هر کی سوتی داده تعریف کنه!

X.Doll

عضو جدید

خو چرا میزنی
 

میثم...

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم از سوتی چند روز پیش من:
برای تعویض گواهینامه باید میرفتم پلیس+10 ,به مادرم گفتم که فردا میخوام برم 5+1 گواهینامم رو عوض کنم:w15:
البته 3 نشد شایدم نمیخواست به روی من بیاره
:whistle:
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ی دفعه ی نفر تو باشگاه بهم پیام داد من فکر کردم دختره باخیال راحت هرچی دلم خواست گفتم
بعد یارو دید خیلی شوت زدم پیام داد من پسر
من در اون لحظه:w47:
 

flower222

عضو جدید
من نامزدم چند ماه دیگه قراره ازدواج کنم تو ی جمعی بودم یکی از فامیلا گفت:عروسیتون کیه؟گفتم:چند ماه دیگه گفت:چرا ان قد زود؟؟؟نذاشتم حرفش تموم شده با صدای بلند گفتم :کجااااش زوده؟:redface:

در ضمن مممنووون از همه به خاطر سوتی های باحالتون
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با دو تا از دوستام داشتیم میرفتیم بیرون:w31:
دم در یهو اون دوستم که بین ما راه میرفت لیز خورد افتاد زمین...:weirdsmiley:
منو اون یکی هم اومدیم بگیریمش محکم همدیگه رو گرفتیم!
تا چن ثانیه بعدشم فک میکردیم گرفتیمش!! بعد فهمیدیم نه...:w09:
خلاصه...حسابی دل حضار اونجا رو شاد کردیم و موجبات خنده شونو فراهم!:biggrin:
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
من کلا قیافم بیشتر از سنم میزنه! بلاخره مشکلات روزگار هستش
ترم اخر لیسانس بودیم کلی سوتی میدادن مردم و ما هم میخندیدیم !!
اولیش یبار رفتم تو آموزش دیدم رئیس دانشگامون دکتر شیدفر هم اونجاست . گفتم برم باهاش حرف بزنم (موضوعش یادش نیست) !!! گفتم دم درب اتاق بهش گفتم دکتر وقت دارید ؟؟ گفت بله مهندس بفرما بیا بشین !!! من حدس زدم اشتباه گرفته با پرویی رفتم درون نشستم. بعدش یکی از کارکنان اومد درون ، دکتر بهش گفت از این اقا (منظورش من بود) از اساتید تازه وارد ما هستن دیگه !!!
اونم گفت : نه !! از دانشجوها هست
قیافه من :redface:
دکتر هم اینطوری شد :w00: بهم گفت برو بیرون !! منو گیر آوردی !!
من میگم بخدا من چیزی نگفتم خودتون اشتباه کردید
اومدم بیرون دوست داشتم اینطوری بشم !! :w15: حیف جاش نبود
جاتون خالی اومدیم پیش دوستان حسابی از خجالتش در اومدیم .
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
یه مورد کوتاه دیگه بگم
شماره کلاس درسم رو فراموش کرده بودم. (توی همون ترم بود)
در یه کلاسی رو یهو باز کردم !! یکم جلو رفتم و با جدیت نگاه کردم .
دیدم چندتا دختر اونجان !! همشون هم بچه !! یکیشون رو میز نشسته بود بقیه هم روی دسته صندلی داشتن حرف میزدن و میخندیدن :w33:
من جدی نگاهشون کردم !!
اونا یهو اینطوری شدن :surprised:
فکر کنم داشتن سکته میکردن
یهو یکیشون به حرف اومد گفت !
اقا ببخشید شما استاد ما هستید ؟
منم گفتم درستون چیه ؟
یادم نیست چی گفتن !!
گفتم نه !! تازه یه نگاهی بهشون کردم که از صدتا فحش بدتر بود .
اومدم سرکلاس واسه همه تعریف کردن
همه :w15::w15::w15::w15::w15::w15:
منم :w08:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه خاهرم داره فیلم نگا میکنه محض اطلاع خارجی

بعد میبینم مث مرق پرکنده اینور اونور میپره میگه خاله خاله اینو نگا تو برنامه کودک بازی میکنههه...میگم چیی؟ میگه نگااا کن این تو برنامه کودک بازی میکنه عمو پورنگ نه هاااااا....اون فیطیله هااا
کبود شدم
هیچی دیگهه
:w15:


 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه خاهرم داره فیلم نگا میکنه محض اطلاع خارجی

بعد میبینم مث مرق پرکنده اینور اونور میپره میگه خاله خاله اینو نگا تو برنامه کودک بازی میکنههه...میگم چیی؟ میگه نگااا کن این تو برنامه کودک بازی میکنه عمو پورنگ نه هاااااا....اون فیطیله هااا
کبود شدم
هیچی دیگهه
:w15:



:biggrin:...
 

mohadeseh.anzali

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پارکینگ دانشگامون همون اول در ورودیه دانشگاس.ینی باید از بین ماشینا رد شیم تا به خیابون برسیم.
چن روز پیش با دوستامون داشتیم میرفتیم یه ماشین دیدیم پشتش یه عالم خاک نشسته بودیه عالمم نقاشی کشیده بودن.گفتم بچه ها بیاین ماهم یچی بکشیم.رفتم دستمو گذاشتم رو شیشه یچی بکشم یهو دوستم گفت محدثه بیا اینور تو ماشین یکی نشسته.گفتم نهههههههه.کوووووووووووو؟با هزار زحمت از لای اون همه خاک داخل ماشینو نگا کردم دیدم راننده یه پسره داره نگام میکنه اینجوری میخنده:w15:
اینم من :|
ا
ینم دوستام:w15:
 

mahaya67

عضو جدید
وااای یه سوتی دادم وحشتناک. چند روز پیش رفتم دکتر بعد این دکتره دوست داداشم هست با هم رفت و آمد داریم .یعنی من باید بارها بعد از این سوتی ببینمش .
موقع خدافظی خاستم بهش بگم خدافظ آقای دکتر، نمیدونم چرا گفتم خدافظ آقای دخترررر
:cool:

بدتر اینکه از در مطب که رفتم بیرون تا پایین راه پله ها ناراخت بودم ولی اینقد خندیدممم که نگو، یهو جلو در یادم اومد تو مانیتور توی اتاقش دیدم که کل راه پله دوربین مداربسته داره :wallbash:
 

misento

عضو جدید
1. با دوستم داشتیم توی سایت دانشگاه چندتا فایل که استاد گذاشته بود رو سایت رو دانلود میکردیم که همشونم پسورد داشتن و بعد دانلود که میخواستیم باز کنیم باید پسوردشم میزدیم . Caps Lock روشن بود دوستم چندبار زد نشد یهو من دیدم این دکمه روشنه :cool: خاموشش کردم و اومدم خودم بزنم با جدیت تمام پسوردو زدم سرمو که بالا گرفتم دیدم اون کادر پسورد نیست و من داشتم رو هوا تایپ میکردم :D
2. یه آقایی بود که قبلا تو آموزش دانشگامون بود و سرهر امتحان پایان ترمی این میومد ازمون امضا میگرفت واسه حضور . الان نمیدونم فرستادنش کجا ... اونروز با دوستان نشسته بودیم روی پله های دانشگاه دیدیم که این دست پر با سبد کالاش داره میاد بالا :D برگشتم به دوستام گفتم پس رب ـِش کو ؟ دیگه نمیدونم اونم شنید یا نه ؟ چون سرجمع 2متر فاصله نداشتیم و منم با صدای بلند گفتم :biggrin:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساعت 11:45 اینجا سایت دانشگاه(بوق)....
در حال گوش دادن آهنگ hovarda...ebru gondes هستم با حسن فری....(هندزفری:ی)اندی پیش دیدم بقل دستیم داره چپ چپ نگا میکنه....
نگو دخترمون داشته بشکن میزده و کله نی نای نی نای میکرده:surprised::redface:
 

mohadeseh.anzali

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساعت 11:45 اینجا سایت دانشگاه(بوق)....
در حال گوش دادن آهنگ hovarda...ebru gondes هستم با حسن فری....(هندزفری:ی)اندی پیش دیدم بقل دستیم داره چپ چپ نگا میکنه....
نگو دخترمون داشته بشکن میزده و کله نی نای نی نای میکرده:surprised::redface:

عزیزم خودتو کنترل کن.:redface:
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با داداشم رفته بودیم بیرون، اون موقع تازه گواهینامه گرفته بودم و من پشت فرمون بودم...
خواستم از یه دور برگردون دور بزنم یادم رفت بایستم... با دنده 3 و سرعت 60 تا دور زدم!!!! :biggrin: یعنی هیجانو با تمام وجودم حس کردم!!!
فقط بعدش مجبور شدم نیگه دارم یه آب معدنی واسه داداشم باز کنم حالش جا بیاد! :D اونم گفت دیگه هیچوخت با من بیرون نیمیاد!! :biggrin:
فقط ازش قول گرفتم به بابام چیزی نگه! :D
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
با داداشم رفته بودیم بیرون، اون موقع تازه گواهینامه گرفته بودم و من پشت فرمون بودم...
خواستم از یه دور برگردون دور بزنم یادم رفت بایستم... با دنده 3 و سرعت 60 تا دور زدم!!!! :biggrin: یعنی هیجانو با تمام وجودم حس کردم!!!
فقط بعدش مجبور شدم نیگه دارم یه آب معدنی واسه داداشم باز کنم حالش جا بیاد! :D اونم گفت دیگه هیچوخت با من بیرون نیمیاد!! :biggrin:
فقط ازش قول گرفتم به بابام چیزی نگه! :D

کلا حال میکنم اولین بار یه چیزی رو در حد لالیگایی امتحان کنم البته زیاد خوب نیست فقط به خاطر هیجانش حال میکنم.دمت گرممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
اول بار خودتو نشون بدی بقیش حله.:biggrin:
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امروز با دوستم میخواستیم بریم سینما از یه آقاهه پرسیدیم: ببخشید سینما سپاهان کجاست؟
یه کم به قیافه هامون نیگا کرد و گفت یه کم بالاتره ولی پاساژ شکری که کتابای درسی و دانشگاهی داره همین چنتا مغازه بالاتره!
من و دوستم : :surprised::w20:
سینما: :eek::w22:
درس : :):w25:
کتاب: ;):thumbsup2:
آقاهه : :D:whistle:
بابا ایهالناس!!! درسته از قیافه مون تابلوه دانشجوییم!!! ولی مام به تفریح نیاز داریم بخدا!!!! نیمیشه همش دررررررررررس!!! :w39:
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کلا حال میکنم اولین بار یه چیزی رو در حد لالیگایی امتحان کنم البته زیاد خوب نیست فقط به خاطر هیجانش حال میکنم.دمت گرممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
اول بار خودتو نشون بدی بقیش حله.:biggrin:

خدا نصیبت کنه خیلی فاز داد!!!! :D
 

**dew**

عضو جدید
امروز با دوستم میخواستیم بریم سینما از یه آقاهه پرسیدیم: ببخشید سینما سپاهان کجاست؟
یه کم به قیافه هامون نیگا کرد و گفت یه کم بالاتره ولی پاساژ شکری که کتابای درسی و دانشگاهی داره همین چنتا مغازه بالاتره!
من و دوستم : :surprised::w20:
سینما: :eek::w22:
درس : :):w25:
کتاب: ;):thumbsup2:
آقاهه : :D:whistle:
بابا ایهالناس!!! درسته از قیافه مون تابلوه دانشجوییم!!! ولی مام به تفریح نیاز داریم بخدا!!!! نیمیشه همش دررررررررررس!!! :w39:
وااااای به اون چه ربطی داره؟؟؟؟خیلی هم کاره خوبی کردین که رفتین;)
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
میسی....:)
ما که گوشمون به این حرفا بدهکار نیس که تفریحمونو میکنیم! :D

حالا جمع سه نفری دخترونس بگم دیروز از پله های دانشگاه با دوستام داشتیم با خنده و شوخی میومدیم پایین که مسول کلاسا که یه اتاقک توی سالن براش زدن مارو دید.(کلاسمونم دیگه ساعت آخر دانشگاه که هیچکس توش نبود تموم شده بود )
برگشته به من میگه : شما که یه خانوم سنگینی هستی چرا اینجوری رفتار میکنی؟منظورش شوخی و خنده تو راهرو بود.حالا من وایسادم باهاش صحبت کردمو اومدم...
اما برام سوال شد مگه من کجای کارم اشتباه بود که اون این حرفو زد؟تو دانشگاه جز منو و دوستام کس دیگه ای نبود.
نظر شما دونفر راجع به رفتار اون خانوم با من چیه؟
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا جمع سه نفری دخترونس بگم دیروز از پله های دانشگاه با دوستام داشتیم با خنده و شوخی میومدیم پایین که مسول کلاسا که یه اتاقک توی سالن براش زدن مارو دید.(کلاسمونم دیگه ساعت آخر دانشگاه که هیچکس توش نبود تموم شده بود )
برگشته به من میگه : شما که یه خانوم سنگینی هستی چرا اینجوری رفتار میکنی؟منظورش شوخی و خنده تو راهرو بود.حالا من وایسادم باهاش صحبت کردمو اومدم...
اما برام سوال شد مگه من کجای کارم اشتباه بود که اون این حرفو زد؟تو دانشگاه جز منو و دوستام کس دیگه ای نبود.
نظر شما دونفر راجع به رفتار اون خانوم با من چیه؟

:surprised: هااااع!!!
مگه خندیدن چه اشکالی داره؟؟؟ مگه ملاک سنگین بودن اخمو بودنه!!!
تازه شم... شوما که میگی کسی اونجا نبوده پس انتقادش بی مورد بوده...
بی خیالش... یه چی گفته.... ;)
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
:surprised: هااااع!!!
مگه خندیدن چه اشکالی داره؟؟؟ مگه ملاک سنگین بودن اخمو بودنه!!!
تازه شم... شوما که میگی کسی اونجا نبوده پس انتقادش بی مورد بوده...
بی خیالش... یه چی گفته.... ;)
نه کسی نبود.
اوهوممم.;)
 

misento

عضو جدید
با داداشم رفته بودیم بیرون، اون موقع تازه گواهینامه گرفته بودم و من پشت فرمون بودم...
خواستم از یه دور برگردون دور بزنم یادم رفت بایستم... با دنده 3 و سرعت 60 تا دور زدم!!!! :biggrin: یعنی هیجانو با تمام وجودم حس کردم!!!
فقط بعدش مجبور شدم نیگه دارم یه آب معدنی واسه داداشم باز کنم حالش جا بیاد! :D اونم گفت دیگه هیچوخت با من بیرون نیمیاد!! :biggrin:
فقط ازش قول گرفتم به بابام چیزی نگه! :D
بنده از افتخاراتم اینه که با سرعت 80 یه پیچ رو تو جاده دور زدم و یه ثانیه بعد دور زدن از 10 سانتی متری یه ماشینی که از روبرو میومد رد شدم :confused: فقط میتونم بگم معجزه خدا بود که هنوز زنده ام چون اونور پیچ یکمی حدود 10-20 متر با سطح جاده ارتفاع داشت :d افتخار بعدیمم اینه که بعد اون اتفاق دیگه بابا ماشینو نمیده دستم :w15::w15::w15:
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنده از افتخاراتم اینه که با سرعت 80 یه پیچ رو تو جاده دور زدم و یه ثانیه بعد دور زدن از 10 سانتی متری یه ماشینی که از روبرو میومد رد شدم :confused: فقط میتونم بگم معجزه خدا بود که هنوز زنده ام چون اونور پیچ یکمی حدود 10-20 متر با سطح جاده ارتفاع داشت :d افتخار بعدیمم اینه که بعد اون اتفاق دیگه بابا ماشینو نمیده دستم :w15::w15::w15:

آخ..... بابات فهمید؟؟؟!!!!!! :D
 

Similar threads

بالا