گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

mahnaz -A

عضو جدید
کاربر ممتاز
میشه درباره لعابهای متالیک برام توضیح بدید ؟!
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
از صبح تا حالا اينجا داره نم نم بارون مي اد...!!
به قول بچه ها هوا به شدت دو نفرست!!
ولي من دلم خيلي گرفته...!!!
نا خوا اگاه ياد اين اهنگ افتادم...!!!

شب سر ديست و من افسرده
راه دوريست و پايي خسته
تيرگي هستو چراغي مرده
مي كنم تنها از جاده عبور
دور ماندمد ز من ادمها
سايه اي از سر ديوار گذشت
غمي افزود مرا بر غمها
فكر تاريكي و اين ويراني
بي خبر امد تا با دل من
قصه ها ساز كند پنهاني

نيست رنگي كه بگويد با من
اندكي صبر سحر نزديك است
هر دم اين بار بر ارم از دل
واي اين شهر چقدر تاريك است....!!

خنده اي كو كه به دل انگيزد
قطرهاي كو كه به دريا ريزد
سخره ايي كو كه بدان اويزم
مثل اين است كه شب نمناك است
ديگران را غم هست به دل
غم من ليك غمي غمناك است...!
 

marziye-joOjoO

عضو جدید
کاربر ممتاز
از صبح تا حالا اينجا داره نم نم بارون مي اد...!!
به قول بچه ها هوا به شدت دو نفرست!!
ولي من دلم خيلي گرفته...!!!
نا خوا اگاه ياد اين اهنگ افتادم...!!!

بسیار زیبا و دل انگیز بود،
به قول یکی از بچه ها " دله دیگه! کارش گرفتنه!" خودش خوب میشه، کمکی ازمون بر میاد بگو حتمأ،
در ضمن به نم نم بارون اونجا حسودیم شد!
اینجا فقط دل آسمون مثل دل تو گرفته ولی هنوز بغضش نترکیده...
:cry:
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخ كه چقدر كيف ميده الان بريم پياده روي....!!!
مرضيه خانوم مي خواي يه ذره بارون برات بفرستم؟؟؟
اصلا مي خواي چشاتو ببند دستتو بده من دو نفري بريم پياده روي...!!
 
آخرین ویرایش:

marziye-joOjoO

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخ كه چقدر كيف ميده الان بريم پياده روي....!!!
مرضيه خانوم مي خواي يه ذره بارون برات بفرستم؟؟؟
اصلا مي خواي چشاتو ببند دستتو بده من دو نفري بريم پياده روي...!!


من که پایه ام! ;)

پایان نانمه مزخرفو گذاشتم جلوم ولی اصلأ حسش نیست که یه خطم بهش اضافه کنم ، حوصلم سر رفته، بفرست، بعد بریم:D
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که پایه ام! ;)

پایان نانمه مزخرفو گذاشتم جلوم ولی اصلأ حسش نیست که یه خطم بهش اضافه کنم ، حوصلم سر رفته، بفرست، بعد بریم:D

منم الان پايان نامم جلومه....!!!
چه تفاهمي....!!!
واجب شد باهات زير بارون يه قدمي بزنم....!!!
 

casper.0021

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينم بارون....!!!!









حالا بريم؟؟؟؟
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
بهشت و جهنم !!!



روزی يک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردنی و مريض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هايی با دسته بسيار بلند داشتند که اين دسته ها به بالای بازوهايشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل
ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جايی که اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.


مرد روحانی با ديدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگين شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را ديدی، حال نوبت بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلی بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روی آن و افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خنديدند، مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتياج به يک مهارت دارد، می بينی؟ اينها ياد گرفته اند که به یکديگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان
فکر می کنند!'

هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
قطره‌ دلش‌ دریا می‌خواست. خیلی‌ وقت‌ بود که‌ به‌ خدا گفته‌ بود.
هر بار خدا می‌گفت: از قطره‌ تا دریا راهی‌ست‌ طولانی. راهی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری. هر قطره‌ را لیاقت‌ دریا نیست.
قطره‌ عبور کرد و گذشت.
قطره‌ ایستاد و منجمد شد. قطره‌ روان‌ شد و راه‌ افتاد. قطره‌ از دست‌ داد و به‌ آسمان‌ رفت. و هر بار چیزی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری‌ آموخت.
تا روزی‌ که‌ خدا گفت: امروز روز توست. روز دریا شدن. خدا قطره‌ را به‌ دریا رساند. قطره‌ طعم‌ دریا را چشید. طعم‌ دریا شدن‌ را. اما...
روزی‌ قطره‌ به‌ خدا گفت: از دریا بزرگتر هم‌ هست؟
خدا گفت: هست.
قطره‌ گفت: پس‌ من‌ آن‌ را می‌خواهم. بزرگترین‌ را. بی‌نهایت‌ را.
خدا قطره‌ را برداشت‌ و در قلب‌ آدم‌ گذاشت‌ و گفت: اینجا بی‌نهایت‌ است.
آدم‌ عاشق‌ بود. دنبال‌ کلمه‌ای‌ می‌گشت‌ تا عشق‌ را توی‌ آن‌ بریزد. اما هیچ‌ کلمه‌ای‌ توان‌ سنگینی‌ عشق‌ را نداشت. آدم‌ همه‌ عشقش‌ را توی‌ یک‌ قطره‌ ریخت. قطره‌ از قلب‌ عاشق‌ عبور کرد. و وقتی‌ که‌ قطره‌ از چشم‌ عاشق‌ چکید، خدا گفت: حالا تو در بی‌نهایتی، عکس‌ من‌ در اشک‌ عاشق‌ است
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
بچه ها م ناین جمله رو خوندم خیلی جالب بوئدددددددددددددددد

دیگه باید برم سر آز ریخته گری

وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها مي كند پرهايش سفيد مي ماند، ولي قلبش سياه ميشود. دوست داشتن كسي كه لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است.
 

navidsaket

عضو جدید
بهشت و جهنم !!!



روزی يک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردنی و مريض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هايی با دسته بسيار بلند داشتند که اين دسته ها به بالای بازوهايشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل
ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جايی که اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.


مرد روحانی با ديدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگين شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را ديدی، حال نوبت بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلی بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روی آن و افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خنديدند، مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتياج به يک مهارت دارد، می بينی؟ اينها ياد گرفته اند که به یکديگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان
فکر می کنند!'

هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.
مثل همیشه زیبا آموختنی جذاب و عالی کپی کردین فرهنگ خانوم;):biggrin:
ببخشید اما سلیقه تونو تحسییییییییییییییییییییین میکنم شدید!
بسیار زیبا بود ممنون!;)
 

saeideh_77077

عضو جدید
شانس آورديد كه شماره تلفنتونو ندارم وگرنه زنگ مي زدم تك تكتون رو بيدار مي كردم
پاااااااشيييييييييييد....:(:(:(

راستي خانم فرهنگ واقعا نوشتتون جالب بود ، نصفه شبي روحمون شاد شد
 

marjan-

عضو جدید
سلام
من هموني هستم كه توي موندن توي اين رشته ترديد داشت ... راستش توي چند روز گذشته اوضاع بدتر هم شد . آخه به هر كي مي گم چه رشته اي هستم يه جور بدي نگاه مي كنه ... اين موضوع قلقلكم مي ده كه تغيير رشته بدم شما با اين موارد چي كار مي كرديد؟:cry:
 

navidsaket

عضو جدید
سلام
من هموني هستم كه توي موندن توي اين رشته ترديد داشت ... راستش توي چند روز گذشته اوضاع بدتر هم شد . آخه به هر كي مي گم چه رشته اي هستم يه جور بدي نگاه مي كنه ... اين موضوع قلقلكم مي ده كه تغيير رشته بدم شما با اين موارد چي كار مي كرديد؟:cry:
سلام مرجان خانوم!
اولین و مهمترین مورد اینه که شما خودت به انتخابی که کردی اطمینان داشته باشی!
حالا نه 100% ولی حداقل در حدی که جلوی دیگران بتونی و انگیزشو داشته باشی دفاع کنی!
در ضمن یه مقدار زمان دادن هم خیلی میتونه کارساز باشه!
تا ترم 4 یا 5 حداقل صبر کن باز رشته ی ما خوبه رشته ی صنایع تا ترم 5 چرت و پرت میخونن!
به خودت تلقین نکن که این چه رشته ایه! (نمیگم به خودت بگو این رشته خوبه فقط تلقین نکن رشته ی بدیه و هر روز وضعیت بدتر میشه!)
بیشتر به قشنگیا ی رشته فکر کن!
خیلی این رشته قشنگه واقعا!
چقدر خوب حرف زدما!
;):thumbsup:
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
مثل همیشه زیبا آموختنی جذاب و عالی کپی کردین فرهنگ خانوم;):biggrin:
!!!!ببخشید اما!!!!سلیقه تونو تحسییییییییییییییییییییین میکنم شدید!
بسیار زیبا بود ممنون!;)[/QUOT


نکنه توقع داشتی داستان بگم؟؟:biggrin: کپی باید بکنم دیگه:redface:
این یعین چی؟؟؟:redface:
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
سلام
من هموني هستم كه توي موندن توي اين رشته ترديد داشت ... راستش توي چند روز گذشته اوضاع بدتر هم شد . آخه به هر كي مي گم چه رشته اي هستم يه جور بدي نگاه مي كنه ... اين موضوع قلقلكم مي ده كه تغيير رشته بدم شما با اين موارد چي كار مي كرديد؟:cry:


ای بابا
سخت داری میگیری....:redface:
هر کی و هر کسی چه اهمیتی دارن چی میگن؟؟؟ تا بوده حرف بوده....
بذار نگاه کنه به نظر من مشکل طرف مقابلته که نمی تونه قشنگ نگاه کنه ...
زندگیتو بکنننننننن
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
این عکسم که یاد thixo ما رو انداخت ...
که انقدر به ما شیرینی نداد تا پاش شکگست...

حالا هم که معلوم نیست با پای شکسته کجا سپری میکنه؟؟؟
از الن بگم بچه هایی که قبول بشن وشیرین ندن این شکلی میشه پاشون هااااااااااااااااااا


m4material هم که نمیدونم چه میکنه؟؟؟ فقط همش سر ششلوغه خیلی وقته واسه بعضی پستا میگه حرف داره اما هنوز وقت نداره. امان از پر حرفی وکم وقتی...:)
البته شیاد درگیر کارای دیگه هم باشه.ادم نمیتونه پیش بینی کنه؟؟؟!!1
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
بهترین ایمیل سال

بهترین ایمیل سال

خب دیگه حالا اینو ببینید و یه کمی امیدوار شید....:)
ببنید که چقدر دارید و نمی دونید:redface:
 

پیوست ها

  • complain_less.zip
    1.7 مگایابت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

فرهنگ

مدیر بازنشسته
یه کمی شلوغ کردیم دیگه بسه . فکر کنم بیان بیرونم کنن....

من احتمالا تا چند روز نیستم . اگه خدا بخواد میرم خودمو به پنجره فولاد ببندم بلکه شماها عاقل شید ;):biggrin::biggrin::biggrin:امیدوارم این چندروز بهتون خوش بگذره ....
از تعطیلات اخر هفته استفاده کنید ...
پیش پیش عیدتون مبارک....
 
آخرین ویرایش:

asaly

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه کمی شلوغ کردیم دیگه بسه . فکر کنم بیان بیرونم کنن....

من احتمالا تا چند روز نیستم . اگه خدا بخواد میرم خودمو به پنجره فولاد ببندم بلکه شماها عاقل شید ;):biggrin::biggrin::biggrin:امیدوارم این چندروز بهتون خوش بگذره ....
از تعطیلات اخر هفته استفاده کنید ...
پیش پیش عیدتون مبارک....

خوش به حالتون امام رضا خيلي دلم براش تنگ شده ولي نميدونم چرا قسمتم نمي شه ؟؟؟دعا كنيد منم برم !!به سلامت بريد و برگرديد .
 
بالا