یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!
- شروع کننده موضوع Setayesh
- تاریخ شروع
من امتحانش کردم ولی همچین کار ساده ای هم نیست، جذب فقط بخشی از توانایی های ذهنی انسانه باید تکنیکش رو یاد بگیری، اگر دنبال شناخت خودت و استفاده از تکنولوژی ذهن هستی یکی از بهترین کتابها "موفقیت نامحدود در بیست روز " از "آنتونی رابینز" هستش که به نوعی یه کارگاه عملیه و قدم به قدم تمرینهایی داره که وقتی انجام بدی به خیلی چیزها می رسی!
در کل قانون جذب بخش کوچیکی از یک علم بزرگه!
در کل قانون جذب بخش کوچیکی از یک علم بزرگه!
سلام
خواهش می کنم لطف داری به من
ولی به نظر میاد که با بیحوصلگی میای یه سری میزنی و میری
اگه جوابم رو خوندی در مورد امواج نوشته بودم:
من یه سرچ کردم و اون چیزی رو که پیدا کردم برای بقیه هم گذاشتم با منبعش که اگر میخوان بیشتر بدونند یه سرنخی داشته باشند چون من خودم برام استفاده از این قانون مهمه نه اثباتش!
موفق باشی!
سلام
شاید حق با شما باشه.من بیشتر وقت ها که میام فقط مطالبو می خونم.مطلبی نمی ذارم چون نمی تونم در مورد چیزی که هنوز برام معماست مطلبی بذارم در صورتی که مطالب در این مورد فراوونه!!
ولی هنوز هم اعتقاد ندارم ترس و نفرت موجب جذب می شه!!
انسان از خیلی چیزها می ترسه و از خیلی چیزها نفرت داره!!
من فکر می کنم اگر به اونها فکر کنه و یا اعتقاد داشته باشه موجب جذب می شه!!
منم هدفم در ابتدای راه کاربرد این قانون بود که با صحبت های دوستان بدینجا رسید...
سلام
من تا حالا امتحان کردم ولی مثل شما نتیجه ای نگرفتم.
احساسم اینه که راه و روشم درست نبوده!!
خوب نمی دونم چی نوشتی ولی معمولاً اولین چیزهایی که می نویسی اون اعتقاداتیه که نسبت به این موضوع داری، ممکنه حتی یه چیزی باشه که خانواده ات گفته باشند ، ولی همین که با کلمه ی پول اونها به ذهنت میان یعنی تو ناخودآگاه یا ذهن نیمه هشیارت قرار دارند! اگه دوست داشتی جملاتت رو بذار تا واضح تر بگم.
در ضمن اگه موافق باشی قدم به قدم قانون جذب رو مرور کنیم تا هممون ازش استفاده کاربردی ببریم
خوب نمی دونم چی نوشتی ولی معمولاً اولین چیزهایی که می نویسی اون اعتقاداتیه که نسبت به این موضوع داری، ممکنه حتی یه چیزی باشه که خانواده ات گفته باشند ، ولی همین که با کلمه ی پول اونها به ذهنت میان یعنی تو ناخودآگاه یا ذهن نیمه هشیارت قرار دارند! اگه دوست داشتی جملاتت رو بذار تا واضح تر بگم.
در ضمن اگه موافق باشی قدم به قدم قانون جذب رو مرور کنیم تا هممون ازش استفاده کاربردی ببریم
سلام پریسا جان
چند تا از جمله هامو می ذارم:
1-پول در آوردن هدف خیلی از ادم هاست.
2-راه های پولدار شدن همیشه ذهن انسان ها رو مشغول کرده.
3-پول می تونه خیلی از مشکلات رو حل کنه.
4-خیلی از انسان ها فقط کار می کنن تا پول بدست بیارن.
....
پیشنهاد خیلی خوبیه!!من موافقم!!
مممنون که جملاتت رو گذاشتی، این جملات نشون میده تو سد آنچنانی در برابر پول درآوردن نداری، ولی به طور کلی نشون میده تو معتقدی اگه کسی بخواد پول دربیاره باید براش زحمت بکشه و اون رو هدف قرار بده (پول در آوردن هدف خیلی از ادم هاست./راه های پولدار شدن همیشه ذهن انسان ها رو مشغول کرده./خیلی از انسان ها فقط کار می کنن تا پول بدست بیارن.) و از طرفی با داشتن پول احساس قدرت می کنی(پول می تونه خیلی از مشکلات رو حل کنه.)
مشابه همین توی نگرش آدمها نسبت به بقیه ی جوانب زندگی وجود داره ، یه اعتقاد توی ذهن تو موندگار شده بدون اینکه خودت بتونی به راحتی تشخیصش بدی ، تنها راهش هم چک کردن افکار و اعتقادات با تمرینه!
پس از همون فیلم راز شروع می کنیم که تقزیباً در دسترس همه هست، قرارمون این باشه که 15 دقیقه ی اول فیلم رو ببینیم و بعد نظراتمون رو اینجا بیاریم، تا ببینیم مشکل و سوالات کجاست موافقی؟پیشنهاد خیلی خوبیه!!من موافقم!!
مممنون که جملاتت رو گذاشتی، این جملات نشون میده تو سد آنچنانی در برابر پول درآوردن نداری، ولی به طور کلی نشون میده تو معتقدی اگه کسی بخواد پول دربیاره باید براش زحمت بکشه و اون رو هدف قرار بده (پول در آوردن هدف خیلی از ادم هاست./راه های پولدار شدن همیشه ذهن انسان ها رو مشغول کرده./خیلی از انسان ها فقط کار می کنن تا پول بدست بیارن.) و از طرفی با داشتن پول احساس قدرت می کنی(پول می تونه خیلی از مشکلات رو حل کنه.)
مشابه همین توی نگرش آدمها نسبت به بقیه ی جوانب زندگی وجود داره ، یه اعتقاد توی ذهن تو موندگار شده بدون اینکه خودت بتونی به راحتی تشخیصش بدی ، تنها راهش هم چک کردن افکار و اعتقادات با تمرینه!
پس از همون فیلم راز شروع می کنیم که تقزیباً در دسترس همه هست، قرارمون این باشه که 15 دقیقه ی اول فیلم رو ببینیم و بعد نظراتمون رو اینجا بیاریم، تا ببینیم مشکل و سوالات کجاست موافقی؟[/QUOTE]
حالا سوال اینه که این اعتقاداتت چقدر روی رفتار تاثیر داره؟؟؟
آیا واقعا در عمل همینه یا صرفا در حد حرفه؟؟
موافقم.فقط زمانشو هم باید تعیین کنیم.در ضمن چطور می شه به اطلاع دیگر دوستان هم رسوند؟؟
مشابه همین توی نگرش آدمها نسبت به بقیه ی جوانب زندگی وجود داره ، یه اعتقاد توی ذهن تو موندگار شده بدون اینکه خودت بتونی به راحتی تشخیصش بدی ، تنها راهش هم چک کردن افکار و اعتقادات با تمرینه!
پس از همون فیلم راز شروع می کنیم که تقزیباً در دسترس همه هست، قرارمون این باشه که 15 دقیقه ی اول فیلم رو ببینیم و بعد نظراتمون رو اینجا بیاریم، تا ببینیم مشکل و سوالات کجاست موافقی؟[/QUOTE]
حالا سوال اینه که این اعتقاداتت چقدر روی رفتار تاثیر داره؟؟؟
آیا واقعا در عمل همینه یا صرفا در حد حرفه؟؟
موافقم.فقط زمانشو هم باید تعیین کنیم.در ضمن چطور می شه به اطلاع دیگر دوستان هم رسوند؟؟
آخرین ویرایش:
حالا سوال اینه که این اعتقاداتت چقدر روی رفتار تاثیر داره؟؟؟
آیا واقعا در عمل همینه یا صرفا در حد حرفه؟؟
موافقم.فقط زمانشو هم باید تعیین کنیم.در ضمن چطور می شه به اطلاع دیگر دوستان هم رسوند؟؟[/quote]
این تاثیر ناخودآگاهه!
خودت به عنوان شروع کننده این تاپیک زحمت بکش یه پست بزن که توش اول به دیگران اطلاع بدیم و بعد هم زمان کافی برای دیدن 15 دقیقه اول رو مشخص کن
قابل توجه دوستان عزیزما بالاخره تصمیم گرفتیم تا از یه جایی شروع کنیم .هدف به کارگیری قانون جذبه و بهترین و راحت ترین راهنما فیلم راز!
بنابر این دوستانی که مایل به شرکت در بحث هستند 15 دقیقه ی ابتدایی فیلم رو با دقت ببینند تا بتونیم راجع به شبهات ،اشکالات.... و هم چنین نقد فیلم بحث کنیم.
زمان هم وقتی به پایان می رسه که اشکالات همه برطرف شده باشه!!
فکر کنم این بهتره!!
منتظر حضور و نظرات شما هستم...
بنابر این دوستانی که مایل به شرکت در بحث هستند 15 دقیقه ی ابتدایی فیلم رو با دقت ببینند تا بتونیم راجع به شبهات ،اشکالات.... و هم چنین نقد فیلم بحث کنیم.
زمان هم وقتی به پایان می رسه که اشکالات همه برطرف شده باشه!!
فکر کنم این بهتره!!
منتظر حضور و نظرات شما هستم...
خب میخوای یه تاپیک جدا بذار واسه نقدش
راستی بهتر نیست به جای 15 دقیقه به 15 دقیقه
بخش بخش جلو بریم؟
مثلا راز سلامتی
راز پول در آوردن
.....
که تو فیلم هم کاملا بخشهای مجزا هستن
راستی بهتر نیست به جای 15 دقیقه به 15 دقیقه
بخش بخش جلو بریم؟
مثلا راز سلامتی
راز پول در آوردن
.....
که تو فیلم هم کاملا بخشهای مجزا هستن
خب میخوای یه تاپیک جدا بذار واسه نقدش
راستی بهتر نیست به جای 15 دقیقه به 15 دقیقه
بخش بخش جلو بریم؟
مثلا راز سلامتی
راز پول در آوردن
.....
که تو فیلم هم کاملا بخشهای مجزا هستن
ممنون از پیشنهادتون ولی من فکر می کنم ریزه کاریهای زیادی داره بنابراین اگر بخشها کوتاهتر باشه بهتر جواب می گیریم، این نظر من بود!
خب میخوای یه تاپیک جدا بذار واسه نقدش
راستی بهتر نیست به جای 15 دقیقه به 15 دقیقه
بخش بخش جلو بریم؟
مثلا راز سلامتی
راز پول در آوردن
.....
که تو فیلم هم کاملا بخشهای مجزا هستن
سلام
شما درست می گید.مشکل اینجاست که نمی شه توی یه تاپیک هم نظرات و پیشنهادات رو بررسی کرد هم بحث و بررسی انجام داد و هم نقد کرد.
اما فعلا با یه تاپیک جدید مخالفم.از اول هم می خواستم اینجا در موردش صحبت کنیم!!
می شه نقد رو هم اینجا گذاشت.
در مورد بخش بخش هم حق با پریساست.طولانی می شه و ممکنه دقتمون از بین بره!!
تازه من میخوام به جای 15 دقیقه 10 دقیقه بذارم.
البته نظر دیگر دوستان هم مهمه!!
فعلا اینطوری پیش می ریم تا ببینیم نتیجه می ده یا نه!!
دوستان عزیز می تونن از این به بعد نظراتشونو بصورت پیغام بدن.
ممنون
دوستان عزیز سلام:این می تونه واسه اونایی که فیلم رو ندیدن ویا نمی تونن ببینن هم مفید باشه!
THE SECRET
The secret is the answer to all that has been all that is, and all that will ever be.
Emerson (1882)
افرادی که در این 15 دقیقه صحبت می کنن:The secret is the answer to all that has been all that is, and all that will ever be.
Emerson (1882)
باب پراکتور.......فیلسوف
دکتر جو ویتالی.....متخصص متافیزیک
جان آساراف........سرمایه گذار
جک گانفیلد........نویسنده
باب دویل...........نویسنده
مایک دولی........نویسنده
بیل هریس........روانشناس
پراکتور: تمام چیزهایی که وارد زندگی شما می شود را خودتان جذب می کنید.بوسیله ی واقعیت ذاتی تصاویری که در ذهن دارید به سمت شما جذب می شوند.تمام انچه که در ذهن می گذرد را به سوی خود جذب می کنید.
آساراف: ساده ترین تصویر از قانون جاذبه این است که خودم را در قالب یک اهن ربا ببینم.چیزی را که بیشتر به ان فکر می کنید جذب می کنید.
دویل:قانون جاذبه می گوید:دو چیز مشابه یکدیگر را جذب می کنند،که این البته در سطح افکار است.
مایک دولی:این اصل را می توان در سه عبارت ساده کرد:افکار تبدیل می شوند به اجسام
آساراف:یک فکر فرکانس خاصی دارد،می توان یک فکر را اندازه گرفت،بنابراین اگر زیاد یک فکر را در نظر بیاریم اون فرکانس را به طور پیوسته منتشر می کنیم.
مشکل اینست که بیشتر مردم فکر می کنند چه چیزهایی نمی خواهند و تعجب می کنن که چرا برایشان رخ می دهد بارها و بارها...
دویل: قانون جاذبه اهمیت نمی دهد که شما چه چیز را خوب و چه چیزی را بد می دانید! اون به افکار شما پاسخ می دهد.
مثال:من احساس بدی راجع به بدهکاری هام دارم.....این چیزیه که شما با تمام وجود به کاینات عرضه می کنید.
قانون جاذبه همیشه در حال فعالیته!!
ایستر هیکس: قانون جاذبه قدرتمندترین قانون کاینات است.
در ادامه بیل هریس داستانی را راجع به شاگردش رابرت نقل می کند که با تغییر تمرکز افکار از چیزهای ناخواسته به خواسته ها موجب تحول در زندگیش می گردد.
خب دوستان عزیز،امیدوارم همه تا اینجا این 10 دقیقه رو دیده باشن!!
بهتره دیگه شروع کنیم:
اول سوالای خودم:
1-طبق صحبت اقای دویل دو چیز مشابه در سطح افکار همدیگرو جذب می کنن .این به چه معناست؟؟
2-آیا همه ی اهداف انسان ها را می توان به جسم تبدیل کرد؟؟ برای داشتن چیزی حتما باید یک نمونه از اون رو مجسم کرد؟؟
3-در ضمن تخصص خانم ایستر هیکس مشخص نیست .کسی می تونه کمکی کنه؟؟
ممنون
بهتره دیگه شروع کنیم:
اول سوالای خودم:
1-طبق صحبت اقای دویل دو چیز مشابه در سطح افکار همدیگرو جذب می کنن .این به چه معناست؟؟
2-آیا همه ی اهداف انسان ها را می توان به جسم تبدیل کرد؟؟ برای داشتن چیزی حتما باید یک نمونه از اون رو مجسم کرد؟؟
3-در ضمن تخصص خانم ایستر هیکس مشخص نیست .کسی می تونه کمکی کنه؟؟
ممنون
ميتونم بپرسم من چه كاري ميتونم بكنم من فيلم راز رو ندارم از كجا گير بيارمش؟
ميتونم بپرسم من چه كاري ميتونم بكنم من فيلم راز رو ندارم از كجا گير بيارمش؟
می تونید از اینترنت دانلود کنید در غیر اینصورت از مطالب خلاصه شده ی همین تاپیک استفاده کنید.
یه چیزه دیگه!کتابش هم هست!
این هم لینک:
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=34633
با سلام و ممنون از تاپیک جالبی که ایجاد کردین , درباره قانون جاذبه باید بگم که همونطور که دوستان گفتن این قانون قوی ترین قانون غیر مادی هست که انسان در عالم هستی موفق به کشف اون شده و نباید اینو دست کم گرفت من جدیدا بهش ایمان پیدا کردم و هنوز درست حسابی امتحانش نکردم .
- من یه هدف بزرگی تو زندگیم دارم که کل آیندمو میتونه عوض کنه یک جریان هست که 100 درصد به شانس بستگی داره برای همین هم نمیشه روش حساب زیادی باز کرد به نظر شما تو این جور موارد که که هدف 100 درصد شانسیه و به لطف خدا بستگی داره میشه از قانون جاذبه استفاده کرد؟؟
پیشاپیش ممنون از لطفتون که هم فکری میکنید
راستی درباره برنامه فیلم secret که راه انداختین میخواستم بگم من هم هستم یکی دو بار فیلم رو دیدم ولی ریتم تندی داره تا آدم روی یه مطلبش تمرکز میکنه یه چیز جدید میگه تا میای حرف یکی رو گوش کنی تو یک دقیقه 4 تا آدم عوض میشن D:
- من یه هدف بزرگی تو زندگیم دارم که کل آیندمو میتونه عوض کنه یک جریان هست که 100 درصد به شانس بستگی داره برای همین هم نمیشه روش حساب زیادی باز کرد به نظر شما تو این جور موارد که که هدف 100 درصد شانسیه و به لطف خدا بستگی داره میشه از قانون جاذبه استفاده کرد؟؟
پیشاپیش ممنون از لطفتون که هم فکری میکنید
راستی درباره برنامه فیلم secret که راه انداختین میخواستم بگم من هم هستم
یکی دو بار فیلم رو دیدم ولی ریتم تندی داره تا آدم روی یه مطلبش تمرکز میکنه یه چیز جدید میگه تا میای حرف یکی رو گوش کنی تو یک دقیقه 4 تا آدم عوض میشن D:
با سلام و ممنون از تاپیک جالبی که ایجاد کردین , درباره قانون جاذبه باید بگم که همونطور که دوستان گفتن این قانون قوی ترین قانون غیر مادی هست که انسان در عالم هستی موفق به کشف اون شده و نباید اینو دست کم گرفت من جدیدا بهش ایمان پیدا کردم و هنوز درست حسابی امتحانش نکردم .
- من یه هدف بزرگی تو زندگیم دارم که کل آیندمو میتونه عوض کنه یک جریان هست که 100 درصد به شانس بستگی داره برای همین هم نمیشه روش حساب زیادی باز کرد به نظر شما تو این جور موارد که که هدف 100 درصد شانسیه و به لطف خدا بستگی داره میشه از قانون جاذبه استفاده کرد؟؟
پیشاپیش ممنون از لطفتون که هم فکری میکنید
راستی درباره برنامه فیلم secret که راه انداختین میخواستم بگم من هم هستم
سلام دوست عزیز
هدف ما هم بررسی گام به گام فیلم راز است.چون نکات ظریف زیادی دارد.
امیدوارم هر چه سریعتر این قسمت را ببینید و در بحث ما شرکت کنید.
برای اطلاعات بیشتر پست های صفحه ی قبل را بخوانید.
پاسخ به سوالات هم بعد از دیدن فیلم!
موفق باشی
آخرین ویرایش:
البته جمله به این صورته که : "دوچیز مشابه همدیگر رو جذب می کنند ، که البته این در سطح افکار است."خب دوستان عزیز،امیدوارم همه تا اینجا این 10 دقیقه رو دیده باشن!!
بهتره دیگه شروع کنیم:
اول سوالای خودم:
1-طبق صحبت اقای دویل دو چیز مشابه در سطح افکار همدیگرو جذب می کنن .این به چه معناست؟؟
یعنی افکار شما موقعیت یا شرایط یا ثروت یا ... رو که مشابه خودش باشه جذب می کنه و این جذب با فکر انجام میشه و حالت فیزیکی نداره.
این جمله یه کمی در ترجمه به فارسی فهمش سخت شده ، در واقع اینه Thoughts Making Things یعنی افکار همه چیز رو ایجاد می کنند ، thing هر چیز غیر زنده ای میتونه باشه میتونه یه موقعیت باشه حتماً منظور جسم مادی نیست.
The Teachings Of Abraham یعنی ترویج دهنده ی افکار آبراهام لینکن3-در ضمن تخصص خانم ایستر هیکس مشخص نیست .کسی می تونه کمکی کنه؟؟
ممنون
به زودی آنچه رو که در این 10 دقیقه مهم دیدم اینجا می نویسم
آخرین ویرایش:
خب دوستان عزیز،امیدوارم همه تا اینجا این 10 دقیقه رو دیده باشن!!
بهتره دیگه شروع کنیم:
اول سوالای خودم:
1-طبق صحبت اقای دویل دو چیز مشابه در سطح افکار همدیگرو جذب می کنن .این به چه معناست؟؟
2-آیا همه ی اهداف انسان ها را می توان به جسم تبدیل کرد؟؟ برای داشتن چیزی حتما باید یک نمونه از اون رو مجسم کرد؟؟
3-در ضمن تخصص خانم ایستر هیکس مشخص نیست .کسی می تونه کمکی کنه؟؟
ممنون
1.توضیح پریسا جان خوب و کامل بود
یعنی وقتی تو سرشار از انرژی مثبت و شادی هستی پس همین موارد رانیز جذب می کنی
2.اهدافی که انسان قصد رسیدن بهش داره و برای اون تلاش میکنه البته می شه بدست آورد
بذارید طبق قانون جذب صحبت کنیم ما اگر چیزی را بخواهیم باید به اون فکر کنیم ...در حقیقت با فکر کردن به اون و اندیشه راجع به هدفمون کاینات صدای ما را می شنود و به خواسته ی ما پاسخ می دهد
اما این پاسخ چگونه است....آیا مابه محض اینکه رویایی را در سر پروراندیم آن رویا به واقعیت می پیوند...گاهی خیر و گاهی بله
گاه خواسته ی ما انقدر قوی است که بلافاصله برآورده می شود...و گاه شنیده ایم که میگویند خدا آرزوهای کوچک را زود برآورده می کند
اما گاه اینچنین نیست و خواسته ی ما به همان زودی که می خواهیم برآورده نمی شود
تلاش ,کوشش و ایجاد شرایط لازم برای رسیدن به خواست نیز باید مد نظر گرفته شود..... باور به اینکه کاینات
فرمان سرورش را شنیده..و هر چقدر این باور و احساس شادمانی بیشتر باشد زمان جذب سریعتر است
پس حفظ روحیه تا رسیدن به خواسته و باور قلبی شرط لازم که نباید فراموش شه
نظر من
نظر من
خوب چند تا از بهترین جملات و نکات فیلم که کسی قبلاً اشاره نکرده:
1- از دل بزرگترین اندوه ، عظیم ترین نعمت به انسان عطا خواهد شد.
2- بزرگترین چهره های تاریخ بشری از این قانون اطلاع داشتند.
3- ما همه با یک نیروی بی پایان کار می کنیم. همه ی ما با قوانین کاملاً یکسانی زندگی خود را رهبری می کنیم. قوانین طبیعی کائنات بسیار دقیق هستند. یکی از این قوانین جاذبه است.
4- تمام اونچه که در ذهنتون میگذره به خودتون جذب می کنید.
5- باید مشخص کنیم که چه چیزی می خواهیم تا قانون شروع به کار کند.
6- نقش ما به عنوان یک انسان پایبندی به افکارمون است. (یعنی چیزهایی که می خواهیم.)
7- هر فکری فرکانس خاصی داره و ما می تونیم یک فکر رو اندازه بگیریم.
8- اگر به طور مدام به یک فکر بچسبید یعنی به طور پیوسته دارید اون فرکانس رو منتشر می کنید.
9- افکار در حال فرستادن سیگنالهایی هستند که امثال خودشون رو جذب می کنند.
10- مشکل اینجاست که بیشتر مردم فکر می کنند چه چیزهایی رو نمی خواهند و تعجب می کنند که چرا براشون پیش میاد.
11- وقتی به چیزی که نمی خواهید فکر می کنید و در دروننتون با اون مبارزه می کنید ، اون رو عقب نمی رونید بلکه به سوی خودتون می کشونید.
12- قانون جاذبه همواره در حال فعالیت است چه شما اون رو بفهمید و به کار ببرید چه نه ، اون همیشه در حال عمل کردن است.
13- چه بخواهید ، چه ببینید ، چه تصور کنید در حال فعال کردن افکار هستید.
14- اگر کسی مدتی طولانی با یک فکر به سر ببره ، از دل اون افکار چیزی پدیدار خواهد شد.
15- وقتی روی چیزی احساساتی بشید باعث میشید اون سریعتر رخ بده.
نظر من
خوب چند تا از بهترین جملات و نکات فیلم که کسی قبلاً اشاره نکرده:1- از دل بزرگترین اندوه ، عظیم ترین نعمت به انسان عطا خواهد شد.2- بزرگترین چهره های تاریخ بشری از این قانون اطلاع داشتند. 3- ما همه با یک نیروی بی پایان کار می کنیم. همه ی ما با قوانین کاملاً یکسانی زندگی خود را رهبری می کنیم. قوانین طبیعی کائنات بسیار دقیق هستند. یکی از این قوانین جاذبه است.4- تمام اونچه که در ذهنتون میگذره به خودتون جذب می کنید.5- باید مشخص کنیم که چه چیزی می خواهیم تا قانون شروع به کار کند.6
- نقش ما به عنوان یک انسان پایبندی به افکارمون است. (یعنی چیزهایی که می خواهیم.)7- هر فکری فرکانس خاصی داره و ما می تونیم یک فکر رو اندازه بگیریم.8- اگر به طور مدام به یک فکر بچسبید یعنی به طور پیوسته دارید اون فرکانس رو منتشر می کنید.9- افکار در حال فرستادن سیگنالهایی هستند که امثال خودشون رو جذب می کنند.10- مشکل اینجاست که بیشتر مردم فکر می کنند چه چیزهایی رو نمی خواهند و تعجب می کنند که چرا براشون پیش میاد.11- وقتی به چیزی که نمی خواهید فکر می کنید و در دروننتون با اون مبارزه می کنید ، اون رو عقب نمی رونید بلکه به سوی خودتون می کشونید.12- قانون جاذبه همواره در حال فعالیت است چه شما اون رو بفهمید و به کار ببرید چه نه ، اون همیشه در حال عمل کردن است.13- چه بخواهید ، چه ببینید ، چه تصور کنید در حال فعال کردن افکار هستید.14- اگر کسی مدتی طولانی با یک فکر به سر ببره ، از دل اون افکار چیزی پدیدار خواهد شد.15- وقتی روی چیزی احساساتی بشید باعث میشید اون سریعتر رخ بده.
سلام به دوستان عزیز
راستش هر چقدر خواستم اسپم نکنم نشد!!دلم نیومد از پریسا جان به خاطر پاسخ ها ی خوبش و هم چنین cute تشکر نکنم!!ممنون،مطالب عالی بود.
می تونم اینطوری نتیجه بگیرم که آنچه که در فکر من است، مشابهش در عالم جذب می شود.یعنی تجسم فکر من،!!درسته؟؟
متاسفانه من فیلم دوبله شده دارم و اگر می شد زبان اصلی رو هم ببینم خیلی خوب می شد!
راجع به تخصص خانم هیکس باید بگم خیلی برام جالبه !!به خاطر همین رفتم سراغ لینکلن ببینم چه کارایی در این زمینه کرده!
یه چیزایی راجع بهش جمع کردم.خوندنش خالی از لطف نیست.امیدوارم مفید باشه!
راستش هر چقدر خواستم اسپم نکنم نشد!!دلم نیومد از پریسا جان به خاطر پاسخ ها ی خوبش و هم چنین cute تشکر نکنم!!ممنون،مطالب عالی بود.
می تونم اینطوری نتیجه بگیرم که آنچه که در فکر من است، مشابهش در عالم جذب می شود.یعنی تجسم فکر من،!!درسته؟؟
متاسفانه من فیلم دوبله شده دارم و اگر می شد زبان اصلی رو هم ببینم خیلی خوب می شد!
راجع به تخصص خانم هیکس باید بگم خیلی برام جالبه !!به خاطر همین رفتم سراغ لینکلن ببینم چه کارایی در این زمینه کرده!
یه چیزایی راجع بهش جمع کردم.خوندنش خالی از لطف نیست.امیدوارم مفید باشه!
درباره ی ابراهام لینکلن...
درباره ی ابراهام لینکلن...
گزيده اي از زندگي آبراهام لينكلن
آبراهام لینکلن (۱۸۰۹-۱۸۶۵) شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا بود.
آبراهام لینکلن در خانواده‌ای فقیر در کنتاکی بدنیا آمده پدرش خانواده خود را از آنجا در حالیکه تنها تبری برای گذران بهمراه داشت کوچانید، و بسوی ایندیانا پیش‌رفت، تا اینکه درین ناحیه کلبه‌ای چوبی بدون در و پنجره، بدون شیشه ساخت و کف آن پر از علف‌های وحشی بود و رختخواب‌هائی که تشک‌های آن را با برگ خشک پرکرده بودند یک یا دو چهار پایه، یک میز و یک کتاب مقدس که همه اثاث البیت و دارایی آنها را تشکیل میداد.مادر آبراهام زنی خوشخو بود که بدو فرزندش خواندن و نوشتن را آموخت و آبراهام فقط سه ماه به مدرسه رفت اما بواسطه هوش سرشار توانست عباراتی از کتاب مقدس را از بر بخواند.آبراهام در ده سالگی از مادر یتیم شد و در ۲۰ سالگی خواهرش را نیز از دست داد. چندی بعد پدر تجدید فراش کرد، نامادری، زنی مهربان بود که با سه فرزند خود به کلبه پدر آبراهام آمد و نسبت به آبراهام مهربانی و او را تشویق به مطالعه و ورود به عالم کتاب کرد و اصول تکامل اخلاقی و کنجکاوی علمی را در وی زنده نمود. علاوه بر این پرهیزگاری و فداکاری را در وی برمی انگیخت.
سالها بعد هنگاميكه لینکلن به رهبری سی میلیون نفر رسید، گفت: ” شخصیت کنونی من وآنچه ممکن است در آتیه بر افتخارات آن افزوده گردد همه مرهون مادر فرشته رفتارم است. خدا اورا بیامرزد.“
روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام گشت.
در ۱۸ سالگی در دکانی کوچک شغلی بدست آورد. در ۱۵ مایلی خانه‌اش دادگاههائی در فصول معینی از سال تشکیل می‌گردید لینکلن گه‌گاه خود را صبح زود به‌آنجا می‌رسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستانها و متهمان گوش میداد شامگاهان بخانه باز می‌گشت. در حالیکه کتابی بعاریه برای مطالعه گرفته بود، که نام آن :
قانون اساسی تجدید نظر شده ایالت ایندیانا بود.
مدتی نیز با برادر ناتنی خود برای کارفرمائی کشتی بی بادبان مسطح می‌ساخت و چون با دقت فراوان این کار ار به انجام رسانید. صاحب کار وی را به متصدی یک کارخانه و دکان بزرگی که در نیوسالم قرار داشت گماشت، لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت یکبار از یک مشتری اشتباها حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزیور را به مشتری پس بدهد.
آبراهام برای اصلاح کلام خود شنید که در ۶ مایلی محل کار وی کتاب دستور زبان می‌فروشند پیاده بدانجا رفت، شب تا صبح آن کتاب را مطالعه کرد اما چون شمع گران بود در تراشه‌های چوب که میسوزانید. کتاب را خواند.
لینکلن بر اثر مشاهده وضع رقت‌انگیز بردگان سخت متأثر گردید و با خود عهد کرد و گفت: “ اگر روزی بتوانم این رسم را به زمین بکوبم، آنرا محکم خواهم کوفت.“
مدتی به کار سیاست پرداخت و چندی در حزب هویگ به طرفداری از قدرت دولت و مخالفت با دموکرات‌ها فعالیت کرد. اما شکست خورد، از اینرو کار سیاست را کنار گذاشت و به کسب بقالی پرداخت ولی در این راه نیز توفیقی نیافت آنگاه رئیس پست، چندی بعد به شغل ارزیابی مشغول شد. در این احوال به تحصیل حقوق پرداخت و در ۱۸۳۴ به عضویت هیأت مقنن ایالت ایلینوی برگزیده شد.
چون لینکلن تحصیلات حقوقی داشت و آثار بلکستون را خوانده بود در ناحیه مرزی در ۲۸ سالگی به مقام دادستانی وارد کار دادگستری گردید و چندی بعد یکی از حقوقدانان برجسته و معروف گشت.
کار لینکلن رو به ترقی بود و شهرتی فراوان بدست آورد و وکالت‌هائی را قبول می‌کرد که به حقانیت موکل اطمینان کامل حاصل می‌نمود. در ۱۸۴۶ با اکثریت فوق‌العاده به عضویت کنگره ممالک متحده آمریکا انتخاب گردید، در انجمن ضد برده‌داری کوشش بسیار کرد و سرانجام قانون ضد برده‌داری در ۱۸۵۰ در کنگره به تصویب رسید و در نتیجه برده فروشی در ناحیه کلمبیا ممنوع گردید، در ۱۷ ژوئن ۱۸۵۶ که حزب جدید التأسیس جمهوری خواه دومین کنگره عمومی خود را در شهر فیلادلفی تشکیل داد لینکلن با ۱۱۰ رأی بنا مزدی آن حزب برای بدست آوردن مقام معاونت ریاست جمهوری انتخاب گشت، در این احوال جوانی تهیدست را به جرم قتل به محاکمه کشیدند و چون ما در متهم بالینکلن آشنا بود نامه‌ای به وی نوشت و از او یاری خواست. آبراهام در دادگاه شرکت کرد، شاهد گفت که در شب مهتاب متهم را دید که ضربه‌ای شدید به مقتول زده‌است. لینکلن پس از اینکه شب وقوع قتل را دانست با مراجعه به تقویم ثابت کرد که آن شب اصلاً مهتابی نبوده، به این ترتیب دروغ شاهد را به ثبوت رسانید و دادگاه را سخت به حیرت انداخت و خود نیز از اینکه جان بی‌گناهی را نجات داده بود از شدت تأثر می‌گریست و این ماجرا بر حسن شهرت لینکلن افزود.
سرانجام پنج روز پس از پایان جنگ داخلی و تسلیم سردار جنوب جنرال لی، آبراهام لینکلن در تآتر فورد در حین تماشای نمایشنامه‌ای، در کنار همسر خود به ضرب گلوله هنرپیشه نیم دیوانه‌ای کشته شد. وزیر کشور کابینه‌اش در حق لینکلن چنین گفت: “حالا دیگر او به قرنهای متمادی تعلق دارد.
“لینکلن از هیزم شکنی، آسیابانی، کارگری با سعی کوشش به بلندترین مقام ادبی، حقوقی و اجتماعی و سیاسی رسید و سرانجام بردگان را آزاد کرد.
لینکلن در امور حقوقی، فاضلترین و استادترین وکلای دادگستری و حقوقدانان را در نمونه‌ای نادر و بس ارزنده بود. بطوریکه بزرگترین خطیبان زمان در برابر بلاغت کلام وی، قدر و قیمت چندانی نداشتند، در امور سیاسی پیروزمندانه مشکلات را از میان برمی‌داشت و با روشن‌بینی و حسن نیت خاص خود دشواری‌ها را حل می‌کرد.
لینکلن پس از پیروزی قوای شمالی اعلامیه آزادی خود را صادر کرد که بموجب آن عموم بردگان جنوب ایالات یاغی را از اول ژانویه ۱۸۶۳ آزاد کرد و پس از آن سیزدهمین ماده اصلاحی قانون اساسی را بتصویب رسانید که خود طراح و مجریش بود و پایه و اساس برده داری را بطور دائم در آمریکا لغو کرد.
*****************************************************************
جملاتی از آبراهام لینکلن
گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند . این را خودم می دانم . اما هرگز هیچ گامی را رو به عقب برنداشته ام
کسی که بسیار می خواند و بسیار می داند اما - به هردلیل - وارد کارزار مبارزه برای آزادی نمی شود مانند فروشگاهی بسیار بزرگ و مملو از کالاست که روی درش نوشته باشند " تعطیل است "
آزادی یعنی اینکه می خواهم نه برده باشم و نه برده دار
****************************************************************
نامه ی آبراهام به معلم پسرش:
او بايد بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نيستند . اما به پسرم بياموزيد که به ازاء هر شياد ، انسانهاي درست و صديق هم وجود دارند . به او بگوييد در ازاء هر سياستمدار خودخواه ، رهبر باحميتي هم وجود دارد . به او بياموزيد که در ازاء هر دشمن ، دوستي هست .
مي‌دانم که وقت مي‌گيرد . اما به او بياموزيد اگر با کارو زحمت خودش ، يک دلار کاسبي کند بهتر از اين است که جايي روي زمين پنج دلار پيدا کند . به او بياموزيد که از باختن پند بگيرد و از پيروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه خوردن بر حذر داريد . به او نقش و تاثير مهم خنديدن را ياد آور شويد . اگر مي‌توانيد به او نقش مهم کتاب در زندگي را آموزش دهيد . به او بگوييد که تعمق کند . به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شود . به گلهاي درون باغچه ، به زنبورها که درهوا پرواز مي‌کنند ، دقيق شود . به پسرم بياموزيد که در مدرسه بهتر اين است که مردود شود . اما با تقلب به قبولي نرسد . به پسرم ياد بدهيد با ملايم‌ها ، ملايم و با گردن کشها ، گردن کش باشد . به او بگوييد به عقايدش ايمان داشته باشد ، حتي اگر همه در جهت خلاف او حرف بزنند . به پسرم ياد بدهيد که همه حرف‌ها را بشنود و سخني را که به نظرش درست مي‌رسد انتخاب کند . ارزشهاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد . اگر مي‌توانيد به پسرم ياد بدهيد که در اوج اندوه تبسم کند . به او بياموزيد که در اشک ريختن خجالتي وجود ندارد . به او بياموزيد که ميتواند براي فکر و شعورش مبلغي تعيين کند . اما قيمت‌گذاري براي دل بي‌معناست . به او بگوييد تسليم هياهو نشود و اگر خود را برحق مي‌داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد . در کار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد اما از او يک نازپرورده نسازيد . بگذاريد که شجاع باشد . به او بياموزيد که به مردم اعتقاد داشته باشد . توقع زيادي است اما ببينيد که چه مي‌توانيد بکنيد ، پسرم کودک کم سال و بسيار خوبيست
درباره ی ابراهام لینکلن...
گزيده اي از زندگي آبراهام لينكلن
آبراهام لینکلن (۱۸۰۹-۱۸۶۵) شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا بود.
آبراهام لینکلن در خانواده‌ای فقیر در کنتاکی بدنیا آمده پدرش خانواده خود را از آنجا در حالیکه تنها تبری برای گذران بهمراه داشت کوچانید، و بسوی ایندیانا پیش‌رفت، تا اینکه درین ناحیه کلبه‌ای چوبی بدون در و پنجره، بدون شیشه ساخت و کف آن پر از علف‌های وحشی بود و رختخواب‌هائی که تشک‌های آن را با برگ خشک پرکرده بودند یک یا دو چهار پایه، یک میز و یک کتاب مقدس که همه اثاث البیت و دارایی آنها را تشکیل میداد.مادر آبراهام زنی خوشخو بود که بدو فرزندش خواندن و نوشتن را آموخت و آبراهام فقط سه ماه به مدرسه رفت اما بواسطه هوش سرشار توانست عباراتی از کتاب مقدس را از بر بخواند.آبراهام در ده سالگی از مادر یتیم شد و در ۲۰ سالگی خواهرش را نیز از دست داد. چندی بعد پدر تجدید فراش کرد، نامادری، زنی مهربان بود که با سه فرزند خود به کلبه پدر آبراهام آمد و نسبت به آبراهام مهربانی و او را تشویق به مطالعه و ورود به عالم کتاب کرد و اصول تکامل اخلاقی و کنجکاوی علمی را در وی زنده نمود. علاوه بر این پرهیزگاری و فداکاری را در وی برمی انگیخت.
سالها بعد هنگاميكه لینکلن به رهبری سی میلیون نفر رسید، گفت: ” شخصیت کنونی من وآنچه ممکن است در آتیه بر افتخارات آن افزوده گردد همه مرهون مادر فرشته رفتارم است. خدا اورا بیامرزد.“
روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام گشت.
در ۱۸ سالگی در دکانی کوچک شغلی بدست آورد. در ۱۵ مایلی خانه‌اش دادگاههائی در فصول معینی از سال تشکیل می‌گردید لینکلن گه‌گاه خود را صبح زود به‌آنجا می‌رسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستانها و متهمان گوش میداد شامگاهان بخانه باز می‌گشت. در حالیکه کتابی بعاریه برای مطالعه گرفته بود، که نام آن :
قانون اساسی تجدید نظر شده ایالت ایندیانا بود.
مدتی نیز با برادر ناتنی خود برای کارفرمائی کشتی بی بادبان مسطح می‌ساخت و چون با دقت فراوان این کار ار به انجام رسانید. صاحب کار وی را به متصدی یک کارخانه و دکان بزرگی که در نیوسالم قرار داشت گماشت، لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت یکبار از یک مشتری اشتباها حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزیور را به مشتری پس بدهد.
آبراهام برای اصلاح کلام خود شنید که در ۶ مایلی محل کار وی کتاب دستور زبان می‌فروشند پیاده بدانجا رفت، شب تا صبح آن کتاب را مطالعه کرد اما چون شمع گران بود در تراشه‌های چوب که میسوزانید. کتاب را خواند.
لینکلن بر اثر مشاهده وضع رقت‌انگیز بردگان سخت متأثر گردید و با خود عهد کرد و گفت: “ اگر روزی بتوانم این رسم را به زمین بکوبم، آنرا محکم خواهم کوفت.“
مدتی به کار سیاست پرداخت و چندی در حزب هویگ به طرفداری از قدرت دولت و مخالفت با دموکرات‌ها فعالیت کرد. اما شکست خورد، از اینرو کار سیاست را کنار گذاشت و به کسب بقالی پرداخت ولی در این راه نیز توفیقی نیافت آنگاه رئیس پست، چندی بعد به شغل ارزیابی مشغول شد. در این احوال به تحصیل حقوق پرداخت و در ۱۸۳۴ به عضویت هیأت مقنن ایالت ایلینوی برگزیده شد.
چون لینکلن تحصیلات حقوقی داشت و آثار بلکستون را خوانده بود در ناحیه مرزی در ۲۸ سالگی به مقام دادستانی وارد کار دادگستری گردید و چندی بعد یکی از حقوقدانان برجسته و معروف گشت.
کار لینکلن رو به ترقی بود و شهرتی فراوان بدست آورد و وکالت‌هائی را قبول می‌کرد که به حقانیت موکل اطمینان کامل حاصل می‌نمود. در ۱۸۴۶ با اکثریت فوق‌العاده به عضویت کنگره ممالک متحده آمریکا انتخاب گردید، در انجمن ضد برده‌داری کوشش بسیار کرد و سرانجام قانون ضد برده‌داری در ۱۸۵۰ در کنگره به تصویب رسید و در نتیجه برده فروشی در ناحیه کلمبیا ممنوع گردید، در ۱۷ ژوئن ۱۸۵۶ که حزب جدید التأسیس جمهوری خواه دومین کنگره عمومی خود را در شهر فیلادلفی تشکیل داد لینکلن با ۱۱۰ رأی بنا مزدی آن حزب برای بدست آوردن مقام معاونت ریاست جمهوری انتخاب گشت، در این احوال جوانی تهیدست را به جرم قتل به محاکمه کشیدند و چون ما در متهم بالینکلن آشنا بود نامه‌ای به وی نوشت و از او یاری خواست. آبراهام در دادگاه شرکت کرد، شاهد گفت که در شب مهتاب متهم را دید که ضربه‌ای شدید به مقتول زده‌است. لینکلن پس از اینکه شب وقوع قتل را دانست با مراجعه به تقویم ثابت کرد که آن شب اصلاً مهتابی نبوده، به این ترتیب دروغ شاهد را به ثبوت رسانید و دادگاه را سخت به حیرت انداخت و خود نیز از اینکه جان بی‌گناهی را نجات داده بود از شدت تأثر می‌گریست و این ماجرا بر حسن شهرت لینکلن افزود.
سرانجام پنج روز پس از پایان جنگ داخلی و تسلیم سردار جنوب جنرال لی، آبراهام لینکلن در تآتر فورد در حین تماشای نمایشنامه‌ای، در کنار همسر خود به ضرب گلوله هنرپیشه نیم دیوانه‌ای کشته شد. وزیر کشور کابینه‌اش در حق لینکلن چنین گفت: “حالا دیگر او به قرنهای متمادی تعلق دارد.
“لینکلن از هیزم شکنی، آسیابانی، کارگری با سعی کوشش به بلندترین مقام ادبی، حقوقی و اجتماعی و سیاسی رسید و سرانجام بردگان را آزاد کرد.
لینکلن در امور حقوقی، فاضلترین و استادترین وکلای دادگستری و حقوقدانان را در نمونه‌ای نادر و بس ارزنده بود. بطوریکه بزرگترین خطیبان زمان در برابر بلاغت کلام وی، قدر و قیمت چندانی نداشتند، در امور سیاسی پیروزمندانه مشکلات را از میان برمی‌داشت و با روشن‌بینی و حسن نیت خاص خود دشواری‌ها را حل می‌کرد.
لینکلن پس از پیروزی قوای شمالی اعلامیه آزادی خود را صادر کرد که بموجب آن عموم بردگان جنوب ایالات یاغی را از اول ژانویه ۱۸۶۳ آزاد کرد و پس از آن سیزدهمین ماده اصلاحی قانون اساسی را بتصویب رسانید که خود طراح و مجریش بود و پایه و اساس برده داری را بطور دائم در آمریکا لغو کرد.
*****************************************************************
جملاتی از آبراهام لینکلن
گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند . این را خودم می دانم . اما هرگز هیچ گامی را رو به عقب برنداشته امکسی که بسیار می خواند و بسیار می داند اما - به هردلیل - وارد کارزار مبارزه برای آزادی نمی شود مانند فروشگاهی بسیار بزرگ و مملو از کالاست که روی درش نوشته باشند " تعطیل است " آزادی یعنی اینکه می خواهم نه برده باشم و نه برده دار****************************************************************
نامه ی آبراهام به معلم پسرش:
او بايد بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نيستند . اما به پسرم بياموزيد که به ازاء هر شياد ، انسانهاي درست و صديق هم وجود دارند . به او بگوييد در ازاء هر سياستمدار خودخواه ، رهبر باحميتي هم وجود دارد . به او بياموزيد که در ازاء هر دشمن ، دوستي هست .
مي‌دانم که وقت مي‌گيرد . اما به او بياموزيد اگر با کارو زحمت خودش ، يک دلار کاسبي کند بهتر از اين است که جايي روي زمين پنج دلار پيدا کند . به او بياموزيد که از باختن پند بگيرد و از پيروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه خوردن بر حذر داريد . به او نقش و تاثير مهم خنديدن را ياد آور شويد . اگر مي‌توانيد به او نقش مهم کتاب در زندگي را آموزش دهيد . به او بگوييد که تعمق کند . به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شود . به گلهاي درون باغچه ، به زنبورها که درهوا پرواز مي‌کنند ، دقيق شود . به پسرم بياموزيد که در مدرسه بهتر اين است که مردود شود . اما با تقلب به قبولي نرسد . به پسرم ياد بدهيد با ملايم‌ها ، ملايم و با گردن کشها ، گردن کش باشد . به او بگوييد به عقايدش ايمان داشته باشد ، حتي اگر همه در جهت خلاف او حرف بزنند . به پسرم ياد بدهيد که همه حرف‌ها را بشنود و سخني را که به نظرش درست مي‌رسد انتخاب کند . ارزشهاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد . اگر مي‌توانيد به پسرم ياد بدهيد که در اوج اندوه تبسم کند . به او بياموزيد که در اشک ريختن خجالتي وجود ندارد . به او بياموزيد که ميتواند براي فکر و شعورش مبلغي تعيين کند . اما قيمت‌گذاري براي دل بي‌معناست . به او بگوييد تسليم هياهو نشود و اگر خود را برحق مي‌داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد . در کار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد اما از او يک نازپرورده نسازيد . بگذاريد که شجاع باشد . به او بياموزيد که به مردم اعتقاد داشته باشد . توقع زيادي است اما ببينيد که چه مي‌توانيد بکنيد ، پسرم کودک کم سال و بسيار خوبيست
دوستان از غیبتم خیلی عذر میخوام
الان که میبینم با اون تحلیلی که اول فکر میکردم قراره بکنیم خیلی فرق میکنه
فوق العاده بهتر و قشنگتره
بخصوص این که مثل این پست آخر ستایش انقدر ریز بشیم
منم از این به بعد میام استفاده کنم
یه چند ساعت دیگه هم شروع میکنم
بازم عذر میخوام از این که نبودم
الان که میبینم با اون تحلیلی که اول فکر میکردم قراره بکنیم خیلی فرق میکنه
فوق العاده بهتر و قشنگتره
بخصوص این که مثل این پست آخر ستایش انقدر ریز بشیم
منم از این به بعد میام استفاده کنم
یه چند ساعت دیگه هم شروع میکنم
بازم عذر میخوام از این که نبودم
SAMI.J
عضو جدید
سلام به دوستای عزیز و گلم!!
راستش مدت هاست من درگیر این مسئلم.قانون جاذبه!!
حالا تصمیم گرفتم یه تاپیک بزنم تا اینجا هم در موردش صحبت کنیم و هم اهدافمون رو چه بلند یا کوتاه(فرقی نمی کنه!!) بنویسیم تا بهشون عمل کنیم!!
در واقع جذبشون کنیم!!
در ضمن به اونایی که به اهدافشون می رسن هم جایزه تعلق می گیره!!
تاکید می کنم هدف نباید حتما دراز مدت باشه!!مثلا می تونه خرید یه چیز کوچیک باشه!!
ما تنها باید سعی کنیم که این قانون رو به کار ببریم!!
خب نظرتون چیه؟؟؟
من منتظر نظرات شما هستم!!
خيلي ممنون از تاپيكي كه زدي اتفاقاً تو ذهنم بود كه يه همچين تاپيكي بذارم ولي چند وقتي نبودم و الان كه برگشتم اين تاپيكو ديدم .
ستايش جان آيا در مورد فركانسهاي مغز و نيمكره چپ و راست و بعد ديگر انسان و متافيزيك هم چيزي ميدوني . اگه اشتباه نكنم همه اينها يه جورايي با هم در ارتباطند . اگه چيزي ميدوني در اختيار ما هم بذار . ممنون.
سلام
بچه ها فکر کنم یکی از بچه ها گفته بود که دارم تمرین میکنم رو ذهنم تا بتونم قانون جاذبه رو رعایت کنم
برای همین
و برای اینکه هنوز وقت نکردم دوباره فیلم رو ببینم
گفتم یه مطلب در این مورد بذارم
قشنگ و کاربردی
__________________
ابتدا به پشت بر روی زمين دراز بکشيد، چشمان خود را به آرامی ببنديد سپس بدن خود را کاملا
شل و وانهاده کنيد. ( هيچ قسمت از بدن نبايد منقبض و سفت باشد ) ،سپس حواس خود را به پايين ترين قسمت بدن خود يعنی پاها متمرکز کنيد، انگشتان پا را کاملا حس کنيد،حالاهمين عمل رابه ترتيب ازپايين به بالابرای کليه اعضا بدن خود انجام دهيد.
((در حين تمرين حواس خود را بجز بر اعضا بدن به چيز ديگری معطوف نکنيد.))
اکنون به ارامی نفس عميقی بکشيد و چند ثانيه نفس خود را حبس کنيد سپس خيلی ارام نفس رابيرون بدهيد.سعی کنيد هنگام تنفس با بالا و پايين بردن شکم تنفس کنيد نه با قفسه سينه خود.
((( تنفس در هيپنوتيزم يکی از اصلی ترين نکات محسوب ميشود،که در پايان توضيحات کاملی را خواهم داد. )))
عمل تنفس را به آرامی و به تعداد ۴۰مرتبه تکرار کنيد ،سپس از عدد هفت تا يک به آرامی در ذهن خود بشماريد و با هر شمارش به خودتان تلقين کنيد که ارامتر و ريلکس تر ميشويد وقتی در ذهن خود به شماره يک رسيديد به خود تلقين کنيد که در حالت عميق خود هيپنوتيزم قرار داريد. اين کليد شرطی شدن شماست( ۷ تا ۱ ) که برا ی خارج شدن از حالت هيپنوز نيز با شمردن يک تا هفت (معکوس حالت اول) و تلقين به خود که من با هر شماره شادابتر و سر حالتر ميشوم از هيپنوز خارج ميشو يــد .
اکنون چشمان خود را خيلی ارام به سمت پيشانی و ابروها بالا ببريد و در همين حالت بمانيد،اين حالت شبيه حالت چشمان شما موقع خواب ميباشد.بعد از لحظاتی چشمان شما خود به خود در اين حالت باقی ميمانند.حالا تصور کنيد در يک مکان زيبا و دوست داشتنی قرار داريد سعی کنيد تمامی اجزا و زوايای ان مکان را خوب تصور کنيد، شايد در اوايل کار چندان ساده و راحتی نباشد ولی به مرور امکان پذيرست.
سعی کنيد صداها،رنگها ،بوها وحتی مزه اشياء و هر چيزی را که در ان مکان زيباست حس کنيد
وآنها را واقعا لمس کنيد.حالا بدن شما درچنان ارامش عميق و زيبايی قرار دارد که می خواهيد مدتها در اين حال باقی بمانيد.( در اين مرحله،بستگی به استعداد افرد در هيپنوتيزم شدن ،فرد حالات مختلفی را تجربه ميکند )حالا شما می توانيد تلقينات خود را انجام دهيد که هم ميتواند شامل تلقين يک عبارت(مانند: من هر روز شجاعتر و موفقتر ميشوم و...) و يا تصور يک موفقيت باشد،که بهترين نوع تلقين نيز همين تصور و به تصويرکشيدن يک موضوع خاص و مورد علاقه می باشد البته بارعايت ظرافت وحس و ديدن نکات ريز ان موضوع( شکل،رنگ،بو،طعم ) که هر چه تصور شما قويتر و بيشتر باشد تلقين کاملتر وموثر خواهد بود.پس از اتمام کار با گفتن کليد شرطی به ارامی از حالت هيپنوز خارج ميشويد.
۱:سعی کنيد تمرينات را در مکان وساعت ثابتی انجام دهيد تا نسبت به ان ساعت ومکان شرطی شويد
۲: برای بدست آوردن نتايج بهتر هر روز سه بار و حداقل يک بار تمرينات را انجام دهيد
۳:مدت تمرين وتلقين از بيست دقيقه کمتر نباشد
۴:بين تمرينات روزانه تاخير نياندازيد
با تکرار و تمرين روزانه به درجات بالاتری از هيپنوتيزم دست پيدا ميکنيد.(( در اين مرحله شديدا از شتاب و عجله دوری کنيد و تمرينات را در کمال ارامش انجام دهيد تا به نتيجه دلخواه دست پيدا کنيد. ))
امروز به طور مختصر درباره روشهای تنفسی وفوائد آن نکاتی را اموزش ميدهم
همانطور که قبلا گفتم علم تنفس يکی از مهمترين و اصليترين چيزی است که ما بايد آنرا
بدانيم.روشهای گوناگونی برای انجام تمرينات تنفسی وجود دارد که امروز به چند مورد آن اشاره ميکنم.
۱:ابتدا به ارامی هوا را به داخل فرو ميبريم (عمل دم)،سپس هوا را چند ثانيه در داخل شکم حبس ميکنيم ،سپس به ارامی ان را بيرون ميدهيم(عمل بازدم)
در هنگام تنفس بايد دقت کرد که به صورت شکمی تنفس کنيد يعنی با ناحيه پايينی سينه و نه با سينه ها ، سينه ها نبايد حرکتی داشته باشند.بعد از اين که عمل دم را انجام داديد به مدت ۵ ثانيه آن را حبس کنيد سپس خيلی ارام( بهتر است مدت زمان بازدم ۲برابر عمل دم باشد)آنرا بيرون دهيد. به مرور زمان حبس را افزايش دهيد مثلا(۱۰-۲۰-۳۰ ثانيه) ولی از فشار آوردن به خود شديدا پرهيز کنيد.
۲:هوا را از يک سمت بينی به داخل داده وسپس از سمت ديگر بينی خارج کنيد،اين عمل را متناوبا با هر دو سوراخ بينی خود انجام دهيد وميتوانيد از دستانتان هم کمک بگيريد،اين حرکت در افزايش تمرکز نيز موثر است.
http://hipnoz.persianblog.ir/
بچه ها فکر کنم یکی از بچه ها گفته بود که دارم تمرین میکنم رو ذهنم تا بتونم قانون جاذبه رو رعایت کنم
برای همین
و برای اینکه هنوز وقت نکردم دوباره فیلم رو ببینم
گفتم یه مطلب در این مورد بذارم
قشنگ و کاربردی
__________________
ابتدا به پشت بر روی زمين دراز بکشيد، چشمان خود را به آرامی ببنديد سپس بدن خود را کاملا
شل و وانهاده کنيد. ( هيچ قسمت از بدن نبايد منقبض و سفت باشد ) ،سپس حواس خود را به پايين ترين قسمت بدن خود يعنی پاها متمرکز کنيد، انگشتان پا را کاملا حس کنيد،حالاهمين عمل رابه ترتيب ازپايين به بالابرای کليه اعضا بدن خود انجام دهيد.
((در حين تمرين حواس خود را بجز بر اعضا بدن به چيز ديگری معطوف نکنيد.))
اکنون به ارامی نفس عميقی بکشيد و چند ثانيه نفس خود را حبس کنيد سپس خيلی ارام نفس رابيرون بدهيد.سعی کنيد هنگام تنفس با بالا و پايين بردن شکم تنفس کنيد نه با قفسه سينه خود.
((( تنفس در هيپنوتيزم يکی از اصلی ترين نکات محسوب ميشود،که در پايان توضيحات کاملی را خواهم داد. )))
عمل تنفس را به آرامی و به تعداد ۴۰مرتبه تکرار کنيد ،سپس از عدد هفت تا يک به آرامی در ذهن خود بشماريد و با هر شمارش به خودتان تلقين کنيد که ارامتر و ريلکس تر ميشويد وقتی در ذهن خود به شماره يک رسيديد به خود تلقين کنيد که در حالت عميق خود هيپنوتيزم قرار داريد. اين کليد شرطی شدن شماست( ۷ تا ۱ ) که برا ی خارج شدن از حالت هيپنوز نيز با شمردن يک تا هفت (معکوس حالت اول) و تلقين به خود که من با هر شماره شادابتر و سر حالتر ميشوم از هيپنوز خارج ميشو يــد .
اکنون چشمان خود را خيلی ارام به سمت پيشانی و ابروها بالا ببريد و در همين حالت بمانيد،اين حالت شبيه حالت چشمان شما موقع خواب ميباشد.بعد از لحظاتی چشمان شما خود به خود در اين حالت باقی ميمانند.حالا تصور کنيد در يک مکان زيبا و دوست داشتنی قرار داريد سعی کنيد تمامی اجزا و زوايای ان مکان را خوب تصور کنيد، شايد در اوايل کار چندان ساده و راحتی نباشد ولی به مرور امکان پذيرست.
سعی کنيد صداها،رنگها ،بوها وحتی مزه اشياء و هر چيزی را که در ان مکان زيباست حس کنيد
وآنها را واقعا لمس کنيد.حالا بدن شما درچنان ارامش عميق و زيبايی قرار دارد که می خواهيد مدتها در اين حال باقی بمانيد.( در اين مرحله،بستگی به استعداد افرد در هيپنوتيزم شدن ،فرد حالات مختلفی را تجربه ميکند )حالا شما می توانيد تلقينات خود را انجام دهيد که هم ميتواند شامل تلقين يک عبارت(مانند: من هر روز شجاعتر و موفقتر ميشوم و...) و يا تصور يک موفقيت باشد،که بهترين نوع تلقين نيز همين تصور و به تصويرکشيدن يک موضوع خاص و مورد علاقه می باشد البته بارعايت ظرافت وحس و ديدن نکات ريز ان موضوع( شکل،رنگ،بو،طعم ) که هر چه تصور شما قويتر و بيشتر باشد تلقين کاملتر وموثر خواهد بود.پس از اتمام کار با گفتن کليد شرطی به ارامی از حالت هيپنوز خارج ميشويد.
۱:سعی کنيد تمرينات را در مکان وساعت ثابتی انجام دهيد تا نسبت به ان ساعت ومکان شرطی شويد
۲: برای بدست آوردن نتايج بهتر هر روز سه بار و حداقل يک بار تمرينات را انجام دهيد
۳:مدت تمرين وتلقين از بيست دقيقه کمتر نباشد
۴:بين تمرينات روزانه تاخير نياندازيد
با تکرار و تمرين روزانه به درجات بالاتری از هيپنوتيزم دست پيدا ميکنيد.(( در اين مرحله شديدا از شتاب و عجله دوری کنيد و تمرينات را در کمال ارامش انجام دهيد تا به نتيجه دلخواه دست پيدا کنيد. ))
امروز به طور مختصر درباره روشهای تنفسی وفوائد آن نکاتی را اموزش ميدهم
همانطور که قبلا گفتم علم تنفس يکی از مهمترين و اصليترين چيزی است که ما بايد آنرا
بدانيم.روشهای گوناگونی برای انجام تمرينات تنفسی وجود دارد که امروز به چند مورد آن اشاره ميکنم.
۱:ابتدا به ارامی هوا را به داخل فرو ميبريم (عمل دم)،سپس هوا را چند ثانيه در داخل شکم حبس ميکنيم ،سپس به ارامی ان را بيرون ميدهيم(عمل بازدم)
در هنگام تنفس بايد دقت کرد که به صورت شکمی تنفس کنيد يعنی با ناحيه پايينی سينه و نه با سينه ها ، سينه ها نبايد حرکتی داشته باشند.بعد از اين که عمل دم را انجام داديد به مدت ۵ ثانيه آن را حبس کنيد سپس خيلی ارام( بهتر است مدت زمان بازدم ۲برابر عمل دم باشد)آنرا بيرون دهيد. به مرور زمان حبس را افزايش دهيد مثلا(۱۰-۲۰-۳۰ ثانيه) ولی از فشار آوردن به خود شديدا پرهيز کنيد.
۲:هوا را از يک سمت بينی به داخل داده وسپس از سمت ديگر بينی خارج کنيد،اين عمل را متناوبا با هر دو سوراخ بينی خود انجام دهيد وميتوانيد از دستانتان هم کمک بگيريد،اين حرکت در افزايش تمرکز نيز موثر است.
http://hipnoz.persianblog.ir/
آخرین ویرایش:
با سلام
كتاب حكايت دولت و فرزانگي رو من معرفي مي‌كنم كه واقعاً دسته كمي از فيلم راز نداره.
كتاب حكايت دولت و فرزانگي رو من معرفي مي‌كنم كه واقعاً دسته كمي از فيلم راز نداره.
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
راز قانون جاذبه کائنات (خلاصه ای از فیلم راز) | راز موفقیت | 1 | |
|
>>>محفلی برای بحث و گفتگو پیرامون "یک راز (قانون جاذبه)" | راز موفقیت | 483 | |
|
|
راز موفقیت بیل گیتس با اجرای قانون 5 ساعت در هفته | راز موفقیت | 0 | |
| A | 2 راز بزرگ دستیابی سریع به آرزوها | راز موفقیت | 0 | |
|
راز شاد زیستن | راز موفقیت | 1 |
Similar threads
-
-
>>>محفلی برای بحث و گفتگو پیرامون "یک راز (قانون جاذبه)"
- شروع شده توسط Setayesh
- پاسخ ها: 483
-
-
-