آدما وقتی دلشون میگیره یا تنهاییشونو گریه میکنن یا گریه شونو تنهایی میکنن
خیلیا سنگ صبور دارن و بعضیاشون ندارن....هرقدرم با نبودنش بسازن جای خالیش رو دلشون سنگینی میکنه
گاهی سنگ صبور یکی میشی ک فردا دلتو میشکونه گاهیم دل اونی رو میشکونی ک تو بدترین تنهاییات و غمات سنگ صبورت بود .تنهایی ی جور خاصی قشنگه حتی وقتی یکی رو تو غم و تنهاییت سهیم میکنی.... اما هنر میخاد بتونی قشنگی دنیا -ی پر از غم - ی رو ک با شریک رازت با سنگ صبورت ساختی بدونی ..هنر میخاد قدرشو بدونی و نخای برا شونه هاشو برا درد دلای یکی دیگه قرض بدی...باید اونقد عزیزش کنی ک ی ذره حسود باشی و بتونی حرمت دردا و درد دلاتو داشته باشی
هر چ رابطه هات بیشتر میشه دوستات بیشتر میشه ..قشنگه ک دوستای قدیم و جدیدتو با هم اشنا کنی اما اصن قشنگ نیس بخوای شونه ای سنگ صبورتو با یکی دیگه شریک بشی مگه دل اون طاقت گوش دادن ب چن تا دردو داره؟
از طرفی کلمات همیشه پر سوء تفاهمن ..ی وقت میبینی عزیزتو از دست دادی واسش غریبه ای حرفی رو ک از بقیه میشنوه ممکنه بدون اینکه نظر خودت و بپرسه بپذیره...حالا گریه هات ب ج ه ن م اونوقت تو میمونی و ی عالم سوال ...اینکه چرا دیگه باورت نداره؟!!
اونوقت اگه بخودش بگی گوش نمیده چون ازت فاصله گرفته و میگه داری اشتباه میکنی
اگه ب خودش نگی حتی سلام لبخندت ی جور دروغه...و این درد داره ک بخای بش دروغ بگی
اگه بخوای بزاری بری...نمیزاره....
اگه نتونی با لبخندو ظاهری و احوالپرسی بش دروغ احساسی بگی ی راه میمونه واست مجبورش میکنی گوش بده ..مجبور شدن و مجبور کردن درد داره شاید غرور هر دو بشکنه
تازه ....وقتی غرورش شکست دلش میشکنه ولی یکی ک ی بار - و چندین بار -نشسته پای درد دلت ولت نمیکنه بزاره بره با اینکه خودش شاید ته دلش ی غمی داشته باشه اما باید انقد عمیق باشه ک بجای قسم خوردن و شاهد اوردن از خودش بپرسه چرا اینجور شد؟چرا میگه واسش دیگه وجود ندارم؟ فقط میخاد منو بشکونه یا ن ... دلش ازم شکسته و میخاد ب زبون خودم بام حرف بزنه؟
اگه بخاد خودشو ثابت کنه اروم و شاید با بغض سکوت میکنه میشینه روبرت - حتی ا راه دور -همه اشناها و شاهداو مقدساتو قسمارو میزاره کنار از خودت و خودش میپرسه کی بود با غمت اشک ریخت کی بود با خنده هات شاد شد شد و خندید؟کی بود وقتی اروم نبودی تحملت کرد؟کی بود دردلاتو تو دلش ریخت و بروت نیاورد؟ حالا منم و خودت هیچ شاهدیم ندارم ب هیچ چیم قسم نمیخورم ب من میگی برات وجود ندارم من عوض شدم؟
بیا حرمت همدردامونو بدونیم اونایی ک باشون درددل کردیم و بامون درددل کردن
بیا انقد ب خودمون و عزیزمون بها بدیم ک وقتی کدورت پبش میاد خودمون دوتایی حلش کنیم
بیا حتی حرمت دردها و غصه ها و تنهاییا رو حفظ کنیم هرچ باشه با گفتن دردمون با گوش کردن ب ی درددل پخته شدیم
شاید تا چن روز شاید بعد سال نو یکی مون نبود بزا لااقل یادمون ی مرهم باشه ن ی درد تازه

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ .ن :
مرهم : ضماد یا دارویی که بر زخم میگذارند که جمع آن مراهم میشود و از واژه کامل عربی گرفته شده است و این نو ع مرهم را بر زخم جسمی و ظاهری استفاده میکنند.
مرحم: از رحم ، مرحمت ، مهربانی و لطف و ....گرفته شده است که بازهم از واژه کامل عربی گرفته شده است منتهی در ادبیات اسم مصدر است . و بازهم این نوع مرحم رحمتی یا ضمادی یا دارویی است که بر زخم دل میگذارند .
