مناظره(گفتگو با اشعار)

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با سلام به همه دوستان
انشالله که خوب و خوش باشین
در این تاپیک در واقع قصد بر استفاده و بهره بردن از مناظره های زیبا و دلچسب ادبیات هست و روش کار به این صورت هست که یه نفر یه شعر را می گه و نفر بعد بر اساس محتوای شعر نفر قبلی شعرش را می گه و به زبان ساده تر می شه گفت و گوی بین اعضا با استفاده از شعر هست:D
در این تاپیک استفاده از هر یک از سبک های شعر آزاده ( غزل ، قصیده ، رباعی و....)
فقط لطفااحترام به همدیگر را فراموش نکنید شوخی و مزاح جایز هست ولی حرمت کسی را از بین نبریم
با تشکر
یا حق....:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خوب اول خودم شروع می کنم منتظر حمله دوستان هستم :D
:gol:بسم الله:gol:
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد
تا که هر بی سر و پا نام خود عاشق ننهد
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد
تا که هر بی سر و پا نام خود عاشق ننهد
باریکلا تاپیک خوبیه.

خب اگر معشوق طلب جان بکنه خیلی بهتره ولی باید بگم عاشقای الان هم کم از عاشقای اون دوره زمون نداشتند. شاید معشوقهای این دوره زمونه طلب جان نمیکنند ولی در عوض طلب هزار جور کوفت زهر مار ( متشکل از انواع خودوری گرون قیمت، طلا و جواهرات، نمونه ای بهتر از مبل خونه المیرا اینا، و غیره ) میکنند که همون بهتر طلب جان میکردند چون تهیه اینا روزی صد بار ادم رو میکشه و زنده میکنه.

حالا شعر من.
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با ادمی بزرگ شود

بزن زنگو!!!!
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باریکلا تاپیک خوبیه.

خب اگر معشوق طلب جان بکنه خیلی بهتره ولی باید بگم عاشقای الان هم کم از عاشقای اون دوره زمون نداشتند. شاید معشوقهای این دوره زمونه طلب جان نمیکنند ولی در عوض طلب هزار جور کوفت زهر مار ( متشکل از انواع خودوری گرون قیمت، طلا و جواهرات، نمونه ای بهتر از مبل خونه المیرا اینا، و غیره ) میکنند که همون بهتر طلب جان میکردند چون تهیه اینا روزی صد بار ادم رو میکشه و زنده میکنه.

حالا شعر من.
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با ادمی بزرگ شود

بزن زنگو!!!!
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستم کاری بود بر گوسفندان :gol:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ما ز ياران چشم ياري داشتيم...خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم...
( هي روزگاررر....امضا : پلنگ تيزدندان )
ما جدا افتادگان را هیچ کس غمخوار نیست
جان فدای دوست کردن پیش ما دشوار نیست
(به قول بازاری ها از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن شما جون بخواین :gol:)
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
قاصدک آمد خبر آورد
دلت سوی ما کرده

میخواهی بیایی

عشق من فرش راهت

کمی زودتر
..مبادا دیر بیایی

(
قربونت برم....فعلا شب خوش عزيزم.)
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قاصدک آمد خبر آورد
دلت سوی ما کرده

میخواهی بیایی

عشق من فرش راهت

کمی زودتر
..مبادا دیر بیایی

(
قربونت برم....فعلا شب خوش عزيزم.)
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

(فدای شما خواب های رنگی ببینید )
 

lady_sh

عضو جدید
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

(فدای شما خواب های رنگی ببینید )
مکن، اوحدي، شکايت، که نميرسي به کامي
تو مريد درد او شو، که مراد کم برآيد
:D
 
  • Like
واکنش ها: sh85

hosseinassar

مدیر ارشد
صدایم کن صدای تو ترانه ست
دلم مشتاق حرف عاشقانه ست
برای فهم حرف های قشنگت
دلم هر لحظه دنبال بهانه ست


ببخشید اگه بی معنی بود چون خودم گفتم
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صدایم کن صدای تو ترانه ست
دلم مشتاق حرف عاشقانه ست
برای فهم حرف های قشنگت
دلم هر لحظه دنبال بهانه ست


ببخشید اگه بی معنی بود چون خودم گفتم

صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

جدا از خودتون بود:surprised: وحشتناک قشنگ بود :gol::gol::gol::gol::heart::gol::gol::gol::gol:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من مست و تو ديوانه مارا كه برد خانه
صد بار تورا گفتم كم خور دو سه پيمانه
:D
چه نسبت است به رندی صلاح و تقو را
سماع وعظ کجا و تغمه رباب کجا

صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو سایه
ز رند و عاشق و شهناز کسی نیافت صلاح

:redface:
 

hosseinassar

مدیر ارشد
من آن رندم که گیرم از شهان باج
بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
فرو ناید سر مردان به نامرد
اگر دارم کشند مانند حلاج

باباطاهر
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من آن رندم که گیرم از شهان باج
بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
فرو ناید سر مردان به نامرد
اگر دارم کشند مانند حلاج

باباطاهر
غره مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا ;)
 

hosseinassar

مدیر ارشد
من آن مسکین تذروبی پرستم
من آن سوزنده شمع بی‌سرستم
نه کار آخرت کردم نه دنیا
یکی خشکیده نخل بی‌برستم
بابا طاهر
 
  • Like
واکنش ها: sh85

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره
بیداریم چه دانی، ای خفته‌ای که شبها
ننشسته‌ای به حسرت، نشمرده‌ای ستاره
جانان اگر نشیند یک بار در کنارم
یک باره می‌توانم کردن ز جان کناره
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره
بیداریم چه دانی، ای خفته‌ای که شبها
ننشسته‌ای به حسرت، نشمرده‌ای ستاره
جانان اگر نشیند یک بار در کنارم
یک باره می‌توانم کردن ز جان کناره

روی بنمای و وجود خودم ز یاد ببر
خرمن سوختگان را گو همه باد ببر
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با اهل زمانه آشنایی مشکل
با چرخ کهن ستیزه رایی مشکل
از جان و جهان قطع نمودن آسان
در هم زدن دل به جدایی مشکل

ابوسعید
ای که مایوس از همه سوی به سوی عشق رو کن
قبله دلهاست اینجا هر چه خواهی آرزو کن
تادلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن
 

بشارت

عضو جدید
...گویند بکوش تا بیابی
میکوشم و بخت یاورم نیست
قسمی که مرا نیافریدند
چون جهد کنم میسرم نیست
فکرم به همه جهان بگردید
وز گوشه صبر بهترم نیست
با بخت جدل نمیتوان کرد
اکنون که طریق دیگرم نیست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
...گویند بکوش تا بیابی
میکوشم و بخت یاورم نیست
قسمی که مرا نیافریدند
چون جهد کنم میسرم نیست
فکرم به همه جهان بگردید
وز گوشه صبر بهترم نیست
با بخت جدل نمیتوان کرد
اکنون که طریق دیگرم نیست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم
برخیز و مخور غم جهان گزران
خوش باش و دمی به شادمانی گزران

در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
 

بشارت

عضو جدید
دل من نه مرد آن است که با غمش سر آید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی؟
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل من نه مرد آن است که با غمش سر آید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی؟

غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش نه ایام چه خواهد بودن

مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آنکس که نهد دام چه خواهد بودن

باده خور غم مخور و پند مقلد مینوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
 

hosseinassar

مدیر ارشد
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش نه ایام چه خواهد بودن

مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آنکس که نهد دام چه خواهد بودن

باده خور غم مخور و پند مقلد مینوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن


زان ناله که در بستر غم دوشم بود
غمهای جهان جمله فراموشم بود
یاران همه درد من شنیدند ولی
یاری که درو کرد اثر گوشم بود

ابوسعید
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: sh85

Similar threads

بالا