*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


هرگز تمامت را برای کسی رو نکن
بگذار کمی دست نیافتنی باشی
آدمها تمامت که کنند، "رهایت میکنند"!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پی حس همون روزام
پی احساس آرامش
همون حسی که این روزا
به حد مرگ میخوامش
دلم میخوادعاشق شم
آخه فکرت شده دنیام
اگه عاشق شدن درده
من این دردو ازت میخوام
اگه این زندگی باشه
من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه
اگه این سهمم از دنیاس
من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
که گاهی باخودم میگم
شاید مردم حواسم نیست
بعد تو من از همه دنیا بریدم
باورم کن من به بد جایی رسیدم
لحظه لحظه زندگیمون با عذابه
باورم کن حال من خیلی خرابه
اگه این زندگی باشه
من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه
اگه این سهمم از دنیاس
من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
که گاهی باخودم میگم
شاید مردم حواسم نیست​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
توروتا یادمه از دور ازهمین پنجره دیدم
بسکه فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم
من گذشتم از تبی که تورو تو خونم ببینم
راضیم به اینکه گاهی تورو میتونم ببینم
نه امیدی به سفر نیست ازهمین فاصله برگرد
خیلی از فاصله هارو با سفر نمیشه پر کرد
عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی
تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی
توروآرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باز یک بغضی گلومو گرفته
بازهمون حس دردجدایی
من امروز کجامو تو امروز کجایی؟
حال تو بدتر از حال من نیست
پشت این گریه خالی شدن نیست
همه درد دنیا یه شب درد من نیست
تو از قبله من گرفتی خدارو
کجایی ببینی یه شب حال مارو
فقط حال من نیست که غرق عذابه
ببین حال مردم مثل من خرابه
کجایی؟
باز یک بغضی گلومو گرفته
باز همون حس درد جدایی
من امروز کجامو تو امروز کجایی؟​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من این جوری نمی تونم یه سدی بین قلب ماست
تو باید غرق شی در من ، بفهمی کی دلش دریاست

من این جوری نمی تونم تو پای من نمی شینی
تورو اونقدر بخشیدم بزرگی مو نمی بینی

همیشه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم
چقدر تنها برم دریا چقدر تنهایی برگردم

من این جوری دلم خوش نیست شبم با ترس هم مرزه
بهشت هم اونورش باشه به این برزخ نمی ارزه

من این جوری نمی تونم تو اینجایی و من تنهام
دارم میمیرم از بس که نگفتم چی ازت می خوام​
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب غریبانه کو چه را گذشتم. فردا شهر غریبی را سفر ...
امروز تاریکتر از شب ٬ فردا را نمی دانم!
دیروز را مانده ام ٬ امروزم نیامده ٬ فردا...!
تمام نوشته هایم خط خط قدم هایی است که ناتوان ٬ به سویت شتابزده می آیند.
ولی بی فایده از ندیدن تو کوچه را بر می گردند. به امید فردایی که نمی دانم...
صدای برگشتنی زمزمه ی کوچه می شود٬ دوباره٬ سه باره ٬ و چند باری شنیده
می شود ٬ ولی دیده نه...!
پژواک انتظاربود و بس! انتظاری ترسناکتر از تنهایی شبهای بی شبگردی که
کابوسم می شدند.
دیگر تمام شدم!
سکوتی ممتد ٬ انتهای کوچه فریادم میزند که بیا!!! من می روم!
ولی کوچه بی پایان است! غرق در بینهایتِ کوچه...
دیگر خودم را نمی یابم.......
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالادیگر
نه شعرآرامم می کند
نه تخیل قدم زدن عاشقانه ی زیرباران
نه چای تازه دم کرده
ونه هیچ چیزدیگر
بیزارم ازکلماتی که وقت وبی وقت
مثل قطاری باسوت ممتد
ازروی ذهنم عبورمی کنند
اصلاهمه خوشی های دنیامال تو
وقتی نیستی
هیچ چیزی سرجای خودش نیست
حتی
دلی که قول داده بود
بدون اجازه ی من آب نخورد
پایش راازخانه بیرون نگذارد
حالادیگرنه باتوکاری دارم
نه بادلی که اختیارش راندارم........
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز با یاد تو

به جاده زده ام ...

نگاه سرگردانم

مابین خط ها و فاصله ها ی آن می دود ...

کاش این بار، پایان این همه سر گردانی

خط باشد !
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قُل قُل كه ميزند گاهي احساسات ِ درونم ،
دلم يك هواي بارانـ ـي ميخواهد .
تا يك چاي دارچيني دَم كنم و حالي به حال ِخودم بدهم !
تا رهـ!ـاكنم خودم را ، ذهنم را حتي . . .
از اين دوست داشتن هايي كه گاهي پوچتَر از هر خيال ِخاميست . . .
 

majid.rk

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
باران ببار ... ببار که شاید پس از بارش تو به یادت رنگین کمانی در دلم برپا شود !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگه قلبت گله کرد گله از فاصله کرد، اگه تنها موندی،تاطلوع خورشید


اگه باورات کم اند اگه آینه ها غم اند، اگه هیشکی حرف چشمات و نفهمید



اگه غم داشتی یه روز اگه کم داشتی هنوز، اگه دیدی دنیا خنده هاتو دزدید


اگه حس کردی خدا، نیست حواسش به شما ، اگه روزگار به ساز تو نرقصید


برقص من باتو بیدارم، نترس تنهات نمیزارم، بمون از عشق و با من بخون



برقص،
نترس
، .بمون، بخون



اگه سایه ت دشمنت به دلت چنگ میزنه، اگه از غریب و از خودی فراری ای


اگه دوری خسته ای آینه ی شکسته ای، اگه بی دلیل یه حس مرده داری


می بینی که پیر شدی تو خودت اسیر شدی، اگه باور کردی تنهایی، غریبی


اگه زخمات کهنه شد باورات برهنه شد، اگه حس کردی دیگه غرق فریبی


برقص، نترس،
بمون
، بخون



برقص من باتو بیدارم، نترس تنهات نمیزارم، بمون از عشق وبامن بخون


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوچه ها را بلد شدم

رنگهای چراغ راهنما

جدول ضرب

دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم

اما گاهی میان آدمها گم میشوم

آدم ها را بلد نیستم.!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همه‌چیز آرام آرام و "ناگهان" اتفاق می‌افتد.

همه‌ی آن‌چه بوده‌ای، شده‌ای،‌ دانسته‌ای، خواسته‌ای

همه‌ی "زندگی"‌،‌ آن‌طوری که تعریفش کرده‌ای

آرام آرام،‌ "ناگهان"، "گذشته" می‌شود

و...

تمام.

همه‌ی زندگی‌ات این شده‌است:

رفتن‌های ناگهان، گذشتن‌های ناگهان، و "آرام آرام"های ناگهان.

زندگی را "ناگهان"ها -آرام آرام- گرفته‌اند.

درست مثل این آبی بی کران آرام آرام بی قراری هایش را به ساحل میبخشد.

آبی و آرام بی کران..اما بی قرار!





 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر خوبه که بدونی یکی یه جایی داره یه آهنگی رو فقط به یاد تو گوش ميده . . .
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اين روزها هر کسی مرا می بيند از حال و روزم ميپرسد
شک نکن که اگر هم از حالم بگويم هيچکس نميفهمد
همين قدر بدان که
به طرز خيلی خيلی ﺗﻠﺨﯽ؛ آرامم...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید.[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پی حس همون روزام، پی احساس آرامش
همون حسی که این روزا، به حد مرگ میخوامشدلم میخواد عاشق شم، آخه فکرت شده دنیام
اگه عاشق شدن درده، من این دردو ازت میخواماگه این زندگی باشه، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، شاید مردم حواسم نیستاگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، که گاهی باخودم میگم، شاید مردم حواسم نیست
بعد تو من از همه دنیا بریدم
باورم کن من به بد جایی رسیدملحظه لحظه زندگیمون با عذابه
باورم کن حال من خیلی خرابهاگه این زندگی باشه، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، که گاهی باخودم میگم، شاید مردم حواسم نیست
ترانه سرا: روزبه بمانی
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلے وقت است تظاهـــــر بـہ شـــادے میــڪـنم !

حرفـــ میزنم مثلـ همہ ...

اما ...

خیلے وقت استــ مرده امـــ !

خیلے وقت است دلم میخواهد روزه ی سـڪـوت بگیرم

دلم مے خواهد ببـــــــارم ...

و ڪـسے نپرسد چرا ... !

تو چہ می فهمےایـטּ روزها اداے زنده ها را در میـــــــآورم ...
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثل عکاســی ماهر نگاهت میکنم…

از نزدیک ترین زاویه ممکن،

و سرت را دقیقا” رو به رویم نگه می دارم

خورشید را روی
صورتت پخش می کنــم

و در ذهنم

از امروز تو عکس می گیرم،

برای روزهایی که نیستی…!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی دو بیت شعر بی قافیه می خواهم
از بس نظم این مثنوی به تقدیر من نزدیک دارد حالم را به هم می زند
دلم شاملو می خواهد
شعر می خواهد
سخت ... سنگین ...
مثل نگاه بی خاصیت تو
سرد و مبهم و خواستنی
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش خودت هم مثل خاطراتت برای ماندن سرسخت بودی
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزگار بد کرده با قلبم، کم بوده از این زندگی سهمم​
دلیل می بافم برای عــــشق، برای چیزی که نمی فهمم​
از آدمای شهر بیزارم ، چون با یکی شون خاطره دارم​
به من نگو با عشق بی رحمی​
من زخم دارم ، تو نمی فهمی​
 

parisa+

عضو جدید
میگه دوست داره!

میگه هوات و داره!

میگه حواست به من باشه!

میگه حواسش بهت هس!

میگه تنها نیستیا!

میگه....

تو هم همینجور که دستت تو دستشه

آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش...


آره

یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین
 

parisa+

عضو جدید
می ترسم



می ترسم آنقدر آلوده ات شوم...

تا یک روز ِ مبادا، زوج و فردم کنی..
 

parisa+

عضو جدید
شـایـد بـگـذرم از تـو امـا

حـسـاب لـب ـهـات

از تـمـام تـو جـداسـت . . !

الـکـی سـت مـگـر !

مـن از آن لـب ـهـا ،

دوسـتـت دارم شـنـیـده ام . . .
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجــا هیـچ قـرصــی

آرام بـخــش نیـستــــــــ

مگــر

قـرص روی مـاهتـــــــــ...
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امـشـب کــم تــوقــع شـده ام ،

آرزويـــم کــوچــک کــم حــرف است ،

هـيـچ نـميخـواهــم جــز

" تــــــــو "
 
Similar threads

Similar threads

بالا