فاطمه بدو بیااااا
امدم جانم ب قربانت ولی نبودی
دیدید ایتالیا برد![]()
عزیز دل من خوبی؟؟؟سلاااام ستاره جونی
بووس
امروز وختی رفته بودم بچه ی داداشمو از مهد کودک بیارم یه پسر با شلوار صورتی و تی شرت سرخابی به علاوه کلی دستبند و گردنبند و گوشواره گفت:
خانوم بچتون بابا بخاد ماهستیما!!
منم گفتم:شوما فوق ِ فوقش بتونی خاله شی !
لذا ناز بشی تو جوووووون برو تو سایه !![]()
سلام داداش حامد.............کور خوندی داداش...اسپانیا با بیس بارسلونا مرگ نداره...
مثل همیشه قهرمان
خدا بیامرزدشپاسخ دکتر حسابی
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
ممنون منم خوبم................سیلام . خوبم . خوبید ؟
پاسخ دکتر حسابی
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم .
می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
داداش مهردادذ یه چیزو هم در نظر بگیر...........دم دکتر حسابی گرم............![]()
مخلصم داداشی..............سلام داش محسن نوکرم.........خوبم دادا تو چطوری؟
داداش مهردادذ یه چیزو هم در نظر بگیر...........
اگر اساتید ماهم اینجوری بودن 15 ترمه لیسانس میگرفتیم![]()
مخلصم داداشی..............
خوبم.............
چه خبرا؟
چیکارا میکنی؟
تنها عیبش اینه که دست زیادهسلامتی
هیچی دادا ول میگردیم بیکار نباشیم
اینم خودش یه کاریه دیگه
از بیکاری که بهتره![]()
تنها عیبش اینه که دست زیاده![]()
اگر خانم ها به سربازی بروند!
[SIZE=2.5]صبحگاه:
فرمـانده: پس این سـربازه *ها کجـان؟
معاون: قربـان همـه تا صبـح بیدار بودن داشتن غیـبت می کـردند !
ساعت ۱۰ صبح همه بیدار می شوند …
- سلام سارا جان
- سلام نازنین، صبحت بخیر
- عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
- سلام نرگس
- سلام معصومه جان
- ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی …
صبحانه:
- وا… آقای فرمانده، عسل ندارید؟
- چرا کره بو میده؟
- بچه*ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
- آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
- وا نه، لباسامون خاکی میشه …
- آره، تازه پاره هم میشه …
- وای وای خاک میره تو دهنمون …
- من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا …
ناهار
- این چیه؟ شوره
- تازه، ادویه هم کم داره
- فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
- من که نمی*خورم، دل درد میگیرم
- من هم همینطور چون جوش میزنم
- فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
- بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
- برو خودت غذا درست کن
- والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی*کنم، حالا واسه تو …
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد
بعد از ناهار
فرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه*ها گم میشود…
- هوووو…. بی شعور
- مگه خودت خواهر مادر نداری…
- بی آبرو گمشو بیرون…
- وای نامحرم…
- کثافت حمال…
کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!
بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
- یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
- جوجه بدون برنج
- رژیمی عزیزم؟
- آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!
فرمانده میره تو آسایشگاه
- وا…عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
- راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
- فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
- همه غرغر کنان رفتند جز ۲ نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
- واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
- آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
- ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!
و این داستان ادامه دارد …[/SIZE]
لغت نامه ی رانندگی در ایـــران:
بوق: مسیرت کجاست؟
بووق: شما آژانس خواسته بودید؟
بوووق: سلام حاجی,فدات!
بوق بوق: حله آقا حله!
بووق بووق: درپارکینگو بده بالا پدر سوخته
بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد!
بووووووق: دیدی از جا پرید؟ هرهرهر
بووووووووووووووووووق: برو کنار عوضی
بــوق: خانومی کجا؟؟؟؟برسونمت فدات شم!
بووووق بووووق: وایسا الاغ,الان نوبت منه
![]()
سلام...........................سلام به همه مهندس شیمیای گوگولی چطورین؟![]()
سلام...........................
خوبم................
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
فهرست طرح های توجیهی و مطالعات امکان سنجی موجود در باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | 7 | |
![]() |
تکمیل ویکی باشگاه مهندسان ایران | مهندسی شیمی | مهندسی شیمی | 1 |