یا حسین(ع)...

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میل تپیدن...

میل تپیدن...

سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری
قلب من سوی شما میل تپیدن دارد
ناصر رعیت نواز:gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
جوانان بنی هاشم بیایید...

جوانان بنی هاشم بیایید...

یاحبیب الباکین

همان عبایی که پنج نفر را در آغوش خود می گرفت​
تمام جسم اکبر را به خیمه گاه نبرد ...

حمیدرضا برقعی:gol:

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سطری از چادر...

سطری از چادر...

یا حبیب الباکین

حسن​
گوشوارهء عرش است​
که در کوچه روی خاک افتاد...


حمیدرضا برقعی:gol:

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گلوی سپید...

گلوی سپید...

یا حبیب الباکین


... تنها تو بودی که خوب فهمیدی​
استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت​
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی...

حمیدرضا برقعی :gol:
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ

[h=2]السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ[/h]
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
[h=2]اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏ (السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ) السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ[/h]
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز



مادر که برود ...

نظم خانه بهم میریزد ...

علی نجف ...

حسن بقیع ...

حسین کربلا ...

زینب دمشق ...


السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

توی این شب ها التماس دعای شدید داریم ...
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر

قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق»
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر

سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر

همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر

زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عبّاس «اجننی» گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر

در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر

سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت:
به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر

میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طاها سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر

نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر


چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر

عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر

سید حمیدرضا برقعی :gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا