گفتگوی آزاد :کارهایی که قراره انجام بدیم!

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستبافهای مامانت؟؟
مامانت از من پول نگیره دستبافهاشو نمیخواهیم

چی کار کنیم خودت که یادته این فاطمه مرگ موش میخورد رها هم داشت خودشو از طبقه سوم مینداخت تو چاه
بابا یادت نیست منو بابک دزدید
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام داداش میر حسین

نبینم در مورد شوورم بد بگی هااااااااااااااااااااا
سلام
شوور تو که واقعا نمیشه ازش بد گفت :razz:

اره برا چی بدبخت نشم وقتی تو که برادرمی میای با دختر مثل دسته گلم ازدواج میکنی بعد به یه ماه هم نرسیده طلاقش میدی...
از تو انتظار نداشتم :razz:

دختر تو قد منو نمیدونست!!!
میگفت تو قدت 186 من میگفتم بابا قد من 187 هههههههه :redface::redface:
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام داداش میر حسین

نبینم در مورد شوورم بد بگی هااااااااااااااااااااا

میر حسین هم داره واقعیتو میگه دیگه!!!!:razz:

نه ما یه روحیم در یه جسم نه یه روحیم در 2 جسم نه

اصلا از هموناییم که تو فیلما میگن
:eek::hate:

شیما رو طلاق داد؟

نوچ من ازش خبر دارم

اره میدونم
بهت گفته من فلان جا هستم تو هم گفتی اره دیگه راست میگه نمیدونی الان تو مرز پاکستانه داره فرار میکنه

احتمالا قبلا با احسان هماهنگ بوده:razz::confused:
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
همون پسره ارشیتکته چیه!!! اینجوری که همه رو فراری میدی

خوب تو که اسمتو نگفتی :razz:

شیما رو طلاق داد؟

اره اجی ببین چه بلاها که به سرم نمیارن :cry:

چی میگه؟...میخواد زنش بشم؟.....:cool:

اره...
زنش میشی؟؟؟

دستبافهای مامانت؟؟
مامانت از من پول نگیره دستبافهاشو نمیخواهیم

چی کار کنیم خودت که یادته این فاطمه مرگ موش میخورد رها هم داشت خودشو از طبقه سوم مینداخت تو چاه

بابا یادت نیست احسان مرگ موش خورد ولی نجات پیدا کرد...

چشت دنباله آجی اوریه منه؟

اجی تو میشه پس تو هم دختر منی :surprised::surprised:
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
میر حسین هم داره واقعیتو میگه دیگه!!!!:razz:

:eek::hate:



اره میدونم
بهت گفته من فلان جا هستم تو هم گفتی اره دیگه راست میگه نمیدونی الان تو مرز پاکستانه داره فرار میکنه

احتمالا قبلا با احسان هماهنگ بوده:razz::confused:
نه بابایی من بهش رد یاب وصل کردم می دونم کجاس
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خواهر جان
خوبی؟
تو هم بدبخت شدی؟



سرکار؟ همون اسپم خونه سابق؟ :redface:
اگه دستبافهای مامانم نبود کی خرج مارو میداد؟ :(:cry:

مشخص بود که میشن
من گه اولشم گفتم این پسرا به درد دخترای ما نمیخورن :razz:


مگه تو قدر مامانتو بدونی:cry:
دستبافهای مامانت؟؟
مامانت از من پول نگیره دستبافهاشو نمیخواهیم

چی کار کنیم خودت که یادته این فاطمه مرگ موش میخورد رها هم داشت خودشو از طبقه سوم مینداخت تو چاه


بشکنه این دست که نمک نداره
اون شالگردن آبیه یادت رفته :cry:
مامانی دیدی من به بابا گفتم بیخیال...

دیدی من ادامه ندادم :cool:

آفرین عزیزم

سلام
شوور تو که واقعا نمیشه ازش بد گفت :razz:



دختر تو قد منو نمیدونست!!!
میگفت تو قدت 186 من میگفتم بابا قد من 187 هههههههه :redface::redface:

خوب کاری کردی پسرم . حداقل تو سفید بشی
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب تو که اسمتو نگفتی :razz:



اره اجی ببین چه بلاها که به سرم نمیارن :cry:



اره...
زنش میشی؟؟؟



بابا یادت نیست احسان مرگ موش خورد ولی نجات پیدا کرد...



اجی تو میشه پس تو هم دختر منی :surprised::surprised:
من هنگ کردم
نگو این حرفها رو اینجا
امان از دست تو
کاشکی همون موقع هر دوتونو میکشتم
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب تو که اسمتو نگفتی :razz:



اره اجی ببین چه بلاها که به سرم نمیارن :cry:



اره...
زنش میشی؟؟؟



بابا یادت نیست احسان مرگ موش خورد ولی نجات پیدا کرد...



