نجات خدا!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
قل من ینجیکم من ظلمات البر و البحر، تدعونه تضرعاً و خفیتهً...؛ بگو: چه کسی شما را از تاریکی‌ها خشکی و دریاها {هنگام درماندگی} می‌رهاند؟ او را به "زاری" و "پنهانی" می‌خوانید: اگر ما را از این {تاریکی‌ها و رنج‌ها} برهاند، هرآینه از سپاس‌گزاران باشیم. 6:63

و انسان را بر روی زمین خلیفه قرار داد تا کشت کرده، در آن دنیا برداشت کند؛ نیز از او یاری خواسته است...
یکی از تجلیات یاری رساندنش در زمین، این است که خدا را از آسمان به زمین خوانده، جلوه‌های قدرت و رحمتش را به بندگان عرضه داری. و گاه در این است که از زمین به آسمانش برگردانده، شوکت و عظمتش را پاس داری.

وقتی بدی بر نیکی چیره می‌شود، تباهی فراگیر شده، انسان به تاریکی‌ها فرو می‌غلتد، زمان آن فرا می‌رسد، عالمان و عارفان خدا را از آسمان فراخوانده، حضورش را نشان دهند و یادش را زنده گردانند. گاهی اما جامعه با متولیانش به گونه‌ای دیگر به تاریکی می‌روند: نام خدا را چنان مبتذل ترویج می‌کنند که بر یاد قلبی‌اش چیره شده، زینت المجالس و ابزار ریا می‌شود! این‌جاست که می‌گویم پیش از لوث شدن نام و یاد خدا، باید نجاتش داده، به آسمانش بازگرداند و شکوه و عظمتش را از این طریق به بندگانش نشان داد.

در آیه‌ی بالا، به دعای متضرعانه و پنهانی اشاره شده است. عارفان و پاکان چنین بودند: اذ نادی ربه نداءً خفیاً؛ آن گاه که (زکریا) پروردگارش را بخواند، خواندنی پنهانی.
نیایش و گفت و گو با خدا، نیز سیر و سلوک و مجاهدت در راه او، رابطه‌ای شخصی و قلبی با خود اوست، نه با بندگان! حتا در برخی از آداب اجتماعی دین، مثل صدقه‌دادن که با نیت الهی بین بندگانش صورت می‌گیرد، باز خدا به پنهانی بودنش توصیه می‌کند، چه رسد به عبادات فردی:
اگر آشکارا صدقه بدهید، کاری نیکوست و اگر در نهان به بی‌نوایان صدقه دهید، نیکوتر است و گناهان شما را می‌ریزد و خدا به کارهایی که می‌کنید، آگاه است. 2:271

همین اشارت به گمانم کافی است: در جامعه ما، حتا در همین جا که آینه‌ای است از آن، خدا را باید نجات داد، به آسمانش بازگرداند و تقدیسش کرد، از ذکر بی روح بر لب‌ها آزادش کرده، با روح ذکر در دل‌ها پیوندش داد. اگر چنین کنی، خدا را یاری کرده ای: ان تنصر الله، ینصرکم و یثبت اقدامکم!
 
آخرین ویرایش:

soqrat

عضو جدید
من ميگم يکي از چيزايي که باعث تبليغ ريا ميشه همين صدا و سيماس... روزاي عزاداري و عيد...با اون مصاحبه گرا و گزارشگراي بي نمکشون و حرفا کليشه اي... از مردم و عزادارا فيلم ميگرن...آدما هي بجا عبادت و... حواسشون به دوربين پرت ميشه و خوشش مياد برن جلو دوربين فليمشون ضبط شه...آخه يکي بپرسه چه اجباريه؟؟ يا از نماز واجب آدم سر جماعتا ميان فيلم ميگرن و پخش ميکنن... مگه نماز واسه خدا نيست؟؟
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
هر انساني روزي به ناچار خدايش را مي سازد و سپس روزي به ناچار دست به تخريبش مي زند.

التماس دعا
از جانب خودم، خيرمقدم مي‌گويم!
علت اين جبر و ناچاري را بگو: چرا روزي ناچار دست به تخريبش مي‌زند؟ :gol:
 

winter

عضو جدید
من ميگم يکي از چيزايي که باعث تبليغ ريا ميشه همين صدا و سيماس... روزاي عزاداري و عيد...با اون مصاحبه گرا و گزارشگراي بي نمکشون و حرفا کليشه اي... از مردم و عزادارا فيلم ميگرن...آدما هي بجا عبادت و... حواسشون به دوربين پرت ميشه و خوشش مياد برن جلو دوربين فليمشون ضبط شه...آخه يکي بپرسه چه اجباريه؟؟ يا از نماز واجب آدم سر جماعتا ميان فيلم ميگرن و پخش ميکنن... مگه نماز واسه خدا نيست؟؟
باهاتون موافقم
ادم داره با خدای خودش راز و نیاز میکنه یه دفعه میبینه یکی داره ازش فیلم میگیره
یهو همه چی قطع میشه
 

massom11111

عضو جدید
کاربر ممتاز
باهاتون موافقم
ادم داره با خدای خودش راز و نیاز میکنه یه دفعه میبینه یکی داره ازش فیلم میگیره
یهو همه چی قطع میشه

ولی من باهاتون موافق نیستم
از رازونیاز با خداوند فقط یه جملست که مونده زمانیکه بنده در مقابله احدیت قرار میگیره آنقدر غرق در جلالو و عظمتش میشه که حتی وقتی تیر رو از بدنش خارج میکنن متوجه نمیشه :heart:
زمانیکه با یه مسئله ای کوچیکی حالا به قوله شما فیلم گرفتن یاهر چیزه دیگه ای این ارتباطو قطع شده میدونید چطور میتونید بگید داشتم رازو نیاز با خدا میکردم :que:
 

massom11111

عضو جدید
کاربر ممتاز
از جانب خودم، خيرمقدم مي‌گويم!
علت اين جبر و ناچاري را بگو: چرا روزي ناچار دست به تخريبش مي‌زند؟ :gol:

با اجازه من جواب میدم :gol:
احتمالا زمانیکه میفهمه اون خداییرو که بناچار در ذهنه محدود خودش ساخته پوشالی بیش نیست و بدردی هم نمیخوره و فقط زائیده تواناییه ذهنیشه و حتی ارزشه خدایی هم نداره بناچار باید دستبه تخریبش بزنه
خداوند بزرگتر از آن است که در درک مابگنجد :heart::gol:
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با اجازه من جواب میدم :gol:
احتمالا زمانیکه میفهمه اون خداییرو که بناچار در ذهنه محدود خودش ساخته پوشالی بیش نیست و بدردی هم نمیخوره و فقط زائیده تواناییه ذهنیشه و حتی ارزشه خدایی هم نداره بناچار باید دستبه تخریبش بزنه
خداوند بزرگتر از آن است که در درک مابگنجد :heart::gol:

جانم عزیزمی، اشتباه رفتی جلو
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باهاتون موافقم
ادم داره با خدای خودش راز و نیاز میکنه یه دفعه میبینه یکی داره ازش فیلم میگیره
یهو همه چی قطع میشه

ولی من باهاتون موافق نیستم
از رازونیاز با خداوند فقط یه جملست که مونده زمانیکه بنده در مقابله احدیت قرار میگیره آنقدر غرق در جلالو و عظمتش میشه که حتی وقتی تیر رو از بدنش خارج میکنن متوجه نمیشه :heart:
زمانیکه با یه مسئله ای کوچیکی حالا به قوله شما فیلم گرفتن یاهر چیزه دیگه ای این ارتباطو قطع شده میدونید چطور میتونید بگید داشتم رازو نیاز با خدا میکردم :que:


گاهی اوقات آنچنان غرق در خواندن و نوشتن میشم که نه گذر رمان رو حس میکنم، نه اتفاقات دورو برم رو، واسه بیرون آوردنم از این حالت،‌ باید با دست وارد عمل شد، آسان نه، ولی سخت، معمولن تو خونه کسی این بلا رو سرم در نمیاره، چون واقعن اگه در میام دچار سردرد و بیماری مزمن میشم، و فقط لالا جوابگوشه. البته نه هر نوع کتابی، چیزایی رو که دوست میدارم و با عشق دنبالش میکنم، براحتی میتونم نوش گم بشم

jein جان، قبولت دارم، به سختی میشه تو جمعی که اونو ریا گرفته، اون سرشار از درد و نفرته، فقط برای خودنمایی و بت ساختگی از خدا، و پرستش اون بت قرار بگیری،‌با خدای خودت یکی بشی، و چه بد با این گروه همراه بشی، و متاسفانه کشور و ملت ما رو همچین افرادی گرفته
خدایی ساختگی، یک بت
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر انساني روزي به ناچار خدايش را مي سازد و سپس روزي به ناچار دست به تخريبش مي زند.

التماس دعا

به دنیا میام تا زندگی کنم، پا در دنیایی میزارم که هنوز علت فرود آمدنش رو نمیدونم، عکس‌های زیادی تو این سایت حتی قرار گرفته، علت بدنیا اومدن اون فرشته‌ی کوچولویی که به ناچار دنیا اومده، باید مرگ رو در چن قدمی خودش ببینه، با انواع بیماری‌ها مبارزه کنه تا بمیره، به چه علت

دنیا اومدم، در خانه‌ای با مردمی مهربان، پدرم، مادرم و دو برادر و تک خواهرم، بعدها پر دیگری هم آمد، بگذریم، خودم را بگویم، فارسی زبان بودند این مهربانان، در خانه‌ای در یک شهر کوچک، علت فرود آمدنم را هرگز ندانستم، فارسی زبان شدم، مسلمان شدم، و خدایی را یاد شناختم که جامعه میشناخت و من این بت را شکستم، و در جستجوی خدای خویشم
بت را بشکن و خدا را بیاب، این بت ارزش ندارد، از خدایت بترس
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من ميگم يکي از چيزايي که باعث تبليغ ريا ميشه همين صدا و سيماس... روزاي عزاداري و عيد...با اون مصاحبه گرا و گزارشگراي بي نمکشون و حرفا کليشه اي... از مردم و عزادارا فيلم ميگرن...آدما هي بجا عبادت و... حواسشون به دوربين پرت ميشه و خوشش مياد برن جلو دوربين فليمشون ضبط شه...آخه يکي بپرسه چه اجباريه؟؟ يا از نماز واجب آدم سر جماعتا ميان فيلم ميگرن و پخش ميکنن... مگه نماز واسه خدا نيست؟؟

عضو کوچکی را نام بردی

کشورت را نام ببر
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قل من ینجیکم من ظلمات البر و البحر، تدعونه تضرعاً و خفیتهً...؛ بگو: چه کسی شما را از تاریکی‌ها خشکی و دریاها {هنگام درماندگی} می‌رهاند؟ او را به "زاری" و "پنهانی" می‌خوانید: اگر ما را از این {تاریکی‌ها و رنج‌ها} برهاند، هرآینه از سپاس‌گزاران باشیم. 6:63


و انسان را بر روی زمین خلیفه قرار داد تا کشت کرده، در آن دنیا برداشت کند؛ نیز از او یاری خواسته است...
یکی از تجلیات یاری رساندنش در زمین، این است که خدا را از آسمان به زمین خوانده، جلوه‌های قدرت و رحمتش را به بندگان عرضه داری. و گاه در این است که از زمین به آسمانش برگردانده، شوکت و عظمتش را پاس داری.

وقتی بدی بر نیکی چیره می‌شود، تباهی فراگیر شده، انسان به تاریکی‌ها فرو می‌غلتد، زمان آن فرا می‌رسد، عالمان و عارفان خدا را از آسمان فراخوانده، حضورش را نشان دهند و یادش را زنده گردانند. گاهی اما جامعه با متولیانش به گونه‌ای دیگر به تاریکی می‌روند: نام خدا را چنان مبتذل ترویج می‌کنند که بر یاد قلبی‌اش چیره شده، زینت المجالس و ابزار ریا می‌شود! این‌جاست که می‌گویم پیش از لوث شدن نام و یاد خدا، باید نجاتش داده، به آسمانش بازگرداند و شکوه و عظمتش را از این طریق به بندگانش نشان داد.

در آیه‌ی بالا، به دعای متضرعانه و پنهانی اشاره شده است. عارفان و پاکان چنین بودند: اذ نادی ربه نداءً خفیاً؛ آن گاه که (زکریا) پروردگارش را بخواند، خواندنی پنهانی.
نیایش و گفت و گو با خدا، نیز سیر و سلوک و مجاهدت در راه او، رابطه‌ای شخصی و قلبی با خود اوست، نه با بندگان! حتا در برخی از آداب اجتماعی دین، مثل صدقه‌دادن که با نیت الهی بین بندگانش صورت می‌گیرد، باز خدا به پنهانی بودنش توصیه می‌کند، چه رسد به عبادات فردی:
اگر آشکارا صدقه بدهید، کاری نیکوست و اگر در نهان به بی‌نوایان صدقه دهید، نیکوتر است و گناهان شما را می‌ریزد و خدا به کارهایی که می‌کنید، آگاه است. 2:271


همین اشارت به گمانم کافی است: در جامعه ما، حتا در همین جا که آینه‌ای است از آن، خدا را باید نجات داد، به آسمانش بازگرداند و تقدیسش کرد، از ذکر بی روح بر لب‌ها آزادش کرده، با روح ذکر در دل‌ها پیوندش داد. اگر چنین کنی، خدا را یاری کرده ای: ان تنصر الله، ینصرکم و یثبت اقدامکم!


و با نام خدایشان، بهتر بگویم، بت‌هایشان، به مردم فرمانوایی کردند و میکنند، با نام این بت، بتی که همگان از آن میترسند، تجاوز کردند، کشتند، بردند، خوردند و ...، اعتراض نکن، نام خدا پیشانی تورا خواهد کوبید، تو خواهی مرد، تا کافری چون با این بت، خدایی که ساختند مخالفت کردی

خدا رو نجات بدی ؟ چجوری ؟ یه بت رو میخوای نجات بدی؟ جواب خدا رو چی میدی ؟
خدا رفته، خیلی وقته نیستش، من، تو و ما، باید بیاریمش، باید پیداش کنیم، و خدا رو بشناسونیم به مردم

فیلم هری پاتر رو دیدی ؟ داستانش رو خوندی ؟ لرد والده مورد، جادوگری قوی، بسیار قوی، جادوگران دیگر حتی جرات نام ربردنش رو هم نداشتن، میترسیدن اسمشو به زبون بیارن، یه فرد بزرگ، اما خبیث .. هری پاتر ازش نمی‌ترسید، با شخصی دیگر، همسان مینمودند، نامش را میبرد و به جنگ میپرداخت

ما بت ساختیم، نامش خدا، تا ازش نترسیم، همین و بس، واسه همینه گناه میکنیم، واسه همینه براحتی با این اسم هر کاری خواستیم میکنیم، چون یه بته، هیچ کاری نمیتونه کنه ... و مردم فراموش کردن این واقعی نیست، بت، میمیره، درسته که نمیتونه مجازات کنه و یا پاداش بده، اما پاسخگودهنده‌ای واسه من هست

خدا رو بیار، این بت رو به آسمون نمیتونی بفرستی، خدا رو بیار تا بت بشکنه، چون قدرت شکوندنش رو نداریم، کاش روزی برسه که این قدرت رو پدا کنیم !
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با اجازه من جواب میدم :gol:
احتمالا زمانیکه میفهمه اون خداییرو که بناچار در ذهنه محدود خودش ساخته پوشالی بیش نیست و بدردی هم نمیخوره و فقط زائیده تواناییه ذهنیشه و حتی ارزشه خدایی هم نداره بناچار باید دستبه تخریبش بزنه
خداوند بزرگتر از آن است که در درک مابگنجد :heart::gol:
نه این جوری نیست. خدای همه ی ما باید جوری باشه که در درک ما جا بشه. و واقعا هم هست. همیشه وقتی در این مورد حرف میزنم یاد اون جمله میفتم که مفهومش این بود که سعدی گاهی برای اینکه همه بتونن درکش کنن خودشو تا حد فهم یه کودک میاره پایین در حالی که خیلی حرفای بزرگتر از اون داره برای گفتن. خدای ما هم باید همین طور باشه و البته هست.

هر انساني روزي به ناچار خدايش را مي سازد و سپس روزي به ناچار دست به تخريبش مي زند.

