خوب کی را دوست داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقده دوسش داری؟؟؟؟
آخرین ویرایش:
خوب کی را دوست داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقده دوسش داری؟؟؟؟
شما دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حیدری جون من یکی دوست دارم عاشق کسی نیستم
خنده داره
این امین آقا که دوست داره عاشق نیستخنده داره
منکه گفتم.......شما چی؟؟؟؟؟این امین آقا که دوست داره عاشق نیست
تو سهیلا چکاره ای؟
دوست دارم عاشقانه زندگی کنممنکه گفتم.......شما چی؟؟؟؟؟![]()
دوست دارم عاشقانه زندگی کنم
اما عشق به جنس مخالف فراریییییییییییییییییییییییییییم و هم دوست داشتنننننننننننننننننننننننننش
پس مثه خودمونی رفیق![]()
در متشخص بودن شما که شکی نیست ولی متشخص بودن شرایطی می خواد مثل سطح سواد و فکر بالا که ...
بلاغت گفتار رو در سخن شماديدم ....خيلي ممنون
چرا شما دو نفر (و خیلی های دیگه) .. وقتی کلمه عشق میاد جنس مخالف توی ذهنش تداعی میشه ؟!!
بابا انسان فقط یکی از خلقهای خدا هست
بنگرید دور و ورتون رو پر از چیزهای دوست داشتنی هست که میشه عاشقشون شد
بنظرم عاشق باش همیشه ..
عاشق نگاه کردن .. عاشق زیبا دیدن
عاشق زیبا خوردن .. عاشق حرفای خوب
عاشق طبیعت
عاشق همه ی هستی شو تا ببینی که چقدر همه چیز زیباست![]()
گفتم : دل ميخري؟!
پرسيد چند؟!
گفتمش: دل مال تو، تنها بخند.
خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روي خاک افتاده بود جاي پايش روي دل جا مانده بود.
جواب چی رو؟؟؟؟؟؟؟؟به به چه رومانتیک تشریف دارید
چراجواب منو نمیدید؟؟؟؟؟؟
اگه منم که میگم خیلی محترمانه بهش بگو چون ممکنه از دستش بدی و بعد هم یه عمر پشیمانی اونم اگه پسر خوبی باشه(مثل مناجازه بدین یاندین من اومدم .......... میگم بچه ها من خیلی وقته ازیه پسری خوشم میاد البته خوشم نمیاد عاشقشم طرف خبر نداره نمیخوامم خودمو کوچیک کنم بهش بگم اگه صد سالم بگذره وندونه که دوسش دارم بهش نمیگم به کسیم چیزی نگفتم از شما راهنمایی میخوام میخوام بدونم چطوری خودمو تو دلش جاکنم چکار کنم بفهمه که دوسش دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تمام صحبت شما تو پستای قبای این بود که عشق انسان به انسان بی معنیهدوست عزیز..نظر هرکسی واسه خودش محترمه.....نمیگم که فکرم بالاست...ولی فکر شما هم همچین بالایی نیست.........
من فقط میگم...دوست داشتن قشنگتر از عاشقیه....دکتر شریعتی گفتن:
عشق یك جوشش كور است و پیوندی از سر نابینایی
اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع میكند و تا هر جا كه یك روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز هنگام با او اوج میگیرد
عشق در غالب دلها، در شكلها و رنگهای تقریبا مشابهی متجلی میشود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشتركی است
اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روحها بر خلاف غریزهها هر كدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش را دارد میتوان گفت: كه به شماره هر روحی ، دوست داشتنی هست
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میكند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست
عشق، در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشكار رابطه دارد. چنانچه شوپنهاور میگوید: شما بیست سال سن بر سن معشوقتان بیفزائید، آنگاه تاثیر مستقیم آنرا بر روی احساستان مطالعه كنید
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج وجذب زیباییهای روح كه زیباییهای محسوس را بگونهای دیگر میبیند
عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است
اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت
عشق با دوری و نزدیكی در نوسان است. اگر دوری بطول انجامد ضعیف میشود، اگر تماس دوام یابد به ابتذال میكشد و تنها با بیم و امید و اضطراب و دیدار و پرهیز زنده و نیرومند میماند
اما دوست داشتن با این حالات نا آشنا است، دنیایش دنیای دیگری است
عشق جوششی یكجانبه است. به معشوق نمیاندیشد كه كیست یك خود جوششی ذاتی است و از ین رو همیشه اشتباه میكند و در انتخاب بسختی میلغزد و یا همواره یكجانبه میماند و گاه، میان دو بیگانه ناهمانند، عشقی جرقه میزند و چون در تاریكی است و یكدیگر را نمیبینند، پس از انفجار این صاعقه است كه در پرتو رو شنایی آن، چهره یكدیگر را میتوانند دید و در اینجا است كه گاه، پس جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق كه در چهره هم مینگرند، احساس میكنند كه هم را نمیشناسند و بیگانگی و نا آشنایی پس از عشق درد كوچكی نیست
اما دوست داشتن در روشنایی ریشه میبندد و در زیر نور سبز میشود و رشد میكند و ازین رو است كه همواره پس از آشنایی پدید میآید و در حقیقت در آغاز دو روح خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یكدیگر میخوانند و پس از آشنا شدن است كه خودمانی میشوند
دو روح، نه دو نفر، كه ممكن است دو نفر با هم در عین رو در بایستیها احساس خودمانی بودن كنند و این حالت بقدری ظریف و فرار است كه بسادگی از زیر دست احساس و فهم میگریزد و سپس طعم خویشاوندی و بوی خویشاوندی و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و آهنگ كلام یكدیگر احساس میشود و از این منزل است كه ناگهان، خودبخود، دو همسفر به چشم میبینند كه به پهندشت بی كرانه مهربانی رسیدهاند و آسمان صاف و بی لك دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است و افقهای روشن و پاك و صمیمی ایمان در برابرشان باز میشود و نسیمی نرم و لطیف همچون روح یك معبد متروك كه در محراب پنهانی آن، خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده و زمزمه درد آلود نیایش مناره تنها و غریب آنرا بلرزه میآورد
دوست داشتن هر لحظه پیام الهامهای تازه آسمانهای دیگر و سرزمینهای دیگر و عطر گلهای مرموز و جانبخش بوستانهای دیگر را بهمراه دارد و خود را، به مهر و عشوه ای بازیگر و شیرین و شوخ هر لحظه، بر سر و روی این دو میزند
عشق، جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست
اما دوست داشتن، در اوج معراجش، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین میكند و با خود به قله بلند اشراق میبرد
جواب چی رو؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه منم که میگم خیلی محترمانه بهش بگو چون ممکنه از دستش بدی و بعد هم یه عمر پشیمانی اونم اگه پسر خوبی باشه(مثل من)که منطقی رفتار می کنه اگه هم نه که ممکنه ابروتو ببره حالا دیگه خود دانی
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گر چه خاکسترم و هم سفر باد ولی
جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد
مثلا" چطوری بفهمه ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!شما نیستید ولی میترسم به خاطر همین هم تصمیم گرفتم اصلابهش نگم.......میخوام خودش بگه وبفهمه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | |
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |