ميشه چرا نشه؟؟؟خودم يكيشو به عينه ديدم!!!!خيلي خيلي با احساس تر از خيلي دختراي مغرور....چقدر قشنگ هستند
نميدونم چرا باور ندارم يه مرد ميتونه اين همه احساس داشته باشه
شما بگو
ميشه باور كرد
تو شهري كه تو هر كوچه و در هر خلوتي قلب دختركان نابالغ خود را بر زمين سخت ميكوبد
و رد پاي اشكهايشان همه سنگ فرشها را پر كرده بايد باور كنم
كه هنوز هم نسل مردان يا احساس منقرض نشده است؟
آغاز را با بوسه ای كه طولانی ترين راه هاست
در می نورديم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من !
در آميخته از ساقه ها تا ريشه هامان
در پيوند يكی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و اين چنين
من و تو و عشق
هر سه با هميم
تا بتوانيم هر سه با هم باشيم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد .
ما دردهايمان را حمل كرديم
چونان سنگی بيشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستيم
چونان دو كشتی
به آغوش خليجی خاموش .
در فصلی كه گل ميخك شكوفه می داد در زمين
جدامان كردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست كه ما چقدر همديگر را دوست می داريم .
آغاز را با بوسه ای كه طولانی ترين راه هاست
در می نورديم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من !
در آميخته از ساقه ها تا ريشه هامان
در پيوند يكی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و اين چنين
من و تو و عشق
هر سه با هميم
تا بتوانيم هر سه با هم باشيم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد .
ما دردهايمان را حمل كرديم
چونان سنگی بيشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستيم
چونان دو كشتی
به آغوش خليجی خاموش .
در فصلی كه گل ميخك شكوفه می داد در زمين
جدامان كردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست كه ما چقدر همديگر را دوست می داريم .
جايی كه امواج
بر صخره های بی قرار می شكنند
بلوری نمكين
می تپد در غنچه ای كه تويی
تويی كه شكفته می شدی در دريايی كه منم
ای فانی جذاب كه حتی مرگت شكوفه ای است
بر غيبت بودم
بر جاودان عدم
]سر انجام با دیدن نگاه تو آرام می شومواژه هيچ نمی خواهد
جز آنكه كسی برای تو آن را بنويسد
و اكنون، گرچه اين عشق مسكوتش می گذارد
ليك بعد ها
بهار، تلفظش خواهد كر
نام توآه،اگر راهی به دریاییم بود
ازفروررفتن چه پرواییم بود ؟
گر مردابی زجریان ماند آب
ازسکون خویش نقصان یابد آب
مرا بپرس]سر انجام با دیدن نگاه تو آرام می شوم
چو آهوی گریخته ای رام می شوم
باور نمی کنی ؟ ای همه هستیم
که من دارم به جرم عشق تو بدنام می شوم
من بی تو پای چوبه ی دار غریبی ام
روزی هزار مرتبه اعدام می شوم
با چشم های خویش مرا آرام می کنی
باور نمی کنم که چنین خام می شوم
گفتی که تو هرگز عاشق خوبی نمی شوی
گفتم : قسم به عشق ! سر انجام می شوم [
خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستیمرا بپرس
همه مرا از من
تمام آنچه را دوست می داری
تنها بگذار
چونان زورقی از ميان نامت عبور كنم .
بگذار در تو بخوابم
بگذار در تو بميرم
در نام تو، ماتليده من
می ترسم او تو را از من بگیردصدای قــلــــب نیست ...
صدای پای تو است که شب ها در سینه ام می دوی ....!!
کافیست کمی خسته شوی .....
کافیست کمی بایستی ....!
در آرزوی لبانت
صدايت
و گيسوانت
آرام و گرسنه
به كمين تو در خيابان ها پرسه می زنم .
نان مرا سير نمی كند ای صبحانه خورشيد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
خاطرات آن روزها... | ادبیات | 109 | |
![]() |
خاطرات دوران دبیرستان و راهنمایی | ادبیات | 36 | |
![]() |
خاطرات دوران دانشجويي | ادبیات | 228 | |
ک | خاطرات کودکي (+ عکس) | ادبیات | 207 | |
A | ضرب المثلهای کهن ایرانی(زنده شدن تایپ های قدیمی) | ادبیات | 69 |