archi_arch
مدیر بازنشسته

افسردگی چیست؟
افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز می گردد.
افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیراز مسائل پزشكی و اندوه كه بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در كارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خودش می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را كه وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می دهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد: بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
Depression كه غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می كند.
افسردگی بالینی، از دیدگاه عملكردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ناتوان می كند. افسردگی كبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت ، ناتوان كننده است. افسردگی یك نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی(Symptoms) مختلف است.
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ملاك های تشخیص افسردگی عبارت اند از:[/FONT]
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
2- كاهش آشكار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- كاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر كاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
5- افزایش یا كاهش اعمال روانی حركتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا كاهش انرژی.
7- احساس بی ارزشی یا گناهكار بودن.
8- كاهش توان اندیشیدن یا تمركز ذهن و تصمیم گیری.
9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودكشی، بدون داشتن طرحی برای آن ، یا اقدام به خودكشی با طرحی از پیش ریخته.
داشتن حداقل پنج علامت یاد شده در طول حداقل دو هفته برای ابتلا به افسردگی كبیر (شدید) كافی است. ولی علامات مرضی یك و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگی نمی تواند واكنش معمولی مرگ یك عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.
انواع اصلی افسردگی شامل موارد زير است :
افسردگي خفيف
افسردگي خفيف باعث خلق پايين مي شود وبعد از مدتي از بين برود. اين بيماري اغلب بعد از يك واقعه استرس زا بروز مي كند. شخص ممكن است به غير از احساس خلق پايين، احساس اضطراب و نگراني هم داشته باشد. تغيير در نحوه زندگي، اغلب تمام آن چيزي است كه براي درمان اين نوع افسردگي لازم است.
افسردگي متوسط
در افسردگي متوسط، خلق پايين طول كشيده و باقي مي ماند و شخص دچار علايم جسمي نيز مي گردد. گرچه اين علايم از فردي به فرد ديگر فرق مي كند. در چنين مواردي، فقط تغيير در نحوه زندگي بندرت باعث بهبود مي شود و نياز به درمان دارويي دارد.
افسردگي شديد
افسردگي شديد يك بيماري تهديدكننده زندگي مي باشد كه داراي علايم شديدي مي باشد. بيمار دچار علايم و مشكلات جسمي، هذيان ها و توهمات شده و مراجعه به پزشك در اولين فرصت از اهميت زيادي برخوردار است.
ساير اصطلاحهاي افسردگي
ساير اصطلاحهايي كه به طور رايج در پزشكي براي توصيف انواع افسردگي به كار مي روند، عبارتند از: افسردگي واكنشي، افسردگي درون زاد، افسردگي عصبي، افسردگي رواني، افسردگي دوقطبي، افسردگي يك قطبي، افسردگي تهييجي، افسردگي تاخيري، افسرده خويي، افسردگي پنهان، افسردگي عضوي، افسردگي راجعه كوتاه مدت و افسردگي مفصلي.
افسردگي واكنشي
پزشكان از اصطلاح افسردگي واكنشي (Reactive Depression) در دو مورد استفاده مي كنند. در مورد اول، به افسردگيهايي كه به علت يك حادثه استرس زا ايجاد شده است و مدت اين افسردگيها هم معمولاً زياد نيست. چنين افسردگيهايي را مي توان به صورت يك پاسخ طبيعي تشديديافته در مقابل ناملايمات زندگي نيز درنظر گرفت.
انجام مشاوره، حمايت خانواده، كنترل استرس و بعضي از اقدامات عملي، ممكن است تمام آن چيزهايي باشند كه براي درمان اين بيماري لازم هستند.
با اين حال، يك حادثه استرس زا مي تواند باعث شروع افسردگي شديدي شود و افرادي كه مستعد به اين بيماري هستند، مي توانند بعد از شروع بيماريشان، زندگي پراسترسي را داشته باشند. در صورت وقوع چنين وضعيتي، بسيار مشكل است كه دقيقاً بگوييم كه اين افسردگي، واقعاً واكنشي به استرس بوده است.
اصطلاح واكنش افسردگي را همچنين براي مواردي كه يك شخص هنوز مي تواند به موقعيتهاي اجتماعي واكنش نشان داده و از آن لذت ببرد نيز به كار مي برند.
افسردگي درون زاد
افسردگي درون زاد (Endogenous Depression) بدون هيچ دليلي ايجاد مي شود. اين افسردگي معمولاً شديد بوده و بيمار احتمالاً دچار علايم جسمي افسردگي همچون از دست دادن اشتها، كاهش وزن، صبح خيلي زود از خواب بيدار شدن، بدتر شدن خلق در هنگام صبح و... مي باشد. اين نوع افسردگي معمولاً فقط با درمان بهبود مي يابد.
اشكالي كه استفاده از اين نوع روشها براي توصيف انواع افسردگي وجود دارد، اين است كه همين علايم بيماري مي تواند در بعضي افراد به علت حوادث استرس زا ايجاد شود. همچنين به دليل اينكه شما قادر نيستيد روي يك حادثه استرس زا انگشت بگذاريد و آن را مشخص نماييد و بدين معني نيست كه چنين حادثه استرس زايي وجود نداشته است.
افسردگي عصبي
اصطلاح افسردگي عصبي (Neurotic Depression) براي توصيف نوع خفيفي از افسردگي به كار مي رود كه در آن، در بعضي روزها حال بيمار خوب است و در بعضي روزها حالش بد مي شود. چنين بيماراني معمولاً عصرها بيشتر احساس افسردگي مي كنند. در چنين نوعي از افسردگي، بيمار ممكن است شبها در به خواب رفتن مشكل داشته باشد و در نيمه هاي شب هم از خواب بيدار مي شود، اما اين افراد صبحهاي زود بيدار نمي شوند. بعضي از اين بيماران بيش از حد مي خوابند و بعضي نيز احساس مي كنند كه بيشتر از معمول تحريك پذير شده اند.
افسردگي رواني
افسردگي رواني (Psychotic Depression) يك افسردگي شديد بوده و بيماراني كه به چنين افسردگي دچار مي شوند به علايم جسمي آن نيز مبتلا شده و ممكن است ارتباطشان را با واقعيت از دست بدهند. آنها ممكن است به هذيانها و يا توهمات نيز دچار شوند. بيماران مبتلا به افسردگي رواني هميشه به درمان پزشكي نياز دارند.
افسردگي دوقطبي
افسردگي دوقطبي (Bipolar Depression) نام ديگر بيماري شيدايي- افسردگي (مانيك- دپرسيو) مي باشد. افراد مبتلا به بيماري شيدايي- افسردگي در بعضي مواقع دچار خلق بالا هستند و در دوره هايي نيز به خلق پايين دچار مي شوند كه مي تواند افسردگي آن خفيف و يا شديد باشد.
وقتي چنين بيماراني در حالت خلق بالا (شيدايي) قرار دارند، احتمالاً احساس خوشحالي و سرخوشي دارند، به خواب و خوراك كمتر از حد معمول نياز دارند و احساس مي كنند كه حال عموميشان خيلي خوب است. آنان در چنين مواقعي داراي انرژي زيادي مي باشند، خيلي سريع و تند حرف مي زنند و احساس مي كنند كه انگار افكار در مغز آنان در حال مسابقه دادن هستند. قضاوتشان مختلف و بد شده و ممكن است دچار هذيانها و يا توهمات نيز بشوند، اما اين هذيانها و توهمات با آن نوعي كه در افسردگي رواني ديده ميشود، فرق دارد و محتواي آنها بسيار مثبت تر است.
در چنين مواقعي بعضي از بيماران فكر مي كنند كه خيلي پولدارند و آدم معروفي شده اند و يا اينكه از قدرت زيادي برخوردارند.
اين خلق بالا نيز همانند خلق پايين مي تواند به بيمار آسيب برساند. گاهي اوقات قضاوتهاي نادرست و توهمات آنها به ايجاد مسايل مالي منجر مي شود. در بعضي موارد، اين بيماران خرجها و ولخرجي هاي زيادي انجام مي دهند.
علتها
هيچ علت منفردی برای افسردگی وجود ندارد. اين بيماری غالباً شکل خانوادگی دارد . کارشناسان معتقدند که يک حساسيت ژنتيکي در ترکيب با عوامل محيطی مانند استرس يا بيماری جسمی می تواند باعث ايجاد يک عدم تعادل در مواد شيميایی مغز با نام نوروترانسميترها شود که موجب افسردگی می شود . به نظر می رسد عدم تعادل بين سه نوروترانسميتر – سروتونين، نوراپی نفرين و دوپامين – با افسردگی مرتبط باشد.
دانشمندان کاملاً نمی دانند که چگونه عدم تعادل در نور و ترانسميترها می تواند علائم و نشانه های افسردگی را ايجاد کند. به طور قطع مشخص نيست که آيا تغييرات نوروترانسميترها علت افسردگی است يا نتيجه آن .
عواملی که با افسردگی مربوط هستند شامل موارد زير است :
ارث : محققين چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژنهايی مي گردند که با ساير اشکال افسردگی مرتبط باشند . اما همه افرادی که سابقه فاميلی افسردگی را دارند به اين اختلال دچار نمی شوند .
استرس : وقايع پراسترس زندگی، به ويژه از دست دادن يا تهديد به از دست دادن يک فرد محبوب با شغل می تواند محرک افسردگی باشد .
داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهايی که جهت کنترل فشار خون استفاده می شوند، قرصهای خواب يا قرصهای جلوگيری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ايجاد کنند .
بيماريها : ابتلا به يک بيماری مزمن، مثل بيماری قلبی، سکته مغزی، ديابت، سرطان يا آلزايمر باعث می شود که شما در خطر بيشتری برای افسردگی قرار بگيرد. مطالعات يک ارتباط ثابت نشده بين افسردگی و بيماری قلبی را نشان می دهد . افسردگی در بسياری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد . افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بيشتری برای مرگ در سالهاي اول پس از سکته قلبی قرار دهد . ابتلا به کم کاری تيروئيد حتی اگر خفيف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود .
شخصيت : صفات شخصيتی خاصی مانند اعتماد به نفس پايين و وابستگی شديد، بدبينی و حساسيت در برابر استرسها می تواند شما را مستعد افسردگی نمايد .
افسردگی پس از زايمان : احساس خفيف ناراحتی که معمولاً چند روز تا چند هفته پس از زايمان اتفاق می افتد در مادران مسئله شايعی است. در اين زمان ممکن است احساس ناراحتی، عصبانيت، اضطراب، تحريک پذيری و کاهش ظرفيت کنيد. فرم شديدتری از baby blues افسردگی پس از زايمان ناميده می شود که آن هم تازه مادران را گرفتار می کند .
الکل، نيکوتين و سوء استفاده از مواد : کارشناسان تصور می کردند افراد افسرده الکل، نيکوتين و داروهای تغيير دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگي استفاده می کنند . اما در واقع استفاده از این مواد می تواند با افسردگی و اختلال اظطرابی مرتبط باشد .
رژيم غذايی: کمبودهای اسيد فوليک و ويتامين B12 می تواند باعث ايجاد نشانه های افسردگی شود. سطوح پايين هر دو ماده مغزی با پاسخ ضعيف تری به داروهای ضد افسردگی همراه هستند .
عوامل خطر
افسردگی تمام سنين و تمام نژادها را مبتلا می کند. ميزان افسردگی در ميان افراد متأهل، بخصوص مردان متأهل و افرادی که ارتباطات طولانی مدت دارند کمتر است. اين ميزان در بين افراد مطلقه و کسانی که تنها زندگی می کنند بيشتر است . احتمال عدم تشخيص افسردگی در افراد سن بسيار بيشتر است .
زنان دو برابر بيش از مردان افسردگی را تجربه مي کنند. گرچه مردان احتمال کمتری نسبت به زنان برای افسردگی دارند، اين اختلال بين 3 تا 4 ميليون مرد آمريکايی را مبتلا ساخته است. تفاوتهای جنسيتی تا حدی می تواند ناشی از علل بيولوژيک مثل هورمونها و تغييرات متفاوت سطح
وروتر انسميترها باشد .
چه وقت بايد به دنبال توصيه پزشکی رفت؟
اگر علاقه کمی به فعاليتهای لذت بخش در خود احساس می کنيد، اگر احساس غم ، نا اميدي، خستگی يا بی ارزشی مي کنيد و اگر عادات خواب و خوراک شما به ميزان زيادی تغيير کرده، پزشک خود را ببنيد تا مشخص کنيد که آيا افسردگی داريد يا خير. اگر کسی را می شناسيد که شخصات افسردگی را نشان می دهد، او را تشويق به دريافت کمک کار شناسانه کنيد .
غربالگری و تشخيص
براي تشخيص افسردگی، پزشک معاينه بالينی شامل: آزمايشاتی برای رد کردن وضعيتهايی که می توانند علايم تقليد کننده افسردگي را ايجاد کنند انجام دهد .
اگر پزشک شما علايم افسردگی شديد را می بينيد يا به احتمال خودکشی مشکوک است می تواند شما را به متخصص روانپزشک ارجاع کند يا حتی بستری فوری را توصيه کند .
پزشک يا روانپزشک تشخيص افسردگی را براساس علائم و نشانه های مشخص بيماری بعلاوه حضور علائم و نشانه هايی که معمولاً همراه با افسردگی هستند می گذارند.
عوارض
افسردگی يک بيماری جدی است که می تواند آثار وخيمی برفرد و خانواده به جا گذارد. افسردگی درمان نشده می تواند منجر به مارپيچ نزولی ناتوانی، وابستگی و خودکشی شود. ميزان خودکشی در مردان 4 برابر بيشتر از زنان است، گرچه زنان بيشتر اقدام به خودکشی می کنند. ميزان خودکشی پس از 70 سالگی در مردان افزايش می يابد، و اين ميزان پس از 85 سالگی بيشتر است .
علايم هشدار خاصی می تواند نشاندهنده افسردگی شديد و احتمال خودکشی باشند. با جديت هر درمانی را برای پیشگیری از خودکشی به کار گيريد حتی اگر فرد تحت درمان افسردگی است. اگر هر يک از علائم خطر زير را مشاهده کرديد با يک پزشک يا درمانگاه روانی تماس بگيريد.
- (pacing ) آرامش، رفتار پرخاشگرانه ، تغييرات خلقی زياد و بيخوابی براي چند شب متوالی.
- تهديد يا عمل به آسيب جسمی يا خشونت .
- تهديد يا صحبت در مورد مرگ يا خودکشی مانند: A ديگر برايم اهميت ندارد@ يا A ديگر نيازی نيست بيش از اين نگران من باشی @ .
- افت فعاليتها و ارتباطات .
- کارهايی مانند خداحافظی با دوستان، نوشتن وصيت نامه يا ... .
- بهبود ناگهانی خلق پس از يک دوره افسردگی .
- رفتار خطرناک غير طبيعي مانند خريد يا حمل اسلحه يا رانندگی ... .
درمان افسردگی :
مانند خیلی از بیماریها اگر درمان افسردگی زود شروع شود، ساده و موثرتر خواهد بود. معمولاً تركیبی از روشهای زیر را برای درمان افسردگی به كار میبرند.
دارو درمانی : دارو درمانی میتوان از انواع داروهای ضدافسردگی برای برطرف كردن علائم و بهتر كردن روحیه بیمار استفاده نمود. این داروها به بیمار این امكان را میدهند تا دوباره عملكرد طبیعی كسب كند. برخی از داروهای ضدافسردگی كه طی سالها متمادی مورد استفاده قرار می گرفتند عبارتند از :
-داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای .
-مهار كننده آنزیم مونوآمین اكسیداز (UAOIS)
-لیتیوم (كه معمولاً برای درمان بیماری شیدایی افسردگی استفاده می شود )
-داروهای ضدافسردگی جدیدتر عبارتند از : مهاركننده های جذب مجدد سروتونین و بوپروپیون كه دارای عوارض جانبی ، كمتری نسبت به داروهای قدیمیتر هستند اغلب چند هفته طول میكشد تا داروهای ضدافسردگی اثر خود را نشان دهند.
روان درمانی :
روان درمانی به بسیاری از افراد كمك میكند تا خود را بهتر شناخته و با مسائل بهتر كنار آیند.
روشهای مختلف روان درمانی عبارتند از :
-مشاوره های فردی
-گروه درمانی
-شناخت درمانی
-روانكاوی
افرادی كه درمان افسردگی می توانند به شما كمك كنند :
روان شناسان – روانپزشكان – روان درمانگران – مراكز بهداشتی در محل كار – مشاوران
تمام انواع افسردگی نیاز به درمان تخصصی دارند .
علائم افسردگی را دست كم نگیرید به متخصص مراجعه كنید.
منابع: 1 2 3
و مجله ی روانشناسی
آخرین ویرایش: