k_siroos
مدیر بازنشسته
من از حیونا خوشم می آد ولی استثنان از سگ می ترسم. ینی نمی ترسم...چندشم می شه
آخه سگ به این خوبی ...
مگه سوسکه که چندشت میشه ؟؟؟
من از حیونا خوشم می آد ولی استثنان از سگ می ترسم. ینی نمی ترسم...چندشم می شه
آخه سگ به این خوبی ...
مگه سوسکه که چندشت میشه ؟؟؟
salam bache ha, kho0bin? kasi hast? sharmande keyboarde frsi nadaram
salam bache ha, kho0bin? kasi hast? sharmande keyboarde frsi nadaram
از دوستان کسی PFD و P&ID از واحد های پالایشگاه نداره؟ یا توی تاپیک های دیگه اگر پیدا میشه لطفا نشونی بدید. تشکر
سلام آرتا جان ممنونم که به فکر من بودیaz zohr ta alan che khabar bo0de??? mohamad toonest entekhab vahed kone ??a
سلامک مهندسسلام صبح بخیر
ماشالا نرخ فعالیت بالاس اینجا :دی
خیجالت واسه اینکه تا وقتی یه مرد هست خانوم دست تو جیبش نمی کنهخجالت واسه چی ؟ اینهمه آدم دارن در سال زن می گیرن ، به من که رسید باید خجالت بکشم ؟
ای بدجنس ... اصلا دیگه بخواین هم نیمیام ، اصلا اصــــــــــرار نکن
سلام ، اگه نبخشیم چکار می کنی ؟؟؟
چه کردی ؟؟؟ تونستی واحد های که می خواستی رو بگیری ؟
سلام ناخـدا
اون dial up ات رو بده جاش خروس قندی بخر دختر خوب ...
جالبه ...
آلما جونم سلام خانومیکمال ایمان
دو مرد در کنار درياچه اي مشغول ماهيگيري بودند.
يکي از آنها ماهيگير با تجربه و ماهري بود اما ديگري ماهيگيري نميدانست.
هر بار که مرد با تجربه يک ماهي بزرگ مي گرفت، آنرا در ظرف يخي که در کنار دستش بود مي انداخت تا ماهي ها تازه بمانند ، اما ديگري به محض گرفتن يک ماهي بزرگ آنرا به دريا پرتاب مي کرد.
ماهيگير با تجربه از اينکه مي ديد آن مرد چگونه ماهي را از دست مي دهد بسيار متعجب بود.
لذا پس از مدتي از او پرسيد : چرا ماهي هاي به اين بزرگي را به دريا پرت مي کني ؟
مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است !
گاهي ما نيز همانند همان مرد، شانس هاي بزرگ، شغل هاي بزرگ، روياهاي بزرگ و فرصت هاي بزرگي را که خداوند به ما ارزاني مي دارد را قبول نمي کنيم.
چون ايمانمان کم است .
ما به يک مرد که تنها نيازش تهيه يک تابه بزرگتر بود مي خنديم، اما نمي دانيم که تنها نياز ما نيز، آنست که ايمانمان را افزايش دهيم .
خداوند هيچگاه چيزي را که شايسته آن نباشي به تو نمي دهد.
اين بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار مي دهد استفاده کني.
هيچ چيز براي خدا غير ممکن نيست .
به ياد داشته باش :
به خدايت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است
به مشکلاتت بگو که چقدر خدایت بزرگ است
مسی محمدبچه ها چی فکر میکنین راجع به این تصویر
http://www.www.www.iran-eng.ir/picture.php?albumid=2461&pictureid=12459
نمی دونم چقدر با بچه های اینجا آشنایی دارینبله بله :دی
سلام آرتا جونمسلام بچه ها خوبین؟؟؟
خوشبختممن تازه وارد این انجمن شدم! اسمم حسینه! رشتم مهندسی مکانیکه! تو شرکت بازرسی فنی کار می کنم! :دی
سلام خوش اومدیمن تازه وارد این انجمن شدم! اسمم حسینه! رشتم مهندسی مکانیکه! تو شرکت بازرسی فنی کار می کنم! :دی
سلام عزیزمسلام آرتا جونم
خوفی آجی؟
کوش این کوروش بیاد ببینه ما چقذه با هم خوبیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه ها من تنکس ندارم
خواهش می کنمبسیار خوشوقتم :دی
ممنون بابت معرفی :دی
مسی آرتا جونم. خوفمسلام خوش اومدی
از آشناییت خوشحالیم
البته اینجا بیشتر بچه ها م.شیمی هستن
سلام عزیزم
خوبم تو چطوری؟؟
الان میترسه بیاد میدونه از پس ما بر نمیاد!!!!
به به محمدانشاء يك كودك دبستاني با موضوع ازدواج:
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند. عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من
آره گلممسی آرتا جونم. خوفم
آره می ترسه بیفته تو خرج
امروز خیلیا نیستن
مثل اینکه باید براشون غیبت بزنیما
انشاء يك كودك دبستاني با موضوع ازدواج:
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند. عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من
اینو خوب اومدیآره گلم
بابا واسه این مهندسین تنبل تازه اوله صبحه !!! حضور غیاب رو باید ظهر انجام بدیم
سلام نه بابا دختر خاله کیلو چنده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به به محمد
محمد بد مکشوک میزنیا
چه خبره
نکنه تو هم دختر خاله داری و ما خبر نداریم؟؟؟؟؟؟؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | ||
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |