معماری با مصالحی از جنس دل

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزهاى سخت، ورق مى خورند
چترم را بسته ام
زير باران خون ايستاده ام!
آسمان مبتلاست
و هوا آلوده . . .
دنيا جزام گرفته !
من
چترم را بسته ام
ميان حياط خلوت ابديت
پشت به زندگی كرده ام
منتظر تو ايستاده ام . . .
تا به رقصى بى سرانجام دعوتت كنم
و مرگمان را با آسمان بباريم!
همچنان
روزهاى سخت ورق مى خورند . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نه از سفید و نه از سیاه ؛

دیگر از هیچ یک نمینویسم ؛

دیگر نه از تو مینویسم نه از رفتنت ؛

هیچ کدام را نمیخواهم ؛

همین چند سال خاطره برای گریه هایم کافیست!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چيزي بگو بگذار تا هم صحبتت باشم
لختي حريف لحظه هاي غربتت باشم
اي سهمت از بار امانت هر چه سنگين تر
بگذار تا من هم شريك قسمتت باشم
تاب آوري تا آسمان روي دوشت را
من هم ستوني در كنار قامتت باشم
سنگي شوم در بركه ي آرام اندوهت
يا شعله واري در خمود خلوتت باشم
زخم عميق انزوايت دير پاييده است
وقت است تا پايان فصل عزلتت باشم
صورتگر چشمان غمگين تو خواهم بود
بگذار همچون آينه در خدمتت باشم ...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس هميشه داشتنت , نه عشق و دلبستگي
نه قصه گسسته نه حـــــــــــــــــــرف پيوستگي

عادت,عشق,عاطفه هر چي لغت تو عالمه
براي حس من به تو يه اسم گنگ و مبهمـــــه

تو اين روزاي بي کسي اگه به داد من نرسي
يه روز مياي که دير شده نمونده ازمن نفسي

خواستن تو براي من فراتر از روح و تـن
راز هميشگي شدن هميشه از تو گفتن

اگه تو مهلتم بدي مهلت مرگ و نــمي خوام
با تو به قصه مي رسم همراه لحظه ها ميام

همينه عاشق کلام از تو گفتن معني نــــاب
هيچ عاشقي,عاشقي را ياد نگرفته از کتاب
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب یک مفهوم است.
مثل عشق مثل بید.
شب را باید تجربه کرد
باید چشید.

شب پاک است.
مثل نوزاد مثل سیب.
شب را باید پوست کند
باید بویید.

 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم میخواهد نامت را صدا کنم!
یک جور دیگر...
جور ی که هیچ کس صدایت نکرده باشد
یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم
دلم میخواهد نامت را صدا کنم
یک طور که دلت قرص شود که من هستم
یک طور که دلم قرص شود که
با بودن من، تو هم هستی...
:gol::heart:
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سکوت شب را
میشود فهمید
وقتی
دیگری حرفی یا سخنی برای گفتن
نداری
تمام دردهای روزگار
را به تنهایی تحمل میکنی
 

f.farhanian

عضو جدید
...

...

دلا بگریز ازین خانه که دلگیر است وبیگانه
به گلزاری و ایوانی که فرشش اسمان باشد

سعدی
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به تو که فکر مي کنم
بي اختيار
به حماقت خود لبخند مي زنم
سياه لشکري بودم
در عشق تو
و فکر مي کردم بازيگر نقش اولم …
افسوس…
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
به روزها دل مبند
روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند
با شب بمان
شب گرچه تاریک است ولی همیشه یکرنگ است
..
 

marziye70

عضو جدید
تو آن فرشته ای که وقتی در فصل بهار قدم میزنی..
برگ درختان ، انتظار پاییز را میکشند
تا به جای پاهایت بوسه بزنند...


 

پیوست ها

  • 696399_lTaXwOOo.jpg
    696399_lTaXwOOo.jpg
    84.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

marziye70

عضو جدید
اسمت را موج می برد
خودت را کشتی
موهایت را باد
و یادت را دفتر گمشده ام
اسمم را سنگی نگه میدارد
خودم را گوری
و یادم را....
مهم نیست!


 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی وقتی بازیگر نقش اول
کسی باشی
بدان هرگز تحت هیچ شرایطی
رهایت نمیکند
و اگر سیاه لشکرش باشی
طوری دورت میزند
که خیال میکنی
همیشه تو مقصر هستی نه او
اما خوب
همگی بازیگر نقش اول کسی هستیم
امیدوارم
روزی پیدایش کنیم
و انوقت بدانید که هرگز تنهایهای گذشته به سراغتان هم نمیاید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیــــن هِــــزارانـــ " دیـــروز" و میلیــــون هـــآ "فــــردا" !!!

فقط یکـــ "اِمــــــروز" وجــــود دارد...!!!

"اِمــــــــروز" را اَز دَستـــ نَـــدهـ ...!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به انــدازه تــمام بــودنت...

بــعد از رفــتنت...

نــابودم کــردي
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـمـه گفـتـند : "او" کـه رفــت ، زنـدگي کــن !

ولـــي...

کـسـي درک نـکـرد کــه "او" ...

خـود زنــدگــي ام بــود....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دستــــــــ بر دلم مگذار !!

میسوزی !

داغِ خیلی چیزها بر دلمـــــــ مانده !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای فلک گر من نمی زادی اجاقت کور بود؟
من که خود راضى به این خلقت نبودم زور بود؟
من که باشم یا نباشم کاردنیا لنگ نیست ،
من بمانم یا بمیرم هیچ کسی دلتنگ نیست…



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
هر بار که از رفتن میگفتی
نه با حرف
با نوع برخوردت
نابودم میکرد
و من تنها در سکوت
شکسته ام
و تو را هر روز صدا میزنم
تمام دل تنگیهایم را میخواهم خدا بگیرد
و تنها یک روز دستانت را در دستانم قرار دهد و بگوید
دیگر حق نداری مرا رها کنی
انوقت دیگر نمیتوانستی حتی یک لحظه تنهایم بگذاری
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر که دل آرام دید از دلش آرام رفت
باز نیابد خلاص هرکه در این دام رفت
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دم است باقی ایام رفت
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میان من و تو
لحظه ها پرزخالی
سکوت و تنهایی است
تو می گریزی زمن و
من زغربت و فراغ از تو
چه شد که عشق با همه ابهتش
به پوچی فاصله ها تن داد و گریخت
میان من و تو
کویر در کویر تنید
و بیابان در بیابان زایید
چه دیده بود دلت
در سراب
که این چنین
هزار آینه در هم شکست و دوید
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

کسی چــــــــــه میداند

که مـــــــــــن هوش و حواســــــــــم را

لا بـــه لای

[FONT=&quot]ته ریش هــــــــــای مردانــــــــه ات گم کرده ام!!![/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی تو نیستی …
شادی کلام نامفهومی ست !
و ” دوستت می*دارم ” رازی* ست
که در میان حنجره* ام دق می*کند
و من چگونه بی* تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا … به تو معتادند

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ساده میگم

" فرامــــــوش شدنے نیستے "

به همین سادگـــــے ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تـــاریــخ انقــضایت کــِه ســـر بــرســد ..

..

از call

..

..

..

تــبدیــل میــشی بــه Missed call


..


..


..



بـــه همیــــــــــــــن رآحــــتــــی



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همسایه ها مرا با لبخند میشناسند


و سیگار مرا با هق هق...



قضاوت نکنیم انسانها را...


ما درون قلبشان نیستیم!
 
بالا