هر چه میخواهد دل تنگت بگو!

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
سر بچه رو کلاه نزارین گناه داره:ROFLMAO:
حالا بهش میگفتم یه خونه‌ی دیگه میخریم برات و اونو به نامت میکنیم، میگفت نه همینو میخوام،برای اینکه شما هم اینجا باشین تا من شبها تنها نخوابم و غذا هم داشته باشم🤣
به نظرتون حرفهاش زیادی منفعت طلبانه نبود؟🤔
یعنی میشه امیدی داشت که در آینده این بچه یه کمکی هم به من و باباش داشته باشه؟ 🙄🤦‍♀️
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
بچه س دیگه
یه چیزی میگه
ولی کلا پسرا تازمانی که مجردن باخانواده ان
اگه زن بگیرن کم رنگ میشن
آره واقعا، کاش یه دختر هم خدا بهمون میداد که حداقل اون تنهامون نزاره🙄
 
آخرین ویرایش:

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا بهش میگفتم یه خونه‌ی دیگه میخریم برات و اونو به نامت میکنیم، میگفت نه همینو میخوام،برای اینکه شما هم اینجا باشین تا من شبها تنها نخوابم و غذا هم داشته باشم🤣
به نظرتون حرفهاش زیادی منفعت طلبانه نبود؟🤔
یعنی میشه امیدی داشت که در آینده این بچه یه کمکی هم به من و باباش داشته باشه؟ 🙄🤦‍♀️
از من می‌شنوی اصلا رو بچه هیچ حسابی باز نکن
من خودم برنامم اینه هر وقت از عهده کارام نتونستم بربیام برم خانه سالمندان ازین غیر انتفاعی ها
کلی هم خوش میگذره هم دکتر و پرستار داره هم غذات سر وقته بچه ها هم دغدغه ندارن
تازه خواهرم هم گفت با هم میریم🤣
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
از من می‌شنوی اصلا رو بچه هیچ حسابی باز نکن
من خودم برنامم اینه هر وقت از عهده کارام نتونستم بربیام برم خانه سالمندان ازین غیر انتفاعی ها
کلی هم خوش میگذره هم دکتر و پرستار داره هم غذات سر وقته بچه ها هم دغدغه ندارن
تازه خواهرم هم گفت با هم میریم🤣
آره دیگه واقعا نمیشه حساب باز کرد ولی از الان یادش میفتم که چقدر دلم براش تنگ میشه گریه‌م میگیره🥺
حالا باز خوبه که تو خانه سالمندان هم با خواهرتی و تنها نیستی، من کلا از بچگی تا زمان مرگم قراره تنها باشم😁
نه خواهر داشتم، نه دختر دارم، توی پیری هم که قرار مزاحم عروس نشم، کلا خدا تنهایی رو توی سرنوشت من قرار داد😉😁
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره دیگه واقعا نمیشه حساب باز کرد ولی از الان یادش میفتم که چقدر دلم براش تنگ میشه گریه‌م میگیره🥺
حالا باز خوبه که تو خانه سالمندان هم با خواهرتی و تنها نیستی، من کلا از بچگی تا زمان مرگم قراره تنها باشم😁
نه خواهر داشتم، نه دختر دارم، توی پیری هم که قرار مزاحم عروس نشم، کلا خدا تنهایی رو توی سرنوشت من قرار داد😉😁
اولا دور از جونت
بعدش ادرس میدم باهم میریم کلی هم خوش میگذره🤣
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وای من اصلا نمیتونم بخندم الان، بیشتر بغضم گرفته و چشمهام اشکی شده😁
بابا رمانتیکش نکن کی از فردا خبر داره چه برسه چندین سال دیگه
الهی همسرت و خودت سالهای سال کنار هم باشید و از موفقیت های پسر گلت لذت ببرید
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
بابا رمانتیکش نکن کی از فردا خبر داره چه برسه چندین سال دیگه
الهی همسرت و خودت سالهای سال کنار هم باشید و از موفقیت های پسر گلت لذت ببرید
آخه این روزها برای یکی از نزدیکانم پیش اومده که عروسش اینا رو گذاشته کنار و پسرش هم مطیعه زنش شده، توی جو اون احساس خطر کردم😁
کلا روحیه‌ی عروس‌داریم این روزها ضعیفه🤣
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخه این روزها برای یکی از نزدیکانم پیش اومده که عروسش اینا رو گذاشته کنار و پسرش هم مطیعه زنش شده، توی جو اون احساس خطر کردم😁
کلا روحیه‌ی عروس‌داریم این روزها ضعیفه🤣
احتمالا من زیاد منطقی فکر میکنم
به پسرم گفتم ازدواج کردی اصلا نباید فکر کنی مسولیتی در قبال ما داری فقط فکر زندگیت باش
بعد در جوابم میگه میشه هر روز شام و ناهار بیایم پیشت🤣
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من چند روز دیگه ۴۷سالم میشه
یادمه ۳۵ساله بودم میگفتم وای ۱۵سال دیگه پنجاه ساله میشم چه وحشتناک
الان فقط سه سال دیگه مونده🙄
کلا نفهمیدم چی شد چطور گذشت
میگن تو عالم زر آینده هر آدمی نشون میدن و اون انتخاب می‌کنه زندگیشو
احتمالا پرسیدن کی میخواد مسولیت پذیر باشه
من خودشیرین بازی در آوردم گفتم من من 🙄
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
احتمالا من زیاد منطقی فکر میکنم
به پسرم گفتم ازدواج کردی اصلا نباید فکر کنی مسولیتی در قبال ما داری فقط فکر زندگیت باش
بعد در جوابم میگه میشه هر روز شام و ناهار بیایم پیشت🤣
بستگی به عروس هم داره، ایشالله که عروس خوب نصیب تو و من بشه، هر روز بیان خونه مون، خیلی هم خوبه😁
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
من چند روز دیگه ۴۷سالم میشه
یادمه ۳۵ساله بودم میگفتم وای ۱۵سال دیگه پنجاه ساله میشم چه وحشتناک
الان فقط سه سال دیگه مونده🙄
کلا نفهمیدم چی شد چطور گذشت
میگن تو عالم زر آینده هر آدمی نشون میدن و اون انتخاب می‌کنه زندگیشو
احتمالا پرسیدن کی میخواد مسولیت پذیر باشه
من خودشیرین بازی در آوردم گفتم من من 🙄
وای تو رو خدا آخر شبی ازین حرفها نزن، من همینجوریش هم امشب فاز اشک آلودی برداشتم،ازین حرفها میزنی بیشتر دلم میگیره😁
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من چند روز دیگه ۴۷سالم میشه
یادمه ۳۵ساله بودم میگفتم وای ۱۵سال دیگه پنجاه ساله میشم چه وحشتناک
الان فقط سه سال دیگه مونده🙄
کلا نفهمیدم چی شد چطور گذشت
میگن تو عالم زر آینده هر آدمی نشون میدن و اون انتخاب می‌کنه زندگیشو
احتمالا پرسیدن کی میخواد مسولیت پذیر باشه
من خودشیرین بازی در آوردم گفتم من من 🙄
من هم حدود 10 12 سال پیش همین حس رو پیدا کردم. موقعی بود که تو آرایشگاه پشت سرم رو که دیدم یه کوچولو کم مو شده بود.

چند وقت قبلش هم یادم هست از تلویزیون مستند قدیمی جاده ابریشم پخش می شد: وسط یک بیابان توی آسیا مرکزی چند تا تکه چوب توی زمین فرورفته بود. می گفتند این جا چند هزار سال قبل یک شهر بوده، یک رود از کنار شهر عبور می کرده و یک نامه داخل یک چاه خشک شده کشف کرده بودند که یک سرباز مرزی برای مادرش نوشته بود. یعنی تنها اثر و نشانه از چند هزار نفر که چند هزار سال قبل زندگی معمولی داشتند فقط چند تا تخته زیر شن های بیابان بود.

