₪۩₪۩₪ ماه شب های ماتمت آمد ₪۩₪۩₪ ویژه نامه ماه محرم 1437

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
741.jpg


هان ای حــســیــنــیـــان ، خیمه های عشق و عزا برپا دارید و نغمه های شور و شهادت سر دهید و بر سنج آگاهی و طبل رحیل بکوبید که
" محرم" ، آغاز هجرت انسان، بهار اصحاب شهادت و فصل لاله های سرخ و شقایق های گلگون و زمان معراج " وارث آدم" از راه رسیده است.


از آن روز واقعه ، هرکس و هر قافله ای که ره می سپارد ، بی گمان در دوراهی انتخاب ، کاروان حسین(ع)را خواهد دید. پیوستن به این قافله ی نور را آدابی است که بی تشرف به آن اجازه ی ورود نمی دهند.


به حریم کاروان که رسیدی باید احرام شهادت بربندی و و چون ندای رسا ، اما حزین و غریبانه ی " هل من ناصر " شنیدی ، باید لبیک اجابت گویی؛ و اصحاب این کاروان را پیمان نامه است به رنگ خون و به زیبایی وسعت ایمان به نام "شهادت" ؛

امضا که کردی، بیرق سبز علمدار کربلا را بر سر خویش خواهی دید و این عطر بهشت است که به مشام تو می رسد. راه حسین(ع) کوتاه ترین راه بهشت است. خون جاری عاشورا تا ابد در رگ و ریشه ی آزادی جاری است. کدام آزاده ای است که وام دار قیام حسین (ع)و قیامتی که هفتاد و تن در آن روز واقعه بر پا کردند، نباشد؟


و کدام چشم است که مرثیه ی مصیبت ثارالله را بشنود و خونابه ی غم مظلومیت و غربت ایشان را از دیدگان فرو نریزد؟

گریه بر حسین(ع)، الفبای آداب بیداری و علامتی است که میل به طهارت روح را گواهی میدهد و این آغاز کار است.

پس باید حـــســــیــــنــــی شد ...



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

ای عــزادارن بـیـایــیــد،مــاه غــم،مــاه عــزاست
مــاه گــریـــه در عــزای حـضـرت خـــون خـــداست

در مُـحـــرّم،مُـحـــرِم بـــزم عـــزا گـــردیــده ایــم
ایـن سیـاهـی هـای هیئت،روشنـی قـلب مـاست

هر کسی لایـق نمی گـردد کـه بـاشد سیـنـه زن
بـُـردن نــام
حسیـن،تــوفـیـق عُـظـمـای خــداست


url.jpg

عرض سلام خدمت همه ی کاربران محترم باشگاه مهندسان ایران

فرارسیدن ماه محرم الحرام را به صاحب عزای حقیقی این ماه حضرت بقیه الله(ارواحنا له الفداء ) و همه ی شما عزیزان تسلیت عرض می کنم ...

ان شاء الله با همراهی تمامی عاشقان آقا ابا عبدالله علیه السلام، توفیق جهت بهتر برگزار کردن مراسم سوگواری با معرفت حضرتش را داشته باشیم .


جهت اطلاع تمامی بزرگواران فهرست تاپیک های موجود در تالار اسلام وقرآن در یک تاپیک قرار داده شده




لطفا درصورت تمایل برای تاپیک از جدید بودن موضوع ارسالی اطمینان حاصل نمایید در غیر این صورت لطفا ادامه دهنده ی تاپیک های مشابه باشید

تاپیک های جدید ایجاد شده نیز به مرور در این تاپیک معرفی خواهند شد

ضمن اینکه پیام
کاربر محترم وفعال تالارomid20110دعوت کننده ی تمامی کاربران با عنوانطرح تعویض عکس آواتار در ایام محرم به صورت زیر می باشد:


نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند



سلام
با توجه به فرارسیدن ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان، آقا ابا عبدالله الحسین(ع) میخواهیم با حرکتی کوچک هم وجود خود در این عزا را نشان دهیم و هم مقیاس کوچکی از وحدت شیعی را.
دوست عزیز از شما خواستاریم تا در این راه با ما همراه باشید و با تعویض عکس آواتارتون به عکس زیر ندای"لبیک یا حسین(ع)" را جاری کنید.
با تشکر


http://qomnews.ir/images/docs/files/000010/nf00010968-1.jpg






 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
url.j2pg.jpg

سلام

تاپیک های جدید ایجاد شده


1-درد دل های محرمی

**** محرم بات حرم دل دارم****



2-انگیزه ی قیام امام حسین علیه السلام

یک سوال::: امام حسین(ع) برای چه چیزی قیام کرد؟!


3-مقتل امام حسین (علیه السلام ) با صدای شهید عبدالزهرا کعبی با زیرنویس فارسی

قسمت هایی از مقتل امام حسین با زیرنویس فارسی




 
آخرین ویرایش:

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز

 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنقدر جرم و خطا سر زده از من که فقط

به تو بخشیدن این جرم و خطا می آید ...

عرفات است ولی هر که بگوید یا رب

پاسخش از طرف کرب و بلا می آید . . .!
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مرگ سرخ به از زندگي ننگين است (آزادگی)

با اينکه از امام حسين عليه السلام کلام زيادي نقل نشده، اگر به نسبت حساب کنيم، در ميان ائمه از ايشان بيشتر از همه در مسأله کرامت و عزت نفس مأثور است. از جمله کلمات قصار ايشان است که در بحار نقل مي کند:
موت في عز خير من حيوه في ذل؛ (1) مردن با عزت، از زندگي در ذلت بهتر است و بر آن ترجيح دارد.

جمله معروف ايشان:
هيهات منا الذله عجيب است و از آن جمله هايي است که تا نفس مي بارد: الا و ان الدعي ابن الدعي قد رکز بين اثنين بين السله و الذله وهيهات منا الذله يأبي الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حميه و نفوس ابيه من ان نؤثر طاعه اللنام علي مصارع الکرام.



(در روز عاشورا امام حسين) گاهي سوار اسب مي شد و با مردم صحبت مي کرد. يک نوبت که مي خواست صدايش را همه بشنوند سوار شتر شد که بلند باشد (مثل کسي که روي منبر است و از ديگران بالاتر است. چون ديگران سوار اسب بودند) و در وسط ميدان همه او را ببينند. آنگاه جملات فوق را فرمود:
هيهات منا الذله ما کجا و تن به خواري دادن کجا! تفاوت از زمين تا آسمان است. خداي ما براي ما ذلت را نمي پسندد، پيامبر نمي پسندد، آن دامن هايي که ما در آن دامن ها پرورش يافته ايم، دامن علي و زهرا به ما اجازه نمي دهد. (کأنه مي گويد) اگر از مؤمنين جهان تا دامنه قيامت بپرسند، رفراندوم کنند که شما براي حسين ذلت را مي پسنديد يا شمشير را، تمام مؤمنين عالم خواهند گفت: ما شمشير را مي پسنديم نه ذلت را. من ان نؤثر طاعه اللئام علي مصارع الکرام آنها نمي پسندند که ما اطاعت لئيمان و پست فطرتان را ترجيح بدهيم بر خوابگاه مردمان بزرگوار يعني بر مقاتل و کشتنگاه ها.

از سخنان امام در روز عاشورا است: لا والله لا اعطيکم بيدي اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد. (2)
همچنين از سخنان آن حضرت است: الصدق عز و الکذب عجز (نظير اين کلمات در کلمات ائمه زياد داريم) راستي، عزت است و دروغ از ناتواني است. نکته ها همه در اين موارد است که تدريجا شرح مي دهم.
اينگونه تعبيرات خيلي معني دارد: به اين دليل بايد دنبال راستي بود که راستي عزت است و يک انسان دنبال عزت و شرف است، و به اين دليل از دروغ بايد پرهيز کرد که دروغ عجز و ناتواني است. آدم دروغگو به دليل احساس عجز و ناتواني و زبوني که در روح خودش مي کند دروغ مي گويد. يعني محال است يک انسان در روح خودش احساس عزت و نيرو و شرف بکند و حاضر باشد يک کلمه دروغ به زبان خودش بياورد. (3) .



پاورقي
(1) بلاغه الحسين، ص 141.
(2) انسان الاشراف، ج 3، ص 188، نه، به خدا قسم مانند يک انسان ذليل با آنها بيعت نمي کنم و نيز مانند يک برده فرار نمي کنم.
(3) فلسفه اخلاق، ص 152.
پایگاه کامل عاشورا

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
قرآن کریم، چه نگاهی به مفهوم عزاداری دارد؟

-در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات می کند، که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

1. عزاداری فریاد ستمدیدگان علیه ستمگران

قرآن کریم می فرماید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم»؛[6] خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.
هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، اما بزرگترین ظلم آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود و از جمله آن حقوق، حق ولایت و امامت است.
بی تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت و غاصب حاکمیت الهی اند و یقیناً شهادت امام حسین(ع) توسط یزید ظلم بزرگی در حق امت اسلامی است. آیا جامعه اسلامی در برابر چنین حادثه ای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم(ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفه بسیار سنگینی بر دوش دارد؟ بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهره کثیف و زشت آنان را روشن کرد و با زبان شعر و مدیحه سرایی و بیان مصایب و گردهمایی های گسترده، برائت و بیزاری از دشمنان خدا را اعلان کرد. به طور یقین فریادها و عزاداری هایی که در این راستا باشد از مصادیق «جهر من القول» است که خداوند متعال آن را دوست دارد.

2. عزاداری و ابراز محبت به اهل بیت(ع)

اگر شیعیان در مصیبت ائمه(ع) عزاداری و گریه می کنند، به این دلیل است که آنان محبوب شیعیان هستند و تار و پود وجودشان، با عشق و محبت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت ادای حق رسالت است؛ چرا که پیامبر(ص) در ازای رسالت و هدایت گری خویش، فقط مودتِ ذی القربی را طلب کرده است.[7] با توجه به اینکه خود اهل سنت گفته اند که منظور از قربی حضرت فاطمه(س)، حضرت علی(ع) و فرزندان اوست[8] و محبّ واقعی کسی است که در شادی آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه برای تمام زمان ها و همه مسلمانان ثابت است و هر مسلمانی در هر کجا و هر زمان موظف به ادای حق رسالت است.[9]

3. عزاداری و بزرگداشت شعائر الهی

قرآن کریم می فرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ».[10] شعائر در لغت به معنای علامت آمده است. مقصود از بزرگداشت شعائر الهی، بزرگداشت نشانه های دین و اطاعت خداوند و آیین ابراهیم(ع) است که در اسلام تبلور یافته است. از این رو به طور عموم می توان استفاده کرد که هر زمان یا در هر مکان فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوی و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد جزو شعائر الهی به شمار می رود و به طور مسلم مراسم عزاداری برای بندگان خاص خداوند که به حق قرآن ناطق و حج مجسم بودند و برای اعتلای کلمه توحید جان خود را قربانی ساختند، از بارزترین نشانه ها و شعائر الهی است. چرا که در این مراسم جز فراگیری مسائل دینی و یادآوری شهامت ها و ایثارگری شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگر طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته می شود.[11]

4. سوگواری حضرت یعقوب(ع) در فراق حضرت یوسف(ع)

قرآن کریم می فرماید: «یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»؛[12] وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد، امّا او خشم خود را فرو می برد (و هرگز کفران نمی کرد).
حضرت یعقوب(ع) در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری که سالیان درازی در غم حضرت یوسف(ع) اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان حضرت یعقوب(ع) از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُ تَذْکُرُ یُوسُفَ تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِین»؛[13] به خدا سوگند ـ تو ای پدر ـ همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی بری و دست از او برنمی داری، تا حدّی که خود را مشرف به هلاک کنی!
این آیات، گریه طولانی حضرت یعقوب(ع) را از ویژگی های مهم زندگی آن حضرت یاد کرده است. از آیه ای که بدان اشاره شد می توان نتیجه گرفت که گریه و اندوه هر چند سالیان درازی طول بکشد مانعی ندارد، بلکه مشروع و از ویژگی های مثبت به شمار می آید.

در سیره ائمه معصومین عزاداری چه جایگاهی دارد؟

-اگر به سیره نبوی و منابع کهن تاریخ اسلام که اکثراً توسط اهل سنت گزارش شده مراجعه شود، همه آن ها مؤید این مطلب است که پیامبر اکرم(ص) بارها برای فقدان عزیزان خود گریسته است، در فقدان ابراهیم فرزند خود، همچنین وقتی به زیارت قبر مادرش رفت و بر سر مزار مادر گریست، در فقدان عزیزانی مثل خدیجه و ابوطالب و در شهادت حمزه سیدالشهداء نه تنها گریه کرد، بلکه مردم را تشویق به عزاداری کرد، ابن هشام نوشته در رثای شهدای احد و تعزیه آن ها اشعار و مرثیه های فراوانی سروده شد.[14]
امیرمؤمنان علی(ع) در رثای همسرش فاطمه زهرا(س) و پیامبر اکرم(ص) و یاران وفادارش گریست.
از این رو نمی توان گفت که گریه و عزاداری خلاف سنت و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. به ویژه اینکه برای امام حسین(ع) همه ائمه(ع) گریستند و عزاداری کرده اند.[15]
امام رضا(ع) مجلسی ترتیب می داد و سخنران و مرثیه خوان در آن مجلس به رثای امام حسین(ع) پرداخته و مردم را می گریاندند.[16] دیگر ائمه نیز در سیره خود به عزاداری امام حسین (ع) اهتمام داده اند.
بنابراین سوگواری و عزاداری در مصیبت ها بدعت و ساختگی نیست، بلکه بر اساس سرشت و فطرتی که خداوند در ذات انسان قرار داده، انسان به عزاداری می پردازد. از طرفی مورد تأیید عقل و سیره پیامبر، امامان معصوم(ع) و آیات قرآن کریم نیز است. اندیشه ای که وهابیت، امروز ترویج گر آن هستند، بر خلاف آموزه های اسلام و قرآن و سیره اهل بیت(ع) است.




پی نوشت ها


[6]. نساء، آیه 148.
[7]. «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودة فی القربی» (شوری، آیه 23).
[8]. طبرانی، معجم کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ 2، 1404، ج 3، ص 47، ح 2641. ـ فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 27، ص 166. ـ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ سوم، ج 7، ص 103.
[9]. تفسیر قرطبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج16، ص141. ـ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفة، 1402هـ، ج 4، ص 142. ـ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1407، ج 25، ص 74.
[10]. حج، آیه 32.
[11]. برگرفته از عزاداری در پرتو قرآن کریم، پاسدار اسلام، شماره 336، آذر 1388، ص 36.
[12]. یوسف، آیه 84.
[13]. یوسف، آیه 85.
[14]. حافض ابوالمؤید خوارزمی، مقتل، چاپ جامعه مدرسین، ج 1، ص 88، فصل ششم.
[15]. ابوالمظفر، بسط بن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص 225.
[16]. قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، مطبعه المرضویه، ص 112، باب 32.
حوزه نت
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
وظیفه عزادار در قبال امام زمان (عج)

وظیفه عزادار در قبال امام زمان (عج)

(1)عزادار حقيقی به خوبی می‌داند كه سوگواری و برپايی مجالس بزرگداشت برای اهل بيت(ع) فقط قسمت كوچكی از وظايف الهی او نسبت به آنان است بلكه وظيفه بالاتر، توجه به درس‌ها و عبرت‌های عاشورا و عمل به آن‌ها است. عمل به تكاليف از جمله درس‌هايی است كه عزادار حقيقی از عاشوراييان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مكلف و مسئول می‌داند. (1)

عزادار، نيك می‌داند كه بايد به تنهايی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظيفه‌اش منتظر هيچ‌كس نمی‌ماند؛ او منتظر سازمان‌ها، نهادها و اشخاص نيست. او خودش به تنهايی براي خارج كردن امام زمان(ع) از تنهايی، غيبت، اضطرار و آوارگی تلاش می‌كند. او مانند شهدای كربلا كه هرگز به كمی نفرات شان توجه نكردند و هر يك فقط و فقط به فكر انجام وظيفه در قبال امام مظلوم و تنهاييش بود و كاری به نتيجه و تأييد ديگران نداشت، عمل می‌كند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» كه وقتي ديد عمويش تنها و مجروح به روی زمين افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمويش رساند و هنگامی كه «ابجربن كعب» (لعنة الله علیه) شمشيرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشير او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمويش حسين(ع) افتاد تا اين كه «حرمله» (لعنة الله علیه) او را با تير به شهادت رساند.(2)

2) عزادار حقيقی يا «منتظر حقيقی» در اين مرحله می‌داند كه اگر بخواهد رضايت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهايی و غايی وجودش نايل شود، بايد به اين «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن كريم عمل كند كه فرمود:قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثني و فرادي.(3)
ای رسول ما،‌ به امت بگو كه من به يك سخن شما را موعظه می‌كنم و آن سخن اين است كه شما، خالص دو نفری، و يا به تنهايی برای خدا قيام كنيد. امام خمينی(ره) دربارهء ‌اين موعظه خداوند چنين می ‌فرمايند:
خدای تعالی در اين كلام شريف، از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهای سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظه‌هايی است كه خدای عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام برای خدا است كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوه‌های گوناگون عالم طبيعت رهاند.

خليل آسا در علم اليقين زن

نداي لا اُحبّ الآفلين زن
قيام الله است كه موسای كليم را با يك عصا بر فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آن‌ها را به باد فنا داد. و نيز او را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قيام برای خدا است كه خاتم‌النبيّين(ص) را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بت‌ها را از خانة خدا بر انداخت و به جاي آن توحيد و تقوا را گذاشت و نيز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسين او أدني» رساند. خودخواهی و ترك قيام برای خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده، همه جهانيان را بر ما چيره كرده، و كشورهای اسلامی را زير نفوذ ديگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحی را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفع شخصی كرده، تا به همه سعادت‌های دو جهان نائل شويد و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شويد.»(4)


آری، خودخواهی ما و ترك قيام برای خدا است كه ما را به روز سياه غيبت امام زمان(ع) و تنهايی و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهای اسلامی حاكم كرده است.
همان‌طور كه خود آن حضرت فرمود:

اگر شيعيان نسبت به ما وفادار و هم‌دل بودند، ظهور ما به تأخير نمی‌افتاد(5).


راه چاره همان است كه امام خمينی(ره) فرمود، يعنی موعظه خدای جهان را بخوانيم و يگانه راه اصلاحی را كه پيشنهاد فرموده، بپذيريم و ترك نفع‌های شخصی كنيم و با منتقم اصلی حسين(ع) آشتی كنيم، و با وفاداری نسبت به او، برای رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قيام لله كنيم و از اين حالت دنيازدگی و انفعال خارج شويم و با كنار گذاشتن نفع‌های شخصی و جيفه گنديده دنيا، برای ظهورش عملياتی شويم.(6)

امام خمينی(ره) در جای ديگر می ‌فرمايند: نگوييد تنها هستيم،‌ تنهايی هم بايد قيام بكنيم، اجتماعی هم بايد قيام كنيم، بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم، همه موظفيم به اينكه برای خدا قيام كنيم.(7)
برای خدا قيام كنيد و از تنهايی و غربت نهراسيد.(8)

در زيارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنيان‌گذاران ظلم به اهل بيت(ع) و نيز كسانی كه آن‌ها را از مقامشان كنار زدند و همچنين كسانی كه مقدمات جنايات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پيروان و تابعين و دوستان آن‌ها نيز اعلام برائت می‌شود، يعنی از همه كسانی كه در طول تاريخ در مصيبت اعظم، به خصوص در غيبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آن‌ها به نحوی مانعی بر سر راه ظهور منجی بشريت بوده است.

برای همين است كه بلافاصله خطاب به سيدالشهدا(ع) چنين عرض می‌كنيم:

ای اباعبدالله، من تا قيامت با كسانی كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كسانی كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.(9)


به اين ترتيب نظام دوستی و دشمنی عزادار حقيقی به طور كامل روشن و مشخص است. او با همه كسانی كه شيعه و محبّ اهل بيت(ع) هستند و با آن‌ها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه كسانی كه دشمن اهل بيت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. و اين دوستی و دشمنی تا قيامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قيامت هم حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقيقی هرگز از مبارزه و جهاد عليه آن‌ها خسته و ناتوان نميیشود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آن‌ها، ابتدا بنيان‌گذاران ظلم بر آن‌ها را مورد لعن قرار می‌دهيم و پس از اين كار انتقام حسين(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو می‌كنيم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بيت بدون همراهی با امام زمان(ع) فايده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نيست. بنابراين عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگی عزادار حقيقی حذف نمی‌شود. او تا وقتی كه با مصيبت اعظم غيبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلوميت و تنهايی رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد. او تا لحظه‌ با شكوه ظهور و از بين رفتن اين مصيبت اعظم به مبارزه با دجّال و موانع ظهور ادامه ميیدهد. و پس از ظهور نيز به جهاد در راه امامش برای انتقام امام حسين(ع) و ساير اهل بيت(ع) ادامه می‌دهد و رمز اين كه اين مبارزه و جهاد هميشگی و طولانی است،‌ اين است كه قرآن كريم به همه مسلمين دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكميت دين خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند:


و قاتلوهم حتّي لا تكون فتنةٌ و يكون الدّين كلّه لله.(10)

با كافران جهاد كنيد كه ديگر فتنه‌ای باقی نماند و آيين همه ما در دين خدا باشد.


كدام فتنه و مصيبت برای جامعه انسانی بالاتر از غيبت امام زمان(ع) و محروميت جامعه جهانی از رهبر معصوم و متخصص الهی و مظهر خدا است. عزادار حقيقی در اين مقطع حساس و سرنوشت‌ساز با تشخيص وظيفه الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع اين بزرگ‌ترين فتنه، و تا رسيدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه می‌پردازد. او نيك می‌داند بهترين زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع) زمانی كنونی است. نه زمان ظهور كه زمان پيروزی است.

چنان كه قرآن كريم می‌فرمايد:

لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل أولئك أعظم درجةً من الذّين أنفقوا من بعد و قاتلو و كلاً وعدالله الحسني و الله بما تعملون خبيرٌ.(11)

آن مسلمانانی كه پيش از فتح مكه در راه دين انفاق و جهاد كردند با ديگران برابر نيستند آنان درجه‌ای عظيم‌تر دارند، تا كسانی كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طايفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه می‌كنيد آگاه است.


قيام و جهاد برای برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهميت بيشتري نسبت به سربازی و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زيرا قرآن كريم همراهي با امام را قبل از پيروزی با ارزش‌تر و مهم‌تر می‌داند. بزرگ‌ترين گناه برای عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در اين مرتبه آگاهی زيادی نسبت به درس‌ها و پيام‌های عاشورا دارد، به وفاداری و هم‌دلی نسبت به امام زمانش بيشترين توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خويش را به خوبی آموخته است. وفاداری يعنی پای‌بند بودن به عهد و پيمانی كه بسته‌ايم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگ‌ترين واجبات است و پيمان شكنی و بی‌وفايی از بزرگ‌ترين محرمات می‌باشد. قرآن كريم و روايات معتبر اسلامي مملوّ از توصيه اكيد به رعايت عهد و وفاداری و پرهيز از عهد شكنی و بی وفايی است. سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خويش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بی‌وفايی‌شان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد.
آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند:

من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی‌شناسم. (12)در روز عاشورا وقتی بر بالين «مسلم بن عوسجه» آمد، اين آيه شريفه را خواند:فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً.(13)از مؤمنين مردانی هستند كه با عهد خويش با خدا صادق بودند، برخيیشان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پيمان را هيچ دگرگون نساختند.امام(ع) درباره دشمنان خود نيز چنين فرمودند: «اهل وفا به پيمان نيستند، عهد خويش را شكسته و بيعت مرا از گردن خود كنار نهاده‌ايد. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز همين كار را كرديد».(14)در «زيارت اربعين» خطاب به خود آن حضرت چنين عرض می‌كنيم:شهادت می‌دهم كه تو به عهد خود وفا كردی و تا رسيدن به يقين (شهادت) در راه او جهاد كردي.(15)


پی نوشت ها:
٭ برگرفته از: كتاب عزادار حقيقی، نوشته محمد شجاعی.1. يوم ندعوا كلّ اناسٍ بامامهم؛ روزی كه ما هر گروهی از مردم را با پيشوايشان دعوت می‌كنيم. (سوره اسراء (17)، آيه 71)2. مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 53.3. امام خمينی(ره)، صحيفه نور، ج 1، ص 3.4. سوره سبأ (34)، آيه 46.5. مجلسی، همان، ج 53، ص 177.6. برای آشنايی بيشتر با كيفيت عملياتی شدن به بخش چهارم كتاب آشتی با امام زمان(ع) مراجعه شود.7. امام خمينی(ره)، همان، ج 16، ص 201.8. همان، ج 20، ص 127.9. زيارت عاشورا؛ يا اباعبدالله سلمّ لمن سالمكم و حربٌ لمن حاربكم الي يوم القيامة10. سوره انفال (8)، آية 39.11. سوره حديد (57)، آية 10.12. موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 395؛ فإنّي لا اعلم اصحاباً أوفي و لا خيراً من اصحابي
13. سوره احزاب (33)، آيه 23.14. موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 363.15. محدث قمی، مفاتيح الجنان، زيارت اربعين. أشهد أنّك وفيت بعهدالله و جاهدت في سبيله حتّي أتيـٰك اليقين.
پایگاه جامع عاشورا
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم رب الحسین

می گفتند امکان ندارد ما زنده باشیم و بگذاریم اول او به میدان برود ، پاره تن اماممان است ، همه ما سپر بلایش می شویم...
تلاش ها و حرف هایشان اما بی فایده بود ؛ پدر و پسر تصمیمشان را گرفته بودند : از هاشمیان اول "علی" به میدان می رود.
آماده رزم که میشد ، انگار آیات قرآن در ذهن پدرش مرور میشد
" ما ینطق علی الهوی "
مصداق بارز آیه جلوی چشمانش روانه میشد تا شهد شیرین شهادت بنوشد...
زره می پوشید و انگار برای حسین(علیه السلام) "انک لعلی خلق عظیم" را مجسم می کرد.
علی اکبر آماده رفتن به میدان شده بود ، وداع می کرد و اشک های اهل حرم بدرقه راهش می شد .
حسین(علیه السلام) اما چشم از علی بر نمی داشت "عزیز دلم ... پسر خوش قامتم ... می خواهی بروی ، برو! اما ... قبلش چند قدمی جلوی چشمانم راه برو ... "
تا قبل از این اهل بیت دلشان که برای پیامبر تنگ میشد ، به علی اکبر نگاه می کردند ولی حالا تمام آرزوی حسین داشت به دل سپاه دشمن می زد ؛ از چند ساعت بعد دلتنگ پیامبر که شوند ، نه تنها علی آرام جانشان نیست که جگرشان خون خواهد شد به یاد فرق شکافته و جسم بی جانش ...
علی روانه میدان شد و حسین (علیه السلام) فریاد می زد " شاهد باشید که آشکار می شود پسری که شبیه ترین فرد به رسول خداست از لحاظ ظاهر و اخلاق و گفتار ... "
علی به میدان زد و
شق القمر شد : "فقطعوا بسیوفهم اربا اربا"
حسین (علیه السلام) بالای سرش رسید ... غریب و تنها... صورت به صورت علی گذاشت "بعد از تو علی اُف بر این دنیا"

باید علی را به خیمه ها می برد ولی
"اربا اربا"

مگر پیکر پاره پاره را می توان به تنهایی در آغوش کشید ...
"جوانان بنی هاشم بیایید و برادرتان را به خیمه ها ببرید"
حسین (علیه السلام) بر بالین علی گریست ... آن قدر بلند که کسی تا آن زمان صدای گریه امام را این گونه نشنیده بود...
گوش کن !صدای غربت مولایمان هنوز هم شنیدنیست...




پ.ن

حسین (علیه السلام) یک علی اکبر به خدا داد

خدا هر سال پای روضه ها صد ها علی اکبر به حسین(علیه السلام) می دهد...



zoha-sh.blogfa.com




 

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
هو العليم

هو العليم

کیفیت و آداب عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت أباعبدالله الحسین علیه السلام

مجموعه بیانات حضرت آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی پیرامون حضرت امام حسین علیه السلام که طی سنوات مختلف در جلسات شرح حدیث عنوان بصری مطرح گردیده است.

_______________________________________________________________
أعوذُ بالله منَ الشيطانِ الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
وصلّى الله على محمّد وآله الطاهرين
ولعنةُ الله على أَعدائِهم أجمَعين



نيت افراد از شركت در مجالس سيدالشهداء چه بايد باشد؟


در ايام محرم و صفر بطور كلي دأب و دیدَن عرفاي الهي و عرفاء بالله و اولياء الهي نه بر بزرگداشت اين مسالۀ محرم و صفر و نه بر احياء شعائر بوده، بلکه نظر عرفاء الهي بر مساله سيدالشهداء نظر، ‌نظرِ غنيمت بود! يعني چي؟ يعني همانطوري كه در ماه رجب خدا سفره‌اي را گسترده، در ماه رمضان سفره‌اي را گسترده و دعوت كرده، اين قضيۀ سيدالشهداء هم يك مساله‌اي بود كه بايد افراد بيايند و بقاپند و توشۀ خودشان را بگيرند و آن تحول و دگرگوني كه در اوقات عادي براي انسان پيدا نمي‌شود در اين زمان آن را بدست بیاورند، خيلي عجيب است! اين قضيۀ سيدالشهداء مسالۀ عادیي نيست و به عنوان يك كار روزمره و عادت و مثلا احياء شعائر انسان نبايد به آن نگاه كند، بايد خودش را در اين قضيۀ عاشورا بياندازد، بايد خودش را در اين مساله قرار بدهد، آن مقداري كه مي‌تواند، هر چقدر فكرش مي‌رسد، هر چقدر از نظر باطني مي‌تواند در اين مساله مايه بگذارد، به عنوان اينكه در روضۀ سيدالشهداء شركت كنم ثواب ببرم نرويم! ثواب به ما مي‌دهند ولي كم مي‌دهند! بعنوان اينكه بالاخره اين شعائر حفظ بشود به اين منوال نرويم! خوب است ولي مال عوام است! به اين عنوان كه در اين مجلس امام حسين علیه السلام حال آدم عوض مي‌شود و حال و هوا فرق مي‌كند نرويم! بلکه به اين عنوان برويم كه ما در اين مجلس مي‌خواهيم خودمان را در كنار سيدالشهدا‌ء‌ قرار بدهيم، اصلا ما مي‌خواهيم بشويم جزو آن افرادي كه آن شب،‌ شب عاشورا ماندند زير خيمه!! ما خودمان با اين نيت برويم. نه با این نيت كه يك مجلسي بپا كرديم! نه با اين نيت كه برويم ثواب ببريم! احياء شعائر بشود! همۀ این مطالب درست است، ائمه عليهم‌السلام فرمودند: بايد ذكر ما حفظ بشود. ولي چطوري ذكر، حفظ می شود با تغيير حال تو ذكر ما حفظ مي‌شود، نه با داد و بيداد كردن.

وظائف شيعه درماه محرم و صفر


شيعیان بايد در ايام محرّم و صفر خود را عزادار نشان بدهند، در همۀ منازل بايد وضعيت منزل را به نحوي دربياوريم كه مسئله محرّم مشخص بشود، ،و باید آثار عزاء و آثار مصيبت اهل بيت مشخص باشد، در منزل شعائر سيدالشهداء را بايد به پا بداريم . زدن سياهي‌ها و پرچم سياه و كتيبه‌هاي سياه، بايد باشد تا نشان بدهد كه شيعۀ اميرالمؤمنين در اين ايام وضعيتش فرق مي‌كند نمي‌گوييم تمام منزل را سياه‌پوش كنيد، كه بچه‌ها بترسند، که آن هم غلط است هر چيزي حدي دارد ولي به این مقدار كه نشان بدهد كه این مساله و موقعیت فرق مي‌كند و حال و هواي منزل هم تغيير خواهد كرد و سعي بشود كه از اشعار و اذكار و نوشته‌ها و بیانات خود سيدالشهداء باشد از رنگارنگی و رنگ‌آميزي و... پرهیز کنید، ، يك كتيبه‌هایي هم اخيرا درآمده كه اصلا هيچ تناسبي با مصيبت و اينها ندارد هزارجور رنگ است، نه! اينها هم چندان لطفي ندارد و بلكه اصلا شاید خودش يك رادعی ‌باشد و ذهن را متوجه خود كند، نه! خيلي ساده و خيلي تميز و مرتب باشد بايد از اول محرم كه مي‌شود تا آخر صفر ديگر آجیل و شيريني در منزل وجود نداشته باشد، اگر مهمان مي‌آيد فقط ميوه بياورند و اينها را براي بعد از ماه صفر قرار بدهند اگر هديه‌اي مي‌خواهيد ببريد اشكال ندارد، به ديدن رفيق مي‌خواهيد برويد هديه ببريد چه اشكال دارد ولی گز و شيريني و ساير اين چيزها بردن صحيح نيست.

شدت عشق و اتصال قلبی مرحوم علامۀ طهرانی با اهل بیت علیهم السلام


يادم است يك روز در ايام شهادت حضرت صديقۀ كبري سلام الله علیها بود در مشهد يك نفر از افراد (البته از دوستان نبود باصطلاح از افراد بود) آمد براي ديدن مرحود والد در آنجا با خودش گز آورده بود اين طوري كه يادم هست و داده بود به يكي از دوستان كه درهمان بیرونی در منزل بود. وقتي مرحوم آقا آمدند و گز را به ایشان دادند مرحوم آقا به همان شخص گفتند كه ببر جایي كه هست منزلي كه هست ببر و برگردان و بگو كه امروز روز شهادت حضرت زهرا بود و شما براي ما گز آورده ايد و من ديگر از شما هيچ هديه‌اي را قبول نخواهم كرد. البته شايد يك مسائل ديگري هم بوده است. خود ايشان هم توصيه مي‌كردند وقتي ايام محرم و صفر هست نبايد انسان اظهار شادي بكند برگزاري مجالس عقد اشكال ندارد عقد هميشه و در همه جا مطلوب است و به عنوان سنت پيامبر است حتي شب عاشورا هم انسان مي‌تواند عقد بخواند عقد خواندن خيلي هم ثواب دارد و مستحب است، منتهی حالا که ایام شهادت امام حسين است عقد نبايد همراه با اين ظواهر ايام سرور باشد، گز و نقل اينها نبايد گذاشته بشود بجايش ميوه گذاشته بشود چه اشكالي دارد هيچ مسئله‌اي نيست و ايرادي ندارد شركت در مجالس عزا در ايام محرم و صفر بسيار بسيار تأكيد شده و بزرگان به اين مسئله خيلي تأكيد مي‌كردند و كلامي را كه ما از مرحوم آقا به ياد داريم در اين مسئله اين است كه سالك بدون توسل به سيدالشهدا به مقصد نخواهد رسيد. اين رعايت است و تمام كساني كه براي آنها فتح باب شده است از طريق توسل به سيدالشهدا بوده است.

در روضه امام حسين عليه السلام بايد با وضو وارد شده و تميز ترين لباسهاى خود را بپوشيم


بسيار محترم و بسيار معزز است كسي كه وارد مجلس روضۀ امام حسين مي‌شود با وضو وارد بشود، بهترين لباس را بپوشد حمام برود و خود را تنظيف كند و با لباس تميز بیاید، نه لباسي كه موجب آزار و اذيت ديگران است بايد با لباس تميزي كه همان روز يا روز قبل آن لباس شسته شده است بايد بيايد و در روضه شركت كند .

تاثيرى كه در مجالس امام حسين عليه السلام در بين الطلوعين وجود دارد ،در زمانهاى ديگر بسیار کمتر است


در مجالس بهترين وقت در ايام عاشورا صبح است بين الطلوعین، مرحوم آقا هميشه مي‌فرمودند: آن فيضي كه در بين الطلوعین به عزاداران اهل بيت يا حتي به مجالس شادي و مجالس مواليد اهل بيت، مي‌رسد در ساير اوقات نيست؛ كمتر است. و ما مقصودمان این است که ادراكِ در مجلس بيشتر باشد و چون بين الطلوعین بهترين اوقات است؛ اقتضای شرکت در مجالس این است که در بين الطلوعین باشد. در بعد از ظهر و در شب هم اشكال ندارد، ولی اين را رفقا بدانند آن تاثيري كه جلسات در بين‌الطلوعين دارد آن تاثير در اوقات ديگر كمتر است نمي‌گوييم نيست و نمي‌گويم كه در ساعات ديگر مثل شب یا عصر جلسه نباشد، نه، اشكال ندارد، جلسه باشد هيچ اشكالي ندارد و خب كساني ممكن است نتوانند صبح بروند شب يا عصري يك جلسه پيدا مي‌كنند مثلا تكيه‌اي در آ‌نجا هست احساس خلوصي مي‌كنند بالاخره اسم سيدالشهداء است، مي‌روند. ولي مرحوم آقا مي‌فرمودند قدر جلسات صبح و بين‌الطلوعين را بدانيد آن تأثير در جلسه بين‌الطلوعين تاثيرش بسيار بسيار بالاتر است و خصوصا اينكه انسان متوجه بشود، رزقي را كه ملائكه در آن روز براي انسان رزق معنوي مي‌نويسند در بين الطلوعين است.
مرحوم آقاي حداد به ما مي‌فرمودند: كه روزي معنوي هر روز را ملائكه در بين‌الطلوعين مي‌نويسند، لذا وقتی مي‌گويند بين‌الطلوعين بيدار باشيد براي اين است. كسي كه بين‌الطلوعين خواب است آن روز رزق ندارد نماز مي‌خواند بدون رزق، قران هم اگر بخواند رزق ندارد، فايده‌اي ندارد مي‌شود خالي، ولي بين الطلوعين اگر بيدار باشد، بين الطلوعين متوجه باشد، نماز آن روزش فرق مي‌كند دعايش فرق مي‌كند، زيارتش فرق مي‌كند اينها همه چي؟ اينها همه تفاوتها هستند.

تاكيد بزرگان بر خواندن زيارت عاشورا در دهه اول محرم


من حالِ مرحوم والد و بزرگان را مي‌دیدم که همين‌هايي كه نوشتند و مي‌گويند اين اولياء ‌خدا ارتباطي با ائمه ندارند بيايند اين را از من بشنوند هر روز دههِ عاشورا مرحوم آقاي حداد به افراد مي‌گفتند: كه بعد از نماز صبح زيارت عاشورا بخوانيد ، حالِ مرحوم حداد را كه من می دیدم در موقع نماز و در موقع تشهد، چون ايشان هر روز بعداز نماز صبح سورۀ ياسين را مي‌خواندند، بعد تعقيبات و سجاده‌شان را جمع مي‌كردند هر روز سورۀ ياسين را مي‌خواندند حالشان در موقع نماز و در موقع قرائت سورۀ ياسين يك جوري بود ولي وقتي كه زيارت عاشورا خوانده مي‌شد ما مي‌ديديم يك جور ديگر شده، ايشان خودش را واقعا در كربلا مي‌گذاشت، در آن واقعه قرار مي‌داد معلوم بود، از وَجَنات معلوم بود، نه اينكه فقط گريه بكند و ناراحتي و... مرحوم آقا در روح مجرد اين مسائل را ذكر كردند، ما احساس مي‌كرديم الان خودش را در كنار سيدالشهداء قرار داده و انگار دارد در حضور حضرت سیدالشهداء علیه السلام زيارت عاشورا خوانده مي‌شود.
مرحوم آقا مي‌فرمودند كه: ما نه ‌تنها اين مساله را در آن زمان احساس مي‌كرديم بلكه با مرحوم آقاي حداد مي‌رفتيم براي زيارت سيدالشهداء ‌چند نفر بوديم، مي‌رفتيم زيارت، روزها هم مي‌رفتيم زيارت، وقتي كه مي‌رفتيم وارد حرم كه مي‌شديم ايشان به يكي از همان افرادي كه در آنجا بودند مي‌گفتند زيارت‌نامه بخوان ايشان مي‌گفتند وقتي كه او زيارت‌نامه مي‌خواند براي ما حالي دست مي‌داد كه اگر اشتباهاً ‌در اِعراب، فتحه را ضمه مي‌خواند ما قادر بر اينكه درستش را بگوييم نداشتيم، يعني حالي براي ما پيدا مي‌شد كه غير از سيدالشهداء ديگر هیچ نبود، حقيقتي ديگر وجود نداشت!

سيد الشهداء عليه السلام در مجالس عزايى كه با اخلاص منعقد شده باشد حضور مى يابند


اينجور بايد برويم به زيارت سيدالشهداء اينجور بايد باشیم، اين خيلي مساله مسالۀ بالايي است، اين كه من گفتم خدمتتان برويد در آن فكر كنيد، اينجور بايد در مجلس سيدالشهداء برویم،‌ سيدالشهداء در مجالس عزايش حضور دارد، البته نه در آنجايي كه فقط شعبده‌بازيي و تظاهر است، نه! آنجا نه ‌تنها پايش را نمي‌گذارد بلكه بیزار است از آن مسائل! آن مجلسي كه روي اخلاص باشد، آن مجلسی که براي سيدالشهداء برپا بشود نه براي ريا و تظاهر! در مجلس ريا و تظاهر سيدالشهداء و حضرت ابوالفضل پايشان را نمي‌گذارند! ما باید اول اخلاصمان را درست كنيم، صفاي خودمان را درست كنيم، خودمان را با اين وضعيت بسنجيم، با اين موقعيت بسنجيم، آن وقت (حضور امام را در مجلس احساس خواهیم کرد)

بجاى داد و فرياد زدن در مجالس امام حسين عليه السلام بياييم به مفاهيم رفيع عاشورا گوش دهيم وعمل كنيم


