چند صفحه پیش گفتم، بیشتر از همه چیز توی این آزمون اعصابم از این خرده که به خاطر چند تا آدم نفهم و بی ملاحظه، نتونستم روی ریدینگا تمرکز کنم و سئوالای آسون زبان رو از دست دادم.
متاسفانه قسمتی که امتحان میدادم کنار آبدارخونه بود و همه کارکنان و کسایی که دفترچه پخش میکردن اونجا جمع شده بودن و غیر از پچ پچ و بلند بلند حرف زدن با هم چیزی شنیده نمیشد. یا با موبایل حرف میزدن یا سیگار میکشیدن، و ما ده پونزده نفری که اون قسمت بودیم همش یا باید میزدیم روی میز و یا میگفتیم آقا بواشتر. اما چند دقیقه بعد بدتر میشد و صدای قهقهه هاشون میومد.
متاسفانه اونجا اصلاً صاحاب نداشت که بهش بگیم آقا اینا رو ساکت کن، به هر کی میگفتیم میرفت پیششون و خودش بیشتر باهاشون همراهی میکرد!
نه به دم در که سر تا پام رو گشتن که ببینن گوشی همراهم هست یا نه، کم مونده لباسام رو از تنم دربیارن! نه به داخل سالن که انقدر بی در و پیکر بود.
بی قانونی از جنگل هم بیشتر.
سلام، هورااااااااااااااااا بالاخره به ته تاپیک رسیدم

یه مدت که سایتو ترکونده بودین نتونستم وارد شم الانم میبینم که 8 صفحه نوشتین خسته شدم تا برسم بهتون

همگی خسته
مهران جان دقیقا پارسال همچین اتفاقی واسم افتاد همه میرن تو ابدار خونه با صدای بلند میخندن نمیدونم آخه چه غلطی میکنن که اینطوری میخندن، واقعا بده خیلی رو اعصابه!!!! تازه یکی میومد تو میگفت: آقا چه خبرتونه منم میگفتم خداروشکر حل شد بعد میرفت تو بهشون ملحق میشد

اسالم که یکی جلوم یکی هم پشتم بودن یکی پاشو میزد زمین احمق یه بار گفتم بهش یه 10 دقیقه آروم بود باز شروع کرد جالب اینجا بود که نامرد اومده بود واسه کیک ساندیس!! یه کم درو دیوارو نگاه کرد یه کمم نشست سر دفترچه دوم بلد شد
یکی جلوم کفش چرمیشو هی میمالید به هم قیچ قیچ میکرد بد رو اعصاب بودن منم تو کوشم دستمال کاغذی کردم محححححکم، یه ذره بهتر شد
پس همه جاییه فکر میکردم حوزه های تهران رو این موضوع ها سفتو سختن!!
از یکی هم شنیدم که یه حوزه تو شهرضا 45 دقیقه وقت اضافه دادن بهشون!!!!!!!!!!!!!!