گفتگوی خودمانی ارشدی های برق 95

saeeddhk

عضو جدید
کاربر ممتاز
این هفته فک کنم نتایج بیاد..قبولم نشدم فدا سرم..هم کار میکنم هم درس میخونم...
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سعید خودتو خیلی درگیر این نتایج کردیا بیخیال بابا :D
میدونید من درعین ناباوری بعضی وقتا خ کلافه میشم و حق میدم به بچه ها. هرچی ام زمان میگذره ادم حس میکنه عمرشه که داره گذر میکنه و دوست نداره ادم تو این معلقی باشه.
راستی من یادم نمیاد به کی گفتم این حرفو ولی موقع انتخاب رشته بودش که بچه ها هی میگفتن این جا قبول میشیم اونجا قبول میشیم عایا یه نع. که من با یه لحن مطمئن اومدم گفتم که چی این سوالا برید انتخاب رشته بکنید یا قبول میشید یا نه دیگ بالاخره. که جواب اون کاربر که یادم نیستش کی بودش این بود که خب تکلیفمون مشخص میشه میریم کارمون رو لااقل پیدا میکنیم اگ قراره یونی نریم. که منم گفتم تو سه ماه که کار نمیشه پیدا کرد کلی ضمانت میخاد شش ماهه و این حرفا. که الان کاملا اون کاربر رو درک میکنم و واقعا انصافا شرمنده ام از گاردی که بیخودی گرفتم جلوش. حق داشتین انصافا.
:crying2:
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شما که قبولی ایشالله..من که 80 درصد قبول نمیشم
من یادمه که شما همه تلاشتون رو کرده بودید در حد خودتون
به قول سعدی بزرگ که الان در حیرتم از سروده هاش
شرط عقلست که مردم بگریزند از تیر
من گر از دست تو باشد مژه بر هم نزنم
دیگه بقیه اش توکل بخدا
این چن روزم بگذره هم هوا خنک شه ایشالا هم نتایج بیاد
 

دانشمند كوچك

عضو جدید
منم خیلی استرس دارم.پارسال 2 شهریور اومد،البته 1 صبح بود اگه اشتباه نکنم
دلم میخاود زودتکلیفم مشخص بشه
این 3 ماه هرکاری یا هر حرفه ای رو خواستم برم خانواده میگفتن نه بذار ببینیم تکلیفت چی میشه.
منم به همه حق میدم مضطرب باشن،مخصوصا کسایی مثل من که حاضرم شیانه شهر خودم بیارم اما راه دور نرم ولی واقعا همه چی رو احتمالات....
انشالله شب نتایج دل همه شاد بشه و بیاین اینجا هی بگین آخ جون .یا بگین ایول یا هرچی که دیگه سرزبونتون میاد که باش خوشحالیتون رو اینجا ابراز کنید.اگر قابل باشم از ته دل واسه همه دعا میکنم
 

rahada

عضو
سلام دوستان

یه سوال:(
من کنکور سراسری برق ارشد 94 رو بهمن ماه دادم که اون موقع ترم 6 شروع شده بود. میگن اگه می خواستی آزمایشی شرکت کنی باید یه جا (فکر کنم المپیاد) تیک می زدی که من نزدم. وگرنه سال بعد محرومی.
فقط همین جوری خواستمم ببینم رتبم چند میشه.
الان من کنکور ارشد 95 که اردیبهشت ماه هست محروم شدم؟
امسال سال آخر لیسانسمه.
 

sogand.m

عضو جدید
سلام دوستان

یه سوال:(
من کنکور سراسری برق ارشد 94 رو بهمن ماه دادم که اون موقع ترم 6 شروع شده بود. میگن اگه می خواستی آزمایشی شرکت کنی باید یه جا (فکر کنم المپیاد) تیک می زدی که من نزدم. وگرنه سال بعد محرومی.
فقط همین جوری خواستمم ببینم رتبم چند میشه.
الان من کنکور ارشد 95 که اردیبهشت ماه هست محروم شدم؟
امسال سال آخر لیسانسمه.

مگه انتخاب رشته کردی؟؟اگه انتخاب رشته نکردی نه محروم نمی شی..حتی اگه انتخاب رشته هم کرده باشی و چیزی جز روزانه قبول شی بازم محروم نمیشی:gol::gol:
 

power4ever

عضو جدید
سلام دوستان

یه سوال:(
من کنکور سراسری برق ارشد 94 رو بهمن ماه دادم که اون موقع ترم 6 شروع شده بود. میگن اگه می خواستی آزمایشی شرکت کنی باید یه جا (فکر کنم المپیاد) تیک می زدی که من نزدم. وگرنه سال بعد محرومی.
فقط همین جوری خواستمم ببینم رتبم چند میشه.
الان من کنکور ارشد 95 که اردیبهشت ماه هست محروم شدم؟
امسال سال آخر لیسانسمه.


نه دوست عزیز خیالت راحت باشه
 

sogand.m

عضو جدید
من به دلم افتاده یکشنبه نتایج میاد:D
(just for kidding)
ولی بچه ها هرچی شد خودتونو درگیر نکنین ..جدی می گم...ادم وقتی بی خیال میشه کاراش درست میشه..من پارسال تا چند ماه افسرده بودم و فقط دو ماه خوندم اگر زودتر خودمو جمع می کردم

صد در صد دو رقمی می شدم..این یک واقعیته که اضطراب باعث میشه ادم از زندگیش عقب بمونه..

در مورد اقایون هم قصد توجیه ندارم اما اگه قبول نشدن از یک لحاظی به نفعشونه که سربازیشونو برن و در طول سربازی واسه ارشد بخونن..اخه ارشد اسمش دو ساله است وگرنه اکثر وقتا 3ساله میشه


و کسایی که سربازی نرفتن توی این مدت درس هرجا دنبال کار می گردن کارت پایان خدمت ازشون می خوان و به این ترتیب عملا تا 3 سال نمی تونن تو هیچ ازمون استخدامی یا جای خوب بامدرک

لیسانسشون استخدام شن..

