محمود ملک زاده دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
از مقالات دسته بندی شده سایت حقوق امروزمقدمه:
درکل جهان و مذاهب سقط جنین کلمه ای است در حاله ی از گفته ها وشرم ها پنهان، با موافقین دردمند و مخالفین دو آتیشه ی متعصب وگرفتار در این ورطه وچه بسا که آگر آنها نیز در این وادی گرفتار می شدند دم از آزادی آن می زدند.
بنیادی ترین حقوق بشری که فقط در سایه ی آن امکان برخورداری از سایر حقوق میسر می شود، حق حیات است که در تمامی اسناد مرتبط مورد توجه قرار گرفته است. با این وصف حقوق بشری در طول یکدیگر قرار نگرفته و تابع سلسله مراتب نیستند، بلکه هر یک لازمه، مکمل و در حقیقت مقتضای ذات دیگری هستند.
توجه به مقوله ی سقط جنین، امری پیچیده و مستلزم لحاظ قرار دادن تعارض برخی حقوق متعلق به ذات بشر است که مشخصا عبارتند از: حق جنین و حق زن و مادر می باشد.
علت عدم توجه غالب اسناد بین المللی حقوق بشری به مساله ی بسیار مهم سقط جنین، در حقیقت ریشه در همین تعارضات دارد که در یک تحلیل نهایی واجد آثار محدودکننده ای بر هر دوحق مذکور هستند. تئوری های سیاه وسفید طرفداران و مخالفان سقط جنین که ناشی از گرایش های دگماتیک فیزیکی یا انسان گرایانه ی محض به نفع جنین یا مادر است و نمی تواند در حل چنین تعارضی راه گشا باشد. زیرا تعارض مورد بحث ناشی از مسائل تئوری نیست، بلکه دقیقا نقطه ی شروع تقابل واقعیات و حقوق در بعد خاصی از حیات اجتماعی بشر است. علاوه برآن، زنی که از راه زنا چه به صورت تراضی وچه به صورت اکراه و اجبار باردار شده است، ناگزیر از تحمل دوران بارداری است، در حالی که هیچ علاقه ای ندارد از فرزندی که ناشی از زنا است نگهداری کند. در قوانین کشور ما چنین فرزندی نامشروع و از بسیاری از حقوق اجتماعی و مدنی محروم است.
همچنین قانون گذار برای حفظ وجود و حیات طفل، سقط جنین را ممنوع اعلام وبر حسب نوع افراد، مجازات هایی برای عاملان و مباشران این عمل تعیین کرده است. چگونه می توان زنی را که بدون میل و رضای خود باردار شده، به حفظ و نگهداری این جنین مکلف کرد؟
اغلب قربانیان زنا، مخصوصا به عنف و اکراه، آمادگی روانی برای بارداری و سپس پرورش نوزادی که پدرش ناشناس و یا از محارم است و یا حاضر به همسری نیست، ندارند. از این رو این قربانیان بیش از دیگران نیاز به حمایت دارند وباید به آنان اجازه داد با مشاوره ی پزشک، دوران بارداری را متوقف کنند، سپس تحت درمان پزشک و نیز روان پزشک قرار گیرند و از خدمات درمان رایگان بهره برند.
اکنون سوالاتی که به ذهن می رسند چنین است. چگونه می توان زنی را که به عنف و اکراه باردار شده است را به حفظ و نگهداری جنین مکلف کرد؟ آیا دختری که قربانی زنای به عنف گردیده به جای اینکه نظام قانونی کشور به وی یاری رساند که هرچه زودتر از این کابوس رهایی یابد و بتواند بار دیگر به جامعه خوش بین شود و در روند طبیعی ازدواج کند باید متعهد شود جنینی را که در نتیجه ی زنای به عنف پدید آمده است حفظ کند و به تنهایی این فرزند بی پدر را که هیچ میلی به نگهداری آن ندارد پرورش دهد؟
فرض قابل طرح این است که زنای به عنف میتواند مجوز سقط جنین واقع گردد. در این مقاله ابتدا به ذکر طرح این است که زنای به عنف می تواند مجوز سقط جنین واقع گردد. در این مقاله ابتدا به ذکر تعاریف سقط جنین و زنای به عنف پرداخته و بعد مبنای ممنوعیت سقط جنین را بیان کرده بعد تاریخچه ی آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.(فصل اول، کلیات). بعد دیدگاه ادیان مختلف را در مورد این مساله مورد بررسی قرار داده و نظرات فقها را در این امر بیان می کنیم(فصل دوم) و در آخر ابعاد و پیامد های جسمی روانی زنای به عنف را بررسی کرده و سقط جنین در قانون کشورمان را تحلیل خواهیم کرد.(فصل دوم).
فصل اول: کلیات:
در این فصل ابتدا به تعریف سقط جنین و زنای به عنف پرداخته و بعد دلیل و مبنای ممنوعیت سقط جنین را بیان کرده و تاریخچه ی آن را متذکر خواهیم گردید:
مبحث اول: تعاریف سقط جنین و زنای به عنف:
زنای به عنف و اکراه: جرایم جنسی از زمره جرایم علیه اشخاص نبوده، بلکه جزء جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی، موضوع فصل ۱۸ قانون تعزیرات می باشند. لیکن هرگاه اینگونه جرایم به عنف و اکراه ارتکاب یابند هم جرمی علیه عفت عمومی محسوب می شوند و هم با عنایت به بی توجهی مرتکب نسبت به اختیار قربانی در مورد جسم و تن خود وبا توجه به آثار سوء جسمانی و گاه روانی و حیثیتی، که ممکن است این جرایم برای قربانی به دنبال داشته باشند، جرم علیه اشخاص نیز تلقی می گردند. در قانون مجازات اسلامی در مورد جرم زنا ارتکاب آن را به عنف و اکراه موجب قتل زانی اکراه کننده دانسته است. که این مجازات در مورد اکراه شدن زن از سوی مرد به زنا می باشد، و علت تشدید این مجازات به این خاطر می باشد که مورد تجاوز قرار گرفتن زن معمولا موجب رهن حیثیت و ورود خسارت دیگر به او و خانواده اش می شود، در حالی که در مورد مرد چنین نیست.
زنای به عنف رفتاری است از مصادیق خشونت جنسی. در تعریف خشونت جنسی گفته اند: خشونت، به هرگونه رفتار غیر اجتماعی اطلاق می شود که از لمس کردن تا تجاوز را در بر می گیرد البته منظور از عنف و اکراه در این جا تنها خشونت آمیز بودن عمل نیست، بلکه در موارد مختلفی طرف مقابل از نظر قانونی ناراضی محسوب می شود ودر نتیجه ارتکاب عمل جنسی با وی جرم می باشد. که البته باید توجه داشت که عنف و اکراه و عدم رضایت می تواند دامنه ی گستره ای داشته باشد. در این نوع خشونت ممکن است در حیطه ی زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی اتفاق بیفتد و به صورت الزام به تمکین از شوهر یا رابطه ی محارم با یکدیگر در طبقه ی خویشاوندی، علیه زن اعمال گردد. در حیطه ی زندگی اجتماعی نیز از سوی فرد ناشناس تحقق می یابد .
در ایران، میزان خشونت جنسی در زندگی زناشویی،بسیار قوی است و معمولا زنان از آن پرده برنمی دارند زیرا تحمل این نوع خشونت عادت شده است و آن را طبیعی می انگارند. از این رو از طرح موضوع نیز احساس شرم می کنند.
زنای با محارم که در مواردی، زنان ایرانی در معرض آن قرار می گیرند، به قدری نکوهیده و زشت است که از ترس آبرو پرده دری، همواره( جز در نمونه های استثنایی) پنهان باقی می ماند و تمام افراد خانوانده برای حفظ آبروی خود، از طرح و افشای آن پرهیز می کنند. با آنکه زنای با محارم در زمره انواع خشونت علیه زنان در ایران در خور تحقیق و مطالعه است، آماری در این زمینه وجود ندارد، به عبارت دیگر همگان به توافقی برای پنهان کردن این موضوع رسیده اند.
زنای به عنف را هرگاه فرد ناشناسی انجام دهد بازتاب اجتماعی و خبری آن در ایران بسیار وسیع است و رفتار مرتکب راهمگان نکوهش می کنند و مردم مجازات او را با بیش ترین شدت می خواهند . زنای به عنف در هرجایی ممکن است روی دهد. این عمل در خانواده و در روابط زناشویی و یا زنای با محارم رخ می نماید و در جوامع به ویژه جوامعی که ساختار پدر سالارانه دارند، نخستین وسیله ی کنترل است که از آن، علیه زنان استفاده می شود و زن، طعمه ی هر سوء استفاده کننده ای قرار می گیرد. گاهی در بازداشتگاه ها تجاوز جنسی، وسیله ی شکنجه و گرفتن اقرار می شود.
آسیب پذیری زنان در قبال تجاوز یکی از مهم ترین عواملی است که از توانمند سازی و تقویت حس استقلال زنان ممانعت می کند. اگرچه جرایم خشونت آمیز علیه زنان در سراسر جهان سیر صعودی دارد، در زمینه ی مراحل رسیدگی قانونی که بطور طبیعی، اثبات جرم ارتکابی علیه آنان را غیر ممکن می سازد، تغییرات اندکی به چشم می خورد و این امر در خصوص جرم تجاوز، بیش تر صدق می کند، از این رو بسیاری از زنان ترجیح می دهند در برابر این عمل خشونت آمیز، ساکت بمانند تا بار دیگر به دست یک نظام قانونی که نسبت به گرفتاری آنها بی اعتنا و غیر حساس است قربانی نشوند .تحقیقات انجام شده در همه ی نظام های حقوقی نشان می دهد هر زنی که بخواهد ثابت کند که بدون رضایت و تمایل، قربانی این عمل شده است، با مشکلات بسیاری روبرو می شود. مگر اینکه ثابت کند آسیب های جدی از این عمل دیده است.
تعریف سقط جنین: مساله ی سقط جنین از مسایل مهم و مبتلا به همه ی کشورهاست وهریک به گونه ای درباره ی آن به بحث پرداخته اند. سقط جنین که معادل آن در عربی اجهاض، اسقاط، املاص می باشد در زبان انگلیسی معادل آن abortion – aborsement – feticide می باشد که عبارت است از: خاتمه دادن به دوران حاملگی، خواه از طریق سلب حیات از جنین در حالی که در رحم مادر بوده است، خواه از طریق اخراج آن قبل از موعد طبیعی به نحوی که قابل زیستن نباشد. در کتب حقوقی غالبا سقط جنین را،اخراج قبل از موعد جنین به نحوی که زنده یا قابل زیستن نباشد تعریف کرده اند، درحالی که در سقط جنین جنایی ملاک سقط جنین سلب حیات آن است، اخراج آن هرچند که جنین سلب حیات شده ممکن است قبل از موعد خارج شود .و صرف اخراج پیش از موعد جنین را نمی توان سقط جنین دانست، سقط جنین اعم است از اینکه در اولین روزهای انعقاد نطفه باشد که هنوز شکل و صورتی ندارد یا در روزهای آخر بارداری که شکل یک انسان کامل به خود گرفته است .
سقط جنین اصولا جرمی است که مستقل از قتل مورد توجه قرار گرفته و هیچ یک از قوانین موضوعه ی جهان، سقط حمل را در موضوع قتل وارد نکرده، سقط عمدی را قتل عمدی جنین تلقی ننموده اند. که البته در این مورد اختلاف نظر وجود دارد و برخی از اساتید سقط جنین را از زمانی که روح در آن دمیده باشد زیر عنوان قتل بررسی کرده اند .
برخی نیز سقط حمل را اخراج حمل قبل از موعد طبیعی زایمان به نحوی که زنده یا قابل زیستن نباشد تعریف کرده اند. در تعریفی دیگر حاملگی قبل از قابلیت حیات یافتن جنین را سقط جنین می نامند .
از نظر حقوقدانان اسلامی باتوجه به متون فقهی، حیات جنینی دارای دو دوره ی متمایز از یکدیگر می باشد. به طوری که مرحله ی اول قبل از ولوج روح می باشد که در مدت آن اختلاف نظر وجود دارد و مرحله ی بعد از زمان و لوج روح در جنین شروع می گردد. دوره ی اول از زمان انعقاد نطفه در رحم زن، آغاز وتا حلول روح از جنین ادامه می یابد. سقط حمل در این موجب پرداخت دیه است. دوره ی دوم از آغاز حلول روح در چنین و تا زمان تولد ادامه می یابد. در تمیز و تفکیک این دو مرحله از یکدیگر نظرات مختلفی ابراز شده است. برخی طول مدت دوره ی اول را بیش از ۳ماه و گروهی ۴ماه و حدود۵ ماه گفته اند . امروزه در تشخیص مراحل مختلف جنین از نظر پزشکی قانون دوران حاملگی را به دو دوره تقسیم می کنند. دوره ی اول را تا چهار ماه ونیم از شروع حاملگی و دوره ی دوم را تا زمان وضع حمل می دانند که بیش تر علائم حاملگی در دوره ی اخیر ظاهر می گردد.
مبحث دوم: تاریخچه ی سقط جنین:
سقط جنین از زمان های قدیم در جوامع بشری عملی شناخته شده و نحوه ی انجام آن در کلیه ی جوامعی که در تاریخ ثبت شده اند بطور قابل توجهی مشابه بوده است. در جوامع قبیله ای اولیه سقط جنین توسط گیاهان سمی، اشیاء نوک تیز یا فشارهای لرزشی روی شکم تا بروز خونریزی واژینال القاء میشد. در قدیمی ترین کتابهای شناخته شده ی طب تکنیک های سقط جنین وجود دارد، در چین و مصر باستان نسخه ها و روش هایی برای سقط وجود داشته است. رومیان قدیم جنین را موجودی زنده به شمار نمی آورند و تا قبل از تولد حقوقی برای آن قائل نبودند لذا سقط جنین به طور گسترده ای در بین آنان رواج داشت. یونانیان در شرایط خاص اجازه ی سقط را صادر می کردند و سقط جنین یک روش اصلی برای کنترل جمعیت در بین آنها به شمار می آمد.
استفاده از سقط جنین برای حفظ جان مادر بطور گسترده ای در فرهنگ وباور یهودیان مورد قبول بوده است. کلیسا تحت تاثیر نظرات علمای مسیحی و نیازهای جامعه دیدگاه های متفاوتی درباره ی سقط جنین داشته است. سنت آگوستین و دیگر علمای مسیحی در اواخر قرن۴ و اوایل قرن۵ میلادی اعلام داشتند که تا زمان فقدان احساس حرکت جنین توسط مادر نمی توان گفت که روحی در بدن مادر زندگی می کند آنان این عقیده ی ارسطو که جان گرفتن جنین پسر۴۰ روزه بعد از لقاح و دختر ۸۰ روزه بعد از لقاح اتفاق می افتد را قبول داشتند. سقراط، افلاطون و ارسطو سقط جنین را تجویز و توصیه می نمودند. حتی بقراط که با سقط مخالف بود درپاره ای از موارد آن را توصیه می کرد. اوایل قرن۱۲ میلادی کلیسا اعلام نمود: سقط جنین زود هنگام دیگر کشی نیست .در قرن ۱۴ پاپ گریگوری زمان حرکت جنین را۱۱۲ روز بعد از لقاح اعلام کرد. از قرن ۱۴ تا ۱۹ میلادی در قانون انگلستان سقط جنین قبل از حرکت جنین مجازات نداشت ودر جامعه نیز عملی غیر اخلاقی محسوب نمی شد. حتی بعد از حرکت جنین نیز یک بزه کوچک به شمار می آمد. رویکرد اغماض گر به سقط جنین در ابتدای قرن قرن ۱۹ با تصویب قانون سقط جنایی در انگلستان پایان یافت .و در طی قرن نوزدهم مواضع قانونی برای سقط جنین در سراسر دنیای غرب سر برافراشت. در حالیکه روند تحولات تاریخی نشان دهنده ی پیشرفت و تکامل قوانین در مورد سقط جنین است، در قرن۲۰ حرکتی در جهت تسهیل و اغماض در این زمینه شروع شد با این حال در بعضی از کشورها محدودیت ها روبه افزایش گذاشت. اکثر قوانین محدودکننده اعم از مطلق و نسبی مربوط به موارد تهدید کننده ی جان مادر می شود. برخی قوانین شرایط روحی روانی مادر را نیز در نظر دارند .
فصل دوم: دیدگاه ادیان مختلف در رابطه با موضوع ودلایل موافقان ومخالفان سقط جنین ناشی از زنا.
مبحث اول: دیدگاه ادیان مختلف:
برخلاف باور دین ستیزان می توان از چارچوب سنت عرصه ی مناسبی برای روایی سقط جنین در اندازه ی خردمندانه ودر حدی که ناگزیری ها می طلبند فراهم آورند.این لزوم پای بندی به سنت وقتی بیشتر اهمیت می یابد که بیاد آوریم که نفی سنت برای نیل به آرمان هایی که هواخواهان آزادی سقط در سر دارند از آن رو که باعث هراس مردم عادی می شود کاری خطا و اغلب بی ثمر و بلکه عبث است.بنابراین آنچه دین پژوه نو اندیش، برگردن دارد این است که بن مایه های حکم دینی را از باور داشت های اسطوره ای به سمت اندیشه ی علمی سوق دهد. این کار در واقع عبارت است از روز آمد کردن باورهای دینی .
سقط جنین و دین زرتشت:
در سنت دینی مبتنی بر اوستای نو انجام عمل سقط جنین به هیچ بهانه ای روا نیست. اگر مردی با دختری دوشیزه یا بانویی جوان – خواه آن دختر یا بانو وابسته به سالار خانواده باشد یا نه، خواه به شوهر داده باشد یا نه- هم خوابگی کند و آن دختر یا بانو از آن آبستن شود نباید از شرم مردم، با آب و گیاه در خود دشتان نابهنجار پدید آورد، نباید از شرم مردم میوه ی زندگی را که در زهدان خویش دارد، نابود کند. (وندیداد ،فرگرد ۱۵،بند۹و بند۱۱). درجه ی مخالفت با سقط جنین به پایه ی است که این عمل را با قتل عمدی برابر دانسته و البته پدر و مادر و سقط کننده را به یک میزان مقصر قلمداد کرده است.
سقط جنین در دین یهود:
نخستین و مهمترین منبع شریعت و حقوق یهود، یعنی تورات به سقط جنین عمدی اشاره ای نکرده است. در دومین منبع شریعت یهود، یعنی تلمود، از سقط جنین عمدی سخن به میان آمده است. در این شریعت یهود اگرچه سقط جنین ممنوع شده برای ساقط کننده ی آن مجازات قصاص در نظر گرفته نشده است به رغم ممنوعیت سقط جنین در تلمود، در مباحث حقوقی این کتاب در مواردی ساقط جنین روا شمرده شده است. بر اساس قانون تلمود اگر زن در هنگام زایمان دچار مشکل شود وبیم آن رود که مرگ وی را تهدید کند اگر چنین هنوز در رحم باشد نمی توان جنین را ساقط کرد. از جمله مباحث بحث انگیز در حقوق یهود درباره ی جواز یا عدم جواز سقط جنین، آن که زن از زنا باردار شده باشد بسیاری از عالمان یهودی بر این عقیده اند که زن شوهر داری که از راه زنا باردار شده است می تواند جنین خود را سقط کند اما اگر دختر بی شوهری اینگونه باردار شود اسقاط جنین وی روا نیست. چرا که بر طبق شریعت یهود فرزند متولد از زنای زن شوهردار حرام زاده است و فرزند دختر بی شوهر حرام زاده شمرده نمی شود. از موارد جواز سقط جنین در قلمرو آن جاست که بخواهد مجازات اعدام را درباره ی زنی که از راه زنا باردار شده است به اجرا در آورند. در این مورد گفته اند که جنین زن باید قبل از اجرای مراسم اعلام سقط کرد مگر آنکه عملیات وضع حمل آغاز شده باشد .