چه قدر درباره ی بیماری افسردگی میدانید؟

archi_arch

مدیر بازنشسته


افسردگی چیست؟


افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز می گردد.
افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیراز مسائل پزشكی و اندوه كه بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در كارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خودش می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را كه وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می دهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد: بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
Depression كه غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می كند.
افسردگی بالینی، از دیدگاه عملكردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ناتوان می كند. افسردگی كبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت ، ناتوان كننده است. افسردگی یك نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی(Symptoms) مختلف است.


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ملاك های تشخیص افسردگی عبارت اند از:[/FONT]
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
2- كاهش آشكار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- كاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر كاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
5- افزایش یا كاهش اعمال روانی حركتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا كاهش انرژی.
7- احساس بی ارزشی یا گناهكار بودن.
8- كاهش توان اندیشیدن یا تمركز ذهن و تصمیم گیری.
9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودكشی، بدون داشتن طرحی برای آن ، یا اقدام به خودكشی با طرحی از پیش ریخته.

داشتن حداقل پنج علامت یاد شده در طول حداقل دو هفته برای ابتلا به افسردگی كبیر (شدید) كافی است. ولی علامات مرضی یك و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگی نمی تواند واكنش معمولی مرگ یك عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.

انواع اصلی افسردگی شامل موارد زير است :

افسردگي خفيف
افسردگي خفيف باعث خلق پايين مي شود وبعد از مدتي از بين برود. اين بيماري اغلب بعد از يك واقعه استرس زا بروز مي كند. شخص ممكن است به غير از احساس خلق پايين، احساس اضطراب و نگراني هم داشته باشد. تغيير در نحوه زندگي، اغلب تمام آن چيزي است كه براي درمان اين نوع افسردگي لازم است.

افسردگي متوسط
در افسردگي متوسط، خلق پايين طول كشيده و باقي مي ماند و شخص دچار علايم جسمي نيز مي گردد. گرچه اين علايم از فردي به فرد ديگر فرق مي كند. در چنين مواردي، فقط تغيير در نحوه زندگي بندرت باعث بهبود مي شود و نياز به درمان دارويي دارد.

افسردگي شديد
افسردگي شديد يك بيماري تهديدكننده زندگي مي باشد كه داراي علايم شديدي مي باشد. بيمار دچار علايم و مشكلات جسمي، هذيان ها و توهمات شده و مراجعه به پزشك در اولين فرصت از اهميت زيادي برخوردار است.

ساير اصطلاحهاي افسردگي
ساير اصطلاحهايي كه به طور رايج در پزشكي براي توصيف انواع افسردگي به كار مي روند، عبارتند از: افسردگي واكنشي، افسردگي درون زاد، افسردگي عصبي، افسردگي رواني، افسردگي دوقطبي، افسردگي يك قطبي، افسردگي تهييجي، افسردگي تاخيري، افسرده خويي، افسردگي پنهان، افسردگي عضوي، افسردگي راجعه كوتاه مدت و افسردگي مفصلي.

افسردگي واكنشي
پزشكان از اصطلاح افسردگي واكنشي (Reactive Depression) در دو مورد استفاده مي كنند. در مورد اول، به افسردگيهايي كه به علت يك حادثه استرس زا ايجاد شده است و مدت اين افسردگيها هم معمولاً زياد نيست. چنين افسردگيهايي را مي توان به صورت يك پاسخ طبيعي تشديديافته در مقابل ناملايمات زندگي نيز درنظر گرفت.
انجام مشاوره، حمايت خانواده، كنترل استرس و بعضي از اقدامات عملي، ممكن است تمام آن چيزهايي باشند كه براي درمان اين بيماري لازم هستند.
با اين حال، يك حادثه استرس زا مي تواند باعث شروع افسردگي شديدي شود و افرادي كه مستعد به اين بيماري هستند، مي توانند بعد از شروع بيماريشان، زندگي پراسترسي را داشته باشند. در صورت وقوع چنين وضعيتي، بسيار مشكل است كه دقيقاً بگوييم كه اين افسردگي، واقعاً واكنشي به استرس بوده است.
اصطلاح واكنش افسردگي را همچنين براي مواردي كه يك شخص هنوز مي تواند به موقعيتهاي اجتماعي واكنش نشان داده و از آن لذت ببرد نيز به كار مي برند.

افسردگي درون زاد
افسردگي درون زاد (Endogenous Depression) بدون هيچ دليلي ايجاد مي شود. اين افسردگي معمولاً شديد بوده و بيمار احتمالاً دچار علايم جسمي افسردگي همچون از دست دادن اشتها، كاهش وزن، صبح خيلي زود از خواب بيدار شدن، بدتر شدن خلق در هنگام صبح و... مي باشد. اين نوع افسردگي معمولاً فقط با درمان بهبود مي يابد.
اشكالي كه استفاده از اين نوع روشها براي توصيف انواع افسردگي وجود دارد، اين است كه همين علايم بيماري مي تواند در بعضي افراد به علت حوادث استرس زا ايجاد شود. همچنين به دليل اينكه شما قادر نيستيد روي يك حادثه استرس زا انگشت بگذاريد و آن را مشخص نماييد و بدين معني نيست كه چنين حادثه استرس زايي وجود نداشته است.

افسردگي عصبي
اصطلاح افسردگي عصبي (Neurotic Depression) براي توصيف نوع خفيفي از افسردگي به كار مي رود كه در آن، در بعضي روزها حال بيمار خوب است و در بعضي روزها حالش بد مي شود. چنين بيماراني معمولاً عصرها بيشتر احساس افسردگي مي كنند. در چنين نوعي از افسردگي، بيمار ممكن است شبها در به خواب رفتن مشكل داشته باشد و در نيمه هاي شب هم از خواب بيدار مي شود، اما اين افراد صبحهاي زود بيدار نمي شوند. بعضي از اين بيماران بيش از حد مي خوابند و بعضي نيز احساس مي كنند كه بيشتر از معمول تحريك پذير شده اند.

افسردگي رواني
افسردگي رواني (Psychotic Depression) يك افسردگي شديد بوده و بيماراني كه به چنين افسردگي دچار مي شوند به علايم جسمي آن نيز مبتلا شده و ممكن است ارتباطشان را با واقعيت از دست بدهند. آنها ممكن است به هذيانها و يا توهمات نيز دچار شوند. بيماران مبتلا به افسردگي رواني هميشه به درمان پزشكي نياز دارند.

افسردگي دوقطبي
افسردگي دوقطبي (Bipolar Depression) نام ديگر بيماري شيدايي- افسردگي (مانيك- دپرسيو) مي باشد. افراد مبتلا به بيماري شيدايي- افسردگي در بعضي مواقع دچار خلق بالا هستند و در دوره هايي نيز به خلق پايين دچار مي شوند كه مي تواند افسردگي آن خفيف و يا شديد باشد.
وقتي چنين بيماراني در حالت خلق بالا (شيدايي) قرار دارند، احتمالاً احساس خوشحالي و سرخوشي دارند، به خواب و خوراك كمتر از حد معمول نياز دارند و احساس مي كنند كه حال عموميشان خيلي خوب است. آنان در چنين مواقعي داراي انرژي زيادي مي باشند، خيلي سريع و تند حرف مي زنند و احساس مي كنند كه انگار افكار در مغز آنان در حال مسابقه دادن هستند. قضاوتشان مختلف و بد شده و ممكن است دچار هذيانها و يا توهمات نيز بشوند، اما اين هذيانها و توهمات با آن نوعي كه در افسردگي رواني ديده ميشود، فرق دارد و محتواي آنها بسيار مثبت تر است.
در چنين مواقعي بعضي از بيماران فكر مي كنند كه خيلي پولدارند و آدم معروفي شده اند و يا اينكه از قدرت زيادي برخوردارند.
اين خلق بالا نيز همانند خلق پايين مي تواند به بيمار آسيب برساند. گاهي اوقات قضاوتهاي نادرست و توهمات آنها به ايجاد مسايل مالي منجر مي شود. در بعضي موارد، اين بيماران خرجها و ولخرجي هاي زيادي انجام مي دهند.

علتها

هيچ علت منفردی برای افسردگی وجود ندارد. اين بيماری غالباً شکل خانوادگی دارد . کارشناسان معتقدند که يک حساسيت ژنتيکي در ترکيب با عوامل محيطی مانند استرس يا بيماری جسمی می تواند باعث ايجاد يک عدم تعادل در مواد شيميایی مغز با نام نوروترانسميترها شود که موجب افسردگی می شود . به نظر می رسد عدم تعادل بين سه نوروترانسميتر – سروتونين، نوراپی نفرين و دوپامين – با افسردگی مرتبط باشد.

دانشمندان کاملاً نمی دانند که چگونه عدم تعادل در نور و ترانسميترها می تواند علائم و نشانه های افسردگی را ايجاد کند. به طور قطع مشخص نيست که آيا تغييرات نوروترانسميترها علت افسردگی است يا نتيجه آن .

عواملی که با افسردگی مربوط هستند شامل موارد زير است :

ارث : محققين چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژنهايی مي گردند که با ساير اشکال افسردگی مرتبط باشند . اما همه افرادی که سابقه فاميلی افسردگی را دارند به اين اختلال دچار نمی شوند .

استرس : وقايع پراسترس زندگی، به ويژه از دست دادن يا تهديد به از دست دادن يک فرد محبوب با شغل می تواند محرک افسردگی باشد .

داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهايی که جهت کنترل فشار خون استفاده می شوند، قرصهای خواب يا قرصهای جلوگيری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ايجاد کنند .

بيماريها : ابتلا به يک بيماری مزمن، مثل بيماری قلبی، سکته مغزی، ديابت، سرطان يا آلزايمر باعث می شود که شما در خطر بيشتری برای افسردگی قرار بگيرد. مطالعات يک ارتباط ثابت نشده بين افسردگی و بيماری قلبی را نشان می دهد . افسردگی در بسياری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد . افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بيشتری برای مرگ در سالهاي اول پس از سکته قلبی قرار دهد . ابتلا به کم کاری تيروئيد حتی اگر خفيف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود .

شخصيت : صفات شخصيتی خاصی مانند اعتماد به نفس پايين و وابستگی شديد، بدبينی و حساسيت در برابر استرسها می تواند شما را مستعد افسردگی نمايد .

افسردگی پس از زايمان : احساس خفيف ناراحتی که معمولاً چند روز تا چند هفته پس از زايمان اتفاق می افتد در مادران مسئله شايعی است. در اين زمان ممکن است احساس ناراحتی، عصبانيت، اضطراب، تحريک پذيری و کاهش ظرفيت کنيد. فرم شديدتری از baby blues افسردگی پس از زايمان ناميده می شود که آن هم تازه مادران را گرفتار می کند .

الکل، نيکوتين و سوء استفاده از مواد : کارشناسان تصور می کردند افراد افسرده الکل، نيکوتين و داروهای تغيير دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگي استفاده می کنند . اما در واقع استفاده از این مواد می تواند با افسردگی و اختلال اظطرابی مرتبط باشد .

رژيم غذايی: کمبودهای اسيد فوليک و ويتامين B12 می تواند باعث ايجاد نشانه های افسردگی شود. سطوح پايين هر دو ماده مغزی با پاسخ ضعيف تری به داروهای ضد افسردگی همراه هستند .

عوامل خطر

افسردگی تمام سنين و تمام نژادها را مبتلا می کند. ميزان افسردگی در ميان افراد متأهل، بخصوص مردان متأهل و افرادی که ارتباطات طولانی مدت دارند کمتر است. اين ميزان در بين افراد مطلقه و کسانی که تنها زندگی می کنند بيشتر است . احتمال عدم تشخيص افسردگی در افراد سن بسيار بيشتر است .

زنان دو برابر بيش از مردان افسردگی را تجربه مي کنند. گرچه مردان احتمال کمتری نسبت به زنان برای افسردگی دارند، اين اختلال بين 3 تا 4 ميليون مرد آمريکايی را مبتلا ساخته است. تفاوتهای جنسيتی تا حدی می تواند ناشی از علل بيولوژيک مثل هورمونها و تغييرات متفاوت سطح
وروتر انسميترها باشد .

چه وقت بايد به دنبال توصيه پزشکی رفت؟

اگر علاقه کمی به فعاليتهای لذت بخش در خود احساس می کنيد، اگر احساس غم ، نا اميدي، خستگی يا بی ارزشی مي کنيد و اگر عادات خواب و خوراک شما به ميزان زيادی تغيير کرده، پزشک خود را ببنيد تا مشخص کنيد که آيا افسردگی داريد يا خير. اگر کسی را می شناسيد که شخصات افسردگی را نشان می دهد، او را تشويق به دريافت کمک کار شناسانه کنيد .

غربالگری و تشخيص

براي تشخيص افسردگی، پزشک معاينه بالينی شامل: آزمايشاتی برای رد کردن وضعيتهايی که می توانند علايم تقليد کننده افسردگي را ايجاد کنند انجام دهد .

اگر پزشک شما علايم افسردگی شديد را می بينيد يا به احتمال خودکشی مشکوک است می تواند شما را به متخصص روانپزشک ارجاع کند يا حتی بستری فوری را توصيه کند .

پزشک يا روانپزشک تشخيص افسردگی را براساس علائم و نشانه های مشخص بيماری بعلاوه حضور علائم و نشانه هايی که معمولاً همراه با افسردگی هستند می گذارند.

عوارض

افسردگی يک بيماری جدی است که می تواند آثار وخيمی برفرد و خانواده به جا گذارد. افسردگی درمان نشده می تواند منجر به مارپيچ نزولی ناتوانی، وابستگی و خودکشی شود. ميزان خودکشی در مردان 4 برابر بيشتر از زنان است، گرچه زنان بيشتر اقدام به خودکشی می کنند. ميزان خودکشی پس از 70 سالگی در مردان افزايش می يابد، و اين ميزان پس از 85 سالگی بيشتر است .

علايم هشدار خاصی می تواند نشاندهنده افسردگی شديد و احتمال خودکشی باشند. با جديت هر درمانی را برای پیشگیری از خودکشی به کار گيريد حتی اگر فرد تحت درمان افسردگی است. اگر هر يک از علائم خطر زير را مشاهده کرديد با يک پزشک يا درمانگاه روانی تماس بگيريد.

- (pacing ) آرامش، رفتار پرخاشگرانه ، تغييرات خلقی زياد و بيخوابی براي چند شب متوالی.

- تهديد يا عمل به آسيب جسمی يا خشونت .

- تهديد يا صحبت در مورد مرگ يا خودکشی مانند: A ديگر برايم اهميت ندارد@ يا A ديگر نيازی نيست بيش از اين نگران من باشی @ .

- افت فعاليتها و ارتباطات .

- کارهايی مانند خداحافظی با دوستان، نوشتن وصيت نامه يا ... .

- بهبود ناگهانی خلق پس از يک دوره افسردگی .

- رفتار خطرناک غير طبيعي مانند خريد يا حمل اسلحه يا رانندگی ... .

درمان افسردگی :

مانند خیلی از بیماریها اگر درمان افسردگی زود شروع شود، ساده و موثرتر خواهد بود. معمولاً تركیبی از روش‌های زیر را برای درمان افسردگی به كار می‌برند.
دارو درمانی : دارو درمانی می‌توان از انواع داروهای ضدافسردگی برای برطرف كردن علائم و بهتر كردن روحیه بیمار استفاده نمود. این داروها به بیمار این امكان را می‌دهند تا دوباره عملكرد طبیعی كسب كند. برخی از داروهای ضدافسردگی كه طی سالها متمادی مورد استفاده قرار می گرفتند عبارتند از :
-داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای .
-مهار كننده آنزیم مونوآمین اكسیداز (UAOIS)
-لیتیوم (كه معمولاً برای درمان بیماری شیدایی افسردگی استفاده می شود )
-داروهای ضدافسردگی جدیدتر عبارتند از : مهاركننده های جذب مجدد سروتونین و بوپروپیون كه دارای عوارض جانبی ، كمتری نسبت به داروهای قدیمیتر هستند اغلب چند هفته طول می‌كشد تا داروهای ضدافسردگی اثر خود را نشان دهند.

روان درمانی :
روان درمانی به بسیاری از افراد كمك می‌كند تا خود را بهتر شناخته و با مسائل بهتر كنار آیند.
روشهای مختلف روان درمانی عبارتند از :
-مشاوره های فردی
-گروه درمانی
-شناخت درمانی
-روانكاوی

افرادی كه درمان افسردگی می توانند به شما كمك كنند :
روان شناسان – روانپزشكان – روان درمانگران – مراكز بهداشتی در محل كار – مشاوران

تمام انواع افسردگی نیاز به درمان تخصصی دارند .
علائم افسردگی را دست كم نگیرید به متخصص مراجعه كنید.



منابع: 1 2 3
و مجله ی روانشناسی
 
آخرین ویرایش:

archi_arch

مدیر بازنشسته
افسردگى در گروههاى مختلف

افسردگى در دانشجویان

دانشجویان از هوشمندترین و مستعدترین اقشار هر جامعه بوده و آینده سازان هر کشور هستند. از این رو توجه به سلامت روانى آنان از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است، زیرا دانشجو هنگامى می‌تواند آفرینشگر، فعال و سازنده باشد که شاداب، امیدوار و متعهد باشد.

افسردگى یکى از شایعترین اختلالات روانى است که با علائم کاهش انرژى و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بى اشتهایى و افکار مرگ و خودکشى در شخص همراه است. از علائم شاخص افسردگى کاهش انرژى، بى حوصلگى و عدم تمرکز مى باشد، که در افرادى که داراى فعالیتهاى فکرى هستند بخصوص دانشجویان منجر به بروز اختلال در امور تحصیلى و شغلى، اشکال در تکمیل تکالیف، و کاهش انگیزه براى انجام طرحهاى تازه مى گردد.


میزان افسردگى دانشجویان می‌تواند به عنوان شاخص اساسى سلامت روانى آنان به شمار آید، بنابراین دانشجوى مبتلا به اختلال افسردگى ممکن است علاقه به امور درسى و آموزشى را از دست بدهد و احساس پوچى و بى ارزشى و بى اهمیتى به وى دست دهد. لذا در چنین شرایطى نمى توان تلاش ذهنى هدفمند و جهت‌دار و در عین حال خلاق را از آنها انتظار داشت. همچنین به معیارهاى این گروه سنى یعنى توانمندى، سلامتى، هوش، جذابیت و ... بى علاقه شده و احساس ناتوانى مى کنند.

