کد خبر: ۳۶۹۲۶۰
تاریخ انتشار:
۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۲
-
06 January 2014
شب قبل از عملیات به شریفی پیشنهاد کردم که به احتمال زیاد در عمیات فردا تعدادی از بچهها شهید میشوند و اگر یک وصیتنامه دستهجمعی بنویسیم یادگاری از این لحظات و ساعتهای قبل از شهادت و رشادت میماند.
به گزارش فارس از شهرستان میاندرود، روزهای نخست دی سالگرد انجام عملیات کربلای 4 و برای مردم میاندرود اما معنایی فراتر از نبرد و دفاع دارد.
تنها چند روز مانده به عملیات کربلای 4 حاج عبدالله شریفی که در آن زمان فرمانده پایگاه بسیج بود تعداد 50 نفر از جوانان روستایی کوچک اما غیرتمند بهنام سورک را برای اعزام به جبههها ثبتنام و اعزام میکند.
یکی از بازار و یکی از مزرعه، مدرسه یا کارخانه آمده بود اما همه با یک هدف که دفاع از کشور بود اما اتفاقی مهم در شب قبل از عملیات کربلای چهار رزمندگان این منطقه را جاودانه کرد.
راوی این رویداد که محمود محمدزاده است و در آن زمان فرمانده یک گردان غواص در دفاع مقدس بود در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس گفت: وضعیت در آن زمان خاص بود بعد از عملیات والفجر هشت بیش از هفت ماه بود که عملیاتی نشده بود.
وی اظهار داشت: برای عملیات جدید خیلی نیرو به جبههها آمده بودند و یک کاروان از سورک بهنام انصارالحسین(ع) نزدیک به 50 نفر از داوطلبان را ثبتنام و به هفتتپه اعزام کرده بود، من به همراه برخی دیگر از بچههای سورک در گردان عملیاتی عاشورا بودیم و نیروهای جدید سورکی هم با دیدن ما همه خواستار الحاق به این گردان بودند.
محمدزاده با اشاره به مخالفت خود و دیگر بچههای قدیمی گردان با این مساله گفت و دلیل آن را احتمال شهادت تعداد بالای افراد با توجه خطرات عملیات فردا دانست اما گوش کسی بدهکار نبود تا اینکه با پافشاری افراد در نهایت40 نفر به گردان عملیاتی عاشورا پیوستند.
وی افزود: ما نگران این بودیم که اگر در عملیات آینده گردان با آتش سنگین یا حمله بعثیها مواجه شود تعداد زیادی شهید میشوند و شاید این مساله در یک روستای کوچک برای مردم سنگین باشد.
این فرمانده دفاع مقدس نقش گردان عاشورا را در عملیات کربلای چهار خطشکن و نوک پیکان عملیان توصیف کرد و ادامه داد: گردان عاشورا باید از سه معبر رودخانه اروند را شنا میکرد و یکی از حساسیتهای عملیات در همین کار بود.
محمدزاده افزود: شب قبل از عملیات در ذهنم جرقهای زد و به شریفی پیشنهاد کردم که به احتمال زیاد در عملیات فردا تعدادی از بچهها شهید میشوند و اگر یک وصیتنامه دستهجمعی بنویسیم یادگاری از این لحظات و ساعتهای قبل از شهادت و رشادت خواهد ماند، شریفی هم پذیرفت و پیشنویس این وصیتنامه را بر روی مقوای شیرینی نوشت.
وی گفت: من هم چند کلمه به آن اضافه کردم ولی کلیات آن خوب بود بعداز پاکنویس کردن آن در جلسهای با بچهها که با سخنرانی یک روحانی و مداحی همچنین سخنرانی فرمانده پایگاه همراه بود در آخر موضوع وصیتنامه را مطرح کردم که با استقبال همه مواجه شد، همه 50 نفر امضا کردند و تاثیر خوبی بر روحیه رزمندگان روستا داشت.
محمدزاده افزود: فردا صبح عملیات را شروع کردیم و در این عملیات هفت نفر از بچهها از جمله خود عبدالله شریفی فرمانده پایگاه بسیج به شهادت رسیدند و برخی هم در عملیاتهای بعدی مانند کربلای پنج و 10همچنین والفجر 10 به یاران و همپیمانان خود ملحق شدند.
وی در مورد سرنوشت وصیتنامه گفت: پس از امضای آخرین نفر وصیتنامه پیش یکی از بچهها باقی ماند و بعد از عملیات آن را تحویل گرفتم که تا امروز آن را لحظهای از خود دور نکردهام اما از کنگره شهدا و مستند روایت فتح دنبال آن آمدند و یک کپی از آن را به آنها دادم.
محمدزاده در پایان یادآور شد: بعدها رونوشتی از این سند مهم را برای اطلاع مردم از رشادت فرزندان این منطقه در بین مردم توزیع کردیم تا از ولایتپذیری و شهادتطلبی و میهن دوستی مردان این منطقه مطلع شوند که نتایج خوبی نیز داشت و امروز کمتر کسی است که در شهر از این موضوع خبر نداشته باشد. [h=4][/h]