خیلیا سنگ صبور دارن و بعضیاشون ندارن....هرقدرم با نبودنش بسازن جای خالیش رو دلشون سنگینی میکنه
گاهی سنگ صبور یکی میشی ک فردا دلتو میشکونه گاهیم دل اونی رو میشکونی ک تو بدترین تنهاییات و غمات سنگ صبورت بود .تنهایی ی جور خاصی قشنگه حتی وقتی یکی رو تو غم و تنهاییت سهیم میکنی.... اما هنر میخاد بتونی قشنگی دنیا -ی پر از غم - ی رو ک با شریک رازت با سنگ صبورت ساختی بدونی ..هنر میخاد قدرشو بدونی و نخای برا شونه هاشو برا درد دلای یکی دیگه قرض بدی...باید اونقد عزیزش کنی ک ی ذره حسود باشی و بتونی حرمت دردا و درد دلاتو داشته باشی
هر چ رابطه هات بیشتر میشه دوستات بیشتر میشه ..قشنگه ک دوستای قدیم و جدیدتو با هم اشنا کنی اما اصن قشنگ نیس بخوای شونه ای سنگ صبورتو با یکی دیگه شریک بشی مگه دل اون طاقت گوش دادن ب چن تا دردو داره؟
از طرفی کلمات همیشه پر سوء تفاهمن ..ی وقت میبینی عزیزتو از دست دادی واسش غریبه ای حرفی رو ک از بقیه میشنوه ممکنه بدون اینکه نظر خودت و بپرسه بپذیره...حالا گریه هات ب ج ه ن م اونوقت تو میمونی و ی عالم سوال ...اینکه چرا دیگه باورت نداره؟!!
اونوقت اگه بخودش بگی گوش نمیده چون ازت فاصله گرفته و میگه داری اشتباه میکنی
اگه ب خودش نگی حتی سلام لبخندت ی جور دروغه...و این درد داره ک بخای بش دروغ بگی
اگه بخوای بزاری بری...نمیزاره....
اگه نتونی با لبخندو ظاهری و احوالپرسی بش دروغ احساسی بگی ی راه میمونه واست مجبورش میکنی گوش بده ..مجبور شدن و مجبور کردن درد داره شاید غرور هر دو بشکنه
تازه ....وقتی غرورش شکست دلش میشکنه ولی یکی ک ی بار - و چندین بار -نشسته پای درد دلت ولت نمیکنه بزاره بره با اینکه خودش شاید ته دلش ی غمی داشته باشه اما باید انقد عمیق باشه ک بجای قسم خوردن و شاهد اوردن از خودش بپرسه چرا اینجور شد؟چرا میگه واسش دیگه وجود ندارم؟ فقط میخاد منو بشکونه یا ن ... دلش ازم شکسته و میخاد ب زبون خودم بام حرف بزنه؟
اگه بخاد خودشو ثابت کنه اروم و شاید با بغض سکوت میکنه میشینه روبرت - حتی ا راه دور -همه اشناها و شاهداو مقدساتو قسمارو میزاره کنار از خودت و خودش میپرسه کی بود با غمت اشک ریخت کی بود با خنده هات شاد شد شد و خندید؟کی بود وقتی اروم نبودی تحملت کرد؟کی بود دردلاتو تو دلش ریخت و بروت نیاورد؟ حالا منم و خودت هیچ شاهدیم ندارم ب هیچ چیم قسم نمیخورم ب من میگی برات وجود ندارم من عوض شدم؟
بیا حرمت همدردامونو بدونیم اونایی ک باشون درددل کردیم و بامون درددل کردن
بیا انقد ب خودمون و عزیزمون بها بدیم ک وقتی کدورت پبش میاد خودمون دوتایی حلش کنیم
بیا حتی حرمت دردها و غصه ها و تنهاییا رو حفظ کنیم هرچ باشه با گفتن دردمون با گوش کردن ب ی درددل پخته شدیم
شاید تا چن روز شاید بعد سال نو یکی مون نبود بزا لااقل یادمون ی مرهم باشه ن ی درد تازه

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ .ن :
مرهم : ضماد یا دارویی که بر زخم میگذارند که جمع آن مراهم میشود و از واژه کامل عربی گرفته شده است و این نو ع مرهم را بر زخم جسمی و ظاهری استفاده میکنند.
مرحم: از رحم ، مرحمت ، مهربانی و لطف و ....گرفته شده است که بازهم از واژه کامل عربی گرفته شده است منتهی در ادبیات اسم مصدر است . و بازهم این نوع مرحم رحمتی یا ضمادی یا دارویی است که بر زخم دل میگذارند .
آخرین ویرایش: