکشه!!!
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر آدمی توی زندگی یک نفر بخصوص را می‌خواهد
یک نفر که بی‌ قید و شرط عاشقش باشد
یک نفر که با او، خود خودش باشد، بی‌هیچ نقابی !
یک نفر که بی‌هراس از موهای ژولیده و صورت رنگ پریده‌ات، با‌‌ همان قیافه به آغوشش پناه ببری، و سر روی شانه‌هایش بگذاری…
زن و مرد هم ندارد؛
توی زندگی مرد‌ها هم باید زنی باشد، که صورت ِ آفتاب خورده و عرق کرده و ته ریش نامنظمشان را به اندازه ی صورت هفت تیغه ی ادکلن زده دوست داشته باشد، شاید هم بیشتر.…

 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خــــــدایــــــا :
دلــــــم را آنانی میشــــــکنند
که هرگز دلــــــم به شکستــــــن دلشان راضــــــی نمی شود !
 

70arezu

عضو جدید
این آدما خجالت که نمیکشن هیــــــــــــــــچ..تازه طلب کار هم میشن:smile:

سالها گذشته است .

و من همان ساده ی
قدیمی ام

کمی
شکسته شده ام

اما هنوز هم عاشق خوشباورم

آنقدر ک اگر برگردی و بگویی

پشت چراغ قرمز ماندی

باور خواهم کرد
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگــاهَت که مـی کنم...
دُنیــــــای خـالیــَم ...
پــُر از خـانــه می شود !
دستــــ هــایــم ...
کــوچه های یــاسُ بارانـــی...
دلـــَم یکــــ شهــر مردم مـی شود
و چشــــم هــایَم
چقــدر می خواهنــد زنــدگــی کننــــــد ....!
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بـﮧ بعضيا بايد گفت

هــــﮧ! مخاطب خــــــــــــــاصِ شوماس[
]


ســـــوژـﮧ خَـــنده ماس[
]



 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] بيا آخرين شاهكارت را ببين[/FONT][FONT=&quot]

مجسمه اي با چشماني باز خيره به دور دست

شايد شرق ، شايد غرب

مبهوت يك شكست

مغلوب يك اتفاق

مصلوب يك عشق

مفعول يك تاوان

خرده هايش را دارد باد مي برد

و او فقط خاطراتش را بغل گرفته

بيا آخرين شاهكارت را ببين.......

مجسمه اي به نام " من"

[/FONT]
 

طلا.

عضو جدید
آهای . . . لیلی
به قصه ی خودت برگرد !
اینجا
مجنون به همه ی لیلی ها "محرم" است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگر خداوند تورا به لبه ی پرتگاهی برد
به او اعتماد کن چون یا تورا از پشت خواهد گرفت
و یا به تو پرواز کردن خواهد آموخت
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگر تمام شد آرزوهایم را گذاشتم در کوزه
با آبش قرص های اعصابم را میخورم...!

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردنوشته و دل نوشته ها

نام مستعار تمام زخم های من است !
 

70arezu

عضو جدید
باران در گلوی من ابر ِ کوچکی ست میشود مرا بغل کنی؟ قول میدهم گریه کم کند
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نفس های خسته ام نگاه نکن!!
تو را داشته باشم تمام دنیا را میدوم…!!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخر ِاین کوچه
همان بن بستی ست
که از شکاف ِ پنجره ها
تکه تکه
تگرگ می بارد
و کنون
خسته ترین عابر ِ این شهر
منم!‎"
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که باشی بس است …
مگر من جز “نفس” چه میخواهم ؟
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم یک کوچه می خواهد...
بی بن بست...
وبارانی نم نم...
ویک خدا...
که کمی باهم راه برویم...
همین!!!
دلم کفش نمیخواهد...
پاپوشی از چمن میخواهد...
دلم باران میخواهد...
دلم هیاهو نمی خواهد...
می خواهد اندکی با سکوت و نسیم و باران قدم بزند...
همین!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غم انگیز است….

شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی

ببینی تاریکی

از جای خود تکان نخورده است!






 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
به همین غروب غم انگیز دلخوشم
اگر بدانم تو هم یک جایی نشسته ای پشت پنجره
و دلت برای من تنگ شده …
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از همیــن جـــا آغـــاز مــی شــوم
از کنـــار همیــن ردپــــاهـــایـی کــِـه بــرنگشتـــه اند
مگــــر چقــدر مـی شــود ســاعـت را
بــــرای نــیامدن « کســی » عقــــب کشیـــد...
 
Similar threads

Similar threads

بالا