*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی ام

بسته به تار مویت

آنقدر زندگی ام را

پشت گوش نیانداز …

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشسته ام ...

بـــیـاد ِ کــودکــی هـــایــم . . .
دور ِ “غــلـط”هــا، یـک خــط ِ قرمز مـی کـــشـم . . . !
حتی . . .
دور ِ تــــــــو . . . !
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می گویند هر سن و سالی که داشته باشی
اگر کسی نباشد ،
که با یادش ،
چشمانت ،
از شادی یا غم پر اشک شود ،
هرگز زندگی نکرده ای
و من این روزها
زندگی می کنم . . .
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
هـــــــر نفـــس ،
درد اســـت که میکشـــم !!!

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،

یـــــا اصـــلا نبودی !!!

ایـــــن که هســـتی

و کنــــارم نیســــتی ...
دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد . . . .

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از من نرنــــــــــج…
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…
فقط خســــته ام…
خسته از اعتــــــمادی بیــــجا…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تکلیفم روشن شد
خاموش میشوم
شیرینم ....
فرهادوار اینبار باید به جای کوه
دل بکنم!
براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 800x800 مي باشد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اבعـــــای بے تـَـفــاوتـــے سخــت است!


آن هــم


نسبــت به کســے کــﮧ


زیبــــاتـــریــن حـــس בنیــــــــا را،


با او تجـــربـــﮧ کــرבے ….!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتــآر ِ عــآشقـآنه ى ِ زَن رآ بــآیـ د اَز دلتنگـــیش فهـــمیـد !

از شـــوق ِ بــى تــآبـیش بــرآى ِ دیــدآر !

اَز حــس ِ كــودكــآنه اَش بــرآى ِ آغـــوش !

اَز خجــآلَتــش بــرآى ِ بــوسـه گـــرفتن !​

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سرم که به شانه ات برسد

تمام است

همه درد ها

همه اشک ها...

آسمان رنگش را مدیون چشمان توست

من...آرامشم را مدیونت هستم

آسمان،برایم سقف نمی شود؟!...

نشود!!!

زمین،زیر پایم استوار نیست؟!...

نباشد!!!

این ها به چه کارم می آیند؟!

سرم که روی شانه ات باشد

هیچ چیز نمی خواهم

نه از زمین، نه از زمان

شانه ات بس است!


__________________
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در گوشه ارزوها
در امتداد شب
نامت را که
میاورم
کسی سکوتم را نمیبیند
و وقتی سکوت
میکنم
کسی نگاهم را نمیبیند
تنها
وقتی سکوت کردم
دیگر اشک نمیریزم
بلکه
تنها
منتظر یک معجزه هستم
تا دوباره لبخند یا اشک بریزم
حس یخ کردن
امانم را بریده
کاش کسی میفهمید
وقتی میگویم
دلم برای خندیدن تنگ شده
دلم برای اشک ریختن تنگ شدهاشک کم اورده تنها یک قطره میاید و بعد دوباره سکوت میشود اتاقم
و اینچنین مرا در خود غرق کرده سکوت
تا بی انتها
و از خودم خسته ام کرده
کسی نشان
خدا را دارد
میخواهم بروم
و اعتراض کنم
بگویم مگر همیشه کنار همه نیستی
پس چرا شبها کنارم نمیایی
با اینکه میدانی چقدر خسته شدم از بغضها و اشکهای بی صدا
از اینکه هر بار خودم را در اغوش گرفتم
بیا خودت مرا در اغوش بگی
مزاحم ادمهایت نمیشوم
میخواهم کمی
خستگیم از
ادمها
به در برود
که هر کار میکنم
قضاوتم میکنندو توبیخم میکنند
تنها میخواهم گوشهایم را بگیری و چشمانم را ببیندی و وقتی باز میکنی
تنها یک صحنه زیبا و یک صدای زیبا بشنوم
انگار نه انگار که روزی در زمین شلوغ زندگی میکردم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

هنوز هم گاهی دلتنگ میشوم،
نه برای تو...

برای آن کسی که فکر میکردم
توبودی.....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به تو میگویم:

دوستت دارم...*


و تو به همه

با گل هم بسته نمیشود

دهانی که هرز می پرد... .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوی پونه می دهد

خاطره تو و مار هم که از پونه بدش میاد..

پس چرا این قدر نیشم می زنند

لحظه هایی که نیستی
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مخاطب خاص m

مخاطب خاص m


هنوز هم گاهی دلتنگ میشوم،
نه برای تو...

برای آن کسی که فکر میکردم
توبودی.....





در چشمانم نگاه کن ............خوب نگاه کن ........اری ..........خودت را خواهی دید ........تو خود من شده ای ..........همه ی وجودم متعلق به توست زندگی من .......