از طرف دیگر در توانایى تحلیل که لازمه فعالیتهاى آموزشى است دچار ضعف عمده مى گردند، که منجر به نارضایتى از خود در جوان دانشجو گشته و باعث شدت بیمارى مى گردد.

مطالعات زیادى در مورد شیوع افسردگى در دانشجویان صورت گرفته است. در اینجا به نتایج بعضى از مطالعات انجام شده در ایران اشاره می‌شود که بر اساس یافته هاى یکى از این مطالعات، حدود ٣/٢١ دانشجویان مورد مطالعه مبتلا به افسردگى خفیف تا متوسط بوده اند.

این میزان در بین دانشجویان دختر ٢/٢٢ درصد و دانشجویان پسر ٤/١٧ درصد گزارش شده است (کوشان و واحدیان، ١٣٧٣). این مطالعه هم چنین نشان داده است که در بین دانشجویان مجرد (١/٢٢ درصد) افسردگى بیشترى نسبت به دانشجویان متاهل (٢/١٩ درصد) وجود داشته است.

مچنین احمدى (١٣٧١)، در مطالعه خود بر روى دانشجویان علوم پزشکى اهواز نتیجه گرفت که ٥٢ درصد دانشجویان زن و ٣٨ درصد دانشجویان مرد دچار افسردگى خفیف تا شدید هستند. در این مطالعه میانگین افسردگى دانشجویان مجرد ٤٢/١٠ درصد و دانشجویان متاهل ٩٧/٧ درصد گزارش شده است. یافته‌هاى این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که ١١ درصد دانشجویان مرد و ٢٠ درصد دانشجویان زن نسبت به آینده ناامید بودند. علاوه بر آن ٨ درصد دانشجویان ‌مرد و ٧ درصد دانشجویان زن داراى افکار خودکشى بودند.


شایعترین مشکلاتى که در این مطالعه توسط خود دانشجویان نیز مطرح شده است شامل:

حجم زیاد دروس پزشکى، فعالیتهاى زیاد در بخشهاى بالینى، وجود دروس غیر ضرورى، طولانى بودن دوره تحصیل پزشکى، کافى نبودن امکانات رفاهى، کم بودن مدت زمان استراحت، کشیکهاى زیاد و انتظارات بیش از حد برخى از کادر پزشکى از دانشجویان می‌باشد.


نتایج مطالعه کوشان و واحدیان نشان داده است که در دانشجویانى که از رشته تحصیلى خود رضایت نداشته و بى علاقه بودند (٥/٤٥ درصد)، و کسانیکه حداقل از یک واحد درسى نمره قبولى نیاورده اند، افرادى که بحرانهاى عمده اى در زندگى داشتند، دانشجویانى که مایلند اوقات فراغت خود را به تنهائى بگذرانند، و مشکل خانوادگى، جسمانى و یا روانى دارند و یا سابقه بیمارى اعصاب در خانواده آنها وجود دارد، میزان افسردگى بیشترى نسبت به سایر دانشجویان وجود دارد. اما دانشجویانى که علاقمند به فعالیتهاى ورزشى و گروهى بودند میزان افسردگى در آنها کمتر گزارش شده است.



مطالعات دیگر نیز به نتایج مشابهى اشاره نمودند از جمله: یزدى و همکاران (١٣٧٤) در مطالعه خود بر روى دانشجویان تازه وارد دانشگاه تهران، میزان افسردگى را ٣٠ درصد گزارش نمودند. در مطالعه مشابه ناصری (١٣٧٤)، بر روى دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن، این میزان ٥٨ درصد ذکر گردید. در سال ١٣٧٤ باز هم ترکان در مطالعه خود بر روى دانشجویان رشته پزشکى دانشگاه زاهدان، افـــسردگـــی بیشترى را در دانشجویان زن (٦٥ درصد) نسبت به دانـــشــــجـــویان مرد (٤١ درصد) گزارش نموده است.


شایعترین علائمى که خود دانشجویان در مطالعات مختلف گزارش نمودند شامل موارد زیر مى شود: بى حوصلگى، کاهش قدرت تمرکز و یادآورى، احساس از دست دادن علاقه، احساس غمگینى، کاهش توانائیهاى جسمانى، نا امیدى نسبت به آینده، سخت بیدار شدن در صبح، احساس خستگى دائم، خسته کننده بودن کارهاى روزمره.


در نتیجه با توجه به اثرات ناخوشایند و مخرب بیمار افسردگى در روند زندگى و عملکرد قشر جوان و دانشجو توصیه مى شود که با مشاهده علائم اولیه که در این سایت ارائه شده است براى فعالیتهاى درمانى و جلوگیرى از شدت علائم اقدام نمایند.

افسردگى در کودکان و نوجوانان

مطالعات و بررسیهاى انجام شده نشان داده است که افسردگى در کودکان و نوجوانان نیز وجود دارد که با افسردگى در بزرگسالان شباهت دارد.


تفاوت عمده افسردگى در کودکان و نوجوانان با بزرگسالان در دو مورد است: به جاى خلق افسرده ممکن است در کودکان و نوجوانان خلق تحریک‌پذیر باشد، و نرسیدن به وزن مورد انتظار (کاهش و یا افزایش وزن) در آنها دیده شود.


کاهش اعتماد به نفس، بی‌تفاوتى، سطح پایین انرژى، گوشه‌گیرى اجتماعى، آشفتگیهاى خوردن و خوابیدن، دیدگاه بدبینانه آشکار در مورد آینده و اعتقاد و اقدام به خودکشى از دیگر علائم و نشانه‌هاى افسردگى در این گروه سنى می‌باشد. در نوجوانان رفتارهاى ضداجتماعى و منفی‌کارانه، مصرف الکل و دارو و مواد مخدر ممکن است مشاهده گردد.


افسردگى در کودکان و نوجوانان بیشتر از بقیه سنین با خودکشى همراه می‌باشد. فقط در سال ١٩٩٦ خودکشى به‌عنوان سومین عامل مرگ و میر در افراد ٢٤-١٥ ساله و چهارمین علت مرگ و میر در افراد ١٤-١٠ سال بوده است. علاوه بر عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک چندین عامل استرس‌زاى اجتماعى می‌تواند بر خلق کودک تاثیر بگذارد، از قبیل ناهماهنگ بودن و آشفتگى در خانواده، طلاق، مورد آزار و بی‌توجهى واقع شدن، شکست تحصیلى، وضعیت اجتماعی و اقتصادى ضعیف و داغدیدگى.


منبع
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
درمان افسردگی

"اکثر مطالعات پزشکان حاکی از ان است که ترکیب روان درمانی و دارودرمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است."

آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانی بوده است.


از چهل سال بیش درمانهایى موثر و مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده است مثل:


ایمى پیرامین (Imipiramine)

آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)

نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب و اشتها است که پس از حدود ۲ هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.

دسته دیگر داروها که انقلابى جدید و عمده براى درمان بر پا کرده است مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین ( Fluxetine) و سیتا لوپرام (Citalopram) است.

به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج است. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش و تهوع می‌باشد.

در عین حال داروهاى اخیرSSRTمثل فلوکستین و سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار است.


درمان غیردارویی

١ـ نور درمانى
این نوع درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود. اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.


۲ـ شوک درمانى (ECT)
این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:


٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.
٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نباشد.
٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.

در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند و یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECTبی‌خطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.


۳ـ روان درمانى
این نوع درمان شامل درمانهایى است که از دارو استفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى است:
شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى و روان درمانى خانواده.



درمانهاى گیاهى و غذایى

بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم است جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.

نوع خاصى از مخمر آبجو بنام's Wort St. Johnبا عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده و در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند و سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده و در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.

به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. دلیل قطعى آن ناشناخته است ولى می‌تواند به علت تغییراتى در استرس روزانه، ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته و اصلاح شده و یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.

تغییرات در رژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى تحقیقات دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى و روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا۳) در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا۳ (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى به حداقل آن خواهد رسید.

همچنین نشان داده شده است که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیز دارد. قبلاً نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى و عروق ثابت شده بود.

منبع
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
"ازمون شدت افسردگی برنز"


این ازمون از 15 نشانه ی متداول افسردگی تشکیل شده است.کافیست با توجه به روحیه ی خود در طول هفته ی گذشته برای هر یک از سوالها یکی از پاسخهای
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

را انتخاب کنید:


1- اندوه: ایا اندوهگین بوده اید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

2- دلسردی: ایا اینده را نومید کننده میدانید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

3- عزت نفس کم: ایا خود را بی ارزش و شکست خورده میپندارید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

4- احساس حقارت: ایا در مقایسه با دیگران خود را حقیر ارزیابی میکنید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

5- احساس گناه: ایا خود را به هر دلیل سرزنش میکنید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

6- فقدان قاطعیت: ایا در تصمیم گیریها با دشواری رو به رو هستید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

7- احساس رنجش و دلخوری: ایا در بیشتر اوقات هفته رنجیده خاطر بوده اید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

8- بی علاقگی به زندگی: ایا علاقه ی خود را به شغل، به سرگرمی ها، به خانواده یا به دوستان از دست داده اید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

9- کاهش انگیزه: ایا برای انجام کارهایتان باید به خود فشار بیاورید؟

1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

10- تصویر ذهنی بد: ایا خود را پیر و غیر جذاب میدانید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

11- تغییر اشتها: ایا اشتهای خود را از دست داده اید؟ ایا بیش از اندازه غذا میخورید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

12- تغییر خواب: ایا از کم خوابی رنج میبرید؟ ایا بیش از اندازه میخوابید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

13- کاهش میل جنسی: ایا میل جنسی شما کاهش یافته است؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

14- خیال باطل: ایا بیش از اندازه نگران سلامتی خود هستید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد

15- میل به خودکشی: ایا به این نتیجه رسیده اید که زندگی بی ارزش است و ممکن است بخواهید خود را از ان خلاص کنید؟
1)ابدا 2)کمی 3)تا اندازه ای 4)خیلی زیاد



در اخر با توجه به شماره گذاری زیر مجموع اعداد را حساب کنید.
0 = ابدا 1 = کمی 2 = تا اندازه ای 3 = خیلی زیاد

جمع امتیازات شما در فاصله ی صفر (اگر همه ی سوالها را ابدا جواب داده باشید) و 45 قرار میگیرد (اگر همه ی سوالها را خیلی زیاد جواب داده باشید) قرار میگیرد.

تفسیر امتیازات:
امتیاز (0 - 4) افسردگی بسیار ناچیز
امتیاز (5 - 10) مرز افسردگی
امتیاز (11 - 20) افسردگی جزئی
امتیاز (21 - 30) افسردگی متوسط
امتیاز (31 - 50) افسردگی شدید


منبع: کتاب راهنمای عملی درمان اضطراب و افسردگی
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
باز گیردادی به افسردگی؟
اره!
قبلا هم گفتم الانم پاراگراف اول همین مقاله رو هم بخونی متوجه میشی چرا!
افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
راستش خیلی وقته تو فکرش بودم ولی مردد بودم.اما الان به خاطر بعضی از دوستام و بعضی مسائل تصمیم گرفتم اینهارو بذارم.به امید اینکه هر کس حداقل یه بار اینهارو بخونه و چند دقیقه ای دربارش فکر کنه.
سروش هستن کسایی که این حال و دارن و مثل خیلیها دیگه بیخبرن یا با وجود این همه پیشرفتی که علم روانشناسی داشته اما افراد به خاطر تصور نادرستی که از روانشناس و روانکاو و روانپزشک دارن باعث شده مشکلشونو طبیعی بپندارن و درمانش نکنن که متاسفانه بعدا نتیجه شو میبینن.
سعیم اینه تا اونجایی که از دستم برمیاد این طرز فکرو از بین ببرم.امیدوارم موثر باشه.
 

fereshteye nejat

عضو جدید
در کل افسردگی از ضعیف شدن بدن که منجر به ضعف اعصاب می شود به وجود می اید اگر بیمار خود را تقویت کند مخصوصا روزی 1 لیوان شیرو بادام بخورد حتما مداوا خواهد شدتو صیه می کنم برای درمان همه بیماریهاتون بدون خوردن قرص به CDهای دکتر خدا یاری گوش دهید واقعا عالیه.
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
در کل افسردگی از ضعیف شدن بدن که منجر به ضعف اعصاب می شود به وجود می اید اگر بیمار خود را تقویت کند مخصوصا روزی 1 لیوان شیرو بادام بخورد حتما مداوا خواهد شدتو صیه می کنم برای درمان همه بیماریهاتون بدون خوردن قرص به CDهای دکتر خدا یاری گوش دهید واقعا عالیه.
عزیزم اینی که میگی یکی از دلایل ابتلا به افسردگی میتونه باشه ولی تنها دلیلش این نیست و بنابراین تنها راه حل و درمانشم نیست.;)
متاسفانه تو بیماری های روحی هیچ وقت نمیشه واسه دو نفر یه نسخه ی واحد پیچید.حتی اگه شرایط به ظاهر یکسانی داشته باشن.برای همینه که حتما مراجعه به یه روانشناس و رواندرمانگر خوب و کاربلد! پیشنهاد میشه.
درباره ی سی دی و ... با اینکه ایشونو نمیشناسم ولی خوب درسته صحبتهای روانشناسی خیلی میتونه تاثیر بذاره.
ولی اینم در نظر بگیرید که گاهی بیماری خیلی پیچیده تر و عمیقتر از اونیه که بشه با این سی دی ها درمانش کرد.در کل اینها بیشتر واسه افسردگی خفیف و بیشتر مواقع برای اطلاع و پیشگیری از ابتلا به افسردگی موثره و بیشتر حالت مشاوره داره. و برای درمان درست و اصولی این بیماری باید بیمار تحت نظر روانشناس و رواندرمانگر و (در صورت نیاز برای مصرف دارو) همزمان با مراجعه به روانپزشک تحت درمان قرار بگیره.
ممنون از نظرت.:gol:
 

soqrat

عضو جدید
هرچی زمان میگذره بیماری های روحی روانی بیشتر میشه ... شاید به خاطر زندگی شهری باشه...
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آخ که از افسردگی گفتی و دل به درد آمد .. شاید بدتر از هر بیماری این افسرگی باشه ، برای خود انسان خیلی معضل نیست ، برای اطرافین ولی کوبندست .
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
آخ که از افسردگی گفتی و دل به درد آمد .. شاید بدتر از هر بیماری این افسرگی باشه ، برای خود انسان خیلی معضل نیست ، برای اطرافین ولی کوبندست .
اتفاقا برای خود بیمار بدتره ولی برای اطرافیانم قطعا خیلی مشکله و روشون خیلی تاثیر میذاره.
واقعا من معتقدم بدترین بیماری تو دنیا بیماری های روحی مثل افسردگیه.
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اتفاقا برای خود بیمار بدتره ولی برای اطرافیانم قطعا خیلی مشکله و روشون خیلی تاثیر میذاره.
واقعا من معتقدم بدترین بیماری تو دنیا بیماری های روحی مثل افسردگیه.

درسته ، چون وقتی اطرافیان با بیمار به چشم دلسوزی ، ترحم ، همدردی و .. میکنند فقط به بیماری کمک میکنند نه به درمان :(
 

texas

عضو جدید
واقعا جای تشکر ویژه داره
این مطالب خیلی به درد جامعه ما که سطح فرهنگ در اینجور چیزا زیر صفره میخوره
 

irani2020

عضو جدید
سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۲ تعداد بیماران مبتلا به افسردگی را ۳۵۰ میلیون نفر تخمین زده است که بیش از ۷۰ درصد آنها زن هستند. اما چرا زن ها تا این حد بیشتر از مردها به بیماری افسردگی می شوند؟ برخی از متخصصان سلامت روان بر این باورند که زنان نیازها و مشکلات روحی خود را بهتر از مردان می شناسند و بنابراین در موقع لزوم برای دریافت کمک های روحی و روانی به متخصصان مراجعه می کنند.
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که 11 ساله افسردگی دارم دکتری هم نتونست بهم کمک کنه !!! یاد گرفتم برم جلو .......
 

jamnaj

عضو
افسردگی معنی مشخصی دارد اما گویا روانشناسان مصطلح امروزین و روانپزشکان هر مرض و بیماری روحی را با نسخه افسردگی مواجه می‌سازند .
.
مثل برخی دکترهای گذشته که برای همه مریضانشان گویا نسخه‌‌ی آماده‌ای داشته‌اند .
.
از کسانی که خود و نفس و روح یعنی اصل انسان [من] را منکرند بیش از این هم انتظار نمیرود
 

ahoora_96

عضو جدید
سلام دوستان.
من نمیدونم این رو می تونم اینجا و با شما متخصصین در میان بگذارم یا نه. بهرحال من چند سری با یه مشاوری صحبت کردم و ایشون تشخیص دادن که من افسرده نیستم.
اما مساله اینجاست که از اون نه موردی که فرمودید من تقریا همش رو دارم و بیش از دوسال هم هست که این علائم رو دارم.

1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز. => ناراحتم و شاید بخندم ولی اصلا از درونم احساس شادی و نشاط نمی کنم!!!!
2- كاهش آشكار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی. => همه چیز معنی و مفهومش رو برام از دست داده و به بی تفاوتی متلق رسیدم!!!!
3- كاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر كاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن. => با توجه به سن و قدم حدودا بیست کیلو کمبود وزن دارم!!!!
4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها. => بعضی شبا بی خوابی به سرم میزنه و با وجود تلاشهایی که می کنم ولی نمی تونم بخوابم یا بعضی شبا ساعت نه نشده به شدت خوابم میگیره!!!!
5- افزایش یا كاهش اعمال روانی حركتی یا فعالیت های ذهنی. => مدتیه به شدت فراموش کار شدم!!!!!
6- خستگی یا كاهش انرژی.
7- احساس بی ارزشی یا گناهكار بودن. => وقتی مریض می شم و درد می کشم احساس آرامش می کنم چون فکر می کنم حقمه. یا موهامو دونه دونه می کنم.
8- كاهش توان اندیشیدن یا تمركز ذهن و تصمیم گیری. => هر چی سعی می کنم تمرکز کنم اما کامل موفق نمی شم روی موضوع دقت و تمرکز کنم. یه جورایی انگار هم حواسم هست و هم نیست!!!!
9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودكشی، بدون داشتن طرحی برای آن ، یا اقدام به خودكشی با طرحی از پیش ریخته. => بهش فکر می کنم ولی می دونم عرضه و جراتشو ندارم!!!!
 

Similar threads

بالا