معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگتم رفیق
زود تنهام گذاشتی
خیلی زود.....................


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تصمیمم را گرفته ام...

از امشب تمام احساسی که به" تو"دارم را بیان می کنم...

می گویم که دوستت دارم،دلتنگتم،به آغوشت نیاز دارم!

به درک که مغرور می شوی،

یا اینکه کمتر دوستم خواهی داشت،

و یا حتی ترکم می کنی و تنها می مانم!

مهم این است:

شاید فردایی نباشد که عشقم را به پایت بریزم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

من
ایمـــا و اشـاره
نمی دانــم ..!
بایــد
تمــام قــد
…روبــِ رویــ ـَم
بایستــی
و
بگویــی

دوستتــــــ دارم !​
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میخواهم سکوت کنم ترانه ای ....

حتی در این میان نگاهی به گفتن باز نمیشود ....

اگر به سان من تو نیز عاشقی... خودت این ترانه را با تمام حرفهای ناگفته ی دلم بخوان ...

تو اشنای دیروز ....امروز و فردای من بمان ...

این ترانه ایست از صدای تمام کوچه هایی که در رویا دست در دستان تو دیده ام ...

اگر عاشقی .....

بخوان .....بدان ...

که من دگر فقط سکوت میکنم این ترانه را ...

نرگس فاطمی



:gol:
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
[/h]
دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم نمی تونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها رو سینه ی من اومده
آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده
دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی یه عمره که دربدرم
حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم
من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم
دلم گرفته آسمون یه کم منو حوصله کن
نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن
منو به بازی میگیرن عقربه های ساعتم
برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم
آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن
نچرخ تاآروم بگیره یه آدم شکسته تن





 

honey2009

کاربر بیش فعال
میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!
امّا چرا کسی نفهمید!
“نمک”
برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست…
مزه “درد” میدهد…!!…
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
نوشتن از شما حال و هوایی دگر خواهد
دستان لرزانم قوتی دگر خواهد
چشمانم برای باریدن شبنمی دگر خواهد
قلبم برای لرزیدن عشقی دگر خواهد

که شما آقایی و یکتایی و بی همتایید
که شما جان جهان ، مالک دل هایید
که شما شاهن شه شاهان ، روح خدایید
که شما مهدی اعظم ، صاحب الزمانید

و من آن بدترین بنده ی خدایم
و من آن کوچک ترین عاشق شمایم
و من آن گم کرده راه در این بیابانم
و من آن جان خسته چشم در راه شمایم

اگر نظری به من کنید چه شود ؟
اگر سری به من بزنید چه شود ؟
کمم ، نمی گویم به وقت بیداری
اگر در خواب هم شود چه شود ؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرزوهایم خام ماندند...
رویاهایمان دست نخورده............
دیگر طاقت این روزهایه بی تو را ندارم...
میفهمی؟؟
ب خدا اشکی برام نمونده....................
فقط مونده یه رویا و خنده هایه بی هوااااااااااااااااااااااااااا
از خاطراتمون...
از بودن ها و
باور نکردن رفتنها...
مستی شده ام در این دوره
ک از شدت غم میخندم..........
لحظه ایی بعد بغض
من و این دنیا چگونه باهم کنار بیایم نمیدانم!!!


هانیه
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
حـالم اصلا خوش نیست
رو به راه نیست بــــــــــــــــده
:smile:
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی یه اتفاقایی تو زندگیت میفته که حتی دست خودتم نیست...
نه میتونی ازش فرار کنی ...
نه میتونی جلوشو بگیری...
بعد اون اتفاق زشت...شایدم قشنگ...تو رو قرار میده توی یه جاده که تهش بن بسته...
و تو مجبوری تا ته جاده رو بری و به بن بست بخوری و بشکنی...
گاهی...
این زندگی لعنتی تو رو محکوم میکنه به
شکستن ...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میدانی رفیق . . .
نه زیبایم . . . نه مهربان . . .
فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست . . .
فقط برای خودم هستم . . . خوده خودم . . .
صبورم و سنگین . . .
سرگردان . . .
مغرور . . .
قانع . . .
با یک پیچیدگی ساده . . . و مقداری بی حوصلگی زیاد . . .
برای تویی که چهره را میپرستی نه سیرت آدمی را . . .
هیچ ندارم . . .راهت را بگیر و برو . . .
حوالی ما توقف ممنوع است . . .
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا ...
شبیه بادکنکی شده ام ..
ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...
التماست میکنم ...
فقط یک سوزن!
تکه تکه شدنم با خودم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چه خوب است که هیچ چیز هرگز بی نقص نیست

همیشه می توان امید داشت قفل بسته ی در زنگ زده باشد

طناب دور گردنت پوسیده باشد و

سیاهچاله ی اسارتت شکافی داشته باشد

برای ورود نور یک دنیای ناقص را

همیشه بیشتر از یک بهشت متعالی می توان دوست داشت!​
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک
کمی بهت
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
گــآهـی بایـــد بـــرای بودنـ بروی
از میــآنـ مــردمـی که حـآل و هوایشـآنـ
عجیبـ طــوفانــی ست شـاید بـآراندلتنگیشـآنـ برایتـ
ببارد.....
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبر کن سهراب !!!

گفته بودی:«قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب
»

قایقت جا دارد ؟

من هم از همهمه ی اهل


زمین
دلگیرم

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مسعود من.....

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگي هاي عالم


شيشه قلبم آنقدر نازك شده كه با كو چكترين تلنگري ميشكند


دلم مي خواهد فر ياد بزنم ولي واژه اي نمي يابم كه عمق دردم را در فرياد منعكس كند فريادي در اوج سكوت كه هميشه براي خودم سر داده ام


دلم به درد مي ايد وقتي سر نوشت را به نظاره مينشينم


كاش مي شد پرواز كنم


پروازي بي انتهاتا رسيدن به ابدييت...................


كاش مي شد


در ميان هجوم بي رحمانه درد خودم را پيدا كنم


نفرين به بودن وقتي با درد همراه است


بغض كهنهاي گلويم را ميفشارد


به گوشهاي پناه ميبرم


كاش اين بار هم كسي اشكهايم را نبيند
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسعود من

دلتنگم . . .
مثل برگی که از شاخه بر زمین افتاده . . .
دوری ات بر جانم چنگ می زند . . .
اما . . .
حرف نمی زنم . . . نمی دانی سکوت
وقتی تمام ذرات وجودت واژه است برای وصف عشقت
چقدر سخت است...
چقدر سخت است وقتی ببینی که دیگر نمیتوانی ببینی خنده های کسی را که آرزویش را داشتی
مسعود جانم همیشه برام زنده ای

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل تنگتم مسعود

دل تنگتم مسعود




دلت كه گرفته باشد...

شادترین آهنگ ها، برایت روضه خوانی میكنند


شلوغترین مكانها، تنهایی ات را به رُخَت می كشند

و شادترین روزها، برای تو غمگین ترین روزهاست

دلت كه گرفته باشد...

نقض میشود همه ی قانون ها

دل كجـــا... قانون كجـــا

مدتها طول میكشد تا خاك بگیرد خاطره های رنگارنگ


میگذاری تار شود این خاطره ها

اما یك خواب ِ ناغافل، گرد و خاك تمام خاطره ها را می گیرد !!

میشود مثل روز ِ اول

میشود خاطره های ناب

زخمها تازه میشود باز ...

خدایا دلم برای مسعودم تنگ شده

آخه چرااااااااااااااااااااا...........

دارم دیونه میشم
خدااااااااااااا

 

honey2009

کاربر بیش فعال
دوست دارمش
از بند تا بلند
از دست تا دعا
از صبر تا خدا
حتی اگر…
همه بگویند : از آن من نیست
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاבت نــבارم בرב בلـــم را

به هـمــﮧ ڪـس بگویم ...!!!

پس פֿـاڪَــش مــﮯ ڪـنم زیر چهره ﮮ פֿــنـבانم...

تا هـمــــﮧ فڪـر ڪــننـב

نــﮧ בرבﮮ בارم و نــﮧ قلبــــﮯ .

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسعود من
خوابیده بودم
کابوس نبودنت را می دیدم
از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم...
...افسوس ...
یادم رفته بود که از نبودت به خواب پناه برده بودم

 
بالا