درنهایت امیدوارم همه قبول شن و خدایی نکرده هرکی قبولم نشد سرنوشت خوبی در انتظارش باشه:gol:
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام.یاد اینجا بخیر واقعا.آدم یاد روزهای قدیم میفته و دلش میگیره.کجایی مهران وی بی؟ سیگما؟ مسعود؟ آیدین الک؟ علی؟ این صدای نسل است که میرود...
دوستان خیلی استرس نداشته باشید.به هر حال میاد نتایج.این استرس کاذبه.شما همه تلاشتون رو کردید.این رو به جد میگم که کنکور و مقطع ارشد شاید 1 درصد از زندگیتون رو هم تشکیل نده.داستانهای بزرگتری در زندگی انسان وجود دارند.الان که دارم به عقب نگاه میکنم میبینم که مقطع ارشد اصلا جوابگوی من نبود.در کل ارشد به درد همه نمیخوره.مطالعه و یادگیری به درد همه میخوره ولی شاید مطالعه در یک چارچوب مثل ارشد به درد خیلی ها نخوره.مشکل اینجاست که تا نرید داخلش نمیفهمید چی دارم میگم.حتی در بهترین دانشگاه هم باشید حرفایی که زدم صادقه.امکان داره برید شریف ولی اون مدرک به هیچ دردتون نخوره در آینده.حتی اگه اسمش بزرگ باشه و براتون مفید، تا عمر دارید یک خلا درون خودتون حس خواهید کرد.
اصلا ارشد رو برای خودتون گنده نکنید.حتی دکتری رو هم.سعی کنید چیزی رو یاد بگیرید که به دردتون بخوره.من اگر به عقب برگردم یا وارد رشته دندان پزشکی میشم، یا وارد هنرستان و رشته الکترونیک میشم.در هر دو حالت سراغ ریاضی فیزیک نمیرفتم چون بیشترین زجر و کمترین بازخورد رو داشت.
سعی کنید از بالا به داستان نگاه کنید رفقا.موفق باشید
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با سلام.یاد اینجا بخیر واقعا.آدم یاد روزهای قدیم میفته و دلش میگیره.کجایی مهران وی بی؟ سیگما؟ مسعود؟ آیدین الک؟ علی؟ این صدای نسل است که میرود...
دوستان خیلی استرس نداشته باشید.به هر حال میاد نتایج.این استرس کاذبه.شما همه تلاشتون رو کردید.این رو به جد میگم که کنکور و مقطع ارشد شاید 1 درصد از زندگیتون رو هم تشکیل نده.داستانهای بزرگتری در زندگی انسان وجود دارند.الان که دارم به عقب نگاه میکنم میبینم که مقطع ارشد اصلا جوابگوی من نبود.در کل ارشد به درد همه نمیخوره.مطالعه و یادگیری به درد همه میخوره ولی شاید مطالعه در یک چارچوب مثل ارشد به درد خیلی ها نخوره.مشکل اینجاست که تا نرید داخلش نمیفهمید چی دارم میگم.حتی در بهترین دانشگاه هم باشید حرفایی که زدم صادقه.امکان داره برید شریف ولی اون مدرک به هیچ دردتون نخوره در آینده.حتی اگه اسمش بزرگ باشه و براتون مفید، تا عمر دارید یک خلا درون خودتون حس خواهید کرد.
اصلا ارشد رو برای خودتون گنده نکنید.حتی دکتری رو هم.سعی کنید چیزی رو یاد بگیرید که به دردتون بخوره.من اگر به عقب برگردم یا وارد رشته دندان پزشکی میشم، یا وارد هنرستان و رشته الکترونیک میشم.در هر دو حالت سراغ ریاضی فیزیک نمیرفتم چون بیشترین زجر و کمترین بازخورد رو داشت.
سعی کنید از بالا به داستان نگاه کنید رفقا.موفق باشید
ای بابا:cry:
تو تالار روانشناسی ام یه اقایی نوشته بود که تا چن وقت پیش بزرگا بهم میگفتن قدر جوونی رو بدون امروز که خودم به یکی اینو کفتم خیلی دلم گرفت. انصافا هم راست میگن خیلی حس یه جوری ایه.
میدونید این حرفا که میگید درست. اما شرایط عجیب غریبه. من خودم دوست ندارم ارشد بخونم. اما هر کاری خواستم برم هی گفتن نه تو بری فلان کار؟ در شانت نیست یا فلانه بهمانه. یه جورایی دیگه کفری ام از این بحثا و صحبتا. تازه خودم فک میکنم اگه ارشد بگیرم بدترم میشه دیگه هیچی دیگه باید مدرک ارشدمو بذارم زیر فرش قایمش کنم چون میگی ارشدم که دیگه هیچی دیگه.
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای بابا:cry:
تو تالار روانشناسی ام یه اقایی نوشته بود که تا چن وقت پیش بزرگا بهم میگفتن قدر جوونی رو بدون امروز که خودم به یکی اینو کفتم خیلی دلم گرفت. انصافا هم راست میگن خیلی حس یه جوری ایه.
میدونید این حرفا که میگید درست. اما شرایط عجیب غریبه. من خودم دوست ندارم ارشد بخونم. اما هر کاری خواستم برم هی گفتن نه تو بری فلان کار؟ در شانت نیست یا فلانه بهمانه. یه جورایی دیگه کفری ام از این بحثا و صحبتا. تازه خودم فک میکنم اگه ارشد بگیرم بدترم میشه دیگه هیچی دیگه باید مدرک ارشدمو بذارم زیر فرش قایمش کنم چون میگی ارشدم که دیگه هیچی دیگه.

میدونید،بحث جوونی نیست.بحث وقت هدر دادن هست،بحث جو راه افتاده هست.یه بنده خدایی به من میگفت من بین الکترونیک قدرت و الکترونیک موندم.خیلی به FPGA و میکروکنترلرها علاقه داشت.چیزی که انتظار داشت این بود که وقتی وارد مقطع ارشد الکترونیک و گرایش دیجیتال بشه از همون روز اول شروع میکنن باهاش انواع و اقسام میکروها و FPGA و VHDL و غیره و ذالک کار میکنن تا یه متخصص حرفه ای از آب در بیاد و درنهایت بعد از مقطع ارشد یه آدم حرفه ای بشه.آدم کار بود ولی نمیدونست که اگه وارد ارشد دیجیتال بشه بیچارست! تمام آرزوها و علایقش از بین میرن.توی ارشد الکترونیک من دقیقا اطلاع دارم داره چه اتفاقی میفته.اوج کار در ADS خلاصه میشه.FPGA کجا بود؟! بحث اینجاست عده زیادی نمیدونن دارن چیکار میکنن و کورکورانه خودشون و میندازن تو چاله.چرا واقعا کسی که توی پاس کردن درس توی لیسانسش مونده و حتی پروژش و میندازه گردن یکی دیگه باید بیاد و ارشد بخونه؟ موضوع اینجاست که این دوستان نمیدونن بعدش چه خبره.ایران پر شد از ارشد دارهای اتفاقا با سواد.ولی نه سواد به دردبخور.کسی که ارشد میخونه باید دکتری هم بخونه چون میتونه بدون ارشد هم بره سر کار.اگه قراره دکتری بخونه باید به هیئت علمی فکر کنه،اما کدوم هیئت علمی؟! این موضوع خیلی پیچیدست
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میدونید،بحث جوونی نیست.بحث وقت هدر دادن هست،بحث جو راه افتاده هست.یه بنده خدایی به من میگفت من بین الکترونیک قدرت و الکترونیک موندم.خیلی به FPGA و میکروکنترلرها علاقه داشت.چیزی که انتظار داشت این بود که وقتی وارد مقطع ارشد الکترونیک و گرایش دیجیتال بشه از همون روز اول شروع میکنن باهاش انواع و اقسام میکروها و FPGA و VHDL و غیره و ذالک کار میکنن تا یه متخصص حرفه ای از آب در بیاد و درنهایت بعد از مقطع ارشد یه آدم حرفه ای بشه.آدم کار بود ولی نمیدونست که اگه وارد ارشد دیجیتال بشه بیچارست! تمام آرزوها و علایقش از بین میرن.توی ارشد الکترونیک من دقیقا اطلاع دارم داره چه اتفاقی میفته.اوج کار در ADS خلاصه میشه.FPGA کجا بود؟! بحث اینجاست عده زیادی نمیدونن دارن چیکار میکنن و کورکورانه خودشون و میندازن تو چاله.چرا واقعا کسی که توی پاس کردن درس توی لیسانسش مونده و حتی پروژش و میندازه گردن یکی دیگه باید بیاد و ارشد بخونه؟ موضوع اینجاست که این دوستان نمیدونن بعدش چه خبره.ایران پر شد از ارشد دارهای اتفاقا با سواد.ولی نه سواد به دردبخور.کسی که ارشد میخونه باید دکتری هم بخونه چون میتونه بدون ارشد هم بره سر کار.اگه قراره دکتری بخونه باید به هیئت علمی فکر کنه،اما کدوم هیئت علمی؟! این موضوع خیلی پیچیدست
:w22:
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله ی کار خویش گیرم
واقعا غیر از این هیچ جوابی نداشتم.
 

freddy-elec

کاربر فعال مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام دوستان

سال پیش نتایج 5 شهریور ساعت 11.5 12 شب اومد. پیارسال هم 6 شهریور اومد. خلاصه اینکه خیلی منتظر نباشید که تو این یکی دو روزه بیاد. ایشالا تا آخر هفته مشخص میشه کجا قبولید. امیدوارم از نتیجه راضی باشید.
 

دانشمند كوچك

عضو جدید
سلام دوستان

سال پیش نتایج 5 شهریور ساعت 11.5 12 شب اومد. پیارسال هم 6 شهریور اومد. خلاصه اینکه خیلی منتظر نباشید که تو این یکی دو روزه بیاد. ایشالا تا آخر هفته مشخص میشه کجا قبولید. امیدوارم از نتیجه راضی باشید.

سلام ممنون.
سال پیش 2 شهریور ساعت 1 الی 2 صبح اومد،من خودم بیدار موندم تا نتایج بیاد.
اما به قول شما درست میگید بالاخره تا آخر این هفته میاد
انشالله شماهم موفق باشید
 

0192

عضو جدید
سلام عرض شد...

دنیارو در کل چی تصور میکنید ؟

من دنیارو پیچیده و ناهموارمیبینم ...

علم ...... تحصیلات ........ دانشگاه ....... و مشتقات اون هم از این ناهمواری ها جدا نیست ...

من اگر خارج از گود بودم با خوندن فرمایشات گهربار بعضی از شماها به کنج عزلت پناه میبردم و مویه میکردم...

تماما از کار می افتادم و نای قدم برداشتن و حتی نگاه کردن به اهداف طبقه بندی شده ام نداشتم...

نمیخام با کسی بحث کنم یا پز امیدواری بدم که فلان است و چنان است ...

اما نمیدونم به چه زبونی بگم این همه رخوت و سستی رو تو خودتون دفن کنید و جار نزنید...

خیلی از ناامیدا منتظر یه تلنگرن تا پرت شن پس نشید حامیشون ...

راهی که شما پیش گرفتید برای دلداری هم نوعانتون نه تنها دوا نیست بلکه شـِفا(مرگ)ست...

اگر قصد دارید کمک کنید بهشون هدفگیری و تیراندازی رو یاد بدید نه هدف و میدان فرود تیر ...

اگر شمای نوعی یا هرکس دیگه نتونست موفق باشه بهتره سکوت کنه نه اینکه بیاد جامعه اماری از انسانهای ناموفق بسازه ...

من ادمای موفق زیادی رو میشناسم ...

چند وقت پیش میخواستم یه کاری رو شروع کنم (همچنان هم در مسیرشم )با دست خالی ...

میدونید چه جمله ای تو ذهنم بهم جرات داد تا ادامه بدم؟

به خودم گفت فکر کردی همه ی اینایی که اومدن یه کاری رو شروع کردن با اعتماد به نفس 100% اومدن جلو همه چی تموم بودن؟

نه خیرشم ...

اونام میترسیدن...

اما به ترسشون گفتن بشین سرجات من تا کی باید بشینمو دست رو دست بذارمو بگم نمیشه ...

که چی؟
چون صفری؟
و به این فکر کردم طرح از من سرمایه از ...
...

نمیدونم آخر عاقبت همینکار چی میشه الانم دارم کاراشو انجام میدم اما حتی شکست بخورمم نمیشینم...

من هم به مرز ناامیدی رسیدم البته نمیدونم تلاش شما چقدر بود اما تلاش من یکی دوماه یا یکی دوسال نبود ...

چند شب پیش طوری بودم که تو خیابون نمیتونستم حتی قدم از قدم بردارم گوشیمو درآوردم و از قدم برداشتنم فیلم گرفتم ...

فردای اونروز سرحال بیدار شدم یه تماسی برقرار شد که خبر خوبی داشت بعدش گوشیمو برداشتم و به فیلمی که دیشب گرفتم

نگاه کردم صدای نفسهام شبیه ادمایی بود که از یه چیزی فرار کردن و میترسن ...

من از شکست خوردن میترسم و متنفرم بخاطر همینم هست که کوتاه نمیام

یک کلام
ختم کلام
به هر شکل ممکن کوتاه نیاید...

دعای همیشگیم برای خودم تقدیم به شما:

خدای تسلیم هر اونچه که تو برام پیش میاری،
چشم ،
قبول،
چون تو خیر و صلاحمو بهتر میدونی و بزرگترمی،
فقط،
قدرت تحمل و پذیرششو بهم بده و نذار تا از تلاشم کم کنه.

آمین

من بیکار نیستم که از روی سرگرمی بیام این حرفارو بنویسم چون میفهممتون و دوست دارم موفق ببینمتون اومدم با جون و دل براتون وقت گذاشتم و این حرفارو گفتم امیدوارم یه نفرم که شده به گروه ادمای مث من که نا امیدی تو خونشون نیست اضافه بشه...

یاعلی
 

freddy-elec

کاربر فعال مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
سلام ممنون.
سال پیش 2 شهریور ساعت 1 الی 2 صبح اومد،من خودم بیدار موندم تا نتایج بیاد.
اما به قول شما درست میگید بالاخره تا آخر این هفته میاد
انشالله شماهم موفق باشید
بله شما درست میفرمایید الان رفتم تاپیک اعلام نتایج نهایی پارسال رو دیدم. 25.8.2014 ساعت 1 صبح اومده بود.
 

A R A S T E

عضو جدید
اره دیگه دوستان حالادیگه1روزاینوراونور احتمالاتوهمین هفته جوابای قبولیتونومیگیرین به امیدخدا
 

Pencil

عضو جدید
ای بابا:cry:
تو تالار روانشناسی ام یه اقایی نوشته بود که تا چن وقت پیش بزرگا بهم میگفتن قدر جوونی رو بدون امروز که خودم به یکی اینو کفتم خیلی دلم گرفت. انصافا هم راست میگن خیلی حس یه جوری ایه.
میدونید این حرفا که میگید درست. اما شرایط عجیب غریبه. من خودم دوست ندارم ارشد بخونم. اما هر کاری خواستم برم هی گفتن نه تو بری فلان کار؟ در شانت نیست یا فلانه بهمانه. یه جورایی دیگه کفری ام از این بحثا و صحبتا. تازه خودم فک میکنم اگه ارشد بگیرم بدترم میشه دیگه هیچی دیگه باید مدرک ارشدمو بذارم زیر فرش قایمش کنم چون میگی ارشدم که دیگه هیچی دیگه.

زهرا اتفاقا منم میرم سراغ هرکاری همه میگن این همه درس خوندی که آخرش بری مثلا مونتاژ کاری؟ از همه بدتر خانواده آدم که یه جوری آدم رو نگاه میکنن و انتظار دارن با چهار سال درس خوندن توی یه دانشگاه آزاد بدون هیچ تجربه و پولی شرکت مایکروسافت تاسیس و اداره کنی؛ اما مولانا یه داستانی داره که توش میگه مردم صد سال پیش میگفتن می خواد قحطی بیاد مردم الانم میگن و مردم صد سال بعد هم میگن میخواد قحطی بیاد اما هیچ وقت این فصل قحطی نرسیده. بازار کار که اوضاعش خیلی داغونه من بیشتر روی کار آفرینی حساب باز کردم تا الان از کارآفرینی سیگنال های مثبتی هم گرفتم. حداقل از چند ماه مجانی کار کردن برای دیگران و حقوق نگرفتن بهتره.
_________________________________________________________________________________________________
*************************************************************************************

دوستان یه سوالی هم دارم اگه میشه با توجه به تجربه خودتون منو راهنمایی کنید:
موقع تست حل کردن بهتره توی خود کتاب حل کنیم یا کامل مدارها و شکل ها رو بکشیم رو یه کاغذ و بعدش حل کنیم، چون اگه از روش اول استفاده کنیم کتاب برای مرور برای بار دوم کلا از بین میره.
البته من کلا یه مقداری وسواس دارم از این سوال ها میپرسم دست خودمم نیست:d
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
زهرا خانوم ...اتفاقا منم میرم سراغ هرکاری همه میگن این همه درس خوندی که آخرش بری مثلا مونتاژ کاری؟ از همه بدتر خانواده آدم که یه جوری آدم رو نگاه میکنن و انتظار دارن با چهار سال درس خوندن توی یه دانشگاه آزاد بدون هیچ تجربه و پولی شرکت مایکروسافت تاسیس و اداره کنی؛ اما مولانا یه داستانی داره که توش میگه مردم صد سال پیش میگفتن می خواد قحطی بیاد مردم الانم میگن و مردم صد سال بعد هم میگن میخواد قحطی بیاد اما هیچ وقت این فصل قحطی نرسیده. بازار کار که اوضاعش خیلی داغونه من بیشتر روی کار آفرینی حساب باز کردم تا الان از کارآفرینی سیگنال های مثبتی هم گرفتم. حداقل از چند ماه مجانی کار کردن برای دیگران و حقوق نگرفتن بهتره.
_________________________________________________________________________________________________
*************************************************************************************

دوستان یه سوالی هم دارم اگه میشه با توجه به تجربه خودتون منو راهنمایی کنید:
موقع تست حل کردن بهتره توی خود کتاب حل کنیم یا کامل مدارها و شکل ها رو بکشیم رو یه کاغذ و بعدش حل کنیم، چون اگه از روش اول استفاده کنیم کتاب برای مرور برای بار دوم کلا از بین میره.
البته من کلا یه مقداری وسواس دارم از این سوال ها میپرسم دست خودمم نیست:d
سلام
احتمالا شما آقا هستید دیگه؟
جامعه ی ما برنمیداره دختر بره سراغ هرکاری.
من به جایی رسیدم که رفتم برای منشی گری یه شرکت رزومه دادم و در نهایت هم ردم کردند و کلی هم شک و شبهه که این آدم اومده اینجا منشی؟ احیانا خل شده؟ آره خل شده بودم دیگه. چون از بیکاری و دست رو دست گذاشتن متنفرم. گفتم از یه جا شروع کنم خب
رفتم یه جا دیگه ازم چک پنجاه میلیونی بدون قید ضمانت خواستند و خدا میدونه چرا همچین شرط نامعقول و خطرناکی داشت.
سال اول یونی که تموم شد یه مغازه بزرگ بود تو شهرمون یه آقایی کیت میفروختن و درکنارشم کارهای الکترونیکی اینا میکردن من سر خریدن قطعه برای کلاس میکرو ایشون رو و کارشون رو دیدم و به ذهنم رسید خب برم پیش ایشون رایگان کار کنم و کار یاد بگیرم. وای که چقد دوست داشتم برم. ولی وقتی مطرحش کردم.......؟
رفتم یه شرکتی مدتی پیش و مدیر تولید ضمن شناختی که طی مصاحبه به دست آوردن منو بردن خط تولید رو دیدم. تو همون خط تولید رفتارای عجیبی دیدم. مثلا یه آقایی اومد به خانومی که پک میکرد گفت خب دختر بابایی کجا گذاشتی خرابارو. هم اون دختر مجرد و زیر 25 سال بود و هم اون اقا زیر 30 سال بودن. من موندم دیگه. حتی یه همکار خانوم بود که یه آقا که هیچ صنمی با ایشون نداشت خ راحت رو میز ایشون مینشست و انگار نه انگار اینجا محل کاره و رو صندلی میشینن اصولا و محیط کار، خونه خاله نیست و والا آدم خونه خالشم روش نمیشه اونطور بشینه! خ جو از نظر من بد بود و البته هی میگفتم عیسی به دین خود موسی به دین خود. ولی قراره ادم تو محیط کارش کییف کنه دیگه نه که تحمل کنه. یعنی که مثلا شما هی رسمی و محترمانه برخورد میکنی و برای خودت شاید مشکلی پیش نیاد ولی دیدن این صحنه ها آدم رو اذیت میکنه. هرچقدرم بگی باید غرق کار خودت باشی باز هم همکار همکاره محیط فردی نیست و اجتماعیه و با هرکس از آشناهامونم صحبت کردم گفتن خب همه جا همینه و حالا یه کم بالا وپایین ولی همینه و تو باید خودت باشی و کاری نداشته باشی. ولی من دوست دارم تو محیطی کار کنم که لذت ببرم و کیف کنم. از شعور همکارام از سوادشون و کلی چیزی ازشون یادبگیرم که یه همچین جاهایی نمیگم نیست ولی خ کمه دیگه خب.

هر کدومشم که مخالفت شده من ان قلت نیاوردم توش. یعنی سر شرکت رفتنم قبل رفتن برای مصاحبه حتی چه غوغایی که نبود. و رفتم دیدم که آره خب شرکت محیط خودشو داره. و هیچ کدوم از نقد هایی که شنیده بودم بیجا نبود. هر شرکتی نمیشه کار کرد با هرکسی نمیشه همکار شد. آدما فرق دارنو نمیشه انتظارات و ایده آل های همه رو یکسان دید. شاید یه خانواده ای افتخارم بکنن که مثلا دخترشون تو فلان مرکز مشغول بکاره و خانواده دیگه اصلا بد بدونن.
آدم یه وقتایی یه ایده آلایی داره یه چیزایی رو دوست داره که شاید شرایط اطرافش با ایده آلاش همسو نباشه. و اینکه دوست نداره برای رسیدن به ایده آلاش هرراهی رو امتحان کنه به منزله ی تنبلیش نیست یا بی عرضگی و... بلکه میترسه تو این جنگیدن در نهایت چیزی نصیبش بشه که نه تنها ایده آلش نیست بلکه خیلی چیزای مهم تر تو ززندگشیم از کف بره.

آدما متفاوت اند خانواده ها متفاوت اند. خلاصه کلام بود این.
و هرگز در این موردها خصوصا چن خط نهایی هم نظرم عوض نمیشه و صرفا هم این نظر من بود. و آدما صددر صد متفاوت اند. بنا بتجربه ام تو باشگاه گفتم تاکید کنم زودتر.

======================================
در مورد سوالتون من خودم هیچ وقت تو کتاب حل نکردم. به همین دلیلی که گفتید. در مورد الک جزوه خالی تهیه کردم. در مورد مدار در عین حال خ سخت بود میکشیدم شکل هارو.
موفق باشید.
 

mahboobeh

عضو جدید
سلام
احتمالا شما آقا هستید دیگه؟
جامعه ی ما برنمیداره دختر بره سراغ هرکاری.
من به جایی رسیدم که رفتم برای منشی گری یه شرکت رزومه دادم و در نهایت هم ردم کردند و کلی هم شک و شبهه که این آدم اومده اینجا منشی؟ احیانا خل شده؟ آره خل شده بودم دیگه. چون از بیکاری و دست رو دست گذاشتن متنفرم. گفتم از یه جا شروع کنم خب
رفتم یه جا دیگه ازم چک پنجاه میلیونی بدون قید ضمانت خواستند و خدا میدونه چرا همچین شرط نامعقول و خطرناکی داشت.
سال اول یونی که تموم شد یه مغازه بزرگ بود تو شهرمون یه آقایی کیت میفروختن و درکنارشم کارهای الکترونیکی اینا میکردن من سر خریدن قطعه برای کلاس میکرو ایشون رو و کارشون رو دیدم و به ذهنم رسید خب برم پیش ایشون رایگان کار کنم و کار یاد بگیرم. وای که چقد دوست داشتم برم. ولی وقتی مطرحش کردم.......؟
رفتم یه شرکتی مدتی پیش و مدیر تولید ضمن شناختی که طی مصاحبه به دست آوردن منو بردن خط تولید رو دیدم. تو همون خط تولید رفتارای عجیبی دیدم. مثلا یه آقایی اومد به خانومی که پک میکرد گفت خب دختر بابایی کجا گذاشتی خرابارو. هم اون دختر مجرد و زیر 25 سال بود و هم اون اقا زیر 30 سال بودن. من موندم دیگه. حتی یه همکار خانوم بود که یه آقا که هیچ صنمی با ایشون نداشت خ راحت رو میز ایشون مینشست و انگار نه انگار اینجا محل کاره و رو صندلی میشینن اصولا و محیط کار، خونه خاله نیست و والا آدم خونه خالشم روش نمیشه اونطور بشینه! خ جو از نظر من بد بود و البته هی میگفتم عیسی به دین خود موسی به دین خود. ولی قراره ادم تو محیط کارش کییف کنه دیگه نه که تحمل کنه. یعنی که مثلا شما هی رسمی و محترمانه برخورد میکنی و برای خودت شاید مشکلی پیش نیاد ولی دیدن این صحنه ها آدم رو اذیت میکنه. هرچقدرم بگی باید غرق کار خودت باشی باز هم همکار همکاره محیط فردی نیست و اجتماعیه و با هرکس از آشناهامونم صحبت کردم گفتن خب همه جا همینه و حالا یه کم بالا وپایین ولی همینه و تو باید خودت باشی و کاری نداشته باشی. ولی من دوست دارم تو محیطی کار کنم که لذت ببرم و کیف کنم. از شعور همکارام از سوادشون و کلی چیزی ازشون یادبگیرم که یه همچین جاهایی نمیگم نیست ولی خ کمه دیگه خب.

هر کدومشم که مخالفت شده من ان قلت نیاوردم توش. یعنی سر شرکت رفتنم قبل رفتن برای مصاحبه حتی چه غوغایی که نبود. و رفتم دیدم که آره خب شرکت محیط خودشو داره. و هیچ کدوم از نقد هایی که شنیده بودم بیجا نبود. هر شرکتی نمیشه کار کرد با هرکسی نمیشه همکار شد. آدما فرق دارنو نمیشه انتظارات و ایده آل های همه رو یکسان دید. شاید یه خانواده ای افتخارم بکنن که مثلا دخترشون تو فلان مرکز مشغول بکاره و خانواده دیگه اصلا بد بدونن.
آدم یه وقتایی یه ایده آلایی داره یه چیزایی رو دوست داره که شاید شرایط اطرافش با ایده آلاش همسو نباشه. و اینکه دوست نداره برای رسیدن به ایده آلاش هرراهی رو امتحان کنه به منزله ی تنبلیش نیست یا بی عرضگی و... بلکه میترسه تو این جنگیدن در نهایت چیزی نصیبش بشه که نه تنها ایده آلش نیست بلکه خیلی چیزای مهم تر تو ززندگشیم از کف بره.

آدما متفاوت اند خانواده ها متفاوت اند. خلاصه کلام بود این.
و هرگز در این موردها خصوصا چن خط نهایی هم نظرم عوض نمیشه و صرفا هم این نظر من بود. و آدما صددر صد متفاوت اند. بنا بتجربه ام تو باشگاه گفتم تاکید کنم زودتر.

======================================
در مورد سوالتون من خودم هیچ وقت تو کتاب حل نکردم. به همین دلیلی که گفتید. در مورد الک جزوه خالی تهیه کردم. در مورد مدار در عین حال خ سخت بود میکشیدم شکل هارو.
موفق باشید.



سلام خدمت دوستان.

چی شده زهرا جون؟؟

ببینین ما همه چیو از غربیا یاد میگیریم.. همه چیو میگیم اونا فلان.. اونا بهمان.. ولی به یه چیزیشون دقت نمیکنیم.
من نرفتم .. ولی توی تمام فیلماشون دیدم.. شمام دیدین. که طرف از وقتی دبیرستان میره چه پولدار باشه و چه فقیر میره سرکار.
چیزی که تو کشور ما برمیگردن میگن مگه باباش نداره که بچه هاش میرن سره کار؟؟.. بیچاره هااااااااااا.. فقیرن ندارن.. زشته.. مردم چی بگن.
ولی اونا چی؟؟.. اونا کمه کمش توی رستوراناشونو بارهاشون کار میکنن..
حالا ما بازم بعد از لیسانس بازم میگیم زشته؟؟.. واقعا نمیدونم چی بگم. به خوده منم میگن.. منم عین شما لیسانس برق دارم.. زهرا تقریبا در جریان کارای من هست.. میدونه دنبال کارم.
تو رو خدا اگه خونواده هاتونم این ذهنیتو دارن شما دیگه نداشته باشین.. هیچ عیبی نداره.. اول شما وارد بازار کار بشین.. خورد خورد کارای بهتری پیدا میکنین.
این لیسانس ما بدرد هیچی نمیخوره.. مگر اینکه مهارتی چیزی بلد باشیم.. در غیر این صورت هیچیه.

کار با عزت باشه.. هیچ موردی نداره.
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام خدمت دوستان.

چی شده زهرا جون؟؟

ببینین ما همه چیو از غربیا یاد میگیریم.. همه چیو میگیم اونا فلان.. اونا بهمان.. ولی به یه چیزیشون دقت نمیکنیم.
من نرفتم .. ولی توی تمام فیلماشون دیدم.. شمام دیدین. که طرف از وقتی دبیرستان میره چه پولدار باشه و چه فقیر میره سرکار.
چیزی که تو کشور ما برمیگردن میگن مگه باباش نداره که بچه هاش میرن سره کار؟؟.. بیچاره هااااااااااا.. فقیرن ندارن.. زشته.. مردم چی بگن.
ولی اونا چی؟؟.. اونا کمه کمش توی رستوراناشونو بارهاشون کار میکنن..
حالا ما بازم بعد از لیسانس بازم میگیم زشته؟؟.. واقعا نمیدونم چی بگم. به خوده منم میگن.. منم عین شما لیسانس برق دارم.. زهرا تقریبا در جریان کارای من هست.. میدونه دنبال کارم.
تو رو خدا اگه خونواده هاتونم این ذهنیتو دارن شما دیگه نداشته باشین.. هیچ عیبی نداره.. اول شما وارد بازار کار بشین.. خورد خورد کارای بهتری پیدا میکنین.
این لیسانس ما بدرد هیچی نمیخوره.. مگر اینکه مهارتی چیزی بلد باشیم.. در غیر این صورت هیچیه.

کار با عزت باشه.. هیچ موردی نداره.
سلاممم
محبوبه جان آره اینارم میخاستم اضافه کنم که تو اونا مشکلی نیست ولی میدونی کار دائم منظورم بودش.
بگذریم که من میخاستم همین تابستونی برم فروشگاه روبرو کوچمون صندوق دار بشم ولی نذاشتن و خب راستشو بخوای موقعیتم یه کم یه جوریه دیگه خب. حقم دارن. ولی اتفاقا منم میخاستم بگم بابا مگه چیه باببااااااااااااااااااا هیچ کسی حق نداره به من چب نگاه کنه یا بگه واااااااااااااا این اینچا چی میکنه. ولی میدونی مامانا باباها دلشون خ زود میشکنه
تو تا صبحم این فلسفه هاتو براشون بگی ها بازم ته دلشون دلشون میشکنه دوست ندارن دیگه. بازم میگم شرایطا فرق داره آدما فرق داره اینی ام که میگی رو چشمام میذارم درسته و ذهنیتا غلطه ولی امان از دل مامان بابا ها دیگه. شاید تو نسل ما خ فرق کنه اوضاع ولی الان... اینا که گفتی ولی در کنار حرفای منه و نقدش نیست و درستم هستش. اما بازم میگم مثلا من دوست نداشتم منشی بشم خب و مسئله ی شان اینارم گذاشتم کنار ولی اصلا محیط کار رو نتونستم تاب بیارم باور کن. یعنی خودم دوست نداشتم حالا اصلا به کنار که بقیه چی مخان بگن نگن اصلا به کسی ربطی نداره جز پدر مادر البته.
ولی در کل میدونی اگه یه کوچولو بری جلوتر تو مسیر کار میفهمی چی گفتم.
اصلا من میگم به من پول ندن ولی کیف کنم از کارم از همکارام از محیط کارم... مسئله شان کار نیستش که مسئله اینه که کار میکنی که کیف کنی دیگه؟ جدایی از پولش اینا. ولی اگه کیف نکنی هرچی در میاری باید خرج اعصابت کنی:دی
راستش مهارت زیادیم به درد نمیخوره تو ایران ها. به اندازه دیگه. خودم نمیگم مهارتی دارم ولی یکی از کارهایی که دوست داشتم مسئول روابط خارجی شرکت شدنه که خب ادمادگیشو داشتم و .. اما به بن بست خوردم به خاطر شرطهای من در آوردی به خاطر ...
این حرفا رو زدی به خاطر اینکه هنوز یه چیزایی رو ندیدی. کاملا درک کردم. و خودمم که بهت گفتم اصلا شروع کار باید از یه جایی باشه و آدم قرار نینست همیشه شیرچه بره رو سکوی آخر یهویی اینا درست در کنار اون حرفاست و تکمیل کنندش. مرسی
بازم میگم اون که مثلا کار تو بار و رستوران اینا برای بعضیا مسئلست بعضیا نه. تاکیدم کردم دیگه. شرایطا فرق میکنه. درجه ی طاقت ادما فرق میکنه. ایده آلاشون چیزایی که روش حساسن فرق میکنه.
 

دانشمند كوچك

عضو جدید
سلام خدمت دوستان.

چی شده زهرا جون؟؟

ببینین ما همه چیو از غربیا یاد میگیریم.. همه چیو میگیم اونا فلان.. اونا بهمان.. ولی به یه چیزیشون دقت نمیکنیم.
من نرفتم .. ولی توی تمام فیلماشون دیدم.. شمام دیدین. که طرف از وقتی دبیرستان میره چه پولدار باشه و چه فقیر میره سرکار.
چیزی که تو کشور ما برمیگردن میگن مگه باباش نداره که بچه هاش میرن سره کار؟؟.. بیچاره هااااااااااا.. فقیرن ندارن.. زشته.. مردم چی بگن.
ولی اونا چی؟؟.. اونا کمه کمش توی رستوراناشونو بارهاشون کار میکنن..
حالا ما بازم بعد از لیسانس بازم میگیم زشته؟؟.. واقعا نمیدونم چی بگم. به خوده منم میگن.. منم عین شما لیسانس برق دارم.. زهرا تقریبا در جریان کارای من هست.. میدونه دنبال کارم.
تو رو خدا اگه خونواده هاتونم این ذهنیتو دارن شما دیگه نداشته باشین.. هیچ عیبی نداره.. اول شما وارد بازار کار بشین.. خورد خورد کارای بهتری پیدا میکنین.
این لیسانس ما بدرد هیچی نمیخوره.. مگر اینکه مهارتی چیزی بلد باشیم.. در غیر این صورت هیچیه.

کار با عزت باشه.. هیچ موردی نداره.

منم کاملا با حرف شما موافقم ، فقط دنبال کار خودمون نباید باشیم چون این روزا هیچ کس سر جای خودش نیست،اما لااقل تو رشته خود من میگن باید مرد باشی چرا؟ چون مثلا میفرستیم شهر دیگه،اصلا کار ندارن شما بلد هستین یا نه
در مورد شغل های دیگه هم میگن نه فقط فلان لیسانس
این روزا منشی ها هم باید لیسانس داشته باشن مخصوصا حسابداری،
من خیلی از دوستام رفتن خارج از کشور چون رشته مهندسی پزشکی راحتتر پذیرفته میشن،خیلی هم دارن سختی میکشن،اما یه چیز خوبی که اونجا هست و میگن اینه که برای مردم کشور خودشون کار هست مثلا اگر امسال 10 نفر ارشد برق میگیرن 8ماهه دیگه 10 نفر پذیرش دارن(چون اونا اردشون رو 8ماهه میگیرن البته رشته با رشته فرق داره) اما کشور ما نه میاد میگه هرسال اینقدر میخوان اما آیا واقعا این تعداد نیرو رو لازم دارن؟

تو کشور های جهان اولی همه کسایی که میرن برای ارشد و دکتری به منظور هیئت علمی و کار پزوهشی میرن و گرنه کسی که شغل دولتی یا آزاد میخواد همون لیسانس بسه ولی ما از روی بیکاری میریم درس میخونیم،چون فکر میکنیم با ارشد کار بهتر گیرمون میاد

طرف اگر اونجا تو رستوران در دوران دانشجوییش کار میکنه چون کمک هزینه تحیلش رو در میاره بعد اتمام تحصیل سریع وارد بازار کار میشه

اونجا حتی راننده تاکسی هاشون دوره میبینن اما ما شغل دوم همه شده تاکسی گاها شغل اول

پس کلا نباید خودمون رو با اونا مقایسه کنیم
 

mahboobeh

عضو جدید
سلاممم
محبوبه جان آره اینارم میخاستم اضافه کنم که تو اونا مشکلی نیست ولی میدونی کار دائم منظورم بودش.
بگذریم که من میخاستم همین تابستونی برم فروشگاه روبرو کوچمون صندوق دار بشم ولی نذاشتن و خب راستشو بخوای موقعیتم یه کم یه جوریه دیگه خب. حقم دارن. ولی اتفاقا منم میخاستم بگم بابا مگه چیه باببااااااااااااااااااا هیچ کسی حق نداره به من چب نگاه کنه یا بگه واااااااااااااا این اینچا چی میکنه. ولی میدونی مامانا باباها دلشون خ زود میشکنه
تو تا صبحم این فلسفه هاتو براشون بگی ها بازم ته دلشون دلشون میشکنه دوست ندارن دیگه. بازم میگم شرایطا فرق داره آدما فرق داره اینی ام که میگی رو چشمام میذارم درسته و ذهنیتا غلطه ولی امان از دل مامان بابا ها دیگه. شاید تو نسل ما خ فرق کنه اوضاع ولی الان... اینا که گفتی ولی در کنار حرفای منه و نقدش نیست و درستم هستش. اما بازم میگم مثلا من دوست نداشتم منشی بشم خب و مسئله ی شان اینارم گذاشتم کنار ولی اصلا محیط کار رو نتونستم تاب بیارم باور کن. یعنی خودم دوست نداشتم حالا اصلا به کنار که بقیه چی مخان بگن نگن اصلا به کسی ربطی نداره جز پدر مادر البته.
ولی در کل میدونی اگه یه کوچولو بری جلوتر تو مسیر کار میفهمی چی گفتم.
اصلا من میگم به من پول ندن ولی کیف کنم از کارم از همکارام از محیط کارم... مسئله شان کار نیستش که مسئله اینه که کار میکنی که کیف کنی دیگه؟ جدایی از پولش اینا. ولی اگه کیف نکنی هرچی در میاری باید خرج اعصابت کنی:دی
راستش مهارت زیادیم به درد نمیخوره تو ایران ها. به اندازه دیگه. خودم نمیگم مهارتی دارم ولی یکی از کارهایی که دوست داشتم مسئول روابط خارجی شرکت شدنه که خب ادمادگیشو داشتم و .. اما به بن بست خوردم به خاطر شرطهای من در آوردی به خاطر ...
این حرفا رو زدی به خاطر اینکه هنوز یه چیزایی رو ندیدی. کاملا درک کردم. و خودمم که بهت گفتم اصلا شروع کار باید از یه جایی باشه و آدم قرار نینست همیشه شیرچه بره رو سکوی آخر یهویی اینا درست در کنار اون حرفاست و تکمیل کنندش. مرسی
بازم میگم اون که مثلا کار تو بار و رستوران اینا برای بعضیا مسئلست بعضیا نه. تاکیدم کردم دیگه. شرایطا فرق میکنه. درجه ی طاقت ادما فرق میکنه. ایده آلاشون چیزایی که روش حساسن فرق میکنه.

میدونم عزیزم.. راس میگی.
محیط کار برای ما خیلی مهمه.. ولی منم دیدم. رفتم مصاحبه برای پذیرش هتل.. هر انچه سوال دلش خواسته پرسیده.. هزاربارم پرسیده مجردی دیگه.. میگم اره.. خیلی خنده داره. :biggrin:
بگذریم.. ایشالا که همه موفق باشن.. بازار کارم خوب بشه. اول واسه اقایون بعد خانوما. چون اولویت با اوناست..
 

mahboobeh

عضو جدید
منم کاملا با حرف شما موافقم ، فقط دنبال کار خودمون نباید باشیم چون این روزا هیچ کس سر جای خودش نیست،اما لااقل تو رشته خود من میگن باید مرد باشی چرا؟ چون مثلا میفرستیم شهر دیگه،اصلا کار ندارن شما بلد هستین یا نه
در مورد شغل های دیگه هم میگن نه فقط فلان لیسانس
این روزا منشی ها هم باید لیسانس داشته باشن مخصوصا حسابداری،
من خیلی از دوستام رفتن خارج از کشور چون رشته مهندسی پزشکی راحتتر پذیرفته میشن،خیلی هم دارن سختی میکشن،اما یه چیز خوبی که اونجا هست و میگن اینه که برای مردم کشور خودشون کار هست مثلا اگر امسال 10 نفر ارشد برق میگیرن 8ماهه دیگه 10 نفر پذیرش دارن(چون اونا اردشون رو 8ماهه میگیرن البته رشته با رشته فرق داره) اما کشور ما نه میاد میگه هرسال اینقدر میخوان اما آیا واقعا این تعداد نیرو رو لازم دارن؟

تو کشور های جهان اولی همه کسایی که میرن برای ارشد و دکتری به منظور هیئت علمی و کار پزوهشی میرن و گرنه کسی که شغل دولتی یا آزاد میخواد همون لیسانس بسه ولی ما از روی بیکاری میریم درس میخونیم،چون فکر میکنیم با ارشد کار بهتر گیرمون میاد

طرف اگر اونجا تو رستوران در دوران دانشجوییش کار میکنه چون کمک هزینه تحیلش رو در میاره بعد اتمام تحصیل سریع وارد بازار کار میشه

اونجا حتی راننده تاکسی هاشون دوره میبینن اما ما شغل دوم همه شده تاکسی گاها شغل اول

پس کلا نباید خودمون رو با اونا مقایسه کنیم

میدونم عزیزم..
راس میگی.. کلا فرق داره.. ولی من فقط همون نگاه به مسئله کار و گفتم.. وگرنه اونجا کجا .وو اینجا کجا.
بخدا اگه الان من برم توی یه رستوران کار کنم شما تصور کنین چقد پشت سره من حرف در میاد.
یکی از پسرای یونیمون زمان دانشجویی رفت توی یه رستوران کار میکرد. همه یه نگاه های تحقیر امیزی بهش میکردن که واقعا جای تاسف داره.
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میدونم عزیزم.. راس میگی.
محیط کار برای ما خیلی مهمه.. ولی منم دیدم. رفتم مصاحبه برای پذیرش هتل.. هر انچه سوال دلش خواسته پرسیده.. هزاربارم پرسیده مجردی دیگه.. میگم اره.. خیلی خنده داره. :biggrin:
بگذریم.. ایشالا که همه موفق باشن.. بازار کارم خوب بشه. اول واسه اقایون بعد خانوما. چون اولویت با اوناست..
اخ اخ
منم هفته پیش دیدم هتله زده پذیرش هتل مسلط به زبان انگلیسی میخاست ذوقیده بودم بعد فهمیدم که خب هتله کلا مهمون ایرانیم کم داره چ برسه به ...:دی تسلط کاملو میخاست چی کار من موندم
آره واقعا صد در صد اولویت با اوناست
این قضیه مجردم دقیقا اون شرکت خ معتبر خود مدیر عامل البته نیتش این بود که من نرم از شرکت زود چون متاهل ها تقی به توقی میخوره کار رو میذارن کنار.
چی بگم دیگه. اینطوریه ولی نم نم بهتر میشه و دائما یکسان نباشد حال دوران پس غم مخور
ایشالا که هم تو هم همه ی مردم خصوصا جوونا شاد و سلامت باشن همیشه
 

mahboobeh

عضو جدید
اخ اخ
منم هفته پیش دیدم هتله زده پذیرش هتل مسلط به زبان انگلیسی میخاست ذوقیده بودم بعد فهمیدم که خب هتله کلا مهمون ایرانیم کم داره چ برسه به ...:دی تسلط کاملو میخاست چی کار من موندم
آره واقعا صد در صد اولویت با اوناست
این قضیه مجردم دقیقا اون شرکت خ معتبر خود مدیر عامل البته نیتش این بود که من نرم از شرکت زود چون متاهل ها تقی به توقی میخوره کار رو میذارن کنار.
چی بگم دیگه. اینطوریه ولی نم نم بهتر میشه و دائما یکسان نباشد حال دوران پس غم مخور
ایشالا که هم تو هم همه ی مردم خصوصا جوونا شاد و سلامت باشن همیشه


:biggrin:

امان از دسته این دنیا.
ایشالاااااااا.. ایشالااااااا..
موفق باشیییییین. ;)
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میدونم عزیزم..
راس میگی.. کلا فرق داره.. ولی من فقط همون نگاه به مسئله کار و گفتم.. وگرنه اونجا کجا .وو اینجا کجا.
بخدا اگه الان من برم توی یه رستوران کار کنم شما تصور کنین چقد پشت سره من حرف در میاد.
یکی از پسرای یونیمون زمان دانشجویی رفت توی یه رستوران کار میکرد. همه یه نگاه های تحقیر امیزی بهش میکردن که واقعا جای تاسف داره.
انصافا من افتخارم میکنم به همچین ادمی
کسی که نگاهش غیر از اینه مشکل داره
هر کس شرایطش فرق داره خوب شاید شرایط این بنده خدا اینطوری ایجاب کرده بابا
چیه اصن مگههههههههههههههه:mad:
پدر مادر اگه ناراحت میشن به خاطر بد بودن کار نیست به خاطر اینه که دوست دارن بچه شون جایی که حقشه جایی که سهمشه جایی که مرتبطش هست کار کنه. نه اینکه بد باشه که.
 
بالا