هر کی سوتی داده تعریف کنه!

[hamid221]

یادش به خیر قدیما همه میومدن سوتیشونو میگفتن و میرفتن.حالا شده اسپم کده .البته بچه ها داستان شب هم میگن
حمید جان داستانت یکم کم بود خابم نبرد.یکی دیگه بگو

از بس بچها بی صبری کردن
وگرنه این کار من مبدا کلی تحول بود در دنیا

 

[shad.d]

یه بار ماشین مامانمو پیچونده بودم .یه جا پارکش کرده بودم وقتی برگشتم دیدم در سمت رانندش رفته تو همینطور که داشتم غصه میخوردم دیدم یه اقایی اومد کنارمو گفت خانوم مشکلی پیش اومده؟؟ماشین مامانم چند متر جلوتر بود.اشتباه گرفته بودم

 

[navid_gh]

terme 1budim,riazi 1 dashtim,ostad ye antegral nevesht paye tablo hichkas natunest hal kone,khodesham javabesho nemidunest
badaz ye chand daghighe k hame dashtan fk mikardan yeki az bacheha dast gereft goft man halesh kardam
hame taajob kardan...umad paye tablo taghyire moteghayere x=t dad shoru kard be hal kardan
harcheghadram ostad besh migoft inke faghat esmesho avaz kardi ghabul nemikard
ta raft khord be bonbast

 

[Nilpar]

من همه ی عمرم سوتی بوده!! همیشه!!
همین الان که اومدم اینجا خودش کلی سوتیه!!!
جدی می گم از دبستان تا دانشجویی من سوتیهایی در سطح تیم ملی دادم. یه نمونه. اول دبستان وسط زنگ دوم صدام زدن دفتر مدرسه که فردا که می خوان جایزه بدن اولیا رو دعوت کنن . گفتن با والدینت بیا . منم عین گابوره ها!!! رفتم خونه و با والدینم برگشتم.

 

[Nilpar]

دیروز رفتم با دوستم کافی شاپ یه چیزی کوفت کنیم مهمون من.
1 ساعت تمام نشستیم اون یارو منو بیاره.
بعد عصبی شدم دست به کمر رفتم جلو صندوق دار گفتم اه این چه وضشه به این اقایون یه مرخصی 10 روزه بدین برن چشماشونو عمل کنن 1 ساعت ما اونجا نشستیم 2 نفر ادم به این گندگی رو نمی بینن که نمیان یه منو بدن؟؟؟ خانومه 1 ساعت خیره نگاهم میکرد. گفت منو زیر اوم پارچه ی تزئینی روی میزتونه فقط کافی بود دستور می دادین تا به همکارای کورم می گفتن بیان و تو پیدا کردنش کمکتون کنن.
.
.
من لبخند زنان از کافی شاپ دور شدم!

 

[Nilpar]

دیروز به مامانم گفتم .مامان جهان ارا هم مرد.


نگو تو تلوزیون نوشته بود مامانش فوت شده!!!!

 

[Nilpar]

تو شبکه ای داشت یه هنرمند رو معرفی میکرد. بعد اهنگش پخش کرد و اینو زیرش نوشت.

و او نام هنری مازیار را برای خود برگزید.

و من اینو بلند داشتم میخوندم که اینجوری خوندمش:



va oo name henry maziar ra baraye khod bargozid!!!!!!!!!!!!!



ابروم جلوی هر کسی که سواد داشت و نداشت رفت!

 

[shanim]

یادش به خیر قدیما همه میومدن سوتیشونو میگفتن و میرفتن.حالا شده اسپم کده .البته بچه ها داستان شب هم میگن
حمید جان داستانت یکم کم بود خابم نبرد.یکی دیگه بگو

سلام خواهر فاطمه
کلی گشتم ببینم تو کدوم تاپیک گفتم من کجا زندگی میکنم
اینجا بود حالا مجبورم پاک کنمش

 

[Ice Dream]

دیروز به مامانم گفتم .مامان جهان ارا هم مرد.


نگو تو تلوزیون نوشته بود مامانش فوت شده!!!!

ماشالله استادیااااا

 

[king man]

سوتی تازم این بود که تازه با قطار برگشته بودم تهران رفیقمو دیدم باش صحبت داشتم می کردم که خلا صه گفت از کجا به سلامتی اومدی گفتم از سالن دوم اومدم

 

[alborz_3000]

تو شبکه ای داشت یه هنرمند رو معرفی میکرد. بعد اهنگش پخش کرد و اینو زیرش نوشت.

و او نام هنری مازیار را برای خود برگزید.

و من اینو بلند داشتم میخوندم که اینجوری خوندمش:



va oo name henry maziar ra baraye khod bargozid!!!!!!!!!!!!!



ابروم جلوی هر کسی که سواد داشت و نداشت رفت!

