گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اينجا در دنياي من گرگها هم افسردگي مفرط گرفته اند
ديگر گوسفند نمي درند
به ني چوپان دل مي سپارند و گريه مي کنند !
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاش فقط بودی ...

وقتی بغض میکردم ...

بغلم میکردی و میگفتی ..

ببینم چشاتو ...

منو نیگا کن ...

اگه گریه کنی قهر میکنم میرمااااااااااااا ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی تو بود

زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود

زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار تو بود

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود

زیباترین هدیه عمرم محبت تو بود

زیباترین تنهاییم گریه برای توبود

زیباترین اعترافم عشق تو بود


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنروز ..

تازه فهمیدم ..

در چه بلندایی آشیانه داشتم...

وقتی از چشمهایت افتادم...

هنوز دست و پای دلم درد می کند ..

چقدر شکستن سخت است ...

وقتی تو داری نگاه می کنی




 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
روزگار بهترين معلم است...درس هايي به تو ميدهد كه تا شاگرد ان هستي از يادت نميروند..درس جديدم راخوب اموختم...ياد گرفتم كه چهره ام از غم مبرا باشد و دلم از شادي.ياد گرفته ام كه گوش ادم ها را از خنده هايم پر كنم...حتي وقتي كه هزاران دليل براي گريه دارم...تركش روزگار درد زيادي دارد.. و من نيز درد ميكشم و درس هايش را ياد ميگيرم.بگذار..كمي چشم هايم را ببندم...بوي باران را مهمان بغض گلويم كنم...بگذار براي يكبار هم كه شده..نگذارمبغض ام..تبديل به فرياد شود..بگذار...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باور کن که نیازی نیست

به یاد کسی که نیست ......

اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد ...........

فراموش می کنم!

خدا حافظ


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید :





مـــواظـــب خـــودت بـــاش !!!







اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید :







خـــودم هــمــیــشـــه مـــواظـبــتــم !!!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زخم ها" خوب می شوند!






امـــــا










"خـــوب شـــدن"




با










"مثل روز اول شدن"




خیلی فرق داره ..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیلی وقتها دلم میخواست
کسی بود که دل تنگ باشد
کسی بود که وقتی بهش دیر زنگ میزدم میپرسید کجایی دلم واست یه ذره شده
اما خیلی وقت هست که جز خودم کسی نه به من میگوید دل تنگتم و نه کسی میگوید دوستت دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جایی در شبِ دلم هستم با ستارگانی که حرفهایِ ساکتِ مرا به آسمان خواهند گفت .



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز روز دیگریست...

یه روز از همان روزهای بی تو...

در به در این کوچه و آن کوچه...

می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!

ولی در کوچه هایی که پی تو می گردم همه بن بست است...

دلم آشوب و ضربان قلبم ناآرام!

بگو کدامین کوچه انتهایش دیدار توست؟
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایم ... تنهاییم تقصیر خودم است ... تقصیر غرور ... وی میشکنم غرورم را ... جدا میکنم خودم را از این غرور .... و پیدا میکنم کسی را که دلش روزی اسیرم بود ....
 

ghazal.

کاربر فعال
نمره ي سهراب نوزده بود!

سالها رو در روي رؤيا و رايانه زمزمه كردم
و كسي صداي مرا نشنيد!
تنها چند سايه ي سر براه،
همسايه ي صداي من بودند!
گفتم: دوستي و دشمني را با يك دال ننويسيد!
گفتم: كتاب ِ تربيت ِ شگ و تربيت ِ كودك را
در يك قفسه نگذاريد!
گفتم: دهاتي حرف ِ بدي نيست!
گفتم : تمام اين سالها
صادق و سهراب برادر بودند
مي شود صداي پاي آب را،
اتز پس ِ پرچين ِ نيلوفر پوش بوف كور شنيد!
هرگز حرفهاي قشنگ نگفتم!
نگفتم: چرا در قفس همسايه ها كركس نيست!
كبوتر و كركس را در آسمان مي خواستم!
گفتم: قفسها را بشكنيد
و با نرده هاي نازكش قاب ِ عكس بسازيد!
و جواب ِ اين همه حرف،
سنگ و ريسه و دشنام بود!
ولي، اين خط! اين نشان!
يك روز دري به تخته مي خورد!
باد قاصدكي مي آورد،
كه عطر ِ آفتاب و آرزوهاي مرا مي دهد!
اين خط ! اين نشان!
يك روز همه دهاتي مي شويم،
سقفهاي سيمان و سنگ را رها مي كنيم
و كنار ِ سادگي چادر مي زنيم!
اين خط ّ اين نشانّ
يك روز دبستان بي تركه و ستاره بي هراس مي شودّ
كبوترها و كركس ها،
در لوله هاي خاليِ توپ تخم مي گذارند
و جهان از صداي ترقه خالي مي شود!
يك روز خورشيد پايين مي آيد،
گونه زمين را مي بوسد
و آسمان ِ آرزوهاي من،
آبي مي شود!
باور نمي كني؟
اين خط!
اين نشان! ?



يغما گلرويی
 

ghazal.

کاربر فعال
[h=2]من اگر برخیزم...![/h]
آه مگذار
دستان من آن
اعتمادي كه به دستان تو دارد
به فراموشيها بسپارد.

آه مگذار
كه مرغان سپيد دستت،
دست پر مهر مرا سرد و تهي بگذارد
من چه ميگويم ، آه ..
با تو اكنون چه فراموشيها ،
با من اكنون چه نشستنها ، خاموشيهاست
تو مپندار
كه خاموشي من
هست برهان فراموشي من
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزي
همه برميخيزند...

حمید مصدق

 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزهايي كه بي تو مي گذرد

گرچه با ياد توست ثانيه هاش

آرزو باز مي كشد فرياد

در كنار تو مي گذشت اي كاش!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی یه جایی در سکوت
با یه گچ روی دیوار اسم اونی که تو دلت هست بنویسی
وقتی به خودت میای میبینی چیزی از گچ نمونده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مردی و نامردی، جنسیت سرش نمی شود , معرفت که نداشته باشی ، نامردی !!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مشكل فكرهاي بسته اين است....

كه دهانشان پيوسته باز است....!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بودم! دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری , رفتــــــــــم !!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو هرگز نفهمیدی کنار دیگران ظاهرا شادم اما کنار تو تظاهر نمیکنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیشتر از همه شبیه کرم خاکی میمانیم که نه دست دارد و نه پا
و در دنیای اجبار پیچ و تاب میخورد بی هوا،بی اراده سهمش از دنیا جز خاک نبوده و نیست.


براستی آدمی هم این چنین نیست؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد مرا شمعـــــــــی می فهمد …

که برای دیدن یـــــــک چیز دیگــــر ...


آتشـــــــــش زدنــــد …


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دم غروب که میشه دلم هوات میکنه
دوست دارم فقط با تو برم کنار ساحل و غروب افتاب تماشا کنیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عـــ ــ ــکس تـــــــو را

به سقفــــــ آسمــ ــ ــان سنجــــاق میکنمـــ ـــ ــ ..

حال که ایــــن روزهـــا

از فرط دلتنـ ــ ـگی

چشمانـــم مدام رو به آسمــ ــ ــ ـان استـــــ ـ ـ ـ ..

بگذار تــــــو در قابـــــــ چشمانــــم باشیــــ ـ ـ ـ ـ ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چند دقیـــــقه دیگر وقـــــت داری..

تا به مـــــن نگاه کنی..

به مـــ ــن، به چشـــ ـــمانم،

و به قلبـــ ـــی که برای تـــــو می تپد..

این شــــب و این بـــاران و تــــو..

چند دقیـــــقه دیگر وقـــــــت داری..

تا به مـــــــن نگاه کنی..

پیش از آن که کامـــــلا ً تمـــــام شوم .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من تمام دقایق وقت دارم
تا به تو نگاه کنم
هر لحظه به امید بودن با تو
میایم و مینویسم
هر چند دقیقه که بخواهی کنارت میمانم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




ببـــیــــــن

این اسمش دلــــــه !

اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی

اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه …

میشد مغــــــــز !

دلـــــه ..

نمی فهمــــــه … !

خواستم اطلاع بدم.. . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سکانس ِ آخر وجود من
بد جور بوی زندگی می دهد
.
.
.
می خواهم بخوابم
صعود نزدیک است
حصاری نیست
دیواری نیست
.
.
.
می خواهم بخوابم
.
.
.
اگرچه
.
.
.
ماه با چراغ های خاموش کاری ندارد ...


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانم اسمش دل هست
میدانم
چه میگویی میدانم برایش این فاصله بی معناست و من نمیدانم چگونه میشود به خودم بگویم از من دور هستی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا