نامه عاشقانه من

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یه وقتایی،
یه حرفایی،
چنان آتیشت میزنه
که دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
“درد بی درمون”.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یادت هست
همینجا روی همین نیمکت اولین بار
دستانم را گرفتی و
ارام در گوشم حرفهای از دلت زدی
هنوز برق نگاهت یادم هست
یادت هست
گفته بودی
اینجا معیادگاه همیشگیمان هست
کنار همین ساحل روی همین نیمکت
هر روز راس ساعت میامدی
اما اینبار نیامدی
حال خیلی وقت میشود
روزه ها و ماهها مینشینم
روی نیمکت انتظار
و ارام میخوانم برای دلم
تا شاید نیمکت
روزی به حرف دربیاید
و تمام ناگفته هایم را
برای دلت بخواند
شاید انگاه بفهمی
چه بر من میگذشت
در لحظات
نبودنت
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
همینکه به اسمان مینگرم
چشم به راهت به گذر
تمام
طلوع و غروب ها
به انتظار امدنت
مینشینم تمام
غروبها را به امید
امدنت میمانم
تا طلوع امدنت
چشم به راه میمانم
و تمام دنیا را
به نامت مزین میکنم
نام تو که
برایم زیباترین نام هستی
است

Click here to view the original image of 700x442px.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه ذوقی میکند
اخرین کلاغ قصه
وقتی مینشیند روی شانه ام
و ارام و بی صدا
نوک میزند بر گونه ام
میخواهد بگوید
قصه تمام شده
و تو هنوز در خوابی
بیدار شو
و ببین
چگونه تنها هستی
ایناز.م
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
باران که میبارد
تو نیز کنارمی
هر چند این خیال زیبترین خیال عالم هست
اما همینکه هستی
همینکه نفس میکشی
اه باران که میبارد
طعم بودنت را برایم به ارمغان میاورد
ان لحظه که باران میبارد
کمی از دلتنگی نبودنت
کاسته میشود
چقدر روزهای بارانی برایم
زیباست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه لذتی دارد
وقتی روی مبلی لم میدهم
ارام جامم را مینوشم
انگاه که کنار شومینه مینشینم و چشم به راه امدنت
میمانم
انقدر دیر کرده ای که
دیگر کلافه شده ام
چه شوقی در نگاهم هست ان هنگام که
نامت زیباترین اهنگ لبانم هست
ارام مینشینم و
تو را که مثل همیشه با خستگی میایی تماشا میکنم
ارام چشم میبندم تا کمی عطر بودنت را با تمام وجودم استشمام کنم
چه شوقی دارد خانه ام انگاه که تو کنارم مینشینی
دستانم را در دستانت مهربانت میگیری
و تمام دلتنگی و چشم انتظاریم را به پایان میرسانی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گیتارم را مینوازم ولی برای
سالهای دور گیتارم را مینواختم
دیگر از روزی که نیستی
گیتاری نمینوازم جایش شاخه گلی گذاشته ام
و منتظر مینشینم تا دوباره بیایی
دستان گرمت دستان سردم را بگیرد
تا دوباره بتوانم گیتاری که بعد از رفتنت
ته کمد گذاشتم و شاخه گلی که در اخرین دیدار تقدیمم کرده ای
را دوباره بنوازم اخر تو همیشه
صدای گیتارم را دوست میداشتی و هر بار
سر بر شانه ام میگذاشتی تا صدای ترنم اهنگی که مینوازم روحت را نوازش کند
همانگونه که حضورت روح مرا نوازش میکرد
اری منتظر تا بازگردی و دوباره
ارام جانم بشوی


Click here to view the original image of 700x466px.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام روی ساحل قدم میزنم
پا میگذارم جای پاهایت تا حس کنم تو را همه هستیم هستی
ارام مینشینم و تمام کلمات را در گوش ساحل میگویم از
احساسی که به تو دارم برای دریا میگویم
از لبخندی که با دیدنش چشمانم برق میزند با دریا میگویم
صدای دریا مرا ارام میکند
کمی در میان ساحل به تنهایی قدم میزنم تا پایم را جای پایت بگذارم تا
لذت با تو بودن دوباره به جانم بنشیند و همین مرا ارام میکند

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کنار ساحل
تنها
نوشتم
هیس
ارام اشک بریز
اخر
بعضی دردها
تنها
مرهمش
همین هست
که کسی
یا حتی
خودت باشی
که به خودت این را بگویی
اما
حال
دریا وقتی
در اغوشم میکشد
این را
در گوشم نجوا میکند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هرگز بلد نیستم عاشقانه بنویسم
انقدر تلخم کرده روزگار
که حتی شنیدن
دوستت دارم
کسی را باور نمکنم
که هیچ
تنها راه رفتن را نشنش میدهم
ایناز
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شبگرد عاشق...

شبگرد عاشق...

شبگرد عاشق...


این منم ، شبگرد عاشق...


که هر نفس به امید کلمات بی خواب، روزهایش را به مهتاب پیوند می زند


تا دمی را با اندیشه هاي ابریشمی اش به خلوت نشیند...


از تو و احساس بی آلایشت سخنی به میان آورد و رویاهایش را ستاره باران کند....


این منم ، شبگرد عاشق...


که هر شام زیر سایه ی ابرهاي بی نام و نشان... مقابل دیدگان مخملی آسمان...


بی قرار تر از مروارید هاي شیشه اي باران می نشیند


احساس پاك زنانه اش را به محبت آمیزترین کلمات می سپارد و از ماه بی نظیرش می نویسد...


این منم ، شبگرد عاشق...


که با غروب خورشید، دست به سوي آسمان بر می دارد


از عشق محبوبش نشانی می آورد...


خالق بی همتا را براي خوشبختی اش قسم می گیرد...


و به انتظار اعجازی شورانگیز می ماند....


این منم ، شبگرد عاشق...


نازنین فاطمه جمشیدی















 
آخرین ویرایش:

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز جنس کدام نور بودی ستاره من؟
که جسارت با تو بودن در من جنبید؟
و من چه عاشقانه به رویت لبخند زدم
و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی
و این شد
عاشقانه ی آرام “من” و
تو
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای حرفی که میزنی فکر کن
چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی
ولی نفرینش به زمین می اندازدت
(چنان ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﻢ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
که ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻠﺦ ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ …(
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهم برایِ تو نامه بنویسم
می ترسم؛

پست چی عاشق ت شود

کبوتر برگردد
دق کند وُ
دوریت را بمیرد

می خواهم برایِ تو نامه بنویسم
می ترسم،
شهر رفتنت را بفهمد
رود نبودنت را مرداب شود وُ
خواب،
شب را کابوس کند

می ترسم در راه به باد برود
بعد به دستِ چوپانی برسد وُ
هوایِ گوسفندانش را رها کند وُ
به هوایِ تو
گوسفند شود

می ترسم جاده راه نرود
بن بست شود

خانه خر شود وُ
در،
به لنگه بچرخد وُ لج کند وُ تو نیستی را..
زنگ بزند

می خواهم برایِ تو نامه بنویسم
می ترسم!

می ترسم باز عاشقت شوم ..

افشین صالحی
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گلبرگ های ظریف احساس...

گلبرگ های ظریف احساس...




شاهزاده ی بی همتای نازنین...

وقتی قلم را به دستانم می بخشم تا چشمانت را توصیف کنم

روح لطیف عشق،
بر گلبرگ های ظریف احساس دمیده می شود

و عاشقانه هایم معطر....

نگاه تو همانقدر پاک، زلال و بی آلایش است که
شبنم های گل رز:gol:


نازنین فاطمه جمشیدی





 

aramesh"

عضو جدید



شاهزاده ی بی همتای نازنین...

وقتی قلم را به دستانم می بخشم تا چشمانت را توصیف کنم

روح لطیف عشق،
بر گلبرگ های ظریف احساس دمیده می شود

و عاشقانه هایم معطر....

نگاه تو همانقدر پاک، زلال و بی آلایش است که
شبنم های گل رز:gol:


نازنین فاطمه جمشیدی






 

aramesh"

عضو جدید
سلام عزیزم

دیدی دیروز چقد حرف برا گفتن داشتیم؟ اصن حرف کم نمیاوردیم.چه روز سختی داشتیم

روز گریه بود. روز جدای.روز مرگ.روز عذاب

میبینی روزش چقد فرق داشت؟

الان ک دارم برات مینویسم سرکارم جلوی همه گریم گرفته​
.​
.​
.​

 
  • Like
واکنش ها: imah

aramesh"

عضو جدید
می نوازد سکوت،غم زیبای شب را...
لباس پولکی اش،چشمک میزند ستاره....
ماه نقره،میدرخشد نگین زیبای گردنش...
چه پهن گسترانده،چادر مشکی اش را...
.
.
.
گم میشوم من...نگاهم در تکاپوی یافتن تو...
تو به کدام ستاره خیره ای اکنون...
چه زیبا شده نگین گردن شب...
منعکس میکند رخ زیبارویی را...
راه، شیری رنگ است تا گم نکنم مسیر نگاهت را...
می دانم که قطره ی شبنم بر لبم...
همان بخار آه ه های توست...
 

aramesh"

عضو جدید
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]می نویسم... می نویسم از تو... تا تن کاغذ من جا دارد...![/FONT] [FONT=georgia,times new roman,times,serif]با تو از حادثه ها خواهم گفت... گریه ، این گریه اگر بگذارد...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]می نویسم همه ی با تو بودن ها را...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری ، [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تا مرا باز به دیدار خود من ببری...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]می نویسم... مینویسم از تو... تا تن کاغذ من جا دارد...![/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]...[/FONT]
 

aramesh"

عضو جدید
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]هنوز هم برای تو می نویسم...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تویی که هیچگاه عشقم ، احساسم و بودنم را باور نکردی...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]برای تو می نویسم که تمام ثانیه هایم را با تو بودم ،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]اما تو...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]برای تویی که تمام هستی ام بودی و هستی ،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]اما من...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]هنوز هم برای تو می نویسم...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]با دلی شکسته که اگر هزاران بار دیگر هم بشکند ،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]باز هم به عشق تو خواهد تپید![/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]برای تویی که همچون خون در رگ هایم جاری هستی...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]تویی که به راحتی از من دل میکنی ، اما من...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]به قیمت جان کندن هم نمی توانم از تو بگذرم...![/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]برای تویی که می دانم در این روزگار غریب،[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] " تنها به تو دلخوشم..."[/FONT]
 

aramesh"

عضو جدید
هَمیشــﮧ بَراﮮ פֿــوבتــ باش.. ڪــﮧ نـَـﮧ בلتَنگــ بــِشـــﮯ.. ن
ـَـﮧ בلـِتــ بــِشڪَنــﮧ..
نـَـﮧ بُغـض ڪُنـــﮯ..
نـَـﮧ شَـبا با چـِشماﮮ פֿـیس بــפֿـوابـــﮯ..
نـَـﮧ صُبح با چـِشـماﮮ پُفــ ڪَرבه بیدار شـــﮯ..
نـَـﮧ بَراتــ בل بــِسوزونـَטּ وَ نـَـﮧ...
ڪاش زوבتـَر بــﮧ ایــטּ פـَـرفــ ها مـــﮯ رسیـבمـ
 

aramesh"

عضو جدید
چیـــــــزهایی هســـــــت که نمی دانـــــــــــی ...


مثل عمـــــق دلتنگــــــــــی ام ...


که هــــــــرروز بیشتـــــــــر از قبـــــل درونــــش فـــــــرو می روم ...

بی آنکـــــــه انتهــــا داشتـــــــه باشــــــد ...!!!


 

aramesh"

عضو جدید
مادر...

خوابم نمی برد

بغض

روی ثانیه هایم راه می رود

دوباره تو را کم آورده ام

تو را

و عطر صبوری هایت را

کودکانه در آغوشم بگیر

به یادروزهای دوران طفولیت

که بهانه گریه ام گرسنگی بود

میخواهم به جایش برای دلتنگی ام گریه کنم ...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل پر

دل پر

בلَـــمْ پُـــرْ اَزْ حَــرْفـــْهــآییســـْتْ کـــه

هیچْــکَــسْ حـآضِــرْ بــه گــوشْـ دادَنَــشْ نیســـْتْ

جُـــزْ

בفْتَـ ــ ــرِ خــ ــ ــآطــِرآتَـ ــ ــمْ . .
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناﻣﻪ ﯾﮏ ﭘﺪﺭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ
ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﺠﻨﮕﺪ ﻧﺠﻨﮓ
ﭼﺮﺍ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯽ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ
ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ
ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﯽ
ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﯽ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ
ﺷﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﯾﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﺟﺎﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﻦ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺧﯿﺰ
ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ
ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﻭﻟﯽ ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﯽ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺷﻌﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگی

زندگی

زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است،مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیباست،مثل زیبایی یک غنچه ناز
زندگی تک تک این ساعتهاست
زندگی چرخش این عقربه هاست...
زندگی راز دل مادر،زندگی پینه دست پدر..
زندگی مثل زمان در گذر است
زندگی آب روانی است،روان میگذرد...
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد

 

Similar threads

بالا