سلام به همه
دلم برا باشگاه تنگ شده بود(همش یه روز نبودم)
امروز نمایشگاه بودم تازه رسیدم.
تو راه که خیلی خوش گذشت.
نمایشگاه امسال به نسبت پارسال خیلی بهتر بود اما هنوز کلی مونده تا به نمایشگاههایی که تو محل دائمی برگزار میشد برسه.هنوز قاطی پاطیه.
من جونم در اومد تا یه غرفه رو تو ناشران دانشگاهی پیدا کردم.شماره غرفه سه رقمی بود اما همه غرفه هایی که میدیدم دو رقمی بودن وای اصلا دریغ از امید به اینکه برسم بدبختی از هرکی هم میپرسیدم جاشو بلد نبود.
وای حالا که پیداش کردم چه جای وحشتناکی

rate=1m//min
flow rate(oxigen)=0
pressure=300bar
وای مردم از اینهمه فشار.کتابو کهخ خریدم پا گذاشتم به فرار.
رفتم سالن کودک.همیشه بهترین غرفست.



گرچه بازم مثل سالای قبل نمیشد.پوستراش خیلی کم بود.

وای چقد بچه نانازی دیدم.
اینقد صحنه های باحال هم دیدم که حسرت میخوردم که چرا دوربین همرام نیست.شکار صحنه ها بود.
تو راه هم کلی خوش گذشت. کلی هم خوراکی بهمون دادن.من دوتا بستنی عروسکی خوردم.

آها یه چیزی تو مترو هم به همون دما فشار سالن دانشگاهی رسیدیم.این همه ادم داشتن زیر دست و پا له میشدن اونوقت آقاهه وایساده یکی یکی بلیط میگیره.
یه ساندویچ مذخرف با یه آیس پک شاتوتی مذخرف هم تو نمایشگاه خوردم.

(حیف پول)
تا گزارش بعدی خدانگهدار