اجی تو میشه پس تو هم دختر منی :surprised::surprised:


احسان که دیگه هیچی اگه میدونستم مرگ موش بهتری میخریدم که تاثیر بگذاره
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستبافهای مامانت؟؟
مامانت از من پول نگیره دستبافهاشو نمیخواهیم

چی کار کنیم خودت که یادته این فاطمه مرگ موش میخورد رها هم داشت خودشو از طبقه سوم مینداخت تو چاه

آره یادمه، چه روزایی داشتیم!! سه روز طول کشید تا اتش نشانی رها رو از چاه بکشه بیرون، فاطمه هم که به خاطر مرگ موشی که خورد نصف عقلش پرید :redface:
 

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختر تو قد منو نمیدونست!!!
میگفت تو قدت 186 من میگفتم بابا قد من 187 هههههههه :redface::redface:

وااااااااااااااااا :eek::eek:

من طوری دخترمو تربیت کردم که با این مشکلات میتونه کنار بیاد این که 1سانت بود اگه 2سانت هم بود دخترم میسوخت و میساختو زندگی میکرد...
بیخود پشت سر دخترم حرف نزن :razz:

[


از این که تو گفتی که بهتره:w00::w00:

مامان من زن ارشیتکت نمیشم .....اگر بشم کشته میشم:D
اواتارش خیلی تقسه!

حالا یه ذره بیشتر فکر کن...

اره میدونم
بهت گفته من فلان جا هستم تو هم گفتی اره دیگه راست میگه نمیدونی الان تو مرز پاکستانه داره فرار میکنه

احتمالا قبلا با احسان هماهنگ بوده:razz::confused:

احسان من بدون من جایی نمیره :cool:
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
[]


آخه من میخوام زن یکی بشم که مامانش سحر باشه....:D
ببین سحر به فرزندی قبولت میکنه؟

نه من اینو نمیشناسم. برو یکیو پیدا کن که من بشناسمش. اواتارشم مهربون باشه اونوقت من به فرزندی قبولش میکنم میشم مادر شوهرت :)
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
[]


آخه من میخوام زن یکی بشم که مامانش سحر باشه....:D
ببین سحر به فرزندی قبولت میکنه؟
ما کسی رو به فرزندی قبول نمیکنیم!:razz:
بله باید هم هنگ کنی دیگه

وایی
چه روزگاری داشتی رها !

اره بابا موهای منو مامانشو اینها سفید کردند
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
نموخام

حالا چرا برا من قیافه می گیری؟

راست میگم دیگه :razz:

مگه تو قدر مامانتو بدونی:cry:



بشکنه این دست که نمک نداره
اون شالگردن آبیه یادت رفته :cry:


آفرین عزیزم



خوب کاری کردی پسرم . حداقل تو سفید بشی

مامان من میدونم تو خرج مارو دادی
سفید بشم؟ یعنی چی؟
 

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگو این حرفها رو اینجا
امان از دست تو
کاشکی همون موقع هر دوتونو میکشتم

بابا دلت میومد ما رو بکشی؟؟؟

احسان که دیگه هیچی اگه میدونستم مرگ موش بهتری میخریدم که تاثیر بگذاره

بابا احسان گناه داره...

آره یادمه، چه روزایی داشتیم!! سه روز طول کشید تا اتش نشانی رها رو از چاه بکشه بیرون، فاطمه هم که به خاطر مرگ موشی که خورد نصف عقلش پرید :redface:

بچه عقل خودت پریده :w00:

تو که اون موقع هنوز به دنیا نیومده بودی :w00:
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره یادمه، چه روزایی داشتیم!! سه روز طول کشید تا اتش نشانی رها رو از چاه بکشه بیرون، فاطمه هم که به خاطر مرگ موشی که خورد نصف عقلش پرید :redface:

خودت که یادته

خوبه که تو رو دارم و الا نمدیونستم با این دختر ها چی کار باید بکنم
 

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا یه ذره بیشتر فکر کن...

نه دیگه مامان فرکام و کردم...سحرم که به فرزندی قبولش نکرد دیگه اصلا نمیشه
نه من اینو نمیشناسم. برو یکیو پیدا کن که من بشناسمش. اواتارشم مهربون باشه اونوقت من به فرزندی قبولش میکنم میشم مادر شوهرت :)
کی و پیدا کنم اخه سحرررررررررررررر:cry:مثل اینکه قسمت نیست تو مادر شوهره من شی:cry:
ما کسی رو به فرزندی قبول نمیکنیم!:razz:

د
:razz::razz::razz::razz::razz::razz::razz:
من بی شوهر میمونم خب!:cry:
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره یادمه، چه روزایی داشتیم!! سه روز طول کشید تا اتش نشانی رها رو از چاه بکشه بیرون، فاطمه هم که به خاطر مرگ موشی که خورد نصف عقلش پرید :redface:

ای خدا
منو یاد اون روزا ننداز که میخوام خودکشی کنم از دست این دخترام
وااااااااااااااااا :eek::eek:

من طوری دخترمو تربیت کردم که با این مشکلات میتونه کنار بیاد این که 1سانت بود اگه 2سانت هم بود دخترم میسوخت و میساختو زندگی میکرد...
بیخود پشت سر دخترم حرف نزن :razz:



:cool:

چه دختر خوب و سازگاری :surprised:
چطوری اینهمه طاقت و تحمل داشت؟؟؟ :cry:
 

Esi-72

کاربر فعال
رها و بابک !
رمانشو خودم می نویسم .
رها تا آخرین لحظات پشت بابک ایستاد !
 

Similar threads

بالا