می گویـــــــــم : مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکـــــــــرار است ! تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا .
معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش
لایق بهترین هایی .
همه چیز و همه کس را دوست بدار ،اما به هیچ کس و هیچ چیز دل نسپار. ............
عشق مانند هوا همه جا جاریست،تو نفسهایت را قدری جانانه بکش. ................
تمام محبت های خود را به پای دوست بریز ولی به او اطمینان نکن.................
عشق مانند هوا همه جا جاریست،تو نفسهایت را قدری جانانه بکش. ................
تمام محبت های خود را به پای دوست بریز ولی به او اطمینان نکن.................
[FONT=courier new,courier,monospace]آهای روزگار [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]درست است که من [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]راه های نرفته زیاد دارم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]اما خودت هم میدانی [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]با تو زیاد راه آمده ام [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]پس کاری کن [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]که ما در کنار هم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]عاشقانه نفس بکشیم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دوری وجدایی بس است[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]درست است که من [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]راه های نرفته زیاد دارم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]اما خودت هم میدانی [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]با تو زیاد راه آمده ام [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]پس کاری کن [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]که ما در کنار هم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]عاشقانه نفس بکشیم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دوری وجدایی بس است[/FONT]
گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق میشوند ،
به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند !
به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند !
لعنتی بعضی وقتا روزها نمیگذرن،
مجبور میشم من از روزها بگذرم.....
مجبور میشم من از روزها بگذرم.....
mahtabbb
عضو جدید
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بی عادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم
اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث معلول و علت کنیم؟
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گل ها حمایت کنیم.....................
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بی عادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم
اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث معلول و علت کنیم؟
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گل ها حمایت کنیم.....................
من «خاطرت» را می خواستم؛
نه «خاطره ات» را...!
نه «خاطره ات» را...!
مخـــــاطب مـ َـــטּ
عزیـ ـ ـ ـزیــست ڪ ـہ
وجـــودش را
بـ ـہ دنیـــــایے نمے دهــــم .
عزیـ ـ ـ ـزیــست ڪ ـہ
وجـــودش را
بـ ـہ دنیـــــایے نمے دهــــم .
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!
با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!
از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!
قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت
با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!
از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!
قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت
این بار در خواب می آیم !
آنقدر راه می روم
راه می روم
راه می روم
تا به آخرین پس کوچه ی دنیا برسم ...
شاید در انتهای جهان
دری باشد
که تو
پشت آن
در انتظار من
به خواب رفته ای ...!
آنقدر راه می روم
راه می روم
راه می روم
تا به آخرین پس کوچه ی دنیا برسم ...
شاید در انتهای جهان
دری باشد
که تو
پشت آن
در انتظار من
به خواب رفته ای ...!
چه فرقی دارد
پُشت میله ها باشی
یا در خیابان های شهر در حال قدم زدن
وقتی که آرزوهایت
در حبس باشند...
پُشت میله ها باشی
یا در خیابان های شهر در حال قدم زدن
وقتی که آرزوهایت
در حبس باشند...
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم!
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت ....
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد!
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها!
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام....
تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه ....
بیا با هم زندگی را با عشق و محبت بسازیم و به عشق هم زنده بمانیم!
ای قشنگترین لحظه ، ای زیباترین کلام خیلی دوستت دارم...
تویی پاکترین عشق روی زمین ، می پرستم تو را بعد از خدای آسمانها و زمین!
تا آخر دنیا به انتظارت مینشینم ، آخر این دنیا همان لحظه ایست که از عشق تو میمیرم!
به عشق تو زندگی میکنم ، برای تو نفس میکشم ،بدون تو میمیرم!
بیا در کنارم عزیزم ، عطر وجودت به من آرامش میدهد ، حضورت در کنارم مرا به اوج
عشق می رساند ....
بیا در کنارم ، دستانت را به من بده ، بگذار با گرمی دستانت احساس خوشبختی کنم!
احساس کنم که برای منی !
تویی لایق بهترینها ، تویی که لایق قلب منی و حافظ احساس من....
با حضورت در قلبم زندگی ام رنگ تازه ای به خود گرفت و فصل بهار زندگی ام با حضورت
فرا رسید ....
با حضورت کویر تشنه دلم بارانی شد ، بارانی از جنس عشق و محبت تو!
مثل همیشه با تو هستم ، بیشتر از همیشه عاشق تو هستم...
مثل همیشه برای منی ، بیشتر از همیشه قدرت را میدانم....
ای عشق همیشگی ام ، بدجور در قلب من غوغا کرده ای !
مثل همیشه ، بیشتر از گذشته ، برای همیشه ، میگویم که دوستت دارم همیشه
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت ....
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد!
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها!
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام....
تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه ....
بیا با هم زندگی را با عشق و محبت بسازیم و به عشق هم زنده بمانیم!
ای قشنگترین لحظه ، ای زیباترین کلام خیلی دوستت دارم...
تویی پاکترین عشق روی زمین ، می پرستم تو را بعد از خدای آسمانها و زمین!
تا آخر دنیا به انتظارت مینشینم ، آخر این دنیا همان لحظه ایست که از عشق تو میمیرم!
به عشق تو زندگی میکنم ، برای تو نفس میکشم ،بدون تو میمیرم!
بیا در کنارم عزیزم ، عطر وجودت به من آرامش میدهد ، حضورت در کنارم مرا به اوج
عشق می رساند ....
بیا در کنارم ، دستانت را به من بده ، بگذار با گرمی دستانت احساس خوشبختی کنم!
احساس کنم که برای منی !
تویی لایق بهترینها ، تویی که لایق قلب منی و حافظ احساس من....
با حضورت در قلبم زندگی ام رنگ تازه ای به خود گرفت و فصل بهار زندگی ام با حضورت
فرا رسید ....
با حضورت کویر تشنه دلم بارانی شد ، بارانی از جنس عشق و محبت تو!
مثل همیشه با تو هستم ، بیشتر از همیشه عاشق تو هستم...
مثل همیشه برای منی ، بیشتر از همیشه قدرت را میدانم....
ای عشق همیشگی ام ، بدجور در قلب من غوغا کرده ای !
مثل همیشه ، بیشتر از گذشته ، برای همیشه ، میگویم که دوستت دارم همیشه
رفاقت را ازگرگ بیاموز!
گرگ با همنوعان خود شکارمیکند خومیگیردوزندگی میکند
ولی... موقع خواب یک چشم خود رابازمیگذارد گویی گرگ معمای رفاقت راخوب درک کرده است...!!!
گرگ با همنوعان خود شکارمیکند خومیگیردوزندگی میکند
ولی... موقع خواب یک چشم خود رابازمیگذارد گویی گرگ معمای رفاقت راخوب درک کرده است...!!!
مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام....
مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک جمـــــلـــه یـــک لبـــــخـنـــد بــه بــازی میـــــگیــــری
مــــــی‌‌گـــــوینــــد تـــرفنــد‌هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم
مــــــی‌‌گویند ســــاده‌ام....
اما تـــــو این را باور نکن مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم، همیـــــــــن!!!!
و آنــــها ایــــن را نمـــــــی‌‌فــــهمنــــد...
مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک جمـــــلـــه یـــک لبـــــخـنـــد بــه بــازی میـــــگیــــری
مــــــی‌‌گـــــوینــــد تـــرفنــد‌هـــایت، شـــیطنـــت هــــایت و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم
مــــــی‌‌گویند ســــاده‌ام....
اما تـــــو این را باور نکن مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم، همیـــــــــن!!!!
و آنــــها ایــــن را نمـــــــی‌‌فــــهمنــــد...
تمام دریچه هارا
به روی ماه وآفتاب
بسته ام
وتمام پرده هاراهم
کشیده ام.
نه نورونه روشنایی
نه نسیم؛
نه عطری آشنا
ونه حس قشنگ برخاستن
ازبستری آشفته ی خیال.
***
توکه نیستی
همیشه همین است!
به روی ماه وآفتاب
بسته ام
وتمام پرده هاراهم
کشیده ام.
نه نورونه روشنایی
نه نسیم؛
نه عطری آشنا
ونه حس قشنگ برخاستن
ازبستری آشفته ی خیال.
***
توکه نیستی
همیشه همین است!
انگار داروخانه هم میداند زخم خورده ایم، که همیشه باقیمانده ی پولمان راچسب زخم میدهد...!!!
בختر :شنیـבم בاری ازבواج می ڪنی ..مُبارڪـه..خوشحـآل شـבم شنیـבم
پسر :مِـرسی . . . اِنشــآلله قِسمَتِ شمآ
בختر:می تونم برای آخرین بـآر یه چیزی اَزت بخـوآم؟
پسر:چی می خوآی؟
בختر:اگه یه روز صاحب یه בختر شـבی می شه اِسم منو بذاری روش؟
پسر:چرآ؟ می خوآی هر موقع ڪـه نگــآش می ڪنم ، صـدآش می ڪنم בرב
بـڪشم؟؟
בختر:نَہ ...آخه בخترآ عاشق بـآبـآهــآشون می شن..می خوام بفهمی چِقَـב
عــآشقـت بودم
پسر :مِـرسی . . . اِنشــآلله قِسمَتِ شمآ
בختر:می تونم برای آخرین بـآر یه چیزی اَزت بخـوآم؟
پسر:چی می خوآی؟
בختر:اگه یه روز صاحب یه בختر شـבی می شه اِسم منو بذاری روش؟
پسر:چرآ؟ می خوآی هر موقع ڪـه نگــآش می ڪنم ، صـدآش می ڪنم בرב
بـڪشم؟؟
בختر:نَہ ...آخه בخترآ عاشق بـآبـآهــآشون می شن..می خوام بفهمی چِقَـב
عــآشقـت بودم
دوست دارم، هنگامه ی باران، پابرهنه در خیابان قدم بزنم و چادرم
غرق در باران شود وچترم، دست های معبود باشد!
غرق در باران شود وچترم، دست های معبود باشد!
هنوز یادت کنار ساحل دریای احساسم به جای مانده
هنوز هم از دلتنگی هایت می نویسی !
هنوز هم گه گاه به خاطر می اورم دست نوشته ات را:
"وای باران باران شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ..."
و همیشه به این می اندیشم :روزی که این شعر را می نوشتی
ایا باورت می شد روزی من خودم با دستان خودم نقش خودم را بشویم؟؟!!!
من نیز باور نمی کنم !
حتی دیگر باور را باور نمی کنم !
اما سرنوشت باور می کند. سرنوشت تمام دلتنگی هایم را باور می کند ...
دیگر چه فرقی می کند برای احساس باران خورده ام من تمام خاطرات را به دست باد می سپارم
و دل می سپارم به رویاهایی زیباتر از رویای بودن با تو ...
هنوز هم از دلتنگی هایت می نویسی !
هنوز هم گه گاه به خاطر می اورم دست نوشته ات را:
"وای باران باران شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ..."
و همیشه به این می اندیشم :روزی که این شعر را می نوشتی
ایا باورت می شد روزی من خودم با دستان خودم نقش خودم را بشویم؟؟!!!
من نیز باور نمی کنم !
حتی دیگر باور را باور نمی کنم !
اما سرنوشت باور می کند. سرنوشت تمام دلتنگی هایم را باور می کند ...
دیگر چه فرقی می کند برای احساس باران خورده ام من تمام خاطرات را به دست باد می سپارم
و دل می سپارم به رویاهایی زیباتر از رویای بودن با تو ...
برایت نوشتم :
" با تو بودیم دریا را
ناگهان باران زد
و تو ــ ساده ــ
بودن را
چه ناز معنا کردی..."
.
.
.
تو جوابم دادی : "باران که زد
بودنم تا......تو.....ریشه دوانید..."
.
.
.
یادت هست ؟!...
" با تو بودیم دریا را
ناگهان باران زد
و تو ــ ساده ــ
بودن را
چه ناز معنا کردی..."
.
.
.
تو جوابم دادی : "باران که زد
بودنم تا......تو.....ریشه دوانید..."
.
.
.
یادت هست ؟!...
هر انچه هست و هر انچه بود. هر انچه ديروزمان را ساخت و به فردا فردايي بخشيد. امروز خواهد مرد. من مي ترسم . من از خاطره شدن بيم دارم. از گم شدن در قلب ثانيه ها. مرا به دست لحظه ها مسپار. که نمي خواهم امروز واقعيت باشم و فردا خاطره. نمي خواهم در زير قديمي ترين کتاب . در زير لايه اي از خاک فراموش شوم. ترسم را ببين و به آن احترام بگذار. مرا خاطره مساز. بگذار در لحظه لحظه ي زندگيت به وقوع بپيوندم.
بگذار در طلوع هر سلام خورشيد چشمانت جاري باشم . که تو براي من بالاترين بهتريني.
بگذار در طلوع هر سلام خورشيد چشمانت جاري باشم . که تو براي من بالاترين بهتريني.