وقتي كه روضۀ سيدالشهداء گوش مي‌دهيم برويم در مغزش که قضيه چیست ؟ آيا ما هم بوديم همين كار را مي‌كرديم؟ آيا اگر ما هم آنجا بوديم در همين وضعيت بوديم؟ يا اگر خودمان را در آن حدود نمي‌بينيم از حضرت تقاضا كنيم، درخواست كنيم، دعا كنيم، طلب كنيم، كه از ما دستگيري كند، دست ما را بگيرد، به جاي داد زدن! و بيداد زدن! و نعره‌كشيدن! به جاي آن به مفاهيم روضه‌اي كه گفته مي‌شود و مطالبي كه گفته مي‌شود گوش بدهيم! اگر گريه‌اي بر ما مي‌آيد گريه را بكنيم جلوي گريه را نگيريم، بايد گريه بشود ولي داد زدن چرا؟ فيلم بازي‌كردن چرا؟ مجلس را از آن حال و هوا انداختن چرا؟ امام صادق عليه‌السلام كه مي‌فرمايد خدايا به اين ناله‌ها و فريادهایي كه در عزاي مصيبت ماست رحم كن! نه فرياد تصنعي و تظاهر و نشان دادن به اين و آن! كه ببين من چقدر داد مي‌كشم! آن فريادي كه بي‌اختيار از دل برآيد! بله! خب آن چه اشكال دارد! آن ناله‌اي كه بي‌اختيار از دل دربيايد! نه! خودم داد بزنم كه سقف بيايد پائين! نه! آن فايده ندارد! آن حالِ مجلس را مي‌گيرد! صفاي مجلس را مي‌گيرد! روحانيت مجلس را مي‌گيرد و تبديل به يك تظاهر و يك صحنه مي‌كند!

ذكر امورى كه رعايت انها توسط افراد در مجالس عزادارى لازم مى باشد


پس بنابراين روضۀ سيدالشهداء بايد روضۀ با فهم و با ادراك باشد اين جلسات روضه نبايد در آنها اختلاف باشد بعضي‌ها هستند در جلسات دو قسم می نشینند، يك عدۀ خاصی دور مجلس مي‌نشينند ، يك عده هم وسط، آنها بلند مي‌شوند سينه مي‌زنند اينها همينطوري نشسته اند، جلسۀ امام حسين بایديكنواخت باشد، اگر همه هستند همۀ افراد بيايند، چه اشكال دارد آنها هم پيش شما بنشينند، چه اشكال دارد همه يك جور بنشينند، مگر اينها خونشان فرق مي‌كند، اگر همه براي روضه بلند مي‌شوند، همه بايد بلند شوند، نه اينكه يك عده بلند شوند يك عده بنشينند، اين دو قسم كردن اهانت به مجلس سيدالشهداء است، اين صحيح نيست همه روي زمين بايد بنشينند یا همه بايد موقع سينه زدن بلند شوند و اگر كسي معمم است بيايد بنشيند، الان در همين جلسه كه ما داريم فضلا و بزرگان، اين را شما نگاه بكنيد اينها اينقدري كه در وسط اين مجلس نشسته اند، در دور ننشسته اند، مرحوم آقا مي‌فرمودند: فرق بين مجلس ما و مجلس بقيه اين است كه در این مجلس بين معمم و غيرمعمم فرقي نيست، جا بود مي‌نشينند نبود وسط مي‌نشينند، ما با ايشان مي‌رفتيم در مجالس ختم يك دفعه خودم يادم است رفتيم مجلس ختم آقاي حكيم در بازار تهران همان مسجد جامع (نمي‌دانم) رفتيم در آنجا، وقتي كه وارد شديم جا نبود، ايشان رفتند وسط ما دو نفر معمم پدر و پسر رفتيم آن وسط نشستيم، يك نفر از آن آقايان هم نگفت بفرمائيد، ايشان نشستند و بعد هم بلند شديم رفتيم، درست شد؟ خب حالا بنده به من بربخورد!؟ حتما بايد بيايم كنار و بايستم و اينقدر صبر كنم تا اينكه جمع بشوند مچاله بشوند و برای ما جا باز کنند، اين حرفها را نداريم اينها چيست؟ اينها از حال آدم مي‌گيرد از آن نيت آدم مي‌گيرد، از آن مرتبه‌اي كه بايد در آن مرتبه باشد كم مي‌كند، مي‌آورد پائين تبديل به يك حركات ظاهر مي‌كند، تبديل به عادت مي‌كند و تبديل به يك حركات ظاهر و نمايشی می کند.

بلند کردن صدا در عزاداری ها حرام است و هیچ فرقی بین مسائل مذهبی و امور دنیوی در این موارد نیست


انسان از آنجایی که تابع احساسات است و از قوای ابدی خود کمتر بهره می گیرد در ارتباطات خود بیشتر توجه به احساسات دارد حتی در مورد عبادات و اطاعت از پروردگار بیشتر به دنبال امور احساسی می گردد می خواهد روضۀ امام حسین برود، ذکر مصیبت سیدالشهدا را می خواهد گوش کند، در خیابان که حرکت می کنیم می بینیم هر هیئتی که بزرگتر است و چراغانی بیشتری دارد و صدای منبریَش و بلندگویش تا چند تا محله می رود که کار حرامی است در آن شرکت می کنیم، زیاد کردن صدای بلند گو حرام است در صورتی که در همسایگی انسان، مریضی باشد، بیماری باشد، افرادی باشد که اینها نمی توانند صدای بلند را تحمل کنند تاثیری بگذارد، دیگر فرقی نمی کند، چه برنامه چهار شنبه سوری (که این از یک فرهنگ یک قوم وحشی فقط می تواند نشات بگیرد و نه افراد مسلمانی که این همه رسول خدا راجع به رعایت مردم و حفظ امنیت روحی و روانی مردم و رعایت امور همسایگان و عدم ایذاء به همنوعان ما دستور داده اند،) فرقی نمی کند اگر در شب یک واعظی از بلندگوی مسجدش صدا را بلند کند به نحوی که موجب اذیت همسایگان بشود این حرام است حالا می خواهد در آن موسیقی زده بشود که حرام است یا می خواهد در آن اسم خدا و پیغمبر و امام باشد هر دو حرام است حرام، حرام است! مسجد، حسینیه اینها نباید موجب ایذاء دیگران بشود . صدا باید به میزان مناسب در محدودۀ خود افراد حاضرین در آن مکان باشد زیبا باشد و از کیفیت بسیار خوب و بالا هر چه انسان می تواند بهره بگیرد ایراد ندارد. اذیت مردم، آزار مردم حتی به یک طفل شیر خوار که از سر و صدای یک بلندگوی مسجد و حسینیه از خواب بپرد به همان اندازه متصدیان عمل حرام انجام داده اند!

در عزاداری ها نباید به ظواهر و عناوین هیئات و وعاظ و مساجد اعتناء نمود بلکه اصل روح و خلوص حاکم بر آن مجلس است


درست شد خب حالا انسان چکار می کند انسان بلند می شود می رود هر جا که می بیند طُمطراقش بیشتر است چراغانیش بیشتر است پرچم بیشتر زده شده واعظ و خطیبی در آنجاست که خیلی مسلسل وار و پشت سر هم مطالب را شمرده شمرده و بلیغ می گوید در آن مجلس شرکت می کند. اما اگر برود یک جا ببیند که یک تکیه ای است (در همین ایام عاشورا ندیدید توی خیابانها تکیه درست می کنند) تکیۀ کوچک و محقری است یک چند نفر نشسته اند یکی دارد صحبت می کند اصلا نگاهش هم نمی کنید!!! وقتی ایام عاشورا آدم می آید برای نگاه کردن و مشارکت با عزاداری هر گروه و هیئت و دسته ای که از همه طولانی تر است و پرچم های بسیار دارد و با ابهت و جلال به خصوص و با زدن ساز و نی و طبل و از این حرفها که همه اینها حرام در حرام در حرام است و متاسفانه بین ما ایرانیان نصب شده است، همین علامتی که جلوی دسته ها حرکت می دهند این علامت علامت صلیب است، صلیب نصارا را ما آوردیم گذاشتیم در دستجات سیدالشهدا بدون اینکه اصلا خودمان متوجه بشویم و ببینیم که چکار داریم می کنیم این علامت ها مال رم و فرانسه بوده آنجا در جلوی دستجاتشان که برای جنگ حرکت می کردند جلوی لشگر یک همچنین علامتی را حرکت می دادند که همین کروات فعلی همان صلیب است منتها آن را قبلا به کمر می بستند حالا آن را به گردن آویزان می کنند لذا کروات به خاطر صلیب بودنش حرام است والا یک تکه پارچه که حلال و حرام ندارد این را در جلوی لشگر حرکت می دادند حالا ما همان را آوردیم جلوی دستۀ سینه زنی امام حسین داریم حرکت می دهیم تمام اینها حرام است! زدن ساز و نی و طبل حرام است! موسیقی حرام است! بلند کردن صدا به نحوی که موجب اذیت و آزار همسایگان بشود حرام است! ما به خاطر یک امر مستحب هزار تا امر حرام را یکی پس از دیگری انجام می دهیم امام حسین هم عزت و شوکتش به این نیست که با این یال و کوپال و این مطالب ما برایش عزاداری کنیم

کیفیت بیرون آمدن دستجات عزاداری


دستجات بايد بيرون بيايند ، سينه‌زني و زنجير زدن اشكال ندارد، اينها بيايند يا اينكه اصلا نه سينه بزنند! نه زنجير! حركت بكنند و در اينجا شعارهایي بدهند و شعارهاي مُحيي بدهند، شعارهاي واقعي بدهند نه شعارهايی كه اينها چندان معنا ندارد، نوحه‌هایي که خوانده مي‌شود، نوحه‌هایی باشد كه هدف حضرت را بيان كند، مكتب حضرت را بخواهد بيان كند، زير و رو كند انسان را، حال و هواي انسان را عوض بكند، اينها بايد گفته بشود، نه اينكه زينب بي‌چادر آمد بيرون... اين حرفها چيست؟ اين نوحه‌ها چيست؟ نوحه‌هايي بايد گفته بشود كه آن شخصيت حضرت و مكتب حضرت و مرام حضرت، را بیان بکند و چه خوب است كه آن كلماتي كه از آن حضرت در تابلوها است همان‌ها تبديل به نوحه بشود و تبديل به شعار بشود. اگر انسان بخواهد در اين تظاهرات به عزاداري سيدالشهداء‌ در اين مرتبه بماند، مانده و نيامده بالا، خودش را در آنجا قفل كرده خودش را در همان‌جا بسته، ولي اگر نه، اين مطالب را كنار بگذارد، بداند که كلمات بزرگان و كلمات ائمه، مثل كلمات ما نيست، صحبت ائمه مثل صحبت ما نيست، آن از نفس قدسي تنازل پيدا كرده و در نفس امام قرار گرفته، آن صحبت را در اختيار ما گذاشته اند حالا همان را انسان بيايد تبديل به شعار كند چقدر فرق است تا اينكه بيايد از جملات بيهوده و جملات در سطح پايين و بيشتر احساسي تا عقلاني و فهمي و ادراكي بياييد اين مسائل را مطرح كند.

ذاكرين اهل بيت بايد سخنان ،رفتار و ظرائف افعال امام حسين را بيان كنند نه اينكه تنها اكتفا كنند به بيان مصائب حضرت


آن كسي كه ذاكر است بايد برود آن حال و هواي سيدالشهداء را بگويد، صحبت‌هایي كه در آن قضیه شده، نه فقط اينكه زخم خورد و افتاد زمين و... نه! اين فايده ندارد، مطالبي كه گفته شده، اطوار آن حضرت، رفتار آن حضرت، سخنان آن حضرت، ظرائفي كه در اينجا وجود دارد، كه پرداختن به آن يكي از (مهمترین عوامل) است كه انسان را متوجه آن حال و هوا مي‌كند، و الّا تير خورد و شمشير خورد و افتاد، نهايتش اين است ديگر! اين كه حالات حضرت چگونه بوده و چه وضعي داشته، اين مساله مهم است.

خطيب و مداح نبايد هر گونه تعابيرى را در صحبت هاى خود بيان نمايند

بهتر است هر تعبيري را در صحبت‌هاي خودشان نياورند، بعضی افراد در روضه تعبيرهايي دارند كه شايد نفوس تحمل شنيدن آنرا نداشته باشند، بعضی از روایات براي خود (وعاظ و اهل علم) است كه بدانند اما اينكه انسان بخواهد مصيبت را بيان بكند، شايد خيلي از افراد نتوانند تحمل چنین سخنانی را بکنند. چون اين واقعه يك قدري مصیبت كوبنده‌اي خواهد بود. آنچه را كه قابل گفتن است و آن جنبۀ تيزي ندارد، بايد براي افراد بگویند.
بهتراست اهل علم عين مصيبت هاى وارده را از كتب مقاتل نقل كنند .در تبليغ خودشان عين مقاتل را نقل كنند آنچه را كه شنيده شده نقل نكنند خیلی از مطالبی را که در روضه‌ها در اين طرف و آن طرف بدون اينكه به تاريخ مراجعه كنند نقل می کنند و مي‌خوانند یک عده جوان هم می پذیرند و طبعاً مسائل نادرست را می گویند که حرام است. اگر كاري را كه انجام نشده بگويیم حرام است! دروغ! دروغ است! فرقي نمي‌كند، آنچه را كه هست بايد گفت! نه اینکه به آن اضافه کنیم. اينهايي كه مي‌آيند با عبارتهاي زننده مقام و موقعيت امام (علیه السلام) را در حد یک انسان عادی می خواهند پایین بیاورند، اشعاري كه انتخاب مي‌كنند اشعار رکیک وسبكي است، اشعاري كه در مجالس عزاي افراد عادي می خوانند حضرت علي اكبر که بيش از سي سال سن داشت و اینها که می گویند هجده ساله بود همه اش من درآري است و شعرهايي درآورده اند! حضرت علي اكبري كه مقام امامت دارد جوري در ميان مردم معرفي بكنند تا چند تا جوان خوششان بیاید که این هم يك آدمي بوده كه ... تمام ارزش آدم به جمال و زلف و اینها است!!؟ که آدم مانند بقيۀ اشعاري كه معشوقه های خود را تعریف و تمجید می کند حضرت را تمجید کند پس چه فرقی هست؟ كجاست آن مقام ولایت حضرت علی اکبر که در اشعار بیان شود!!! آن مقام علم! آن مقام ولایت! طهارت! آن را برای افراد باید گفت به صرف این که مردم بیشتر گریه کنند و حالت حزن برایشان پیش آید (انسان مجاز برای گفتن هر مطلب بی ارزشی نیست)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا