دردم این نیست که عشقم دو درم کرد... دردم اینه اون لحظه که دستش تو دستای دیگری بود بهش اس دادم کجایی؟ گفت تو قلبت عزیزم!!
نمیدونم خدافظی چه رنگیه ..
تو تاحالا تجربه کردی ؟
راستش از این صفحه مانیتور خسته شدم ..از اینکه حرفامو بنویسم خسته شدم..دلم واسه هم زبون تنگهکه زل بزنه تو چشامو باهام حرف بزنهکه اشک هامو بببنه . خنده هامو لمس کنه .فکرمیکنم اینجا خودمم دارم آهنی میشمقلبم . . .نگاهم . . .همه آهنی شده انگار
.......
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم) | ادبیات | 122 | |
![]() |
کوچه های تنهایی | ادبیات | 6180 | |
![]() |
((**++ تشکر از تنهایی کاربری که شایسته تشکر است ++**)) | ادبیات | 52 |