یک جمله برای او که دوستش داشتید/دارید:

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای با تو بودنم راه ستاره رفته ام
هر سفر ثانیه را من به شماره رفته ام
هزار پنجره نگاه در انتظار ساخته ام
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا تو بودي در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروي چشم خود چشمي غزلخوان داشتم

حال اگر چه هيچ نذري عهده دار ِ وصل نيست
يک زمان پيشآمدي بودم که امکان داشتم

ماجراهايي که با من زير باران داشتي
شعر اگر مي شد قريب پنج ديوان داشتم

بعد تو بيش از همه فکرم به اين مشغول بود
من چه چيزي کمتر از آن نارفيقان داشتم؟!

ساده از «من بي تو مي ميرم» گذشتي خوب من!
من به اين يک جمله ي خود سخت ايمان داشتم

لحظه ي تشييع من از دور بويت مي رسيد
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سفر کردم ک از یادت برم دیدم نمیشه
آخه عشق ی عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سالهاست که ندیده ام ش
ولی می توانم دوست داشتنش را
با تمامِ وجودم حس کنم
عشق تنها چیزی ست که نیازی به چشم ندارد!...
تو در میان جانی یا دوست....
#پریشان


و پریشان دلتنگ توست.. مرا بطلب
#پریشان
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آهنگ
Milion milion alyh roz
Allah pugacheva
براساس داستان واقعی


میلیون میلیون رز مخملین


روزی یک مرد هنرمندی بود

خانه و بوم نقاشی خود را داشت

اما عاشق یک بازیگر زن بود

کسی که گل ها را خیلی دوست میداشت .

برای همین مرد خانه ش را فروخت

نقاشی ها و سقف بالای سرش را هم فروخت

و با تمام آن پولها

دریایی مملوء از گل خرید

یک میلیون ، یک میلیون و یک میلیون گل سرخ

از پنجره ، پنجره و پنجره ای که تو آنها را به نظاره بنشینی .

آن مرد ، کسی که عاشق بود ، صمیمانه و صادقانه عاشق بود ،

تمام زندگی ـیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده .

صبحی که در کنار پنجره از خواب برخواهی خواست

ممکن است که هوش از سرت برود ؟

مانند امتداد ِ یک رویا

همه جا غرق در گل است

روحت به لرزه در خواهد آمد

کدام میلیونری چنین حیله ای/کار احمقانه ای کرده است ؟

اما دقیقا زیر پنجره ای که نفس میکشی

یک هنرمند ِ فقیر ایستاده است .

یک میلیون ، یک میلیون و یک میلیون گل سرخ

از پنجره ، پنجره و پنجره ای که تو آنها را به نظاره بنشینی .

آن مرد ، کسی که عاشق بود ، صمیمانه و صادقانه عاشق بود ،

تمام زندگی ـیش را به خاطر تو تبدیل به گل ها کرده .

– ملاقات بسیار کوتاه بود

– شب هنگام قطاری او – بازیگر زن – را به دوردست ها برد

– اما در تمام زندگی او –آن بازیگر – همواره

– یک موسیقی ِ دیوانه کننده از گل های سرخ وجود داشت

– مرد هنرمند تنها زندگی کرد

– سختی های بسیاری را تاب آورد

– اما در تمام طول زندگی اش

– فضایی ( میدانی ) پر از گل – های سرخ – داشت
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
دیگه ندارم
روزی هزار بار به این فکر میکنم کاش هرگز نمیومدی
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیزم خیلی دوستت دارم ، فدای دل گرفته ات بشم .
منو ببخش که نتونستم یکمی از حال غمگینت رو کم کنم .
:crying:
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی حس میکنی طرف مقابل دیگه تو رو نمیخواد
به این نیت اون رو ترک نکن که به اون احساس گناه بدی
یا منتظر باشی پشیمونی و ناراحتی اون رو ببینی
به این خاطر اونو ترک کن
که دیگه دلیلی برای موندن نداری
گاهی فقط بخاطر خودت باید قوی باشی
درسته که عشق ارزش تلاش و جنگیدن داره ولی ، نه اینکه تو تنها کسی باشی که برای اون میجنگه...!

گاهی هم دیگران باید برای شما بجنگند....
اگر چنین نباشد،شما باید از آنها بگذرید و دریابید آنچه که شما برای آنها انجام داده اید
فراتر از ظرفیت پذیرش آنها بوده است!
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
دیده ها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
برو ای طایر میمون همایون آثار
پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان
#حضرت_حافظ
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منو تو ی عکس دو نفره هم ب خودمون هم ب این دنیا و اون دنیا بدهکاریم...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خوام...
اینو بفهمی که
همیشه جان آدم ها
آخرین چیزی نیست که
میتونی ازشون بگیری گاهی اوقات
لبخند آخرین دارایی آدم هاست....
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روباه پرسید:
دوسم داشتی؟
شازده کوچولو گفت:
شاید...
روباه پرسید:
دلت چی ، برام تنگ میشه...؟

شازده کوچولو گفت:
شاید...
روباه پرسید:
دوباره می بینمت؟
شازده کوچولو گفت:
شاید....
روباه گفت:
جواب سوالو با آره و نه بده...
تردید آدمو داغون میکنه....
 

Similar threads

بالا