گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهـــــآ خـُــــــدآست که مي دآنــَـد،
بهتـــــرین در زندگــــــي تـــــو چگونـــه معنـــــي مي شــَـود...

به او اعتمـــــاد کـُـن...
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
شكوه پنجره بسته ، ستاره مي چكد از
دريچه اي كه پر از ازدحام فردا نيست
شروع شرقي يك عشق تازه مي ترسم
بيان كنم ، بنويسم ؛ اگر چه پروا نيست
پر از خيال توام گر چه بي توام آري
جزيره اي شده ام كه ميان دريا نيست

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره می سرایمت تو را كه شاعرانه ای
بها نه می كند دلم تو را كه بی بهانه ای
همیشه چشم های تو دلیل شعرهای من
میان این همه غزل فقط تو عاشقانه ای
خدا تو را نیافرید مگر برای قلب من
كه از تبار صبحی و زلال صادقانه ای
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهربان آمدی ـ ای عشق! به مهمانی من
پر شد از بوی خوشت خلوت روحانی من
خوش برآورده سر از باغِ تماشای وجود
سرو ناز تو به سر فصل زمستانی من
هیچ كس غیرِ تو ـ ای خرمی دیده! ـ نخواند
حرف ناخواندهی دل از خط پیشانی من
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ميان آن همه الف و ب مشق دبستان...


آنچه در زندگی واقعیت داشت

خط فاصله بود...

 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکــ ، دو ، ســـه ، چـهار و ... را شمــردم تــک تــک
آهسـتـه بــه دنبــال تــو رفتـم بـا شـــكــ
وقتــی بـزرگتــر شــدم فهمیــدم
تمرین جداییســـت بـــازی ِقایم موشکــــ ...!!!
 

مهندس2010

عضو جدید
تنهایی را دوست دارم...چون بی وفا نیست...
تنهایی را دوست دارم..چون عشق دروغین در آن نیست...
در کلبه ی تنهایی ام خواهم گریست...و انتظارت را می کشم...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
درونم غوغاست... ساده میشکنم... حتی با یک تلنگر کوچک...
اینگونه نبودم.........
شدم.....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قهر میکنم






تا دستم را محکم تر بگیری و بلند تر بگویی






بمان......







نه اینکه شانه بالا بیندازی و بگویی: هر طور راحتی!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریک

دلم تنگ است

بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهای ها

دلم تنگ است

بیا بنگر!!

چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده و این تالاب مالامال

دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی!

شب افتاده است .... و من

و من تنها و تاریکم !!!!

و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند

پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من

بیا ای یاد مهتابی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند
......
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد



 

samiyaran

عضو جدید
از کِی اینقدر کوچک شده ای...چهار دیواری من؟!

دیگر هیچ جا نمی توانم یقه خود را بگیرم در پنهان ..تا مترسک ها و کلاغ ها نبینند....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی حس میکنم روی دست خدا مانده ام!

خسته اش کرده ام...

خودش هم نمیداند با من چه کند!!!...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غـــــــَـــم که نوشتـن نـَدارد نفـوذ مـی کنـد ..

در استخـوان هایـت ..

جاسـوس می شـود در قلبـَت ...

آرام آرام از چشــم هایـَت می ریـزد بیـرون ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی تو!

گم می شوم بی تو


در جنگل سکوت و تنهایی


آنگاه که از صدای هوهوی باد می هراسم


و در آن تاریکی مبهم

بی تو


فانوسم می شکند!


فقط چند لحظه


نبودنت را جبران کن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها نبودن نیست که میشود حسرت گاهی بودن میشود حسرت وقتی نگران میشوی با بودنت غمگینش کنی تنها میشوی وقتی از ترس ناراحت کردنش نبودنت حتی در دنیا را ترجیح میدهی اما افسوس که هیچ کس برایش مهم نیست تنها بودن تلخ نیست حس حسرت که بودن و نبودن تلخ هست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگـی من تمام نمی شود

همین کـه فکر کنم

من و تو

دو نفریم ..

دلـــتنگ‌ تـــر مـی شوم برای تــــــــــو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزهای بارانی را خیلی دوست دارم....

