روزهاى سخت، ورق مى خورند
چترم را بسته ام
زير باران خون ايستاده ام!
آسمان مبتلاست
و هوا آلوده . . .
دنيا جزام گرفته !
من
چترم را بسته ام
ميان حياط خلوت ابديت
پشت به زندگی كرده ام
منتظر تو ايستاده ام . . .
تا به رقصى بى سرانجام دعوتت كنم
و مرگمان را با آسمان بباريم!
همچنان
روزهاى سخت ورق مى خورند . . .
چترم را بسته ام
زير باران خون ايستاده ام!
آسمان مبتلاست
و هوا آلوده . . .
دنيا جزام گرفته !
من
چترم را بسته ام
ميان حياط خلوت ابديت
پشت به زندگی كرده ام
منتظر تو ايستاده ام . . .
تا به رقصى بى سرانجام دعوتت كنم
و مرگمان را با آسمان بباريم!
همچنان
روزهاى سخت ورق مى خورند . . .