انصافا سوتیات سوتی بودا. تو اون کافی شاپه من جات بودم، میمردم از شرمندگی

 

[fatimma]

تو شبکه ای داشت یه هنرمند رو معرفی میکرد. بعد اهنگش پخش کرد و اینو زیرش نوشت.

و او نام هنری مازیار را برای خود برگزید.

و من اینو بلند داشتم میخوندم که اینجوری خوندمش:



va oo name henry maziar ra baraye khod bargozid!!!!!!!!!!!!!



ابروم جلوی هر کسی که سواد داشت و نداشت رفت!

]
چه جالب اخه منم متنتو که خوندم اول مثه تو خوندم.منم سوتی دادم

 

[amireza_2000]

سلام خواهر فاطمه
کلی گشتم ببینم تو کدوم تاپیک گفتم من کجا زندگی میکنم
اینجا بود حالا مجبورم پاک کنمش

]چه اشکالی داره که بقیه بدونند که کجا زندگی میکنی؟

 

[لوتوسو]

یه بار دبیرستان ک بودیم،دو زنگ پشت سرهم ادبیات داشتیم،یه زنگ پیش یه زنگ پایه،زنگ پیش ک تمومید،معلممون ک داشت میرفت گفت زنگ دیگه ام پیش دارین،منم بلند شدم داد زدم گفتم ینی خانوم ما زنگ تفریح دیگه ادب پایه رو نخونیم؟؟؟اونم نفهمیدو گفت ن،ولی بچه هامون ناجوانمردانه گیر دادن!

 

[Nilpar]

انصافا سوتیات سوتی بودا. تو اون کافی شاپه من جات بودم، میمردم از شرمندگی

منم اون موقع میت شدم.

 

[Soofia]

من کلا خودم سوتی متحرکم
روم نمیشه تعریف کنم..............

 

[alborz_3000]

من کلا خودم سوتی متحرکم
روم نمیشه تعریف کنم..............

تعریف کن. ما که مسخره نمیکنیم فقط میخندیم

 

[Soofia]

همین امروز صب رفته بودم کافی نت یه DVD برده بودم که میخواستم چند تا عکس از توش برا کسی ایمیل کنم
DVD رو گذاشتم تو دستگاه دیدم نخوند...به آقاهه گفتم این باز نمیشه...گفت خانوم اون دستگاه DVD Rom نداره,بدین به من عکسارو براتون میل میکنم منم DVD رو دادم بهش...
دقیقا 2 دقیقه بعد گفتم لطفا DVD رو بدید من میخوام چند تا فایل بریزم روش!!!!

 

[mandana-n]

من بچه بودم 4،5 سالم بود. داشتیم غذا میخوردیم پرده تراسمون کنار رفته بود، یهو دیدم یه کلاغه اومده رو بند رخت نشسته. کلی رفتم تو بهر کلاغه و نگاهش کردم و به مامانم اینا نشونش دادم و..... بعد چند دقیقه که گذشت یادم رفت کلاغه رو. دوباره بعد چند دقیقه یادم اومد که یه کلاغی رو دیده بودم! نگاه کردم دیدم کلاغه نیست! یهو با یه حالت نگرانی به مامانم گفتم: مامان اون کلاغه که اونجا نشسته بود! مامانم گفت خب! گفتم دیگه نیست نکنه من خورده باشمش!!!!
فکر می کردم چون دارم غذا می خورم ممکنه کلاغه رو هم با غذا خورده باشم!!

 

[silver light]

همین امروز صب رفته بودم کافی نت یه DVD برده بودم که میخواستم چند تا عکس از توش برا کسی ایمیل کنم
DVD رو گذاشتم تو دستگاه دیدم نخوند...به آقاهه گفتم این باز نمیشه...گفت خانوم اون دستگاه DVD Rom نداره,بدین به من عکسارو براتون میل میکنم منم DVD رو دادم بهش...
دقیقا 2 دقیقه بعد گفتم لطفا DVD رو بدید من میخوام چند تا فایل بریزم روش!!!!

ای ول کارت درسته
من یک بار تو عمرم بد جور سوتی دادم که قابل گفتن نیست!!!

 

[Soofia]

یه خاطره بامزه..
یکی از فامیلامون یه دختر 5 ساله شیطون داره
یه روز همگی نشسته بودیم رفت با سختی یه صندلی آورد گذاشت زیر پنجره رفت روش و با کلی سختی دیگه پنجره رو باز کرد,خواهرش گفت برا چی باز کردی؟؟
گفت یه آقا مگسه هی خودشو میزد به شیشه بیچاره می خواست بیاد تو نمی تونست!!!!

 

[t#h]

من اصلا از این کارا نمی کنم!
ولی یه بار داشتم توی پاساژ می رفتم ،روبروم یه آینه بود عکسم افتاده بود روش برگشتم به مامان گفتم ا اون دختره چقده شبیه منه که داره میاد به طرفم!

 

[silver light]

یه خاطره بامزه..
یکی از فامیلامون یه دختر 5 ساله شیطون داره
یه روز همگی نشسته بودیم رفت با سختی یه صندلی آورد گذاشت زیر پنجره رفت روش و با کلی سختی دیگه پنجره رو باز کرد,خواهرش گفت برا چی باز کردی؟؟
گفت یه آقا مگسه هی خودشو میزد به شیشه بیچاره می خواست بیاد تو نمی تونست!!!!

حالا چی شده مگس ها اقا شدند؟؟؟

 

[silver light]

من اصلا از این کارا نمی کنم!
ولی یه بار داشتم توی پاساژ می رفتم ،روبروم یه آینه بود عکسم افتاده بود روش برگشتم به مامان گفتم ا اون دختره چقده شبیه منه که داره میاد به طرفم!

یانامیسن سنی!!!!

 

[Soofia]

حالا چی شده مگس ها اقا شدند؟؟؟

آخه مگسه خیلی بزرگ بود...(تو مایه های خرمگس!) واسه همین بچه فکر کرده آقاس دیگه...

 

[Soofia]

یکی از دوستام مامان و باباش رفته بودن مکه اونم بیکار نشست و یه مهمونی کوچیک مختلط خونشون گرفت..
خلاصه ما هم رفتیم...دم در داشتیم کفشامونو در میاوردیم که دوستم گفت بچه ها یکم آرومتر همسایه ها نفهمن بهتره,یه وقت آنتن بازی در میارن به بابام میگن
یکی از بچه ها که اصلا تو باغ نبود گفت اونا دارن آنتن وصل میکنن به ما چیکار دارن آخه؟!!!!!!!

 

[Soofia]

یکی از پسرای دانشگاه جو گیر شده بود یه مدت به من اس ام اسای spanish میداد...!! آخه الکی بهش گفته بودم یکم اسپانیایی بلدم!!!!!!!
تو یکی از این اس ام اس ها نوشت gratiyus banoo
منم به شوخی گفتم من gratiyus نیستم من بانو sepidios هستم!
اونم گفت سپیده جان gratiyus یعنی ممنونم!!!!!

 

[LEGEND.MM]

منم به شوخی گفتم من gratiyus نیستم من بانو sepidios هستم!

بالاخره به شوخی گفتی یا واقعا سوتی دادی ؟!؟!!؟!؟!؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------
یه بار داشتم میرفتم بیرون یهو مادرم گیر داد وقتی برگشتی 1 کیلو گوجه از سر کوچه بگیر . منم رفتم عشق و حالمو کردم و وقتی برگشتم یادم رفت باید چی میگرفتم ! فقط 1 کیلوش یادم بود . منم رفتم در مغازه 1 کیلو بادمجون گرفتم و برگشتم خونه .
وقتی رفتم دیدم یکی از خاله هام اومده بود خونمون . پلاستیک رو که دادم به مادرم کلی بهم خندید ! ( به جای اینکه جلوی خالم آبرو داری کنه )
جالب این بود که خاله ی بنده سرعت انتقال خبرش با سرعت نور برابری میکنه !
الان فکر کنم فقط بقال سر کوچمون نمیدونه ...

 

[alborz_3000]

یکی از دوستام مامان و باباش رفته بودن مکه اونم بیکار نشست و یه مهمونی کوچیک مختلط خونشون گرفت..
خلاصه ما هم رفتیم...دم در داشتیم کفشامونو در میاوردیم که دوستم گفت بچه ها یکم آرومتر همسایه ها نفهمن بهتره,یه وقت آنتن بازی در میارن به بابام میگن
یکی از بچه ها که اصلا تو باغ نبود گفت اونا دارن آنتن وصل میکنن به ما چیکار دارن آخه؟!!!!!!!

این کاربر رو بطور موقت اخراج کنید. تو پارتی شرکت کرده، با صدای بلند هم اعلام میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[paeeizan]

سوتی های soofia بامزه اند ... من طرفدارشونم ...
.
.
.
.
بازم بگو...
___________________
منم یه بار تو خیابون منتظر یکی از دوستام بود .... کنار ماشینم .... یه خانومی ازم سوال کرد بیمه تامین اجتماعی باید از کدوم طرف باید برم... منم هول شدم و دقیقا" 180 درجه برعکس ادرس دادم ...بعدش فهمیدم اما روم نشد بهش بگم برگرده ... گفتم بیخیال خودش میره میفهمه برمیگیرده تا اون موقع هم دوستم میاد و من متواری میشم...
.....خانمه یه 50 متر اونطرف تر از یکی دیگه پرسید ... دوباره برگشت ...طرفم ... منم که داشتم ضایع میشدم ...الکی گوشیمو در اوردم که مثلا دارم اس ام س میدم ...تا خانمه از کنارم رد بشه ..بیچاره اصلا به روم نیورد ...