خداوندا تو را می خواهم ای از خاکیان برتر
تو را می گریم ای در کهکشان جاری
سکوت بغضهایم را جوابی ده
غریبی های اشکم را پناهی باش . . .
تو را می گریم ای در کهکشان جاری
سکوت بغضهایم را جوابی ده
غریبی های اشکم را پناهی باش . . .
گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)
- شروع کننده موضوع نسیم
- تاریخ شروع
متشکرم ...
خداااااااااااااااااااااااا جوووووووونم خودت کمکم کن دیگه طاقت ندارم....
آمدم با تو سحرها حرفهایم را زدم
نالههای ربنا یا ربنایم را زدم
بعد از این یک ماه هر چه شد دگر پای خودت
من برای بنده بودن دست و پایم را زدم
حال میخواهی ببخشُ یا که میخواهی نبخش
من که هر شب آمدم اینجا صدایم را زدم
دست خالی ، کیسه خالی ، گردن کج ، بارها
بر در میخانه ات دست گدایم را زدم
پیش مردم آبرویم را مبر ؛ من هر کجا...
... رفته ام حرف کریمی خدایم را زدم
کاشکی باور کنی مردانه توبه کرده ام
کاشکی باور کنی قید خطایم را زدم
زود آمد ضامنم شد، زود بخشیدی مرا
تا درِ صحنِ علی موسی الرضایم را زدم
آخر ماهی خیالم را تو راحت کن بگو
پای تقدیر تو امضای عطایم را زدم
خداوندا
ازاین که مرا خلق کردی و عواطف و احساسات در
وجودم نهادی شکرگزارم
وبه درگاهت التماس می کنم تا نور و فروغ تابناکت رااز
دلم بر نگیری و مرا به هوای خود در بیابان وهم انگیز رها
نسازی.
خداوندا
به من ان قدرت و توان را عطا کن که بتوانم در راه راست
بدون لغزش و خطا به سویت گام بر دارم و در رهگذرم
دست افتاده ای را بگیرم تا بتواند برخیزد
ازاین که مرا خلق کردی و عواطف و احساسات در
وجودم نهادی شکرگزارم
وبه درگاهت التماس می کنم تا نور و فروغ تابناکت رااز
دلم بر نگیری و مرا به هوای خود در بیابان وهم انگیز رها
نسازی.
خداوندا
به من ان قدرت و توان را عطا کن که بتوانم در راه راست
بدون لغزش و خطا به سویت گام بر دارم و در رهگذرم
دست افتاده ای را بگیرم تا بتواند برخیزد
خـُدایــا . . . ؟؟
وَقتـے دلـِـت میگیره چیڪار مے ڪـُنے ؟
میرے گوشـِہ میشینے هـِـے با نـِـگاهـِـت بازے میڪـُنے ڪِہ...
یادش بــِره میخواستـی گریــِہ ڪـُنـی ؟!
یه لیوان آب یـَخ میخُورے تا تـَمام بغضهات رو یک جا قُورت بــِدے ؟!
بـَعد اون وَقت یادت میاد که تـَـنهایے ُ بایـَد تـَنها باشے
وَقتـے دلـِـت میگیره چیڪار مے ڪـُنے ؟
میرے گوشـِہ میشینے هـِـے با نـِـگاهـِـت بازے میڪـُنے ڪِہ...
یادش بــِره میخواستـی گریــِہ ڪـُنـی ؟!
یه لیوان آب یـَخ میخُورے تا تـَمام بغضهات رو یک جا قُورت بــِدے ؟!
بـَعد اون وَقت یادت میاد که تـَـنهایے ُ بایـَد تـَنها باشے
سیّدی، اخرِج حُبّ الدّنیا مِن قَلبی و اعِنّی بِالبُکاءَ علی نَفسی
من از لب تو منتظر یه حرف تازم تاقشنگترین قصه ی عالم رو بسازم
تو معنی بهترین کلامی
مفهوم تمام شعرهامی
منظور و مراد هر پیامی
تو قبله ی هر امیدواری
تو مظهر فخر هر تباری
برتر ز لطافت بهاری
من از لب تو منتظر یه حرف تازم تا قشنگترین قصه ی عالم رو بسازم
تو رئوفی
تو شریفی
تو به حرمت سکوتی
تو عزیزترین عزیزی
تو به عمق ملکوتی
تو معنی بهترین کلامی
مفهوم تمام شعرهامی
منظور و مراد هر پیامی
تو قبله ی هر امیدواری
تو مظهر فخر هر تباری
برتر ز لطافت بهاری
من از لب تو منتظر یه حرف تازم تا قشنگترین قصه ی عالم رو بسازم
تو رئوفی
تو شریفی
تو به حرمت سکوتی
تو عزیزترین عزیزی
تو به عمق ملکوتی
nafis...
مدیر بازنشسته
نمیدونم چه جوری شکرت رو به جا بیارم
اصلا با این زبونی که گناه میکنه روم نمیشه از تو تشکر کنم
من این همه لایق نبودم، که بخوام لایق این همه خوبی و محبت تو باشم
تو ثابت شده به من هستی حتی اگر همه ی این هارو نداشتم
دوست دارم
الهی شکرت
الهی به داده ها و نداده هات شکر
الهی هزاران بار شکر
اصلا با این زبونی که گناه میکنه روم نمیشه از تو تشکر کنم
من این همه لایق نبودم، که بخوام لایق این همه خوبی و محبت تو باشم
تو ثابت شده به من هستی حتی اگر همه ی این هارو نداشتم
دوست دارم
الهی شکرت
الهی به داده ها و نداده هات شکر
الهی هزاران بار شکر
خدایا شکرت میکنم به خاطر تمامی نعمتهایی که بهم دادی و حتی به خاطر اون چیزهایی که میخواستم ولی
بهم ندادی هم شکرت میکنم چون حتما صلاح کار به این بوده.
خدایا شکرت میکنم که داری آرومم میکنی ، من پس از چند سال که همه زندگیمو مسائل دنیایی و زودگذر گرفته بود،
آخرش فهمیدم که باز هم باید بیام پیش خودت ، تو اول و آخر من هستی ، جز تو سر تعظیم در مقابل هیچکس دیگه
فرود نمیارم.خدایا شکرت
بهم ندادی هم شکرت میکنم چون حتما صلاح کار به این بوده.
خدایا شکرت میکنم که داری آرومم میکنی ، من پس از چند سال که همه زندگیمو مسائل دنیایی و زودگذر گرفته بود،
آخرش فهمیدم که باز هم باید بیام پیش خودت ، تو اول و آخر من هستی ، جز تو سر تعظیم در مقابل هیچکس دیگه
فرود نمیارم.خدایا شکرت
