نظرات خود را در مورد مشکلات اجرای مدیریت استراتژیک بگوئید.

همه ما دیده ایم که در بحث تدوین استراتژی در همه زمینه ها در کشور تصمیمات بنیادی و اصولی اتخاذ شده :smile:ولی چرا اجرای آنها با شکست مواجه می شود:( و یا چرا اصلا به اجراء در نمی آیند:cry:.با توجه به نکته های زیر نظر خود را بنویسید.
1-در تدوین استراتژی نیروها قبل از عمل قرار می گیرند.
2-اجرای استراتژی یعنی مدیریت بر نیروها به هنگام عمل.
3-در تدوین استراتژی بر اثربخشی تاکید می شود.
4-در اجرای استراتژی بر کارایی تاکید می شود.
5-تدوین استراتژی یک فرایند ذهنی است.
6-اجرای استراتژیک یک فرایند عملیاتی است.
7-تدوین استراتزی مستلزم داشتن قضاوت شهودی خوب و مهارت های تحلیلی است.
8-اجرای استراتژی مستلزم داشتن انگیزه ویژه و مهارت رهبری است.
9-تدوین استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عده ای انگشت شمار است.
10-اجرای استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عده زیادی از افراد است.
با توجه به نکته های بیان شده در مورد هر یک از گزینه ها نظر دهید و راه حل مناسب ارائه فرمائید.;)
 
با سلام.
بعد از تدوین استراتژهایی که باید به اجراء در آیند فرایند مدیریت استراتژیک به پایان نمی رسد بلکه باید به استراتژی های نوشته شده جامه عمل پوشاند.
برای اجراء شدن یک طرح که مراحل مختلف تدوین را پشت سر گذاشته شده است باید به نکاتی کلیدی توجه شود تا فرایند اجرای طرح با سهولت هر چه بیشتر به پایان برسد.
متاسفانه برای مدیران ما فقط بزرگی اسم تدوین استراتژی قانع کننده است و روشهای رسیدن به اجرایی شدن استراتژی ها همان بار سنتی بودن مدیران ارشد را به دوش خود می کشد.
همان طور که می دانیم اجرای استراتژی بر کل سازمان اثر خواهد گذاشت و مهمترین اثرات در خود سازمان در بر گیرنده پرسنل و مدیران واحدها و یا فرایند ها می باشد.لذا مدیریت ارشد سازمان برای فهم کامل استراتژی های تعریف شده باید زیرساخت های لازم را جهت بوجود آوردن فضای کار مشارکتی ودوستانه که عاری از تشدد و کینه توزی به دلیل تغییرات در سازمان می باشد را پیش بینی و اجراء کنند.حال در کدام یک سازمان مدیری دلسوز و متفکر که اولا دید مدیریتی کامل داشته باشد و دوم اینکه شایسته سالاری را برمادی نگری ترجیح دهد دیده می شود؟
ایا مدیران ارشد سازمان در داخل کشور به روانشناسی فردی پرسنل اعتقاد دارند و قبل از اجرای استراتژی پرسنل را از جهت قابلیت مسئولیت پذیری و مشارکت در کار گروهی مورد تجزیه و تحلیل روانشناسی قرار می دهند؟
آیا مدیران ارشد داخل کشور حاضرند برای بهتر شده اجرای فرایند مدیریت استراتژیک تصمیم گیری غیر متمرکز را در سازمان به اجراء در آورند؟معمولا اکثر مدیران با این دید مدیریت می کنند که مدیران میانی و حتی مدیران رده های بالاتر باید تصمیمات را به صورت متمرکز اتخاذ کنند تاخود را بیشتر به تصمیمات گرفته شده از سوی مدیران آگاه کنند و این می تواند نوعی عدم اطمینان را در افکار مدیران میانی و یا ارشد به وجود آورد.
ادامه دارد.
 
آخرین ویرایش:

mer_der

عضو جدید
همه ما دیده ایم که در بحث تدوین استراتژی در همه زمینه ها در کشور تصمیمات بنیادی و اصولی اتخاذ شده :smile:ولی چرا اجرای آنها با شکست مواجه می شود:( و یا چرا اصلا به اجراء در نمی آیند:cry:.با توجه به نکته های زیر نظر خود را بنویسید.
1-در تدوین استراتژی نیروها قبل از عمل قرار می گیرند.
2-اجرای استراتژی یعنی مدیریت بر نیروها به هنگام عمل.
3-در تدوین استراتژی بر اثربخشی تاکید می شود.
4-در اجرای استراتژی بر کارایی تاکید می شود.
5-تدوین استراتژی یک فرایند ذهنی است.
6-اجرای استراتژیک یک فرایند عملیاتی است.
7-تدوین استراتزی مستلزم داشتن قضاوت شهودی خوب و مهارت های تحلیلی است.
8-اجرای استراتژی مستلزم داشتن انگیزه ویژه و مهارت رهبری است.
9-تدوین استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عده ای انگشت شمار است.
10-اجرای استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عده زیادی از افراد است.
با توجه به نکته های بیان شده در مورد هر یک از گزینه ها نظر دهید و راه حل مناسب ارائه فرمائید.;)
تا مديريت ارشد سازمان با گوشت و پوست لمس نكنن و اعتقاد داشته باشه كه سازمان احتياج داره بر اساس برنامه ريزي حركت كنه ، كلاه اين جور پروژه ها پس معركس و حتما و قطعا با شكست مواجه ميشه....تو ايران به جاي اينكه اين مسائل از بالا به پايين باشه برعكس شده و بدنه كارشناسي مديريت رو تشويق ميكنه كه بر اين اساس حركت كنه و خوب با توجه به مد بودن اينجور بحث ها مدير بدون داشتن اعتقاد قلبي انجام پروژه رو ميپذيره و همين جاست كه تير خلاص اون پروژه شليك شده....
 

haaddii

عضو جدید
سلام
امیدوارم این بحث جدی تا حصول نتیجه ادامه داشته باشه.
بر اساس تجربه مشکل را در فرهنگ سازمان می دانم. بدین معنا که اولا همکاری همه تصمیم سازان و مجریان در مرحله تدوین استراتژی ضروری است. ثانیا وجود حس نیاز درونی (لااقل برای مدیران تیم راهبری) ایجاد انگیزه کافی برای اجرا را به همراه خواهد داشت.
حالا سوال اینه که به هر حال هر سازمانی (چه کوچک و چه بزرگ) باید بدونه میخاد چیکار کنه به تعبیری باید اصول مدیریت استراتژیک را رعایت کنه که میزان عمیق شدن در آن وابسته با آمادگی سازمان داره. با این اوصاف و مشکل ذکر شده در بالا، سازمان های ما باید چیکار کنند؟ سعی و خطا؟ اصلاح فرهنگ سازمانی که موضوعی به شدت زمان بره؟ یا ...؟
 
بالا