کلوپ آبیدلان.

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ازکلاس بیرون شدی ؟

من خیلی موزی بودم هم درس خون بدم هم شیطنت داشتم و هم آروم بودم تو مواقع خاص!

تا پیش دانشگاهی هیچ اتفاقی برام نیفتاده بود حتی دعواهم نشنیدم ...
اما پیش دانشگاهی بودم سر زیست من همیشه انرژیم تموم میشد و با بچه ها شوخی میکردیمو میخندیدم !!!!بعد ما مدرسمون هیچکس حق نداش بچهه هارو بیرون کنه !!!

حالا من ی چی گفتم بچه ها ترکیدن ازخنده
معلم کصافط منو یکی دیگه رو خیلی شیک زنگ بعدی راه نداد!!!!
بی شعور مشاوره مون جیغ میزد سرمون شما چرا اینکارو میکینیدوو میگف منتظر بودم ی روز ازکلاس بیرون بشید و.... الان زنگ میزنم باباتون بیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ینی حاضربودم بگه مامانم بیاد ک بابام نیاد آبرومون بره...
دوستم عر میزد انقد گریه کرد اما من خیلی قَد وایسادم نگاش کردم این کینه ی منو برداشت

تسنیم خاطره ی بیرون شدن سر کلاس جراحی رو بگم؟؟!!!!!!!!!
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
آهان حیف شداااااا.........یهو می زد همکلاس می شدید.........خخخخخخخ
من هر دفه جا میزاشتم چون خونمون نزدیک مدرسه بود زنگ میزدم خونه مامانم برام میاورد.......خخخخخخخخ
ای خدا من چقدر مامانم رو اذیت کردماااااا..............

من اگه جا میذاشتم 100% مامانم برام نمیاورد تا تنبیه شمو ازین ب بعد یادم نره!!!:دی
ک خداروشکر ازترس اینک مامانم هیچوقت اینکارو نمیکنه ...هیچوقت جا نذاشتم وسیله هامو ...
 

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز


بچه ها تا حالا کسی از کلاس بیرون شده بود تودوران مدرسه؟؟؟؟؟؟؟
آره من چند بار شدم........یه بار تو راهنمایی یه پسره بود رو اعصاب من بود بهش میگفتم خانوم فرامرزی.........عین پیر زنا بود........
هی من کرم ریختم.......اخر پسره به استاد گفت این اذیت می کنه استاد گفت چیکارش داری........من گفتم این خانوم فرامرزی رو اعصاب منه.......معلم من و انداخت بیرون مشاورمون اومد گفت معذرت خواهی کن من نکردم تا آخر روز پشت در کلاس موندم......
تو دانشگاه هم سرکلاس فارسی استاد داشت خالی میبست..........
بازکرمم گل کرد مثل علی صادقی گفتم تو رو خداااااااا راس میگی.........همه زدن زیر خنده اونجا هم افتادم بیرون.......خخخخخخخخخخخ
رفتم رو مود خنده دیگه نمیتونم ج بدم!!!!
دارم میمیرم از خنده!!!
برو بعدا بیا!

بگو جوابی ندارم بدم........کم آوردی دیگه؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخ
1000-0 به نع من بگو کم آوردی دیگه.........سعی میکنم به روت نیارم.........خخخخخخخخخ
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
سلامی آبی دوباره به همگی .. مهندس جهان پهلوون .. این شکلی هم شدی گاهی اوقاتی زمانی ..
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
البته پسرا اکثر مواقع این طورین ...
 

h@med_1

عضو جدید
کاربر ممتاز
ن گریه براچی!!!!:دی

خدایی منو تاحالا هیچکس دعوامم نکرده بود ...


بچه ها تا حالا کسی از کلاس بیرون شده بود تودوران مدرسه؟؟؟؟؟؟؟

یادش بخیر ی گروه داشتیم تو مدرسه با هم بیرونمون میکردن از کلاس ما هم میرفتیم با بچه هایی که زنگ ورزششون بود بازی می کردیم........

دوران دانشجویی هم سر آزشیمی عمومی بودیم استاده گفت یا شما برو بیرون یا که من میرم
منم ب خاطر اینکه بقیه بچه ها از درس و علم نمونن خودم داوطلبانه رفتم بیرون....
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سر جراحی؟؟؟؟؟کدوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised: ی اشاره ی کوچیک بکن
جراحی 1 و میگم!! استاد پدرام!!!!!!:D

بگو جوابی ندارم بدم........کم آوردی دیگه؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخ
1000-0 به نع من بگو کم آوردی دیگه.........سعی میکنم به روت نیارم.........خخخخخخخخخ

واقعا انقد خندم گرفته بزور تایپ میکنم!! اصن تو مود کل کل نیستم.... میگم که بعدا بیا....
 

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلامی آبی دوباره به همگی .. مهندس جهان پهلوون .. این شکلی هم شدی گاهی اوقاتی زمانی ..
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
البته پسرا اکثر مواقع این طورین ...
کلا زیاد کتک خوردم از معلمااااا.............فقط یه بار اون شکلی شدم.........اونم به خاطر استقلال پرسپولیس بزن بزن کردیم با بچه ها..........
من افتادم رو دور خاطره گفتن.........
اینم بگم و برم.....خخخخخخخخخخ
یه برا لب ایوون تو مدرسه وایساد بودم..........تو دبیرستان.............یهو یکی از پشت هولم داد ولی آروم فکرکردم بچه ها برگشتم با مشت بزنم تو صورت طرف.........یهو دیدم ناظم مدرسه بود.........مشتم رو تو فاصله 10 سانتی صورتش نگه داشتم..........خدا رحم کرد...........خخخخخخخخ
آخ آخ آخ..............چی بودیم و چی شدیم.........خخخخخخخخخ
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آهان اون ک تو بیرون شدی !!!فک کردم من بیرون شدم یادم نمیومد..
بگو
:دی

خو بذارید منم ی خاطره توپ بگم براتون...
سر کلاس جراحی 1( میشه ترم 2 - درس تخصصی) کلاس خیلی شلوغ بود یهو یکی از دوستام ی چی گفت منم زدم زیر خنده.. اصن ی وضی.. استاد ی کم چپ چپ نگاه کرد بعد ی تذکر داد. منم هیچی نگفتم .. روشو کرد اونور دوباره دوستم ی چیزی گفت و من دیگه نتونستم خودمو نگه دارم.... استاده گفت دوتایی پاشید برید بیرون...
ما هم پاشدم که بریم.. (اصن اهل معذرت خواهی و این حرفا نیستم).. استادم که انتظار معذرت خواهی داشت گفت: اصن اسمتونو بگید میخوام بدم اموزش.. منم گفتم که چرا؟؟! گفت میخوام بگم درستون حذف کنن.. اصن دیگه نمیخواد بیاید سر کلاس من... منم برگشتم تو رو ی استاد گفتم: ما فقط همین ی جلسه رو میریم بیرون!!( کل کلاس منفجر شد.......ینی تو بدترین شرایط که همه میفتن به التماس کردن من داشتم برا استاد تعیین تکلیف میکردم.... استادم دیگه چیزی نگفت و ما هم اومدیم بیرون...)
نکته قابل توجه این بود که 2 دیقه بعد دیدم تسنیم داره بهم زنگ میزنه برداشتم میگم تو مگه سر کلاس نیستی؟!!؟؟! میگه نه !! شماها رو بیرون کرد منم اومدم بیرون!!!
:surprised:
دوست دارم در حد لالیگا:cool:
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
کلا زیاد کتک خوردم از معلمااااا.............فقط یه بار اون شکلی شدم.........اونم به خاطر استقلال پرسپولیس بزن بزن کردیم با بچه ها..........
من افتادم رو دور خاطره گفتن.........
اینم بگم و برم.....خخخخخخخخخخ
یه برا لب ایوون تو مدرسه وایساد بودم..........تو دبیرستان.............یهو یکی از پشت هولم داد ولی آروم فکرکردم بچه ها برگشتم با مشت بزنم تو صورت طرف.........یهو دیدم ناظم مدرسه بود.........مشتم رو تو فاصله 10 سانتی صورتش نگه داشتم..........خدا رحم کرد...........خخخخخخخخ
آخ آخ آخ..............چی بودیم و چی شدیم.........خخخخخخخخخ

وای وای .
. چقده خاطراتتون البه ... معلومه از اونایی بودین که از دیوار راس بالا می رفتید
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
کلا زیاد کتک خوردم از معلمااااا.............فقط یه بار اون شکلی شدم.........اونم به خاطر استقلال پرسپولیس بزن بزن کردیم با بچه ها..........
من افتادم رو دور خاطره گفتن.........
اینم بگم و برم.....خخخخخخخخخخ
یه برا لب ایوون تو مدرسه وایساد بودم..........تو دبیرستان.............یهو یکی از پشت هولم داد ولی آروم فکرکردم بچه ها برگشتم با مشت بزنم تو صورت طرف.........یهو دیدم ناظم مدرسه بود.........مشتم رو تو فاصله 10 سانتی صورتش نگه داشتم..........خدا رحم کرد...........خخخخخخخخ
آخ آخ آخ..............چی بودیم و چی شدیم.........خخخخخخخخخ

اوه اوه این خییییلی بد بوده:دی
من اگه جای شما بودم وقتی قیافه ی وحشتناکه ناظمو میدیدم سینه خیز تا خونه فرار میکردم
:دی
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
خو بذارید منم ی خاطره توپ بگم براتون...
سر کلاس جراحی 1( میشه ترم 2 - درس تخصصی) کلاس خیلی شلوغ بود یهو یکی از دوستام ی چی گفت منم زدم زیر خنده.. اصن ی وضی.. استاد ی کم چپ چپ نگاه کرد بعد ی تذکر داد. منم هیچی نگفتم .. روشو کرد اونور دوباره دوستم ی چیزی گفت و من دیگه نتونستم خودمو نگه دارم.... استاده گفت دوتایی پاشید برید بیرون...
ما هم پاشدم که بریم.. (اصن اهل معذرت خواهی و این حرفا نیستم).. استادم که انتظار معذرت خواهی داشت گفت: اصن اسمتونو بگید میخوام بدم اموزش.. منم گفتم که چرا؟؟! گفت میخوام بگم درستون حذف کنن.. اصن دیگه نمیخواد بیاید سر کلاس من... منم برگشتم تو رو ی استاد گفتم: ما فقط همین ی جلسه رو میریم بیرون!!( کل کلاس منفجر شد....... استادم دیگه چیزی نگفت و ما هم اومدیم بیرون...)
نکته قابل توجه این بود که 2 دیقه بعد دیدم تسنیم داره بهم زنگ میزنه برداشتم میگم تو مگه سر کلاس نیستی؟!!؟؟! مگه نه !! شماها رو بیرون کرد منم اومدم بیرون!!!
:surprised:
دوست دارم در حد لالیگا:cool:

دخترم شما رشتتون چی هست ؟؟؟
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اصن غریبه که خودش این اتیشو به پا کرد کجاست؟؟؟!!!

بیا 2 تا خاطره تعریف کن..........
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز
خو بذارید منم ی خاطره توپ بگم براتون...
سر کلاس جراحی 1( میشه ترم 2 - درس تخصصی) کلاس خیلی شلوغ بود یهو یکی از دوستام ی چی گفت منم زدم زیر خنده.. اصن ی وضی.. استاد ی کم چپ چپ نگاه کرد بعد ی تذکر داد. منم هیچی نگفتم .. روشو کرد اونور دوباره دوستم ی چیزی گفت و من دیگه نتونستم خودمو نگه دارم.... استاده گفت دوتایی پاشید برید بیرون...
ما هم پاشدم که بریم.. (اصن اهل معذرت خواهی و این حرفا نیستم).. استادم که انتظار معذرت خواهی داشت گفت: اصن اسمتونو بگید میخوام بدم اموزش.. منم گفتم که چرا؟؟! گفت میخوام بگم درستون حذف کنن.. اصن دیگه نمیخواد بیاید سر کلاس من... منم برگشتم تو رو ی استاد گفتم: ما فقط همین ی جلسه رو میریم بیرون!!( کل کلاس منفجر شد....... استادم دیگه چیزی نگفت و ما هم اومدیم بیرون...)
نکته قابل توجه این بود که 2 دیقه بعد دیدم تسنیم داره بهم زنگ میزنه برداشتم میگم تو مگه سر کلاس نیستی؟!!؟؟! مگه نه !! شماها رو بیرون کرد منم اومدم بیرون!!!
:surprised:
دوست دارم در حد لالیگا:cool:



آخه اینا کنار من نشسته بودن منم دیدم حوصلم داره سر میره گفتم بذا ی آهنگ بذارم گوش کنم انرژی بگیرمو بقیه درسو گوش بدم !
تا هندزفیریو گذاشتم توگوشم حس کردم استاد داره جیغ میزنه و دونفر ک بغل من باشن خیلی شیک باقیافه های جدی پاشدن!!!من نفهمیدم چی شد هندزفیریو دراوردم دیدم به به اوشن خانوم بیرون شده!!!!

بعداز کلاس هیچی دیگه دست جفتشونو گرفتم بردم پیش استاد(چون استاد میخواس بندازدشون و از جلسه بعد راشون نده) نمیشد ک!!!
ازکلاس رفتم بیرون دیدم نشستن دارن میخندن گفتم گمشید بریم پیشِ استاد تا کار دستتون نداده!خندشون خشک شد:|

آخه این اوشن ترم 1هم همینکارو کرد استاد آخرترم انداختش!

هیچی دیگه رفتیم پیش استادو استاد گف من میدونم شماها بچه های درس خونو فعالی هستین ....(تا اینو گفت دیگه ما حرف میتونستیم بزنیم از خنده!)(ی دفه استاد چپ چپ نگگاه کرد و گف باشه بخشیدمشون :دی
)(فک کنم تو دلش گفت با این ا نمیشه درافتاد دیونن:دی)
 

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای وای .
. چقده خاطراتتون البه ... معلومه از اونایی بودین که از دیوار راس بالا می رفتید
خخخخخ مرسی لطف داری نه به خدا من اصلا شیطون نبودم..........فقط دعوایی بودم..........همش به خاطر دعوا پیش مدیر ناظم بودم.........همیشه خدا هم مبصر یا نماینده دانش آموزی بودم..........خخخخخخخ
اوه اوه این خییییلی بد بوده:دی
من اگه جای شما بودم وقتی قیافه ی وحشتناکه ناظمو میدیدم سینه خیز تا خونه فرار میکردم
:دی
آره خداییش اگه خورده بود.......بد بخت بودم.........
ولی ناظم باهام رفیق بود بهش توضیح دادم فکر کردم فلانی بود گفت عب ندارم خودم فهمیدم متوجه نشدی.......جالبه بهم گفت فقط تو صورت نزن به دست و پاشون بزن...............:biggrin:
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
خو بذارید منم ی خاطره توپ بگم براتون...
سر کلاس جراحی 1( میشه ترم 2 - درس تخصصی) کلاس خیلی شلوغ بود یهو یکی از دوستام ی چی گفت منم زدم زیر خنده.. اصن ی وضی.. استاد ی کم چپ چپ نگاه کرد بعد ی تذکر داد. منم هیچی نگفتم .. روشو کرد اونور دوباره دوستم ی چیزی گفت و من دیگه نتونستم خودمو نگه دارم.... استاده گفت دوتایی پاشید برید بیرون...
ما هم پاشدم که بریم.. (اصن اهل معذرت خواهی و این حرفا نیستم).. استادم که انتظار معذرت خواهی داشت گفت: اصن اسمتونو بگید میخوام بدم اموزش.. منم گفتم که چرا؟؟! گفت میخوام بگم درستون حذف کنن.. اصن دیگه نمیخواد بیاید سر کلاس من... منم برگشتم تو رو ی استاد گفتم: ما فقط همین ی جلسه رو میریم بیرون!!( کل کلاس منفجر شد.......ینی تو بدترین شرایط که همه میفتن به التماس کردن من داشتم برا استاد تعیین تکلیف میکردم.... استادم دیگه چیزی نگفت و ما هم اومدیم بیرون...)
نکته قابل توجه این بود که 2 دیقه بعد دیدم تسنیم داره بهم زنگ میزنه برداشتم میگم تو مگه سر کلاس نیستی؟!!؟؟! میگه نه !! شماها رو بیرون کرد منم اومدم بیرون!!!
:surprised:
دوست دارم در حد لالیگا:cool:


عالی بود عزیزم ..
استاده کپ کرده ..هههه .
خوبش کردی ..

عاغا من تو مدرسه خیلی شیطون بودم فقط یادم نیس چند بار از مدرسه فرار کردم ...آخی یادش به خیر .

تو دانشگاه باز نمیشد خیلی شیطونی کرد ..حیف ..:)
 

abyss ocean

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


آخه اینا کنار من نشسته بودن منم دیدم حوصلم داره سر میره گفتم بذا ی آهنگ بذارم گوش کنم انرژی بگیرمو بقیه درسو گوش بدم !
تا هندزفیریو گذاشتم توگوشم حس کردم استاد داره جیغ میزنه و دونفر ک بغل من باشن خیلی شیک باقیافه های جدی پاشدن!!!من نفهمیدم چی شد هندزفیریو دراوردم دیدم به به اوشن خانوم بیرون شده!!!!

بعداز کلاس هیچی دیگه دست جفتشونو گرفتم بردم پیش استاد(چون استاد میخواس بندازدشون و از جلسه بعد راشون نده) نمیشد ک!!!
ازکلاس رفتم بیرون دیدم نشستن دارن میخندن گفتم گمشید بریم پیشِ استاد تا کار دستتون نداده!خندشون خشک شد:|

آخه این اوشن ترم 1هم همینکارو کرد استاد آخرترم انداختش!

هیچی دیگه رفتیم پیش استادو استاد گف من میدونم شماها بچه های درس خونو فعالی هستین ....(دیگه ما حرف میتونستیم بزنیم از خنده!)(ی دفه استاد چپ چپ نگگاه کرد و گف باشه بخشیدمشون :دی

اخه اصن استاده نذاش ما حرف بزنیم.. همین رفتیم گفت که شماها بچه های درسخونی هستید... ینی داشتم میمردم من!!!!!
اون اناتومیه که اگه 288 بار دیگه هم منو مینداخت من حاضر نبودم بیام پیشش !! اینم به این شرط اومد که من هیچی نگم .. فقط ی جا وایسم...
 

*tasnim*

کاربر فعال تالار پزشکی ,
کاربر ممتاز

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز


آخه اینا کنار من نشسته بودن منم دیدم حوصلم داره سر میره گفتم بذا ی آهنگ بذارم گوش کنم انرژی بگیرمو بقیه درسو گوش بدم !
تا هندزفیریو گذاشتم توگوشم حس کردم استاد داره جیغ میزنه و دونفر ک بغل من باشن خیلی شیک باقیافه های جدی پاشدن!!!من نفهمیدم چی شد هندزفیریو دراوردم دیدم به به اوشن خانوم بیرون شده!!!!

بعداز کلاس هیچی دیگه دست جفتشونو گرفتم بردم پیش استاد(چون استاد میخواس بندازدشون و از جلسه بعد راشون نده) نمیشد ک!!!
ازکلاس رفتم بیرون دیدم نشستن دارن میخندن گفتم گمشید بریم پیشِ استاد تا کار دستتون نداده!خندشون خشک شد:|

آخه این اوشن ترم 1هم همینکارو کرد استاد آخرترم انداختش!

هیچی دیگه رفتیم پیش استادو استاد گف من میدونم شماها بچه های درس خونو فعالی هستین ....(تا اینو گفت دیگه ما حرف میتونستیم بزنیم از خنده!)(ی دفه استاد چپ چپ نگگاه کرد و گف باشه بخشیدمشون :دی
)(فک کنم تو دلش گفت با این ا نمیشه درافتاد دیونن:دی)

یعنی خدا به داد ما برسه اساسی دو روز دیگه مریض میشیم میایم بیمارستان قرار بریم زیر دست کیااااااااااااااا.............:confused:
خدا رحم کنه.........مثلا موتور زده بهمون میریم بیمارستان........یکی حال نداره بیاد بالا سرمون.......یکی هنسفیری تو گوشش هست اصلا نمی فهمه مارو بردن اونجا........
یکی داره بالا سرمون قهقه میزنه...........حالا تلفن حرف زدن و مرتب کردن روسری و قص علی هذا بماند........
یه اتفاقی برامون بیافته عملا خدا بیامرز هستیم........
شما چیزی هم یاد میگیرین با این اوصاف...........خخخخخخخخخ
 

Similar threads

بالا