التماس دعا
دست به تخریب اون خدا میزنن چون اون چیزی که ازش خواستنو بهشون نداد. به دلیلش کاری ندارم. به خاطر صلاح یا به خاطر عدم توانایی . نمیدونم . اما خیلی وقتا حتی برای ما ها که الله داریم این پیش میاد . وقتی به اونخواسته ای که ازش داشتیم نمیرسیم به راهای مختلف دست میزنیم برای اینکه یادمون بره ایراد کار از جای دیگست. یکی از اون کارا هم همینه
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
jein جان، قبولت دارم، به سختی میشه تو جمعی که اونو ریا گرفته، اون سرشار از درد و نفرته، فقط برای خودنمایی و بت ساختگی از خدا، و پرستش اون بت قرار بگیری،‌با خدای خودت یکی بشی، و چه بد با این گروه همراه بشی، و متاسفانه کشور و ملت ما رو همچین افرادی گرفته
خدایی ساختگی، یک بت
خیلی بی انصافیه بخوایم همه چیزو بندازیم گردن جمع.
یادمون باشه مسلموناییکه مسلمون موندن توی جوامعی زندگی کردن که مسلمون بودن خیلی سخت تر از الان بود. خیلی بی انصافیه دنبال مقصر باشیم. اگه خدا رو بخوایم. اگه خواسته ای وجود داشته باشه ریایی که ممکنه توی جمع یا حتی کشور وجود داشته باشه دیگه مهم نیست. اگه بخوای با خدات حرف بزنی به خود نمایی فکر نمیکنی. اگه خدای خودتو داشته باشی به بتی که بقیه باهاش حرف میزنن کاری نداری
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی بی انصافیه بخوایم همه چیزو بندازیم گردن جمع.
یادمون باشه مسلموناییکه مسلمون موندن توی جوامعی زندگی کردن که مسلمون بودن خیلی سخت تر از الان بود. خیلی بی انصافیه دنبال مقصر باشیم. اگه خدا رو بخوایم. اگه خواسته ای وجود داشته باشه ریایی که ممکنه توی جمع یا حتی کشور وجود داشته باشه دیگه مهم نیست. اگه بخوای با خدات حرف بزنی به خود نمایی فکر نمیکنی. اگه خدای خودتو داشته باشی به بتی که بقیه باهاش حرف میزنن کاری نداری

من کی گفتم مقصر رو پیدا کنیم ؟ مقصر خودمونیم
ازتون میخوام دوباره جملم رو بخونین، گفتم خیلی بد، ناپسنده که دنبال این گروه بریم، همراهشون باشیم !
من اینو گفتم، یعنی اینکه خودمون خدای خودمون رو تو دستامون بگیریم و با خدامون یکی بشیم، ولی گفتم سخته، و باید تلاش کنیم
بهر حال سختی‌هایی داره، اما ناممکن نیست
 

ebbi

عضو جدید
از جانب خودم، خيرمقدم مي‌گويم!
علت اين جبر و ناچاري را بگو: چرا روزي ناچار دست به تخريبش مي‌زند؟ :gol:
مرسي از خيرمقدمت کافر جون!
به نظر من قضيه جبر و ناچاري نيست، يعني شايد بشه يه جور ديگه اي نگاش کرد.

انسان يک روزي خدا رو مي سازه چون به نظر من در زندگي آدم مرحله اي وجود داره که به ساخت خدا نياز داره و يک روز تخريبش مي کنه چون اينقدر رشد کرده که ديگه بهش احتياج نداره (شايد هم به دليل اين که مي فهمه دليلي نداره چيزي رو که در ذهنش نمي گنجه سعي کنه بسازه). به نظرم جزء چرخه زندگي‌يه.
:gol:
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
در ميان تاپيک‌هايم، شايد تنها تويي که لايق اين تالاري... يادگاري از کافري...تو يکي باش و گواه باش که ما "انسان" را رعايت کرده‌ايم... ما عشق را رعايت کرده‌ايم... خود اگر شاهکار خدا بود يا نبود!
و خداي آسمان‌ را نمي‌توان نجات داد... تا وقتي که بازي‌گران طمع، قدرت و ثروت، بدل از او، مخلوقي ساخته باشند... تا از آن با جلوه‌هاي دل‌فريبش، شأن اجتماعي بسازند... همانان که در برابر کوچک‌ترين پرسشي از خداي آسمان‌ها يا اعتراضي به دينش از جانب کساني که از همين قشري‌گرايان ملال‌انگيز زهر خورده‌اند، با تمام قوا سرکوب مي‌کنند...

«... به اندیشیدن خطر مکن!
روزگار غریبی است، نازنین!
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.

آنک قصابان‏اند
بر گذرگاه‏ها مستقر
با کُنده و ساتوری خون‏آلود
روزگار غریبی است، نازنین
و تبسم را بر لب‏ها جراحی می‏کنند
و ترانه‏ را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.

کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس!
روزگار غریبی است، نازنین
ابلیس پیروزمست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.»
«شاملو»
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا