شما مطمنی که ..................!!!!!؟![]()
مثلا میخوای حالگیری کنی؟ببخشید شما اصالتن ترک نیستید.!!!؟![]()
]ببخشید شما اصالتن ترک نیستید.!!!؟![]()
خیلی باحال بیدترم 5بودیم.3واحد کامپیوتر داشتیم با استاد حسنی. 3جلسه اول این نیومد کلاس.منم که نمیشناختمش.جلسهچهارم بود با2ستام رفتیم جلو در اتاق اساتید ببینیم اومده یا نه.
به یکی که اصلا شباهتی به استاد نداشت گفتم :ای بابا پس این حسنی کیه مارو گذاشته سر کار طرف گفت حسنی منم.منو میگی مردم از خنده.منم که کم نمیارم با پررویی تمتم گفتم :اا استاد شمایین؟ شما که اینجایین چرا نمیایین سر کلاس.؟ دیدم استاد داره میترکه از خنده. بیچاره کم آورده بود.![]()
حیف کوپنم تموم شده وگرنه زیر امتیاز لهههههههههههتتتتتت میکردمیه سری با بروبچ داشتیم حرف میزدیم دوستم داش یه چیزی تعریف میکرد :من هنو مزه ی ...فلان چیز .. تو مخاطره ام مونده(مخیله+خاطر)
بادا بادا مبارک بادا.....اینم یکی دیگه: یکی از 2ستام خیلی دخمل ماهی بود .اسمشم فاطمه بود .من انقد اینو به اسم صدا کرده بودم که اصلا فامیلیش یادم نبود.اولین جلسه کلا معارف بودیم. یه استادی اومد لعنتی خیلی باحال بود.ولی تابلو بود اولین ترم تدریسشه.منم که آتیش پاره.حساب کنین فقط از این استاد که خیلی هم ازش خوشم میومد پیش 2ستم چیا نگفتم؟؟؟ سر کلاس بیچاره استاد اذیت میکردم. یه روز کتابخونه با فاطی نشسته بودیم یکی از بچه ها گفت فاطی به استاد.... سلام برسون.کفتم چرا فاطی؟گفت داداششه دیگه. وااااااااای من مردم البته خنده. فاطی هم همش میگفت خب چرا میخندی.من بدتر خندم میگرفت.![]()
خوب میرفتی یه چای هم با ایشون میخوردی ازت که چیزی کم نمیشد!!امروز یه کلاس خیلی خسته کننده ای داشنیم،چند روزم بود دانشگاه نرفته بودیم داشتیم از در میومدیم بیرون من فکر کردم ذوستم پشت سرمه بدون اینکه نگاش کنم گفتم میای باهم بریم تریا چایی بخوریم خیلی دلمم واست تنگ شده بود یه لحظه چشم افتاد به دوستم که داحل کلاس بود هنوز رومو برگردوندم دیدیم یه پسره پشت سرمه چشاش حسابی گرد شده بود من که مرده بودم از خجالت یارو ام از این داغونا بود دیگه ول نمیکرد فکر کرد چه خبره
میشه در مورد رابطه ترک با سوتی واسمون چند خط بنویسی؟
![]()
]دهع یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه ربطی داشت ؟؟؟؟/یعنی ترکا ؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا خوشم نیومد
سوتی شما که خیلی ....
يه جايي امتياز خواستي بي منت بهت دادم بي زحمت شايستگيشو داشته باش![]()
مثلا میخوای حالگیری کنی؟باشه بابا مال تو...
والا نشنفته بودیم سوتی فقط مال ترکاس تازه مگه ترک بده؟
![]()
]چه فضوللللللل گیرم تو راس بگی مگه فرقیم میکنه؟
![]()
خیلیییییییییییی باحال بودهي خواستم زبون به دهن بگيرم و آبروداري كنم , اما ديگه نميشه , تا حالاشم خيلي هنر كردم كه جلوي خودمو گرفتم . آخه سوتي مربوط ميشه به يكي از اقوام نزديك , اما يه كم فاميل تو فاميله , شما به بزرگي خودتون ببخشيد :
پسر خاله ي بنده يه بچه ي ٤ ساله (ماهان) داره , چند روز پيش همه ي فاميل جمع شده بوديم خونه ي خاله م تا واسه به دنيا اومدن اون يكي نوه اش (يعني دختر دختر خاله م : آرتا) بهشون تبريك بگيم . يه ١٠ دقيقه اي بود كه دختر خاله م داشت به اين آرتا كوچولو شير ميداد , كه يهو ماهان عصباني شد و گفت : اِ ...! بسه ديگه آرتا !
بابام بهش گفت : چرا ماهان جون ؟ بذار بچه شيرشو بخوره , گشنشه .
(آخه خود اين آقا ماهان تا همين پارسال شير مي خورد! )
ماهانم صداشو برد بالاتر و گفت : آخه من هر وقت شير مي خوردم , بابايي وسطش مي اومد و مي گفت "بسه ديگه ماهان , حالا نوبت منه !"
پسر خاله ي من و زنش هم بيچاره ها سرخ شدن از خجالت !
هي خواستم زبون به دهن بگيرم و آبروداري كنم , اما ديگه نميشه , تا حالاشم خيلي هنر كردم كه جلوي خودمو گرفتم . آخه سوتي مربوط ميشه به يكي از اقوام نزديك , اما يه كم فاميل تو فاميله , شما به بزرگي خودتون ببخشيد :
پسر خاله ي بنده يه بچه ي ٤ ساله (ماهان) داره , چند روز پيش همه ي فاميل جمع شده بوديم خونه ي خاله م تا واسه به دنيا اومدن اون يكي نوه اش (يعني دختر دختر خاله م : آرتا) بهشون تبريك بگيم . يه ١٠ دقيقه اي بود كه دختر خاله م داشت به اين آرتا كوچولو شير ميداد , كه يهو ماهان عصباني شد و گفت : اِ ...! بسه ديگه آرتا !
بابام بهش گفت : چرا ماهان جون ؟ بذار بچه شيرشو بخوره , گشنشه .
(آخه خود اين آقا ماهان تا همين پارسال شير مي خورد! )
ماهانم صداشو برد بالاتر و گفت : آخه من هر وقت شير مي خوردم , بابايي وسطش مي اومد و مي گفت "بسه ديگه ماهان , حالا نوبت منه !"
پسر خاله ي من و زنش هم بيچاره ها سرخ شدن از خجالت !
اشكال نداره عزيزمخیلیییییییییییی باحال بودمتاسفانه من تازگی ها اصلا تنکس ندارم خیلی بی انصافیه جدی میگم باور کن همیشه تنکسام 7 یا8 تا بیشتر نیس
![]()
كلا با مقوله ي ازدواج خيلي خيلي خيلي حال مي كني پترو خان !بادا بادا مبارک بادا.....
(ازدواج کردین دیگه بعدش درسته؟)
هي خواستم زبون به دهن بگيرم و آبروداري كنم , اما ديگه نميشه , تا حالاشم خيلي هنر كردم كه جلوي خودمو گرفتم . آخه سوتي مربوط ميشه به يكي از اقوام نزديك , اما يه كم فاميل تو فاميله , شما به بزرگي خودتون ببخشيد :
پسر خاله ي بنده يه بچه ي ٤ ساله (ماهان) داره , چند روز پيش همه ي فاميل جمع شده بوديم خونه ي خاله م تا واسه به دنيا اومدن اون يكي نوه اش (يعني دختر دختر خاله م : آرتا) بهشون تبريك بگيم . يه ١٠ دقيقه اي بود كه دختر خاله م داشت به اين آرتا كوچولو شير ميداد , كه يهو ماهان عصباني شد و گفت : اِ ...! بسه ديگه آرتا !
بابام بهش گفت : چرا ماهان جون ؟ بذار بچه شيرشو بخوره , گشنشه .
(آخه خود اين آقا ماهان تا همين پارسال شير مي خورد! )
ماهانم صداشو برد بالاتر و گفت : آخه من هر وقت شير مي خوردم , بابايي وسطش مي اومد و مي گفت "بسه ديگه ماهان , حالا نوبت منه !"
پسر خاله ي من و زنش هم بيچاره ها سرخ شدن از خجالت !
از اون مهمتر اينكه نبايد غذاي بچه رو خورد !همینه که میگن نباید سر به سر بچه گذاشت![]()
اتفاقا اون غذا خوردن هم داره باید تا میشه خورد...!!!از اون مهمتر اينكه نبايد غذاي بچه رو خورد !
ازدواج کردی میفهمی من چی میگم.كلا با مقوله ي ازدواج خيلي خيلي خيلي حال مي كني پترو خان !![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | |
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |