sougmad
عضو جدید
زجر
به نیابت از سوگماد

avarin!
یه بیست طلبتون

---------------------------------
ای ول! آخرشه امضاتون!

ITALY
آخرین ویرایش:
زجر
به نیابت از سوگماد
روز دانشجو رو به همه دانشجوها به خصوص بچه های ایتی تبریک میگم
روزتون مبارک دوستان
من که از همون سال اولی که رفتم دانشگاه هیچ ذوقی برای روز دانشجو نداشتم!!!قدیما خیلی واسه روز دانشجو ذوق داشتم،نمیدونم امسال چمه...هرچند که فکر میکنم با توجه به انواع حوادث تاریخی که توی این روز اتفاق افتاده (از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۸۹) باید این روز رو تسلیت گفت،نه تبریک!
یادش بخیر : سال اولی که رفتیم دانشگاه (ما نیمه دومی ها میشه ترم دوممون) روز ۱۶ آذر تراکت تبریک از طرف دانشجویان IT چاپ کردم زدم توی دوتا بُردی(board) که با بدبختی از امورفرهنگی تصاحب کرده بودیم! اون موقع ها انجمن هم نداشتیم هنوز،فعالیت ها خودجوش و با هماهنگی خیلی کم انجام میشد.ما هم تازه وارد بودیم (ترم بالایی هم نبود که کمکون کنه) بابت نصب تراکت و اینا خیلی میترسیدیم،همیشه با حراست هماهنگ بودیم،خداییش توی این موارد هم هیچوقت اذیت نشدیم.
اینو داشته باشید تا پارسال که تراکت های نه چندان تند و تیز که ۶-۷ تا کپی کردیم و من و دوستم خیلی چریکی سریع زدیم رو در و دیوار دانشگاه و بعد هم به سرعت خارج شدیم!!! گزارش ها میگه که احتمالا حتی یه ربع هم دوام نیاورده! امسال هم که دوربین مدار بسته نصب کردن و ... (ساختمان دوربین مدار بسته داره،اما فضای سبز نداریم،شوفاژها یخ کرده،امکانات .... )
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود! این سریال 8 فصل طول کشیدمن که از همون سال اولی که رفتم دانشگاه هیچ ذوقی برای روز دانشجو نداشتم!!!
دلیلش هم تنفر از دانشگاهیه که توش مثلا تحصیل میکنم!!!![]()
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود.
سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک![]()
مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!
همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!
پاسخی کاملا عجولانه و از روی احساس و البته تحت فشار زیاده روی های داداشتون...نکته ی اول اینه که شما به بازی به چه دیدی نگاه می کنید.همین افراطی که دارید باعث شده برادرتون این جوری بشه و الا همه چیز به جاش.مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!
همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!
پاسخی کاملا عجولانه و از روی احساس و البته تحت فشار زیاده روی های داداشتون...نکته ی اول اینه که شما به بازی به چه دیدی نگاه می کنید.همین افراطی که دارید باعث شده برادرتون این جوری بشه و الا همه چیز به جاش.
ما دانشجو هستیم و لی دانشگاه دانشگاه نیست.ما بیچاره نیستسم تا وقتی که خودمون باشیم و نه احساسات سطحیمون. نمیدونم شما الان با چی مخالفید اما خواهشا فشار کنکور رو روی بقیه ی اعضای خانواده پیاده نکنید!
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود! این سریال 8 فصل طول کشید)....ولی دلیلش فقط و فقط این بود که خودم رو گم کرده بودم!منظورم اینه که ما نباید در مقابل شرایطی که اطرافمون هست خودمونو کوچیک ببینیم.درسته که مثلا من تو دانشگاه ایکس بودم ولی کلمه ی من خیلی بزرگتر از اون دانشگاهه که بخواد بخاطرش نامید بشه....فراموش نکنید انسان های بزرگ از دل سختی ها بیرون میان....اتفاقا این شرایطه که باعث میشه انگیزه برای پیروز شدن قوی تر و البته پیروزی احتمالی دلچسب تر باشه.نمی دونم شاید فکرای دیگه ای توی ذهن شما باشه و حرفای من براتون بی معنی باشه.
اما به هر حال در این جور مواقع ما باید موقعیت هایی که داریم رو به فرصت تبدیل کنیم.من همیشه با خودم میگفتم اگه آدم تو یه چاه گیر کنه به جای ایراد گرفتن از اون چاه باید به فکر راهی برای بیرون اومدنش باشه و الا...
سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک![]()
مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!
همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!
به جومونگ و سوگماد و sahar-sr:
دانشجو شدن که کلا هیچ اتفاق مبارکی نیست بنظرم! نمیگم نامبارکه ولی چندان مبارک هم نیست!
چه بسا دانشگاه رفتن هایی که عقل رو از سر افراد پَرانده!! با کمال تأسف و تعجب! و جالب اینکه توهم عاقل (یا همون تحصیل کرده!) شدن رو هم بر توهماتشان افزوده!
دانشجو شدن چه آسان، آدم شدن چه مُشکل!
مطمئنید حالتون خوبه؟!
کمی نگرانتون شدم بزرگوار!
چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟
دو روز نیمدم عقب افتادم از پست ها و کلا موضوع بحث ها عوض شد ولی ایرادی نداره ماهی رو هر وقت از آب بگیری...سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود! این سریال 8 فصل طول کشید)....ولی دلیلش فقط و فقط این بود که خودم رو گم کرده بودم!منظورم اینه که ما نباید در مقابل شرایطی که اطرافمون هست خودمونو کوچیک ببینیم.درسته که مثلا من تو دانشگاه ایکس بودم ولی کلمه ی من خیلی بزرگتر از اون دانشگاهه که بخواد بخاطرش نامید بشه....فراموش نکنید انسان های بزرگ از دل سختی ها بیرون میان....اتفاقا این شرایطه که باعث میشه انگیزه برای پیروز شدن قوی تر و البته پیروزی احتمالی دلچسب تر باشه.نمی دونم شاید فکرای دیگه ای توی ذهن شما باشه و حرفای من براتون بی معنی باشه.
اما به هر حال در این جور مواقع ما باید موقعیت هایی که داریم رو به فرصت تبدیل کنیم.من همیشه با خودم میگفتم اگه آدم تو یه چاه گیر کنه به جای ایراد گرفتن از اون چاه باید به فکر راهی برای بیرون اومدنش باشه و الا...
سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک![]()
سلام من هم توترجمه مشکل داشتم اما ازسایتwww.downloadneshan.com نرم افزارمترجمAce Translatorرو دانلودکردم ومشکلم حل شد.نمیخوام تبلیغ کرده باشم اما من که خیلی از این نرم افزارراضیم.باز اگه مشکل داشتین متن رو بگین من براتون ترجمه کنم.چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟
چطور یه پست یا همون تاپیک درست کنم ببخشید ؟![]()
البته تا اونجا که بنده حضور ذهن دارم فرار از زندان یا همون Prison Break بازی نبود،فیلم بود.مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !
۱.الزاما همه آقا نیستن.آقايون شما دارين اينجا گپ خودموني ميكنيد؟ نكنين اين كارو اين گپ نيست كه پرت و پلاس
جدي ميگم بي شوخي
شما پرسیدی و کسی کمک نکرد؟ کدوم تاپیک بوده؟؟چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟
اون بالایی رو اعصابه!!اون بالایی که پُستش بزودی پاک میشه! میرسه به بالاتر از بالاییش!!
اینطورام نیس! امیر دراگو زبانش تکمیله. هر سؤالی باشه بعیده ایشون نتونه جواب بده.
تقدیر کجا بود خانم؟! من رتبه ام شد ۲۸۰۰۰.هر وقت به این فکر میکنم که دانشگاهمون امکانات نداره،استاد اینجوریه،دانشجو اونجوریه،رئیس فلانه،سیستم گلستان بیساره سریع به خودم یادآوری میکنم : تو رتبه ات ۲۸۰۰۰ شد،جای بهتر میخواستی بیشتر میخوندی.من به خاطر ضربه روحی بزرگی که از کنکور خوردم از پیام نور تنفر دارم !با بقیه ی مشکلاتش تقدیر مجبورم کرده که کنار بیام!!
نه تنها خودم بلکه همه ی افرادی هم که میشناختنم نتیجه ی کنکور من و رتبم و دانشگاهی که قبول شدم براشون غیر قابل باوره!!
قصد تعریف کردن از خودمو به هیچ عنوان نداشتم!! فقط درد و دل بود ! همه ی امیدم به ارشده!فعلا فقط یه این فکر میکنم که با ارشدم جبرانش کنم!
سوبله چوبله
موادر بالا رو خیلی خوب گفتی واقعا لذت بردم امیر.ا
۱.الزاما همه آقا نیستن.
۲.پرت و پلاس خیلی بیخود کردی میای میخونی.
۳.ما دلمون میخواد پرت و پلا بگیم،مشکلی هست؟؟
۴.تو مگه تالار رشته خودتو نداری؟ اینجا چیکار میکنی؟ اینجا منظورم "محل گفت و گوی خودمانی بچه های IT" هست.
۵.حرفی واسه گفتن داری؟ خب بگو.نداری؟ پس ببند.
۶.کسی با شما شوخی کرد؟ چیز به درد بخوری گفتی که بخواد شوخی یا جدی باشه؟
۷.مشکلی با هر تنبیهی که برام در نظر گرفته بشه ندارم.بیشتر از اینه اخراج بشم؟
تقدیر کجا بود خانم؟! من رتبه ام شد ۲۸۰۰۰.هر وقت به این فکر میکنم که دانشگاهمون امکانات نداره،استاد اینجوریه،دانشجو اونجوریه،رئیس فلانه،سیستم گلستان بیساره سریع به خودم یادآوری میکنم : تو رتبه ات ۲۸۰۰۰ شد،جای بهتر میخواستی بیشتر میخوندی.
کنکور چیز عادلانه ای نیست.اما این عادلانه نبودنش واسه همه اس،نه فقط واسه من و شما.توی همون سالی که من کنکور دادم آیا رتبه ۱ نبوده؟! آیا اون آدم مثلا به جای ۲ تا چشم ۴ تا داشته؟ چیش با من فرق داشته؟ تقدیرش؟ نه! فقط و فقط تلاشش.
توی دانشگاه تا اونجا که تونستم از نتیجه ای این ۲۸۰۰۰ استفاده کردم.اگه امکانات (علمی،رفاهی،تحصیلی و ...) از ۱۰۰ شاید ۵ بود،سعی کردم به جای غر زدن از همه ۵ استفاده کنم.بعد از ثبت نام هیچ وقت به این فکر نکردم که ای بابا کاش اینجوری میشد،کاش اونجوری میشد،باید این شکلی میشد و ... گفتم بد یا خوب،همینه که هست.ببین چطوری میتونی بهترین استفاده رو بکنی.
هیچ وقت دیر نیست! سر کلاس هادشریف میبینمتون!خوبیش اینه که آشنا هم داریم (سلام طباطبایی!!) میتونه کمکون کنه!
[/COLOR][/COLOR]
جهت مطلع شدن از نظر بنده میتونید افاضاتم رو توی چند صفحه قبل در مورد "انتظار آینده" بخونید.اگه قبل از شنیدن نتیجه کنکور انقدر به مثبت بودنش دل نمی بستی بعد از خراب شدنش انقدر شوکه نمیشدی.بدترین سناریو رو در نظر نگرفتی! به این فکر نکردی که اگه ۵۰۰۰ نشدم چی؟ اونوقت باید چیکار کنم؟ اگه یه دانشگاه درپیتی قبول شدم چی؟ اگه اصلا مجاز نشدم چی؟؟در مورد تقدیر هم بگم که وقتی مشاورت و نتیجه ها میگن زیر 5000 میشی و بعد 12000 میشی و قبل از کنکور مطمئنی که یه دانشگاه خوب قبول میشی و بعد همه چی عکس میشه اسمشو چیزی جز تفدیر نمیتونم بزارم!
نمیدونم چدا ولی برای ارشدم خیلی امید دارم ! امیدوارم دوباره ....
براوو دراگو! سطوح بعدی از گراف که نه بهتر بود می گفتی درخت زندگی رو دونستن خیلی خوبه....به نظرم اما مشکل امروزه ی ما این نیست بلکه دونستن و عمل نکردنمونه.مطمینن دوست عزیزی که پاسخشو دادی میدونسته که چنین احتمالیم هست ولی نخواسته که بهش فکر کنه و راهکاری براش در نظر بگیره.چک کردن همه ی سطوح توی این درخت الگوریتمی بسیار زمانبر هستش البته من هنوز معتقدم باید در دسته یNP قرارش بدیم.اینجاشو دیگه برای بهینه سازی باید از فاکتور تجربه ی دیگران استفاده کرد.زندگی کوتاهتر ازین حرفاست که بخوایم همه ی راه ها رو پیاده سازی کنیم.انتخاب مهمترین و بزرگترین چالش زندگیه.جهت مطلع شدن از نظر بنده میتونید افاضاتم رو توی چند صفحه قبل در مورد "انتظار آینده" بخونید.اگه قبل از شنیدن نتیجه کنکور انقدر به مثبت بودنش دل نمی بستی بعد از خراب شدنش انقدر شوکه نمیشدی.بدترین سناریو رو در نظر نگرفتی! به این فکر نکردی که اگه ۵۰۰۰ نشدم چی؟ اونوقت باید چیکار کنم؟ اگه یه دانشگاه درپیتی قبول شدم چی؟ اگه اصلا مجاز نشدم چی؟؟
اگه فکر میکردی (به این موضوع) راحت تر با واقعیت رو به رو میشدی.آینده جامع تری رو جلوی خودت میدیدی،حرکت های بعدی رو بهتر برنامه ریزی میکردی...انسانها به روش حریصانه انتخاب میکنن،اگه بدونیم توی سطوح بعدی گراف چی داره میگذره،بهتر عمل نمیکنیم؟
امیر و جومونگ عزیز واقعا حرفاتون تاثیر زیادی روم گذاشت .ممنونم!
قبول دارم من طرز فکرم تا همین چند دقیقه پیش واقعا اشتباه بود!من تا قبل از کنکور عادت کرده بودم که به هر چی بخوام میرسم،فقط کافیه بخوام! و واقعا هم میشد!همین مساله باعث مغرور شدنم شده بود! ولی با حرفای شما دیگه نتیجه ی کنکورم برام شکست نیست،یه پیروزیه! اون غرور بیخودو از بین برد !یه درس بزرگه ! اینکه همیشه اونی که تو میخوای نمیشه باید به اون به قول امیر به سناریوی بد هم فکر کنی! بازم ممنون دوستای متفکرم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
تولید محتوا در فضای مجازی - بحث و گفت و گو | مهندسی فناوری اطلاعات | 4 | |
![]() |
جمع آوری بحث های تاپیک گپ و گفت بچه های IT(bot net) | مهندسی فناوری اطلاعات | 7 | |
![]() |
جمع آوری بحث های تاپیک گپ و گفت بچه های IT(بلوتوث) | مهندسی فناوری اطلاعات | 12 |