 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یه وقتایی تو زندگیت میرسه [/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]که بايد دستت رو بـــزنی زير چـــــونت[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]جريان زندگيــــت رو فقــــــــط تمــاشا کنی[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بعدشـــــــم بگــــی[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بـــــــــــــــــــــــــــــه درک...[/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: 1408

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

ارام بنشین
در کوچ پرستوها به
هر پرستوی عاشق حسادت میکنم
که چه عاشقانه
با هم
پرواز میکنند
و هرگز هم را ترک نمیکنند
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عادت میکنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش...
به بودن چیزی و سپس نبودنش...
تنها
عادت میکنم...
اما فراموش نه!!
شبها زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را
درحالی که همه میگویند...
خوش به حالش!!!
چه زود فراموش میکند.!..
[/FONT]
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشسته ام...
بیاد ِ کودکی هایم،
دور ِ “غلط“ها،
یک خط ِ بسته می کشم!
دور ِ تو!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی مــــعنای پیچیده ای نداره ...
همین که..
"تـــــــو " کنارم باشــی یعنی زندگی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
نَــــ مهـ ــربانــ ــم !!!

نِـــ ـــگــران نبـ ـــآش !!!

دلــــم را نشکــ ــستی
!!!

فقـــطــ .... !!!

ریـــ ـــشـ ـهای وجـــ ـــودم را آتش زدی !!!

خیـ ـــالتـــ راحتــــ !!!

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

I will affect you slowly
as if you were having
a picnic in a dream
There will be no ants
It won't rain


به آرامی دوستت خواهم داشت
انگار که در رویاهات به یک پیک نیک رفته باشی
درحالیکه مورچه ای در کار نخواهد بود
و بارانی نخواهد بارید.



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

جغرافیای روح منــ

صحرای آفریقاستــــــ

ٱن*قدر وسعتـــــــــ دارد اندوهــــــــــــ ـــم

کهـ اقیانوسـ هم انگــــ ــارآرامم نخواهـ ـد کـــــرد

منـ دارم از قحطــــــ ــی چشمانــــــــ تو می*آیم

باید نگاهتــــــ را

در تکـــ تکــــ سلول*های منــ بگردانی

لبـــــــ های منـ از گفتنـ بارانـ

قانعـ نخواهد شد

منـ از وفور آبی*اتـــــــ آرام می*گیرم

امشبــــ مرا لبریز کـــــــــن از عــشـــــــــــــــــــــ ــــــــق

امشبـــ مرا سیرابــ کنـ از خود.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بــــ ــــگـ ــــو تــــــمـ ـــــامِ تــــو مـــ ــــال مـــن اســتـــــ !! دلـمـ ـ ــ ــ ـ میـخـواهــد حـسـادت کـنـمــ بـــ ِ خـــــــــــ ـــــــــــــــودم


 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه روز می بوسمت

روزی که باران می بارد ،

یک روز که چترمان دو نفره شده ،

یک روز که همه جا حسابی خیس است
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ ،
آرام تر از هر چه تصورش را کنی ،
آهسته ، می بوسمت ...
یک روز می بوسمت !
هر چه پیش آید خوش آید !
حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم !
دلم ترسیده ،
که مبادا از فردا دیگر « عشق من » نباشی .
آخر ، عشق سه حرفی کلاس اول من ،
حالا آن قدر دوست داشتنی شده
که برای خیلی ها سه حرف که سهل است ،
هزار هزار حرف
یک روز می بوسمت
به قول شاعر :
عشق کلاس اول ،
تنها سه حرف است ،
اما کلاس آخر ،
عشق هزار حرف است ... .
یک روز می بوسمت !
فوقش خدا مرا می برد جهنم !
این شعر برام خیلی اشناست
فوقش می شوم ابلیس !
آن وقت تو هم به خاطر این که
یک « ابلیس » تو را بوسیده ،
جهنمی می شوی !
جهنم که آمدی ،
من آن جا پیدایت می کنم
و هر روز می بوسمت !
وای خدا !
چه صفایی پیدا می کند جهنم ... !
یک روز می بوسمت !
می خندم و می بوسمت !
گریه می کنم و می بوسمت !

یک روز می آید که از آن روز به بعد ،
من هر روز می بوسمت !
لبهایم را می گذارم روی گونه هایت ،
و بعد هر چه بادا باد : می بوسمت
تو احتمالا سرخ می شوی ،
و من هم که پیش تو همیشه سرخم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آنهايي كه فراموش نميكنند ميداننـــد

اينكه زمان همه چيز را حل ميكند

جوكي بيش نيست..!

اين را آنهايي كه فراموش ميكنند ساختنه اند

كه بگويند ما نبوديم دستمان هم نبود دستِ زمان بود..

اما قصه واقعي اين است

آنها كساني هستند كه فراموش ميكنند

و آنها كساني كه فراموش نميكنند!!
 
Similar threads

Similar threads

بالا