من میگم فلسفه علم به معنی تبیین چیستی و چرایی اونه.شما میگید تعریف علم؟...وقتی شما میخوای فلسفه علم رو بخونی باید تاریخ تبیین این فلسفه رو هم بدونی.مثلا من بگم برو 11 جلد کاپلستون رو بخون میری میخونی؟
یه مجموعه ای از نظرات و تاریخ این تبیین رو میخونم بعد به یه نتیجه میرسم.وگرنه میگفتم برو فلانی این رو گفته.من براتون توضیح دادم مطلب رو.گفتم تا دکارت یه جور تبیین دانش بود از دکارت به بعد عوض شد این قضیه.یعنی تا اونجا تبیین بود و نبود بود و معرفت ابجکتیو بود از دکارت به بعد با اون کوژیتو معروفش (من می اندیشم پس هستم) معرفت سوبژکتیو شد.یعنی تا قبلش میگفت چی هستی و وجود داره و چه چیز هستی و وجود نداره.دنبال ذات هر پدیده بودن.دکارت اومد گفت من به همه چیز شک میکنم.به یک چیز نمیتونم شک کنم.این که دارم شک میکنم.با چه چیز شک میکنم.با فکرم.من می اندیشم پس هستم.یعنی از اینجا به بعد سوبژکتیو شد.اینجا دیگه بودن مبنا نیست.بلکه نمود مسئله ست.یعنی هر چی نمود داره و فکر من میتونه اونو ادراک کنه وجود داره و لا غیر.اینجا میخواست کار بشر رو راحت کنه تو دانش.همین رو اسمش رو گذاشت ساینتیسیسم.
دقت کن گفت من همینقدر رو میتونم بفهمم.حالا همین گزاره اومده به الان رسیده و مطلق شده.این چیزی که در شما به تحجر تبدیل شده.
اگه به این مورادی که میگم اعتماد نداری برو اون 11 جلدی رو بخون اگه خواستی.
در واقع میخوام بگم خود غرب هم از دکارت به اینور و بعدش تو اوجش این تلقی از کانت به این سو قوت گرفت.
یعنی اول میگفت من اینقدر میتونم بفهمم از عالم.بعد دیگه فکر کنم یادشون رفت گفتن نه فقط همینه که میشه فهمید و انتقال داد.اصولا اونچیزی از علم که میشه فهمید و به بقیه انتثال داد اطلاعات و دیتاست ،نه خود علم.
دلیلش میدونی چیه؟چون واسه انتقالش نیاز به اعتباریات داری.اعتباریات هم مشکلات خیلی خیلی فراوونی داره.همین داستانی که الان ما با هم داریم.البته من منظور شما رو میگیرم.شما منظور من رو متوجه نمیشید.چون مسئله اعتباریات رو تسلط ندارید.
در مورد اینترنت توضیح بدم که نمیگم نباید اینترنتی چیزی رو یاد گرفت ولی کتاب و فیلم و مستند خیلی مفیدتره.بهر حال من تو صفحه مانیتور نمیتونم مطالعه کنم.مگر اینکه پرینت بگیرم.بیشتر کتاب و فیلم و مستند.مستند باشه که چه بهتر.این روش جدید انتقال علمه.اگه از اول ابتدایی دانش اموزان رو اینطوری پیش ببرن با یه سیستم قوی صوتی و تصویری و هنری ،میشه در آینده کاری کرد که بشر نهایتا تا 22 سالگی به اون دکترین مربوطه تو شاخه علمی خودش برسه.
در مورد ph.d شما به من یه توضیحی میدید؟(خارج از بحثه میخوام بدونم چه تعریفی ازش دارید)
1- در باب اختلاف بر سر مفهوم علم من فکر کنم، ما تو ترجمه مشکل داریم.
چون من علم رو صرفا science دیدم که ترجمه شده است.
حالا شما نالج (دانش) رو هم داری به علم اضافه میکنی که این بحث ترجمه ای است، پس من هرجا میگم علم منظورم همان ساینس هست که البته این
تعریف آکادمیک دنیا هم هست.
مثلا شما این رو چه ترجمه میکنی؟ قانون ساینسی؟
قانون علمی (Scientific law):
بیان مشاهدات تکرار پذیر ماست. اساس پیش بینی هایی که بر این اساس هستند مشاهدات گذشته است.
باور: چیزی که یک شخص باور دارد صحیح است.
دانش: باورهایی که یک شخص می داند صحیح است و مدعی است درباره آن آگاهی دارد.
علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.
که فکر کنم شما میخوای بگی دانش همان علم است، و علم رو فقط در فارسی باید بگیم ساینس !!
در حالیکه این صرفا بازی با لغات هست.
درضمن تعاریفی که من از علم ارائه دادم، تعاریف شخصی نیست و تماما بر اساس منابع معتبر هست.