معلوم نمیشود منتظر تاکسی هستی یا آواره خیابان ها.....

بخار هوا ماله سرماست یا دود سیگار.....

روی گونه ات اشک هست یا دانه های باران...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میگویند تنهایی را انتخاب کن اما کسی نمیگوید حاضری تنهایت را با من شریک شوی قول میدهم دلت را نشکنم و اشکت را در نیاورم فقط در روزهای تنهای تو و خود کنار هم باشم تا بتوانیم به سادگی غم تنهایی را فراموش کنیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز هم مینویسم

لحظه هایی که تنها از آن من هستند

چقدر دوستشان دارم

میتوانم هرچه میخواهم بنویسم

بدون احساس اجبار به رعایت و یا پنهان کردن حسی داشته باشم

میتوانم

اینک

در میان عبور نازک ثانیه ها

ذوق زده و پرهیجان

از لمس زیباترین لحظه هایی بنویسم که تنها مالک آنها

من هستم و روزگار

لبخندی نامحسوس نمیتوانم انکار کنم

چقدر شگرف است وقتی

میتوانم با ارداه و بدون هراس از چشمانی که میخواهند با خواندن آنچه مینویسم

تعابیری کنند که خود میخواهند بدون

انکه زحمت حتی یک پرسش را داشته باشند

گاهی انسانها فقط به اندیشه و تعبیر خود اعتقاد دارند نه حتی لختی تفکر درباره اینکه

شاید احتمالات دیگری نیز باشد

دستانم هنوز میتوانند از دل بنویسند

هنوز امیدم به روشنایی فردا توان قلم من است

و چونان همیشه

جوهرش

عشق
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سکوت نکن اما بدان عشق تنها مخلوقش خداست پس دلم میخواهد عاشق باشم ان هم عاشق کسی که تمام مدت دوستم دارد و میدانم دوستش دارم ان هم خدا و بعد بنده خدا که نمیدانم بنده خدا دوستم دارد یا نه این خیلی سخته همش فکر کنی تنها هستی در حالی که خدا کنارت اما گاهی دلت یه کسی غیر خدا میخواد تا بتونی باهاش از احساسش حرف بزنی
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میدانی!

هنوز اینجا هوای تازه نیست

جهنمی برپاست

این تعفن برخاسته از نام زندگی هنوز بوی مرگ میدهد

هنوز غم می بارد در لحظه لحظه لحظه های تنهایی ام

و من ساده باز برای نمیدانم چندمین بار

هنوز در اندیشه توام

 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگه به من زنگ نزن
حالا شناختمت
من نمیتونم دیگه با تو باشم
ازت بدم میاد
بی لیاقت,,,
.
.
.
.

اینارو از هر دختری شنیدی ,بدون بدبخت شدی چون حالاحالاها بیخیالت نمیشه
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=5]دستهایش را محکم بگیر..
بغلش کن..
وببوسش
روی پایش بشین..
و دستهایت را دوره گردنش حلقه بزن ...

نمی دانی تمام بودن هایت با او
رویای من است !!


[/h]
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم قلمرو جغرافیای ویرانی ست
هوای ناحیهی ما همیشه بارانی ست

دلم میان دو دریای سرخ مانده سیاه
همیشه برزخ دل تنگهی پریشانی ست

مهار عقدهی آتشفشان خاموشم
گدازههای دلم دردهای پنهانی ست

صفات بغض مرا فرصت بروز دهید
درون سینه ی من انفجار زندانی ست

تو فیض یک اقیانوس آب آرامی
سخاوتی، که دلم خواهی بیابانی ست
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم‌ها تنها که نـباشند ، می‌روند ، تنها که مـی‌شوند ، برمی‌گردند . . .
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی چیزها را " باید " بنویسم

نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "

برای اینکه " خفه نشم "

همین !!
 
آخرین ویرایش:

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باید بدجنس باشی ! تا عاشقت باشن !
باید خیانت کنی ! تا دیوونه ات باشن !
باید دروغ بگی ! تا همیشه تو فکرت باشن !
باید هی رنگ عوض کنی ! تا دوسِت داشته باشن !
اگه ساده ای ! اگه باوفایی ! اگه یک رنگی ! همیشه تنهایی . . .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا