گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خــدایـــــا ...

گـِـــله نـمی کــنم

ولــی ...

کـمـی آرامــتــر امتحانم کُــن !!

بـه خـودتــ قَسَـمــ خســتـهـ ام. . .♥
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
لذت راز و نیاز و زانو زدن در برابر خدایی چون تو رو با هیچ چیز عوض نمی کنم. خدایا ازت می خوام خودم رو بشناسم و نقشم رو در آینده بهتر بفهمم، به اینا احتیاج دارم:
اندیشه‌ورزی، دانش‌اندوزی، دینداری و پاکدامنی
:gol::gol::gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خُــدایـا ... ؛
حـــالمـــان را خــــوب کُـــن...!


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کی به تمنای وصال تو یگانه ............... اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

گه معتکف دِیرم و گه ساکن مسجد........ یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار ....... او خانه همی جوید و من صاحب خانه
 

nafis...

مدیر بازنشسته
اي کاش بازگردند همه ي آن ثانيه هايي که من عاشقانه در اغوشت بودم

ثانيه هايي که مرا بي منت در آغوش گرفته بودي

هنوز برنگشته من دلتنگ آغوشت شدم

هنوز برنگشته دوباره همه ي آن حس هاي لعنتي آمده اند.

و من بيزارم از اين حس،
بیزار از این همه احساس
93/1/12
دوباره درگیر همون حسم
کمکم کن

الهی و ربی من لی غیرک
:gol:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایااااا

خواهشت را کہ نه

التماست می کنم !

دوراهی های زندگی را بردار

من همین یک راه را هم اشتباه می روم!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا

تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

خداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی . . .
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
آخرین ویرایش:

nafis...

مدیر بازنشسته
بعضی رنج ها رو باید "مرد" بود تا شاید تحملش کرد خدا.......!!!:(:w05:
بعضی رنج ها شاید برای بنده هایت زیاد است
.
.
.
.

اگر با این رنج هاست که بزرگ خواهم شد پس بیشتر مبتلایم کن
اما حواست گه گاه به دلِ من باشد
گاهی دلم کم می آورد.
همین فقط
:w05:
8/3/93
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دیشب در خواب ناگهان خدا در گوش من گفت:[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو را چه به عشق. . . [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]گفتم چرا؟[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]گفت تو خوابی و عشقت در آغوش دیگریست . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]لبخندی زدم و گفتم :[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]خدایا این مخلوق توست . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]شاید تو خوابی که خبر از رسم دنیایت نداری . . .


[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خدایا کودکیم را گرفتی جوانی ام را دادی . . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]عقلم را گرفتی عشق را دادی . . . [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق را گرفتی و تنهایی را دادی . . . [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]خنده هایم را گرفتی و غم را دادی . . . [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]آرزوهایم را گرفتی و حسرت ها را دادای .. . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]خدایا برگرد . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]من هنوز نفس میکشم . . .یادت رفت نفسم را بگیری . . .

[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]گرمای تنت ارزانی همان لاشخورها . . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]من سرمای تنم را به گرمای هوست ترجیح میدهم . . .

[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]میدانی رفیق . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلم یک آمدن میخواهد بی هیچ رفتنی . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]و یک همدم که خیانت نداند . . .

[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو را هر لحظه به خاطر می آورم

بی هیچ بهانه ای

شاید دوست داشتن همین باشد...

[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خیالی نیست . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]قرار است از فردا به افتخارت فاحشه شوم . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]شاید هم خوابگی و آغوشت نصیبم شود . . .[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]آخر شنیده ام فاحشه پسند شده ای لعنتی . . .

[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به سلامتی پسری که به دوست دخترش گفت :[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]روزی که جلوی دختری غیر از تو زانو بزنم . . . روزیه که بخوام بند کفش دخترمون رو ببندم . . . به سلامتی . . .[/FONT]
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
اجازه هست خدا ...

اجازه هست خدا ...

خدای مهربانم سلام.
اینجا خیلی ها دلشون معجزه می خواد
میدونم برای تو همه خواسته های دوستام، هر چقدرم به نظرشون بزرگ باشه، خیلی کوچیکه!
پس خودت به حق این ماه شعبانی که امشب، شب اولشه و با عیدای قشنگی شروع میشه، خواسته های همه رو اجابت کن!

دوستای عزیزم! شمام امید به رحمت خدا داشته باشید، ان شاالله با توکل به خدا همه چیز طبق میلتون انجام میشه، فقط کافیه قوی باشید و یه کوچولو صبر داشته باشید و امیدتون رو از دست ندید...

چون

معجزه هیچ گاه خبر نمی کند، پس با احتیاط ناامید شوید!

 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دنیا پر از انتخاب هایی هست که شاید کم اهمیت به نظر برسن اما همین چیزای کوچیک زندگی و سرنوشت رو میسازن. نمیشه انتظار معجزه و اتفاق های بزرگ داشت چون از نظر ما بزرگه.
دوست ندارم کتاب زندگیم رو لحظه آخر ورق بزنم و بگم ای کاش فلان کار رو نمیکردم. ای کاش توی زندگی هدفم چیز دیگه ای بود.
خدایا بهم اثبات شده که حسینی زیستن بهترین سبک زندگی هست. اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود:gol:
 

nafis...

مدیر بازنشسته
گاهي دلم ميگيرد
از بعضي نگاه ها
از بعضي حرف ها
از دروغ ها
از بی اعتماد بودن ادم ها
از بي کسي ها
از دلواپسي هاي زمين
دلم کسي مثل "او" را ميخواهد خدا.
عهد بسته بودم که براي آمدنش بيشتر تلاش کنم
اما انگار نميخواهد(نمیخواهم) که بشود:w05:
چه آرزوها براي امدنت دارم
.
.
.
روزي که آمدي قرار است، گره های دلم را با هم وا کنیم
روزی که امدی قرار است از همه ی حرف هایی برایت بگویم که مدت هاست در گلو خفه کردم.
از حرف هایی که مدت ها تبدیل به بغض شبانه شده
روزی که امدی قرار است....!!
روزی که امدی قرار است.....!!
روزی که امدی قرار است......!!
.
.
.
اما مدت هاست که اینجا بدون "او" به سر میکنم خدا
خدایا خودت کاری کن . انگار که آمدن "او" را خیلی ساده گرفتیم
دلم معجزه میخواهد
معجزه ای از جنس امدن "او"
13/3/93
:w05:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
]مدتهاست به دنبال کوچه ای میگردم،پر از عطر نفسهای تو.

مدتهاست که تو را در خوابهای تنهایی ام جستجو میکنم.

کنار خاطره های شیرین زندگی ام؛

لای صفحۀ سپید دفترم که از یک شب مهتابی لبریز است.

گاهی چه زود گم میکنم تو را؛

و گاهی چه دیر پیدا میکنم تو را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایاپروردگاراکمکم کن کمکم کن که بتوانم پنچره ی دلم راروبه حقیقت بگشایم
خدایایاریم کن که مرغ خسته دلم راکه دیری است دراین قفس زندانی است،در آسمان آبی عشق تو پرواز دهم
خدایاپروردگارایاریم کن که شوق پرواز را همیشه درخود زنده نگهدارم
خدایاتوخود می دانی که بدترین درد برای یک انسان دور ماندن ازحقیقت خویشتن و رهاشدن درگرداب فراموشی و سردرگمی است
پس توای کردگار بی همتا مرا یاری کن که به حقیقت انسان بودن پی ببرم تابتوانم روز به روز به تو که سر چشمه تمام حقیقت هایی نزدیک ونزدیکتر شوم
خدایاهمیشه گفته ام که تو رادوست دارم حالا هم باتمام وجود فریاد می زنم
خدایادوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
خدایاشرمنده ام از زیادی گناهانی که انجام داده ام ،شرمنده ام.
خدایا از قدر نشناسی خودم ازاین که هرروباعث ناراحتی تو می شوم شرمسارم
خدایا چه بگویم ازکدامین گناهم نزد توطلب عفوکنم
خدایابه کدامین گناه اشک شرم ازدیده جاری سازم هروقت که خواستم زبان به حمد وثنایت بگشایم اشک در دیدگانم جمع شدوبغض شرم وپشیمانی ازگناهان دیگرمجال سخن گفتنم نداد
خدایامرا ازاین منجلابی که درآن گرفتارشده ام نجاتم ده به این پرنده ی اسیر پر و بالی ده تا خودشرا ازاین قفس رهایی بخشد و طعم آزادی ورهایی را تجربه کند
خدایامرا فرصتی ده تاپاک بودن راتجربه کنم وبتوانم حتی برای یک لحظه
آنچه باشم که تو می خواهی
خدایا چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم وزبان به حمدوثنایت بگشایم درحالی که خودازکرده خویش آگاهم چگونه می توانم دوستارتوباشم درحالی که برعهد وپیمانی که باتو بسته ام وفادارنبوده ام چگونه می توانم طلب عفو وبخشش کنم درحالی هنوزشعله های عصیان دردرونم فروزان است بارالهاچگونه می توانم روی بهتوبه آورم درحالی که اسیرهواهای نفسانی خویشم
بارالهاتوازعلاقه ی من نسبت به خودات آگاهی ومی دانی که چقدرمشتاق رسیدن توام ولی هروقت که تصمیم گرفتم که به سوی توبیایم گناه به سراغم آمدو مرا از تو دور ساخت
همیشه آرزویم این بوده است که حتی برای یک روزکه شده آنچه باشم که تو می خواهی وآنچه کنم که تو می پسندی ولی افسوس این نفس سرکش تا کنون مجال برآورده شدن این آرزو رابه من نداده است
بارالها، می ترسم ازخویش و ازاین سرنوشتی درانتظارمن است می ترسم.ازاین بیابان وشوره زاری که درپیش روی من است می ترسم می ترسم که مرگ به سراغم بیا ید آرزوی رسیدن به تو را این بار او از من بستاندپس ای پروردگاربی همتا به لطف وکرم خویش مراازمرداب رهایی ده وتوانی ده خویشتن را از هرچه بدی است پاک کنم
خدایا به من فرصتی ده تاعاشق بودن راتجربه کنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای خدا تنگ شده است.ندای درونی را می شنوم که می گوید بنشین. کمی با او سخن گو. شاید دلتنگی به پایان رسد و یا حداقل مرهمی باشد تا سیاهی های این دلتنگی کمی زدوده شود ولی هر چه هست برای او دلتنگ دلتنگم.
شاید کسی تا به حال این جمله را بکار نبرده باشد ولی نمی دانم چرا امشب اینقدر هوس کرده ام با خدایم تنها سخن گویم. همانند سخن های بین دو انسان عاطفی که بعد از مدت ها به هم رسیده اند. دلم می خواهد امشب قربان صدقه خدا بروم. به خدا بگویم واقعا از ته دل دوستت دارم. دوست دارم امشب چشمانم را برایش خمار کنم. حلقه اشک را مهمان چشمانم کنم و لب خود را بگزم و به او نگاه کنم وبعد از مدتی که کمی ازرؤیتش سیراب شدم ، زبان دلم را به کار بیاندازم واز او بپرسم؛ عزیز!از دستم ناراحتی؟
دلت از من گرفته است می دانم وآهی از ته دلم بکشم و به احترام عزیز، آن را آهسته بیرون دهم و آه به احترام، بریده بریده و آهسته بیرون بیاید و باز به نظاره بنشینم. چیزی نمی بینم. هیچ چیز. ولی تمام وجودم از دلم گرفته تا سلول های چشمم احساس می کنند در مقابلش نشسته ام و به همین خاطر همه نظاره گر اویند.
آه راستی عزیزیادم رفت سلام،اجازه بدهید می خواهم سئوالی کنم. ببخشید ولی می پرسم حالت خوب است؟
ودلم از روی عشق زار زار می نالد. گریه دلم گریه ایست بسیار شیرین ای کاش هر شب دلم بدین حال گریان باشد. گریه دل را دیده ای. مسلما دیده ای امشب از اول شب دلم چنین گریان است. شاید عزیز از گریه های دلم و شاید از چشمانم ونمی دانم شاید از کلامم دریابد چه سخن هایی با اودارم ولی هرچه هست این را می دانم که دیگر بیشترازاین توان گفتن ندارم. ای عزیز خود دریاب سختی هایم را و خود به هرزبان که دوست داری جوابم بده که دوست دارم هر چه را تو می خواهی. ودریافتم مصداق این شعر را که واقعا نمی شود هروقت با اوبدین حال سخن گفت پس
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت وامشب آغاز سفری است زیبا..
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خدایا، انبوهی از معارف و علوم پیش روم هست و عطشی وصف ناپذیر برای حقیقت، اما نگران از عمر کوتاه
خدایا دلم رو آروم کن به یادت، که هدف از این همه تویی.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


خدایا!

سپاس ...

سپاس تو را !

كه به هر انسانی

سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...

حقیقتِ تنهایی؛ تویی !

و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...

پس تنهایی ام را نیرو ببخش

زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد

با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...

تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...

آری؛

وقتی این تنهایی در تو و از توست

می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...

پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...

آری؛

نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...

پس بر من بتاب که

بی عشق تو،

بی نگاه تو،

بی تو ...

رو به غروب رهسپارم !

آری؛

مرا به طلوعی دیگر برسان ...

سپاس ...
 

nafis...

مدیر بازنشسته
انگار این روزهای من با سردرگمی پیچیده شده است.
مانده ام در ابتدای یک جاده بزرگ و بی انتها با هزاران راه
مانده ام بین رفتن و ماندن
نه میل ماندن دارم و نه توان رفتن.
نمیدانم کدامین به مقصد میرسد
نمیدانم کدامین راه است و کدامین بیراهه
و حتی گاهی مقصدم را گم میکنم
.
.
.
فکر فکر فکر
شده است همدم این شب های طولانی من
.
.
.
این قصه ی تکراری این بار با همه ی دفعات فرق دارد و فرقش تصمیم متفاوت این روزهای من است.
میترسم خدا
میترسم از انتخاب راهی که به بن بست ختم شود.
میترسم از راهی که قرارم را با تو بشکند
از تنها رفتن در این راه بزرگ میترسم.
از شکست در این راه نمیترسم. میدانم با شکستنم قوی می شوم اما به قیمت از دست رفتن ثانیه ثانیه های عمرم
ترسم از این عمر رفته هست.




خدایا کمکم کن
مواظبم باش
توانم ده
میلم ده
خدایا بین ادم های غریبه این شهر تو فقط رفیق و دلسوزم هستی
"یا رفیق من لا رفیق له"
رفیق شفیق من کمک حالم باش.
93/3/24
 
آخرین ویرایش:
بالا