ویکیپدیا:
Science is a systematic enterprise that builds and organizes knowledge in the form of testable explanations and predictions about the universe
دایره المعارف بریتانیکا:
Science, any system of knowledge that is concerned with the physical world and its phenomena and that entails unbiased observations and systematic experimentation.
دیکشنری وبستر:
Science is knowledge about or study of the natural world based on facts learned through experiments and observation
دیکشنری آکسفورد:
The intellectual and practical activity encompassing the systematic study of the structure and behaviour of the physical and natural world through observation and experiment
2- دلیل علمی برای اینکه در گذشته فرگشت چطوری بوده و مدعی هستیم فرگشت رخ داده این هست که می تونیم
آزمایش کنیم... امروز، فردا، پس فردا و ... ، نشون میده تئوری اینکه گذشته، حال و آینده مشابه هم رفتار می کنند توسط این آزمایشات تایید میشه و تئوری اینکه
زمان باعث تغییر رفتار پدیده ها میشه هم
نقض میشه (با هر دقتی که مد نظر ماست).
درباره گذشته های دورتر هم میشه مشاهداتی داشت از اتفاق هایی که افتاده و تطابق داد با بازسازی همون آزمایش در حال و فهمید که آیا نتایج یکسان هستند یا خیر.
شما از انحنای سنگ هایی که از فوران آتشفشان ها پدید اومدند می تونید شتاب گرانش هزاران و میلیون ها سال قبل زمین رو محاسبه کنید. اینها همه "شواهد علمی" هستند. پس در مورد برخی گزاره های علمی تقریبا قطعی میشه نظر داد دوست من.
حرف هایی که شما می زنید رو از یک نفر دیگه شنیدم (Ken Ham - که با اینکه از مکتبی دیگر است ولی تفکرات پیش انگارگرایانه مشابه شما داره) که علم رو به دو دسته تقسیم می که: Historical Science / Observational Science و معتقد هستن چون امروز نمیشه چیزی رو درباره گذشته جهان مشاهده کرد و دلیلی وجود نداره که فکر کنیم گذشته مثل امروز است، ما هیچ چیزی درباره گذشته جهان نمی دونیم چون براش لازمه
"فرض" کنیم گذشته مثل امروز بوده و این
"فرض" کردن بدون هیچ شواهد علمی است!
تا الان دیدید علم بهترین نتایج رو داده -> مشاهده / تئوری سازی / تست تئوری
این تعریف متد علمی است.
اینکه می فرمایید کلیت رو فلسفه و عقل میده صحیح است (دیدی که شما از کلیت دارید)، ولی شما هیچ نیازی به پذیرش کلیت به این شکل ندارید و یک ذهنیت علمی هیچ وقت ادعای کلیت به این شکل نمی کنه.
بطور مثال شما اگه بگید "قوانین حرکت نیوتن چون در سرعت های پایین صدق می کنند در همه سرعت ها صدق می کنند" // این ادعا فلسفی و عقلی است و علمی نیست، و یک ادعای غلط است.
همینطور که شما بگید چون من چیزی را میسازم و دارای هوش هستم، پس حتما کسی که مرا ساخته دارای هوش است !!
شما هیچ نیازی ندارید برای کاربردی بودن متد علمی، به یافته هاش کلیت مطلق بدید.
در صورتی که علم پاسخی برای چیزی نداشته باشه (چه اون پرسش خارج از حیطه علم باشه و چه اون پرسش فعلا پاسخ علمی نداشته باشه)، شما از هر جای دیگه میتونید برای پاسخ گرفتن استفاده کنید (طالع بینی، اختربینی و ...) ولی باید دقت داشته باشید :
نه چیزی که یافتید علمی است و نه قادر هستید به سایرین نشون بدید صحیح است.
قدرت ساینس (علم) این هست که میشه به همه صحتش رو نشون داد و کسی هم نمیتونه توش شک کنه، اما آیا این فلسفه هایی که شما بهش معتقدی همین قدرت رو داره؟
علم گرایان معتقد هستند در صورتی که پاسخ علمی برای یک پرسش نیست، شما باید بگید "نمی دانم"، نه اینکه پاسخ غیرعلمی رو قبول کنید چون دلتون میخواد اون پاسخ صحیح باشه و به نظرم شما خیلی دوست دارین این جهان یک خدای مهربون داشته باشه که باعث بشه ما با مرگ به طور کامل نابود نشیم و من این دوست داشتنتون رو درک میکنم.
در مورد بقیه موارد که داره از بحث فرگشت کاملا دور میشه و گفتی بعدا لینک میدی، پیشنهاد میکنم برای هر کدام مثل سینمای هالیوود و.. تاپیک بزنید تا بشه در اون بحث کرد و من دیگه اون بحث هارو کش نمیدم.
چون انتقادات بسیار جدی به اون مواردی که گفتی وارد هست و من مشتاقم ببینم شما چه پاسخ هایی به هدف خلقت انسان ها با زندگی نباتی و نحوه رسالت پیامبران نخستین در غارها و شکل گیری زبان و... دارید.
