یک تلنگر

shahram_anvar

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب سرد پاییز یک پروانه اومد پشت پنجره اطاق پسرک و به شیشه زد: تیک! تیک! تیک!
پسرک که سرش حسابی گرم بود، برگشت و دید یه پروانه کوچیک اونجاست!
پروانه با شور و شوق گفت: می‌خوام باهات دوست بشم، لطفا پنجره رو باز کن.
اما پسرک با اوقات تلخی جواب داد: نمی‌شه، تو یه پروانه هستی!
پروانه خجالت زده سرش رو کج کرد و با صدای لرزون گفت: لطفا پنجره رو باز کن، هوا اینجا خیلی سرده!
اون پسر باز هم قبول نکرد: برو از اینجا و منو راحت بذار!
پروانه با غم زیاد از اونجا دور شد.فرداش پسرک از رفتارش پشیمون شد و پیش خودش گفت: برای اولین بار کسی خواست با من دوست بشه
ولی من حرفشو گوش نکردم و پیش خودش فکر کرد که “ممکنه پروانه برگرده و این بار باهم دوست می‌شیم”.

مدت‌ها کنار پنجره باز اتاقش نشست. پروانه‌های زیادی اومدن اما از پروانه اون شب خبری نشد.
خسته از انتظار، پسرک پیش مرد دانا رفت و ماجرا رو براش تعریف کرد.
مرد دانا بهش گفت: پسر عزیزم عمر پروانه‌ها بیشتر از یک یا دو روز نیست!
پسرک از اون روز دیگه همیشه یادش موند که برای دوستی و دوست داشتن فرصت کوتاهی داره و نباید از کوچکترین فرصتی دریغ کرد.
 

mahshid-engineer

عضو جدید
:cry:......

ممنون استارتر



کلا روزمو با یه لیوان غصه شروع کردم تا شب خدا به خیر کنه......:confused:
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب سرد پاییز یک پروانه اومد پشت پنجره اطاق پسرک و به شیشه زد: تیک! تیک! تیک!
پسرک که سرش حسابی گرم بود، برگشت و دید یه پروانه کوچیک اونجاست!
پروانه با شور و شوق گفت: می‌خوام باهات دوست بشم، لطفا پنجره رو باز کن.
اما پسرک با اوقات تلخی جواب داد: نمی‌شه، تو یه پروانه هستی!
پروانه خجالت زده سرش رو کج کرد و با صدای لرزون گفت: لطفا پنجره رو باز کن، هوا اینجا خیلی سرده!
اون پسر باز هم قبول نکرد: برو از اینجا و منو راحت بذار!
پروانه با غم زیاد از اونجا دور شد.فرداش پسرک از رفتارش پشیمون شد و پیش خودش گفت: برای اولین بار کسی خواست با من دوست بشه
ولی من حرفشو گوش نکردم و پیش خودش فکر کرد که “ممکنه پروانه برگرده و این بار باهم دوست می‌شیم”.

مدت‌ها کنار پنجره باز اتاقش نشست. پروانه‌های زیادی اومدن اما از پروانه اون شب خبری نشد.
خسته از انتظار، پسرک پیش مرد دانا رفت و ماجرا رو براش تعریف کرد.
مرد دانا بهش گفت: پسر عزیزم عمر پروانه‌ها بیشتر از یک یا دو روز نیست!
پسرک از اون روز دیگه همیشه یادش موند که برای دوستی و دوست داشتن فرصت کوتاهی داره و نباید از کوچکترین فرصتی دریغ کرد.

ممنون خیلی قشنگ بود و خیلی هم ارتباط داشت به این موضوع

دست گلت درد نکنه
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از یه عاشق واقعی همین انتظارم میره

نه این عشقا: روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند

همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند

ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند

گرگ هايي که لباس پدري مي پوشند

آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند

عشق ها را همه با دور کمر مي سنجند

خوب طبيعيست که يکروزه به پايان برسد

عشق هايي که سر پيچ خيابان برسد
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار دیگه هم دیده بودم .......... اما واقعا ارزش چندبار دیده شدنو داره ..........
thanks
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
از یه عاشق واقعی همین انتظارم میره

نه این عشقا: روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند

همه از دوست فقط چشم و دهن مي خواهند

ديو هستند ولي مثل پري مي پوشند

گرگ هايي که لباس پدري مي پوشند

آنچه ديدند به مقياس نظر مي سنجند

عشق ها را همه با دور کمر مي سنجند

خوب طبيعيست که يکروزه به پايان برسد

عشق هايي که سر پيچ خيابان برسد


دقیقا
 

Y..or..Z

همکار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
خوب همیشه اونجوری که میخوای پیش نمیره بعضی وقتا آدم باید از کسی مه دوسش داره دل بکنه
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون...
از این دست اتفاق ها توی ایران خودمون هم زیاد داریم که خانمی به ازدواج شوهری در بیاد که بدونه می‌میره یا شهید میشه و ...
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم..:cry:.....برم تو فیسبوق سر بزنم ببینم وضعیت فعلی خواهر اما چطوره...خدا رحمت کنه..جوان ناکام ویلیام کنت.را..خداوندا برای ویلیام های سرزمینم امایی وبرای .اما های ما ویلیام قراربده الهی آمییییییییییین....امینشو بلند بگید..
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
خب منظورم اینه که عقد کنن بعد پسر مریض بشه این یچیزی که هیچکس نمیتونه قبلا بهش فکر کنه
ولی یکی تو شرایط اینا که با اینحالی که میدونه پسره میمیره و ازدواج میکنه رو میگم که واس اونا هیچ سختی نداره این ایثار ولی اینجا..

سلام

الانم دیگه تو ایران مطلقه جا افتاده و اونجوری نیست که اگه یه بار دختری ازدواج کرد و طلاق گرفت دیگه نتونه دوباره ازدواج کنه

وقتی یه مردی یه زنی رو واقعا بخواد این حرفا دیگه براش مهم نیست

اونی که این حرفا براش مهمه کاسبه...یعنی نشسته یه دو دو تا کرده و اومده جلو که همون بهتر اصلا ازدواج این شکلی نباشه
 
بالا