بهار آمد پريشان باغ من افسرده بود اما
به جو باز آمد آب رفته ماهي مرده بود اما ؟
بهار هرچه دل انگیز و با صفا باشد
سکوت فصل خزان باب طبع ما باشد
سکوت فصل خزان باب طبع ما باشد
بهار آمد پريشان باغ من افسرده بود اما
به جو باز آمد آب رفته ماهي مرده بود اما ؟
خزان هم با سرود برگ ریزان عالمی دارد
چه جای من که از سردی و خاموشی زمستانم
حدیث از مطرب و می گوی و راز دهر کمتر جویزبودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد؟
که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
مناظره عاشقانه گفتم ............. گفت......... | اشعار و صنايع شعری | 129 | |
![]() |
اشعار سعید پلیمر | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
![]() |
جشن نامه (اشعار و نوشته هاي سرور و شادماني جهت عروسي ) | اشعار و صنايع شعری | 3 | |
![]() |
دفتر تالار اشعار و صنایع شعری | اشعار و صنايع شعری | 49 | |
![]() |
اشعار دفاع مقدس | اشعار و صنايع شعری | 27 |