تا مدتها این دو تا موضوع خیلی مشغولم کرده بود که این همه سعی و تلاش توی زندگی، این همه استرس برای چی. فعلا نظرم این هست
لحظه رو دریاب،
از چیزهای کوچک روزمره حداکثر لذت رو ببر. بزرگ شدن بچه ها، ساخته شدن ساختمانها، گل دادن بوته ها . رسیدن پاییز و زمستون و بهار و ..
و نهایتا این که این عمر چند ده ساله همگی به سرعت می گذره. پس بگذار به تلخی نگذره.
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
چه بحث واقع گرایانه ای
متاسفانه عروس ها روی ارتباط بین پسر ومادرشوهر الکی حساسن
حالا من میخوام این جریان رو فراموش کنم، شما بیا یادم بنداز😒
البته این موضوع بستگی به نوع مدیریت کردن پسر خانواده هم داره، اگه بلد باشه چطور روابط رو مدیریت کنه، خیلی از مشکلات کمتر میشه👍
 

Aghrab Khatoon

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه بحث واقع گرایانه ای
متاسفانه عروس ها روی ارتباط بین پسر ومادرشوهر الکی حساسن
نه واقعا حساسیت الکی نیست
پسرها نمیتونن نوع روابط و اولویت ها رو از هم تشخیص بدن و اغلب این قضیه مشکل ساز میشه
وگرنه مادرها از جنس ما خانوم ها هستن و قطعا نوع احساس درک میشه
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
نه واقعا حساسیت الکی نیست
پسرها نمیتونن نوع روابط و اولویت ها رو از هم تشخیص بدن و اغلب این قضیه مشکل ساز میشه
وگرنه مادرها از جنس ما خانوم ها هستن و قطعا نوع احساس درک میشه
دقیقا👍
اگه یاد بگیرن در زمان درست، رفتا. درست رو داشته باشن، خیلی از موضوعات تلخ پیش نمیاد.
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است
زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است
زندگی، راز فـروزندگی خورشید است
زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است
 

ziba 22

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من هم حدود 10 12 سال پیش همین حس رو پیدا کردم. موقعی بود که تو آرایشگاه پشت سرم رو که دیدم یه کوچولو کم مو شده بود.

چند وقت قبلش هم یادم هست از تلویزیون مستند قدیمی جاده ابریشم پخش می شد: وسط یک بیابان توی آسیا مرکزی چند تا تکه چوب توی زمین فرورفته بود. می گفتند این جا چند هزار سال قبل یک شهر بوده، یک رود از کنار شهر عبور می کرده و یک نامه داخل یک چاه خشک شده کشف کرده بودند که یک سرباز مرزی برای مادرش نوشته بود. یعنی تنها اثر و نشانه از چند هزار نفر که چند هزار سال قبل زندگی معمولی داشتند فقط چند تا تخته زیر شن های بیابان بود.

تا مدتها این دو تا موضوع خیلی مشغولم کرده بود که این همه سعی و تلاش توی زندگی، این همه استرس برای چی. فعلا نظرم این هست
لحظه رو دریاب،
از چیزهای کوچک روزمره حداکثر لذت رو ببر. بزرگ شدن بچه ها، ساخته شدن ساختمانها، گل دادن بوته ها . رسیدن پاییز و زمستون و بهار و ..
و نهایتا این که این عمر چند ده ساله همگی به سرعت می گذره. پس بگذار به تلخی نگذره.
منم هربار که مسافرت میریم توی مسیر خونه های گلی و... رو میبینم که تنها چندتا دیوار نصفه ازشون مونده، همیشه میگم یه روزگاری یه ادمایی این دیوارا رو با ذوق ساختن، اینجا زندگی کردن ولی الان تنها اثری که ازشون مونده همینه...
برای ماها که به اخرت معتقدیم زندگی این دنیا یه مسیر برای رسیدن به یه مقصد نهایی و چندین سال دیگه هیچ اثری از ماهم نمیمونه و خیلیم اهمیت نداره دیگه
قبلا خیلی از مرگ و فراموش شدن میترسیدم ولی الان میدونم انقدر ترسناک نیست، قرار یه روزی دوباره عزیزامون رو ببینیم
و اینکه شما درست میگین، اگه در لحظه بهترین تصمیم رو بگیریم و کار درست رو انجام بدیم برد کردیم
 

Similar threads

بالا