.► • کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.► • شهادت حضرت زینب(س)

glosi

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

14تا صلوات نذر حضرت زینب
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


نام زینب داشت، اما مرد بود
[۱]


عاشورا، خونی بود که با حلقوم زینب(س) به کوچه‌های کوفه و شام کشیده شد و سپس در فواره بلند خون شهیدان و شعر شورانگیز شیعی، به امروز رسید.


ما مدیون عاشوراییم. اگر آن روز زینب(س) کتاب قطور صبوری را تدوین نمی‌کرد، امروز هیچ‌کس را معیار صبوری نبود. زینب(س) حجت شکیبایی است و آیه بردباری.
در شکننده‌ترین لحظه‌ها و در ازدحام آزمون‌ها و آتش و آوارگى، کیست که فصلی از کتاب زینب(س) را بخواند و حقارت رنج خود را در مقایسه با آن رنج‌های کوه‌شکن درنیابد.
منطقه عملیاتی زینب(س)، این بانوی صبور بنی‌هاشم، منطقه فراگیر دردها و درمان‌های بشری است و فرماندهی کریمانه این عملیات دنباله‌دار، همه جبهه‌های اسارت را در بردارد.
ابوالقاسم حسینجانى

[۱]. مقدمه کتاب اشعار عاشورایی، انتشارات تربیت.
اشارات :: تیر ۱۳۸۸ - شماره ۱۲۲
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار



[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن روز که شهر از تو پرغوغا بود
در خشم تو،‌هیبت علی ع پیدا بود

آن خطبه پرشور تو در کوفه و شام
فریاد بلند و سرخ عاشورا بود
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می‌توان مانند کوهی درد بود
شام با یک قافله شب‌گرد بود
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]محمدعلی مجاهدى[/FONT]


 

Dear.Doctor

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عشق با زینب(س) تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو می زند در پیش او
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد





 

Dear.Doctor

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زینبم من زینت بابا شدم
در مصیبت یکه وتنها شدم اولین داغم برایم سخت بود
داغدار هجرت طاها شدم
داغ پیغمبر برایم تازه بود
سوگوار مادرم زهرا شدم
پنج ساله دختری بودم ولی
خانه دار خانه بابا شدم
سالهای بعد در شهر صیام
با یتیم کوچه هم آوا شدم
دیدم آن فرق زخون سیراب را
خواستار هجرت از دنیا شدم
بعد بابا دلخوشیم شد حسن
با کلامش فارغ از غمها شدم
آه از روزی که اوشد خون جگر
شاهد دفن گل زهرا(س) شدم
سالها رفت ورسیدم کربلا
همره خیل حسینی ها شدم
روز عاشورا در آن میدان خون
ناظری برآن مصیبت ها شدم
چیده شد گلهای باغ فاطمه (س)
جملگی رفتند ومن تنها شدم
جسم بی سر را گرفتم در بغل
بوسه زن بر گردن ورگها شدم
بعد تاراج گلستان رسول (ص)
من نمی دانم چسان بر پا شدم
شد اسیری قسمت آل خدا
همسفر با نیزه ها، سرها شدم
خطبه ها خواندم به مانند پدر
باعث رسوایی اعدا شدم
بر مدینه من رساندم کاروان
بی حسینم ساکن آنجا شدم
طول هجرانم بشد یک سال ونیم
اوفتاده در رجب از پا شدم
نیمه مه وصل شد هجران من
عازم از دنیا سوی عقبی شدم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام ای روح عزت،تجلی شهامت

سلام ای کوه صبر و،وقار و استقامت

فتاده در دل ما،شراری از غم تو

دو عالم خون بگرید،برای ماتم تو

چو شمع محفل تو،تمامی ِ کواکب

ز بس که غم کشیدی شدی امّ المصائب

چو ماه نو خمیدی،مصیببت ها کشیدی

به عمرت ای عقیله،چه غمها که ندیدی

غم هجر پیمبر،سرشک و دیده ی تر

غم مسمار و کوچه،غم عظمای مادر

عزاخانه شد از غم،تمام مُلک افلاک

تو دیدی مادرت را،فتاده بر روی خاک

تو دیدی فرق چاک ِ،علی ساقی کوثر

تو دیدی که شد از کین،جگر پاره برادر

اگرچه زین مصائب،دل تو پر بلا بود

ولی سوز دلت از،شرار کربلا بود

امان از از کربلا و،امان از یاس نیلی

امان از تازیانه،امان از ضرب سیلی

امان از داغ گودال،امان از اشک دیده

امان از غربت آن امام سر بریده

امان از اشک زهرا،امان از آن جنایت

امان از ظلم شمر و،سنان بی مروّت

میان مقتل عشق،نگویم که چه ها شد

سر شاه شهیدان،ز پشت سر جدا شد
 
بالا