۲ رکعت نماز دل شکسته می خوانم در عصر ظهور به امامت مهدی فاطمه، قربه الی الله

می بینی؟!… آینه های آدینه را مه گرفته و ما آرام آرام داریم به نیامدنت عادت می کنیم آقا… قرن هاست که بی تو، خیلی هم به ما بد نگذشته است انگار. عصر جمعه دل مان از روز کاری فردا می گیرد و خیال می کنیم دل تنگ تو هستیم. جمعه ها دارند همین طور بی تو می گذرند. تو خورشیدی اما ما غروب کرده ایم. دلتنگی غروب آدینه عاقبت می کشد ما را. خدا را شکر که ماه هست، اما از ماه هم که بپرسی، می گوید؛ بس است دیگر. ما زندگی بی ظهور تو را محکوم می کنیم. بیا و انتظار نرم ما را محاکمه کن. بیا و حکم صادر کن.
امروز آمدیم جمکران. به جای عریضه، حق است دل خرافاتی خود را درون چاه می انداختیم. تمام زندگی خود را. خود را. ما سراسر عریضه ایم. بیا و ما را بخوان و از چشم ما بخوان این بی قراری را. اشک، ترجمه عشق است در گونه صورت. با این همه گریه، نمی سوزد دلت برای ما آقا؟
آخرین بار کی از دست ما منتظرانت خون گریه کرده ای؟ گفته اند؛ اگر برای ظهور تو زمان معین کنیم، کذابیم اما افتخار می دهی ۲ دیده تر ما مکان قدم های تو باشد؟… بیا دیگر!
دروغ نگفته باشم چند جمعه ای است به دلم افتاده اصلاح کنم جمله ای را. خبر آمد خبری در راه نیست. خبری در راه نیست؛ خبر آمد از جمع این کران جور و ستم، مردی در راه است. به دلم افتاده از این هجوم خبر، سکوت جمکران به زودی می شکند. امروز خواستم در جمکران، زیر فیروزه ای ترین گنبد این آسمان آبی، این آسمون آبی، تمرین کنم روزگار با تو بودن را… ۲ رکعت نماز می خوانم در عصر ظهور به امامت مهدی فاطمه، قربه الی الله...

آخرین ویرایش: