سلام رسما اعلام می کنم که به شما حسادت می کنم تو دانشگاه ما همه باهم مهربونند هیچ کسی رو نمی ندازند ماکت کسی خورد نمی شه طرح کسی پاره نمی شه و هیچ کس بهت نمی گه بی سوادی که دلت نشکنه!!!!!!!!!! کاش یه بار کسی پیدا می شد که کار منم درست نقد کنه و حتی اخرش بگه بدرد نمی خوره

ما یه ارشدم داریم که خوب کارا رو نقد می کنه البته اغلب له می کنه اما اونم فکر می کنه که دخترا زود ناراحت می شند و باید با احتیاط باهاشون حرف زد. البته فکر کنم تونستم کاری کنم که منو جدا کنه

به هر حال خوش به حال شما!!!!!!!!!!!!
سلام دوست عزیز
متاسفانه ماها تا یه چیزی رو داریم قدرشو نمی دونیم و بعدها بابتش حسرت می خوریم.
اون موقع که استادا سخت می گرفتن ما همش به بچه های دیگه دانشگاه حسادت می کردیم یکی از رشته ها که اسم نبرم بهتره استادشون امتحان پایان ترم رو 4 بار تکرار کرد تا همه پاس کنند. آخرشم باز چند نفر که حالشو نداشتن افتادن به اون چند نفر هم چند صفحه مقاله داد ترجمه کنند اونام نفری سه چهار تومان دادند دارالترجمه واسشون ترجمه کرد نمرشون شد 15، 16.............
ما این چیزارو که میدیدیم دوست داشتیم محکم بکوبیم پای چشم استادمون.
یادمه بچه ها تو خوابگاه یه عکس بزرگ از یکی از استادا کشیده بودند چسبونده بودن پشت در، سر ظرف شستن یا غذا درست کردن یا ... با دارت میزدن تو عکس پیشونی 10 امتیاز ، چشم 20 امتیاز وو ....
هرکی امتیازش کمتر میشد میرفت ظرف می شست ....
حالا که اون روزها گذشته به عقب که نگاه می کنیم می بینیم این همه سخت گیری فقط و فقط به خاطر خودمون بود و گرنه واسه استاد خیلی راحت تره که طی ترم بیاد یه سری اراجیف سرهم کنه و بگه هرکی یه موضوعی انتخاب کنه هر جلسه هم کرکسیون فرمالیته و آخرشم یه نمره خوب و همه هم دعاش میکنن که عجب استاد باحالیه.
که در حال حاضر از این مدل استادهای باحال فراوونه .(البته استاد فهیم و پر هم کم نیست)
الان اغلب استادها دیگه به جو کلاس نگاه میکنن اگه کسی یا کسانی تو کلاس باشن که از استاد مطلب بخوان و اکتیو باشن خوب اونها هم چیزی رو که بلد هستند رو میکنن البته اگه بلد باشند وگرنه اونها هم راحت میان و میرن و اسمشون و شان اجتماعیشون هم اینه که استاد دانشگاهن و به همین بسنده میکنند و استاد و دانشجو همه راضی و خوش و خرم با کمال صف و صمیمیت.دیگه چرا دنبال زحمت و درد سر ....
به نظر من ایراد عمده کار متوجه خود ماست اساتید خوب و با دانش هم وجود دارند که شاید با توجه به جو دانشکده ها دیگه دل و دماغی برای انرژی گذاشتن ندارند و اونا هم به این مدل تدریس راضی شدند.ما باید اول از خودمون شروع کنیم ما به استادامون فشار بیاریم ، بهشون سخت بگیریم ،ازشون کار بخواهیم ، مطلب بپرسیم تا مجبور بشن مطلعه کنند ، اطلاعاتشون رو به روز نگه دارند ، تا نصف شب تو اینترنت دنبال مقاله ، تحقیق و... بگردن و ... چون فردا باید سر کلاسی برن که بچه هاش اکتیو ، پرسشگر، پرتلاش و خواهان پیشرفت و به روز شدن هستند. حقیقتش اینه که ما خودمون استادامون رو تنبل و بی انگیزه و راحت گیر و راحت طلب کردیم.
پس بی انصافیه که همه چیزو گردن استادها بیندازیم.همون قضیه ی سوزن و جوالدوز
موفق باشید
کاش اندیشه مردم کمتر غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود..........