soraya_shz
عضو جدید
5 سالم كه بود سر كوچمون يه مغازه بود كه خيلي چيزها داشت. چند بار با مامانم رفته بودم . يه آبرنگ داشت كه خيلي خوشگل بود ، رنگهاش خيلي از رنگهاي آبرنگ داداشم بهتر بود. نمي دونم چند رنگ بود اما از 30 تا خيلي بيشتر بود. ( ميلياردها رنگ داشت) . يه روز تنهايي رفتم تو مغازه و گفتم: آقا اين آبرنگه چنده؟ آقاهه با تعجب گفت اين آبرنگه؟ .... به نظرمن كه آبرنگ بود... فقط قلم موش جديد بود.. خلاصه..
بعدها فهميدم آقاهه راست مي گفت اون آبرنگ نبود ، اون يه سايه چشم بود.

بعدها فهميدم آقاهه راست مي گفت اون آبرنگ نبود ، اون يه سايه چشم بود.

